شهیدان کوچه
جواد شاملو
این روزها، حوالی چهلم شهادت سیدروحالله عجمیان است و چند روز پیش هم اربعین آرمان بود. جوانانی بینامونشان که دیده بودند ظلم و تعدی اغتشاشگران را،خونشان به جوش آمده بود و با دستخالی در خیابانهای ناامن حضور یافته بودند. شهیدانی که قتلشان بیش از ۱۰متهم دارد؛ شهیدانی که قتلشان طول کشید مثل پسر فاطمه، شهیدانی که قتلشان وسط کوچه و خیابان بود مثل خود فاطمه سلامالله علیها. شهیدانی که هردوی آنها را اغنیا و توانگران کشتند اما خودشان ازنظر مالی بسیار فقیر و یا متوسط بودند. شهیدانی که حضورشان برابر عناصر ضدامنیت سازمانی نبود، بلکه ساز خدا در قلبشان به صدا درآمده بود. شهیدانی که به جستوجوی شهادت از خانه بیرون زده بودند و مرگ آنان را هرگز غافلگیر نکرد. ماجرای قتل آنها زدوخورد نبود؛ خوردن و خوردن و خوردن بود؛ چند نفر به یک نفر بود. ماجرای سفاکیت کسانی بود که روی لبشان مرگ بر دیکتاتور بود اما حقدارند دیکتاتورهای عالم اگر از آنها بترسند. ماجرا از مرگی متأثرکننده و حتی در خود انتقاد و اعتراض آغاز شد؛ اما دشمن آن را دستکاری کرد و از دلش ویروسی درآورد که همچون کرونا، یک دکمه توقف باشد برای کشور؛ در زمانی که مناسبات بینالمللی هر آن پیچیدهتر میشود و سکانداران باید سفت سکان را بچسبند و در طوفان بهپیش روند. مردم در سختی بودند؛ اما اپوزیسیون، براندازان، سعودی و اسرائیل و آمریکا نهتنها یک ریگ از جلوی پای ملت برنداشتند،بلکه به بهانه دشمنی با حکومت هر آن فشار را بر آنها بیشتر کردند. آنها را بهمثابه تنهای در نظر گرفتند که طوفانهای جهانی و سوءمدیریتهای داخلی بر آنها فشار آورده، سپس ضربات تبر را وارد کردند و عرصه را بر آنان تنگتر ساختند.
اما آرمان و روحالله هر دو همچون دو مجسمه پیش چشم مایند؛ همچون دوستاره و برای تمام کسانی که آنان را میبینند پیامدارند؛ از مسئولان تا مردم، از معترضان تا فریبخوردگان، از اغتشاشگران تا جنایتکاران و از اپوزیسیون تا دشمنان. به مسئولان میگویند امنیتی که شما باید در سایه آن برای مردم کارکنید چقدر گران است. به آنها میگویند اشتباهاتشان و لحظهای غفلتشان، چه مشکلاتی میتواند ایجاد کند و مستضعفترین مردم، چه هزینهها که برای این نظام نمیدهند و اگر مسئولان قدر فرصت خدمت به آنها را ندانند، چه سخت عاقبت و آخرتی در انتظارشان است. چه خدا از ظلم و کوتاهی در حق این مردمان نمیگذرد. به مردم میگوید بچههایی که مثل آنها زندگی میکنند و دغدغههای آنها رادارند و نفسشان از جای گرمتری از آنها بلند نمیشود، وقتی میبینند امنیت به خطر میافتد چطور حواسشان جمع میشود و نقشآفرینی میکنند. به معترضان میگوید چه اندازه باید مراقب باشند اعتراضات حتی اگر نیت خوبی دارد، منجر به بالا گرفتن آتشی نشود که فجایعی مثل اکباتان و کرج را رقم بزند. به فریبخوردگان میگوید بیدار شوید و مراقب باشید با بیدینان بیتمدنی همصف نشوید که هیچ رحمی در وجودشان نیست و تا ببینند کسی از آنها نیست، او را سلاخی میکنند.
به اغتشاشگران و جنایتکاران میگوید شهادت آرزوی آرمانها و عجمیانهاست؛ این شیران هرگز عرصه خالی نمیگذارند تا کفتارها جولان بدهند و درنهایت هم حسابتان با قوه قهریه عدلیه است؛ اما اپوزیسیون و دشمن، حماقت شما هر آن ما را متعجب میکند و امیدوارتر میسازد. قمار سنگینی کردید و با هرچه داشتید به میدان آمدید. ما نیز تکتک پیروزیهایمان را تکرار میکنیم، از سوم خرداد گرفته تا ۹ دی. قاتلان شهیدان، آرمان و عجمیان سزای عملشان را میبینند اما انتقام را از شما باید ستاند.
نام شهید، جزئی از این جهان میشود؛ آجری میشود از دیوارهای عمارت جهان. این جهان از حقایق ساختهشده و شهید هم حقیقتی از حقایق عالم است. آرمان و روحالله و دیگر شهدای مظلوم مدافع امنیت هم تبدیل به سرمایههایی شدند که در اندوخته این کشور باقی میماند و خداوند، پاسدار خون آنهاست.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.