سینما دست به گریبان پایانی تلخ - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 72457
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 21 شهریور 1401 - 6:39 |
چرا مدیوم هنری تصویر در عصر تصویر بیش از هرزمانی در عمر خود مورد تهدید قرار می‌گیرد؟

سینما دست به گریبان پایانی تلخ

در دوره‌ای هستیم که در آن آرام‌آرام با برخی پدیده‌هایی که از قدیم با آن‌ها خو داشتیم، وداع می‌کنیم. یکی از آن‌ها کاغذ است. کاغذ، به‌خودی‌خود یک رسانه است و اگر متنی را به‌جای کتاب، درگوشی بخوانیم، تأثیرات متفاوتی دریافت می‌کنیم. محتوا تنها کلمات یک کتاب نیست. جنس کاغذ، اندازه کاغذ، نوع فونت، وزن کتاب، وزن گوشی و اندازه صفحه‌نمایش، همه محتواهایی هستند که به زبان دیگری ترجمه‌شده‌اند.
سینما دست به گریبان پایانی تلخ
گروه فرهنگی
در دوره‌ای هستیم که در آن آرام‌آرام با برخی پدیده‌هایی که از قدیم با آن‌ها خو داشتیم، وداع می‌کنیم. یکی از آن‌ها کاغذ است. کاغذ، به‌خودی‌خود یک رسانه است و اگر متنی را به‌جای کتاب، درگوشی بخوانیم، تأثیرات متفاوتی دریافت می‌کنیم. محتوا تنها کلمات یک کتاب نیست. جنس کاغذ، اندازه کاغذ، نوع فونت، وزن کتاب، وزن گوشی و اندازه صفحه‌نمایش، همه محتواهایی هستند که به زبان دیگری ترجمه‌شده‌اند. این سخن به این معناست که اگر خواندن کتاب‌های الکترونیک خصوصا از تلفن‌های همراه افزایش پیدا کند، بدون شک تأثیر این تغییر را در نوع نوشتن نویسندگان خواهیم دید. نویسندگان، برای صفحه تلفن همراه می‌نویسند و این خودش را در نوع نوشتن آن‌ها نشان می‌دهد. اینترنت از طریق رسانه‌های گوناگونش، رفته‌رفته تمام رسانه‌های دیگر را از زندگی ما تبعید می‌کند. مهم‌ترین مجرای ارتباط ما با اینترنت، تلفن همراه هوشمند است. همچنین درحالی‌که تصویر حاکمیت مطلق یافته، سینما مدام تهدید می‌شود.
 چرا مدیوم هنری تصویر در عصر تصویر بیش از هرزمانی در عمر خود مورد تهدید قرار می‌گیرد؟
اولین باری که مردم تجربه‌ای شبیه به تجربه سینما داشتند، برمی‌گردد به زمانی که می‌شد با فانوس‌های جادو، تصاویری متحرک خلق گردد که بیننده را به توهم واقعی بودنش بیندازد. این‌گونه نمایش‌ها در تاریخ ایران هم پیشینه دارد. تجربه نزدیک‌تر به سینما، زمانی بود که قطار فیلم لومیر به ایستگاه نزدیک می‌شد و باعث شد تماشاگران پا به فرار بگذارند؛ اما رفته‌رفته زندگی آدم‌ها پر از تصویر شد و به‌این‌ترتیب، مخاطب در برابر تصویر که جاذبه نخست سینماست، بی‌حس شدند. این بی‌حسی مخاطب 
در کنار بی‌حسی هنرمند است که به سبب اشباع شدن از تصاویر، نوع نگاه تصویری خاص خود به جهان را ازدست‌داده است. 
همچنین رشد تکنولوژی و پسرفت اخلاقی فرهنگ غرب، ایجاد جذابیت‌ از مسیرهایی غیر از مسیر هنر را ممکن ساخته است. غیر از این‌ها، می‌توان به نقش اینترنت در ضربه خوردن سینما نیز فکر کرد. رسانه‌های همچون صنعت استریم ویدئو یا همان وی‌اودی، چه تغییری در فیلم دیدن افراد ایجاد می‌کنند؟ استریمرها معمولا شرکت‌هایی تجاری و غیر هنری‌اند. 
وی‌اودی‌ها، پلتفرم‌هایی مثل نتفلیکس، هولو، آمازون و پرایم و…؛ عمدتا سه دسته نقد دریافت می‌کنند. یکی ،انتقاداتی است که ناظر بر اهداف و ماهیت تجاری آن‌هاست. به‌این‌ترتیب پلتفرم‌ها می‌توانند با الگوریتم‌های پیشنهاددهی، سلیقه افراد را تنزل دهند. اگر کسی به فست‌فود علاقه دارد، باید میل او را به سمت خوراک سالم هدایت کرد، نه این‌که به طمع پول بیشتر او را مدام به مصرف بیشتر فست‌فود تشویق کرد. همچنین الگوریتم‌های پیشنهاددهی، افراد را محدود به آثار خاصی می‌کند و باعث می‌شود دید آن‌ها بسته و غیرواقع‌بینانه گردد. به‌این‌ترتیب هرکس سلیقه خود را برترین سلیقه می‌داند؛ خود را پادشاه سرزمین سینما می‌بیند، درحالی‌که تنها پادشاه اتاقی است که انگار با پوسترهای موردعلاقه‌اش پرشده است. مورد سوم هم انتقادی است که مارتین اسکورسیزی آن را در یادداشتی مفصل، حدود دو سال پیش بیان کرده بود.  سخن او به‌طور مختصر در ذیل آورده می‌شود:
«روی کار آمدن سرویس‌های استریم شرایطی را 
پدید آورده است که در آن همه‌چیز به شکلی مساوی و برابر با شانسی یکسان به بیننده ارائه می‌شود، شرایط و رویکردی که دموکراتیک به نظر می‌رسد اما دموکراتیک نیست. اگر فیلم‌های پیشنهادی برای تماشا کردن توسط الگوریتم‌هایی براساس آنچه که قبلا دیده‌اید به شما‌ «پیشنهاد» شوند و این پیشنهاد‌ها فقط بر پایه موضوع یا ژانر باشند، پس این پیشنهاد الگوریتمی چه بلایی بر سر هنر سینما می‌آورد؟
همه‌چیز تغییر کرده است، [ازجمله] سینما و اهمیتش برای فرهنگمان. البته که به سایه رفتن هنرمندانی چون گدار، برگمان، کوبریک و فلینی که زمانی همچون خدایان بر هنر عالی‌مان سلطنت می‌کردند، چندان جای تعجب ندارد؛ اما در این دوران نمی‌توان چیزی را مفروض و مسلم دانست. ما نمی‌توانیم به صنعت فیلم‌سازی، آن‌هم با وضعیت نازل کنونی‌اش، تکیه کنیم و امیدوار باشیم صنعت فیلم‌سازی به سینما کمک کند. در صنعت فیلم‌سازی که حالا تجارت جریان اصلی سرگرمی‌های دیداری است، تأکید همیشه بر کلمه «صنعت» [یا تجارت] است و ارزش‌ هرچیزی همیشه براساس میزان پولی که می‌توان از آن به ‌دست آورد تعیین می‌شود. حال در این مورد، عصاره همه‌ آثار، از طلوع تا جاده تا اودیسه‌ای فضایی کاملا کشیده و خشک‌شده و این فیلم‌ها برای قرارگیری در چارت«فیلم هنری» سرویس‌های استریم آماده‌اند. آن دسته از ما که سینما و تاریخ آن را می‌شناسیم باید عشق و دانش خود را با حداکثر افراد ممکن به اشتراک بگذاریم  و باید برای صاحبان قانونی فعلی این فیلم‌ها این موضوع را روشن کنیم که این آثار ارزش بسیار زیادی دارند، ارزشی بسیار بسیار بیشتر از یک دارایی ساده که بتوان آن را استثمار کرد و سپس به غل و زنجیر کشید. آن‌ها جزو مهم‌ترین گنجینه‌های فرهنگمان محسوب می‌شوند و باید باوقوف و توجه به همین موضوع در قبال آن‌ها رفتار کرد.
من همچنین تصور می‌کنم ما باید تصورات خود را درباره این‌که سینما چیست و چه نیست، تصحیح کنیم. فدریکو فلینی مورد خوبی برای آغاز این کار است. شما می‌توانید چیزهای زیادی راجع به فیلم‌های فلینی بگویید، اما یک مسئله غیرقابل‌انکار است، آن‌ها سینما هستند. آثار فلینی مسیر درازی را برای تعریف فرم هنری پیموده‌اند.»
اسکورسیزی علاوه‌بر سرویس‌های استریم، انتقاداتی هم به فیلم‌های بلاک‌باستر که ساخته کمپانی‌هایی همچون مارول و دی‌سی هستند دارد. بالاتر گفتیم که پیشرفت تکنولوژی و بسط ید سازندگان در ایجاد جلوه‌های ویژه و صحنه‌پردازی و اصلاح رنگ و کلیه امور تصویری، راه را برای ایجاد جذابیت‌های غیر هنری گشوده است. اسکورسیزی در مورد این فیلم‌ها که اغلب مضامین ابرقهرمانی داشته و با اکشن و جلوه‌های ویژه تعریف می‌گردند می‌نویسد:
 « برای من و همین‌طور برای آن‌دسته از فیلم‌سازهایی که دوستشان دارم و به آن‌ها احترام می‌گذارم و البته برای دوستان من که در یک باز زمانی نزدیک به‌هم وارد جریان فیلم‌سازی شدیم، سینما مفهومی الهام‌بخش بود، مفهومی با زیبایی‌شناسی خاص خود که احساسات مخاطب را تحریک می‌کرد و با الهام‌بخشی خود باروح و روان او درگیر می‌شد. سینما در مورد شخصیت‌ها بود، شخصیت‌هایی پیچیده با تفاوت‌ها و تضادهای گوناگون که حتی گاهی‌اوقات به تناقض‌هایی می‌رسیدند و ممکن بود درعین‌حال که باعث آزار رساندن به یکدیگر می‌شوند، همدیگر را دوست هم داشته باشند.سینما به مفهوم روبه‌رو شدن با چیزهای غیرمنتظره بود و مواجه‌شدن با نوعی زندگی که روی پرده‌ سالن‌های سینما به تصاویری جذاب تبدیل می‌شد و گوشه‌های مختلف هنری را نمایش می‌داد که هرچیزی در آن امکان‌پذیر بود.
یا مثلافیلم‌های آلفرد هیچکاک. فکر می‌کنم بتوان فیلم‌های هیچکاک را هم یک مجموعه یا فرنچایز دانست، فیلم‌هایی که اکران هرکدام از آن‌ها اتفاقی بزرگ محسوب می‌شد و مثلاتماشای فیلم پنجره عقبی (Rear Window) دریکی از آن سالن‌های سینمای قدیمی، تجربه‌ای حیرت‌انگیز بود که باعث می‌شد بین بیننده و تصویر ارتباطی خاص شکل بگیرد و مخاطب را به‌شدت جذب خود کند. یا برای مثال نقطه‌ اوج بیگانگان در قطار واقعا یک شاهکار بزرگ است، ولی علت آن به فعل‌وانفعال بین شخصیت‌های فیلم و بازی درجه‌یک رابرت واکر برمی‌گردد، نه زرق‌وبرق صحنه. البته عده‌ای هم فیلم‌های هیچکاک را شبیه یکدیگر می‌دانند و شاید حرف اشتباهی هم نباشد و البته این شباهت خیلی با اوضاع امروز سینما و تشابهات فیلم‌های مدرن متفاوت است. خیلی از المان‌هایی که سینما را برای من تعریف می‌کنند، در فیلم‌های مارول غایب هستند. در این فیلم‌ها خبری از الهام‌بخشی نیست، رمز و رازی وجود ندارد و آن‌ها احساسات مخاطب را درگیر نمی‌کنند. در این آثار هیچ خبری از ریسک و خطرپذیری دیده نمی‌شود و این فیلم‌ها تنها ساخته‌شده‌اند تا نیازهای مشخص و از پیش‌تعیین‌شده‌ای را هدف بگیرند و مخاطبان خود را به شکل ثابتی خرسند و راضی کنند و همواره موضوعات یکسانی را به شکل‌های مختلف نمایش دهند.»
آنچه سینما را از مشتی تصویر تبدیل به هنر می‌کرد، درک زیبایی‌شناسانه نسبت به جهان و انسان بود که در درون هنرمند فیلم‌ساز، تبدیل به یک زیبایی منسجم، یک هارمونی یا یک فرم می‌شد و به رشته تصویر درمی‌آمد. درک زیبایی‌شناسانه همان گمشده بزرگی است که در نگاه مارتین اسکورسیزی، فیلم‌های مارول را از سینما بودن خلع می‌کند. نه‌تنها فیلم‌های مارول، که بسیاری از آثار سینمایی امروز، از خلأ درک ناب زیبایی‌شناسانه رنج می‌برند. این درک چیزی بود که به بیان اسکورسیزی، فیلم‌های هیچکاک را از مشتی تصویر دلهره‌آور، به سینمای ناب و شاهکارهایی جاودان بدل می‌ساخت.
|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای سینما دست به گریبان پایانی تلخ بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.