باج‌خواهی از مقاومت، استراتژی مشترک واشنگتن و تل‌آویو در قبال جنگ غزه و وقایع منطقه محسوب می‌شود. این باج‌خواهی، ناظر بر «خلع سلاح مقاومت» و «تغییر موازنه قدرت»در غرب آسیا صورت می‌گیرد. صورت‌مسئله مشخص است:درحالی‌که مقامات ارشد رژیم اشغالگر قدس و آمریکا، بازی جنگ را در میدان باخته و در سطح جهانی نیز با اعتراضات گسترده دانشجویان و افکار عمومی دنیا روبه‌رو هستند، بایدن و نتانیاهو تلاش می‌کنند مقامات حماس را از طریق دولت مصر بابت پذیرش آتش‌بسی محدود و یک‌جانبه تحت‌فشار قرار دهند.واشنگتن و تل‌آویو حتی حمله به شرق  رفح را  به‌مثابه یک «عملیات محدود”»تعبیر می‌کنند تا به قول خود، حساسیت افکار عمومی دنیا را در قبال تازه‌ترین خطای راهبردی صهیونیست‌ها از بین ببرند. 
ترسیم شرایط کنونی در جنگ غزه، چندان دشوار نیست: رژیم اشغالگر قدس و آمریکا به هیچ‌یک از اهداف سه‌گانه خود در جنگ دست نیافته‌اند. حماس از بین نرفته و حتی استراتژیست های ارشد غربی نیز تأکیددارند چشم‌اندازی برای نابودی آن وجود ندارد.تصرف نوار غزه نیز عملا از سوی صهیونیست‌ها ناممکن است و خبری نیز از آزادی اسرای صهیونیست( غیر از پذیرش آتش‌بس دائمی توسط دشمنان ) نیست. حماس تأکید دارد شروط و بایسته‌های آتش‌بس، باید شفاف و معطوف به پایان جنگ غزه باشد.
در مقابل، نتانیاهو و همراهانش که در تحقق اهداف اعلامی خود در جنگ ناکام مانده‌اند، پذیرش شروط حماس را به‌مثابه شکست نهایی خود در جنگ تلقی می‌کنند. آنچه مسلم است اینکه حتی رسانه‌های غربی نیز بر روی اصرار وپافشاری حماس بر خطوط قرمز خود در مذاکرات تأکیددارند.حماس با پذیرش آتش‌بسی که متضمن پایان نهایی جنگ غزه و خروج صهیونیست‌ها از این منطقه باشد، عملا نشان داد که برخلاف القائات کاخ سفید و رژیم صهیونیستی، توپ در زمین دشمنان است نه مقاومت. فراتر از آن، برگزاری مذاکرات قاهره ، ذره‌ای حماس را در عرصه میدانی و مدیریت صحنه جنگ سست یا منفعل نساخته است. 
خشم بایدن و نتانیاهو معطوف به همین ناکامی مطلق  است. آمریکا و صهیونیست‌ها تلاش داشتند «انفعال حماس»را به مخرج مشترک تحولات میدانی جنگ غزه و مذاکرات قاهره تبدیل کنند. بااین‌حال حماس فرمول رفتاری بایدن و نتانیاهو را هوشمندانه و آگاهانه تحلیل و بر مبنای آن، بهترین تاکتیک ممکن را اتخاذ کرده‌اند:«آمادگی در میدان جنگ» و «خلع سلاح دشمنان در میدان مذاکره».
بدون شک هر گزینه‌ای که طی روزهای آتی رخ دهد، اصالت شکست صهیونیست‌ها و حامیان غربی و منطقه‌ای آن‌ها در جنگ غزه را تحت تأثیر قرار نخواهد داد. هزینه‌ها و تبعات این ناکامی نه‌تنها متوجه شرایط کنونی ، بلکه  ناظر بر آینده نیز خواهد بود. ازاین‌پس اتاق‌های فکر در غرب و اراضی اشغالی در آینده‌نگاری تحولات رژیم صهیونیستی و آمریکا با شاخصه‌ها و ثوابتی مواجه می‌شوند که حتی تصور آن، جریان سلطه را آشفته خواهد ساخت.