شریان شعر وجریان آواز - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 52163
  پرینتخانه » آخرین اخبار تاریخ انتشار : 19 مهر 1400 - 6:38 |
«آواز» نتیجه طبیعی و منطقی فرهنگ کلمه‌محور و شفاهی ما است

شریان شعر وجریان آواز

شجریان برای یکی دو دهه، یکی از  مؤلفه‌های فرهنگ ایرانی بود. این قضیه البته برای نسل اواخر دهه هفتاد به بعد کمتر صدق می‌کرد. نسل ما صبوری، حزن و حس موسیقی شجریان و ناظری را تاب نمی‌آورد.
شریان شعر وجریان آواز

جواد شاملو
شجریان برای یکی دو دهه، یکی از  مؤلفه‌های فرهنگ ایرانی بود. این قضیه البته برای نسل اواخر دهه هفتاد به بعد کمتر صدق می‌کرد. نسل ما صبوری، حزن و حس موسیقی شجریان و ناظری را تاب نمی‌آورد. یادمان نرود وقتی می‌خواهیم نسل جدید را تحلیل کنیم مهم‌ترین شاخصه آن را از یاد نبریم. مهم‌ترین شاخصه نسل جدید این است که جوان است! جوانی هم مقتضیات خودش را دارد. نسل ما نسل همایون شجریان، محمد معتمدی، علیرضا قربانی و این طیف بود. مشخصا منظورم نسلی است که اندک تمایلی به موسیقی سنتی دارد و الا بخش غالب هیچ نسلی در هیچ عصری موسیقی ناب نبوده و نیست و غلبه همواره با موسیقی عامیانه بوده است که می‌تواند مبتذل باشد یا نباشد. اینکه می‌گوییم شجریان نوعی آمیختگی بافرهنگ ایران داشت و به‌نوعی یکی از مؤلفه‌های آن پدید می‌آید، یک گواهش این است که برای سال‌ها آواز «ربنا» نماد وقت افطار بود برای مردم. در بزرگداشت استاد شجریان دوست‌داشتنی که پس از یک سال هنوز هم لفظ مرحوم به اسمش نمی‌آید، سخن زیاد گفته‌شده. در سالگرد وفات او قصد داریم درباره تفاوت موسیقی شرقی ایرانی با موسیقی غربی بحث کنیم و بپرسیم چرا بااینکه در قله آواز ایستاده‌ایم، هنوز در موسیقی نسبت به غرب عقب‌ماندگی داریم؟
 رهبر انقلاب و موسیقی کلاسیک غرب    
این‌که شجریان را در رأس موسیقی خود بدانیم، باعث می‌شود موسیقی را در حد آواز پایین بیاوریم و اصلا فراموش کنیم که فرهنگمان با موسیقی به معنای واقعی آن،‌قدری بیگانه است. تمدن ما با موسیقی به شکل ناب آن بیگانه است و این را نباید فراموش کرد. حتی شجریان و هیچ‌کدام دیگر از اساتید آواز این خلأ تمدنی را پر نکرده‌اند و بعید است این خلأ پر شود. نگارنده در یادداشت دیگری با عنوان «قیاس با فردوسی؟!» در شماره دهم روزنامه‌دیواری حق آورده است: «برای شجریان «خسرو آواز» بهترین لقب است. اما خسرو آواز بودن تنها در میهن عزیز ما به معنای خسرو تمام اجزای موسیقی بودن شناخته می‌شود. در هیچ موسیقی دیگری در شرق و غرب عالم، نه اینکه مقوله‌  آواز بی‌اجر باشد اما این‌قدر و منزلتی که آواز در موسیقی سنتی ما پیداکرده ندارد. یعنی در خسرو بودن استاد شجریان بحثی نیست؛ اثری چون آواز ابوعطای او بالاتر از هر سخنی از این مدعا دفاع می‌کند ولی اولا موسیقی فقط آواز نیست؛ ثانیا موسیقی دیار بزرگی است و خسروان متعدد دارد. در موسیقی مهم‌ترین تجلی الهامات، روحیات و خلاقیت هنری همانا آهنگ‌سازی و نوشتن آهنگ است اما کاری که بیشتر مهارت می‌خواهد کار با ادوات موسیقی است. بعد از این‌ها آواز مطرح می‌شود. البته که هر سه (آهنگ‌سازی، کار با ادوات موسیقی و آواز) نیاز به هنر، مهارت و استعداد دارند؛ سخن بر سر شدت و ضعفشان است. اساس سرمایه و کار آواز اتکا به صدا دارد. نه اینکه صدا نیاز به تقویت و کار نداشته باشد و نه اینکه آواز از قواعد موسیقیایی تبعیت نکند لیکن مهم‌ترین مسئله در آواز موسیقی سنتی، داشتن صدای قوی است که یک استعداد بدنی است. کشتی، دوومیدانی و وزنه‌برداری هم قواعد مخصوص به خودشان رادارند اما قبل از این‌ها و بسیار مهم‌تر از این‌ها  عضله می‌خواهند. واضح است مرحوم استاد شجریان برای صدایش زحمت زیادی کشیده بود و دستگاه‌های موسیقی سنتی را شاید بهتر از هرکسی می‌شناخت؛ تا آن حد که با ابتکار و نوآوری، کارآیی بعضی از آن‌ها را تغییر  می‌داد که البته این مهم به مذاق عده‌ای از اصحاب موسیقی خوش نمی‌آمد. بماند که درنهایت، رشته و تخصص او آواز بود، نه نوازندگی و نه آهنگ‌سازی. درحالی‌که ما ایرانی‌ها موسیقی را بیشتر به آواز می‌شناسیم، قطعه‌ موسیقیایی در وهله‌  اول مخلوق و محصول آهنگ‌سازی است که آن را می‌نویسد. رابطه‌  یک خواننده با یک قطعه  موسیقیایی شبیه رابطه‌  او با شعری است که می‌خواند. اصلی‌ترین نقش در هنر موسیقی به آهنگساز می‌رسد. شاید هیچ هنری مانند سینما دست‌اندرکاران و هنرپیشگان متعدد نداشته باشد اما اصلی‌ترین نقش در سینما متعلق به کارگردان فیلم است و سپس نویسنده‌  فیلم‌نامه و حتی تهیه‌کننده. دادن قدر اول در موسیقی به خواننده، مانند نشاندن بازیگر در صدر هنر سینماست. می‌دانیم که بازیگری توانایی بالایی می‌خواهد ولی اول‌هنرمند هنر هفتم کارگردان است. اگر استادانی چون  باخ و  موتزارت و  بتهوون می‌خواستند آهنگ‌هایی را که ساخته‌اند خود نیز نوازندگی کنند، باید چند برابر عمرشان می‌زیستند. اما آن‌ها با این‌ جایگاه بی‌بدیلی که در موسیقی کلاسیک غرب دارند، تنها «آهنگ‌ساز» بوده‌اند. این جابه‌جایی اهمیت نقش آهنگ‌ساز و خواننده در ذهن ایرانیان آنجا خودش را بیشتر نشان می‌دهد که پای آوازخوانی چون مرحوم استاد شجریان در میان باشد.»
رهبر انقلاب در بیانات در دیدار مدیران مراکز سازمان صداوسیما در استان‌ها در سال ۷۰ به این مسئله اشاره می‌کنند که در فرهنگ ایرانی نیست که در سالن کنسرتی بنشینند و قطعات بی‌کلام موسیقی را بشنوند و لذت ببرند. ایشان معتقدند: «عامه‌  مردم ما موسیقی‌شناس و موسیقی فهم نیستند؛ ماها هم نیستیم؛ عده‌  خاصی هستند که موسیقی را می‌فهمند. اگر ما از موسیقی هم چیزی را می‌فهمیم، بخش کلامىِ موسیقی است؛ مثلا شعر حافظ را می‌خواند و هرکس بنا بر استعداد خود، چیزی می‌فهمد؛ اما از آن سازی که بغلش می‌زنند، ماها نمی‌فهمیم. شما ببینید در این کنسرت‌های موسیقی‌ای که در دنیا – به‌خصوص در اروپا – معمول است، افراد پول می‌دهند، بلیت می‌خرند و یک ساعت در آن‌جا می‌نشینند تا فرضا فلان قطعه  آهنگ بتهوون را بشنوند؛ این مربوط به آن‌جاهاست؛ این‌جا اصلا نیست؛ نه این‌که حالا در دوره‌  اسلامی نیست؛ هیچ‌وقت نبوده است؛ آیا شما چنین چیزی سراغ دارید؟» بااین‌حال رهبر انقلاب خود در جای دیگری مسیر طی شده موسیقی غربی را بهتر از موسیقی شرق توصیف می‌کنند. « آنچه بر اساس مطالعات خودم می‌توانم بگویم، این است که موسیقی در منطقه ما، برای هدف‌های متعالی به کار نرفته است و این بر خلاف سیر موسیقی در اروپاست.می‌دانید که من به‌طور طبیعی ازجمله آدم‌های غرب‌ستیزم. چنانکه هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمی‌کند. درعین‌حال، ویژگی‌های مثبت غرب را از روی محاسبه، تأیید می‌کنم. یکی از آن ویژگی‌ها، مقوله موسیقی است. درست است که در غرب، موسیقی‌های منحط وجود دارد. اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقی‌های آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقی‌ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می‌تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی، از آن لذت ببرد .»
 البته ایشان کلام را از محسنات موسیقی می‌دانند و نقطه قوت موسیقی شرقی را همین کلام می‌دانند. جمع‌بندی این‌که ما در موسیقی عقب‌ماندگی چندقرنی داریم و موسیقی‌ فعلی‌مان نیز به‌شدت وابسته به کلام است، اما باید توجه داشت کلام به‌خودی‌خود برای موسیقی نقطه‌ضعف نیست بلکه نقطه قوت هم هست اما این وابستگی شدید فعلی به کلام، نشانه‌ای از همان عقب‌ماندگی است.
 موسیقی فارسی مجری شعر فارسی است
اگر بخواهیم توضیح دهیم ریشه وابستگی موسیقی سنتی ایرانی به کلام کجا است، باید اشاره‌کنیم که فرهنگ ایرانی شدیدا متأثر از کلمات است و مهم‌ترین گواه این مدعا، همین است که بزرگ‌ترین شاعران زمان و جهان از این خطه برخاسته‌اند. همچنین یک فرهنگ شفاهی است و این را هم می‌تواند با سنت نقالی یا تغذیه دریافت. حاصل فرهنگ کلامی و شفاهی ما خود را در آواز نشان می‌دهد. «آواز» نتیجه طبیعی و منطقی فرهنگ کلمه‌محور و شفاهی ما است.
شعر مهم‌ترین هنر ایران و ایرانیان است. شاید بتوان گفت برای اجرای شعر و در خدمت آن، دو چیز دیگر پدید آمد و یا اینکه به راه تازه‌ای افتاد؛ یعنی خوشنویسی و آواز. به نظر من این دو کاملا وابسته به شعرند و در ذیل آن تعریف می‌گردند. و به نظرم هرچقدر که «خوشنویسی» می‌تواند مساوی با «نقاشی» باشد؛ «آواز» نیز می‌تواند مساوی با «موسیقی» باشد! در حاشیه‌ این اثر خطاطی، طرح‌هایی ساده و مختصر و یک‌جورهایی مینی مال هم می‌بینیم، که این چقدر شبیه می‌شود به تک‌نوازی‌ای که در کنار صدای خواننده در آثار آواز می‌شنویم و به آن «جواب آواز» می‌گویند. آواز جایی است که موسیقی به حداقل خود رسیده و در خدمت شعر قرار می‌گیرد؛ درست مثل خطاطی که نقاشی در آن به حداقل می‌رسد و به انقیاد شعر درمی‌آید. اما تصنیف برعکس است. در تصنیف، شعر در خدمت موسیقی است. شعر در خدمت تجربه‌  موسیقیایی بهتر. این نقش حاشیه‌ای شعر در تصنیف آن را شبیه به نقاشی مینیاتوری می‌گرداند. در آنجا هم اصل و مقصود نقاشی است، و شعر بهانه. شعر در این خطه هنر غالب و قدرتمندی است که تمام شئون هنری دیگر را به انقیاد خود می‌کشد. داستان‌سرایی، موسیقی، نقاشی. معماری و فرش‌بافی ازجمله هنرهایی هستند که از دست شعر گریخته‌اند و ما برای اینکه بتوانیم در هنرهای دیگر نیز حرفی برای گفتن داشته باشیم، نیاز به تقویت قوای دیگر حسی‌مان داریم. باید بتوانیم زبان موسیقی بی‌کلام را بفهمیم و با یک نقاشی بدون شعر ارتباط برقرار کنیم.

نویسنده : جواد شاملو |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای شریان شعر وجریان آواز بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.