سینمایی با سی نمای متفاوت - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 28983
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۱ |
نگاهی به حاشیه و متن سینمای ایران در آستانه روز سینما؛

سینمایی با سی نمای متفاوت

اولین بار با ورود مظفر‌الدین‌شاه در سال ۱۲۷۹ به مقصد اروپا بود که نخستین آشنایی ایرانیان با سینما به وجود آمد. بعدها اوانس اوگانيانس مهاجرى ارمنى-روسی، پس از اتمام تحصيلاتش در رشته سينما به ايران آمد و با فکر تأسيس مدرسه سينمايى توليد فيلم را به مرحله عمل درآورد
سینمایی با سی نمای متفاوت

گروه فرهنگی- صفورا ترقی
اولین بار با ورود مظفر‌الدین‌شاه در سال ۱۲۷۹ به مقصد اروپا بود که نخستین آشنایی ایرانیان با سینما به وجود آمد. بعدها اوانس اوگانيانس مهاجرى ارمنى-روسی، پس از اتمام تحصيلاتش در رشته سينما به ايران آمد و با فکر تأسيس مدرسه سينمايى توليد فيلم را به مرحله عمل درآورد. فيلم «دختر لر» اولین فیلم ناطق در مهرماه ۱۳۱۲ آماده نمايش شد و در آبان‌ماه به اکران عمومی درآمد. با پيروزى انقلاب اسلامی، بسيارى از آثار انقلابی به نمايش درآمده و دفتر کمپانی‌های خارجى تعطيل شد. ممیزی از همان سال‌ها بر فیلم‌نامه‌ها اعمال می‌شد اما به‌مرور رنگ و بو و ملاک و معیارهای تازه‌ای یافت . اوایل سختگیری‌ و حساسیت‌ها روی عشق‌های ممنوعه کمرنگ کردن ارزش‌های جبهه و جنگمسائل سیاسی حاکم بر فیلم‌ها، مسائل مذهبی و رواج برخی شک و شبهه‌ها در امور دینی، نوع پوشش و آرایش زنان و مردان، استفاده از کلاه‌گیس برای زنان در فیلم و یا بازی کردن مردان در نقش زنان و شکستن برخی تابوها بود که یا فیلم‌ها را در صف اکران به مدت چند سال نگه می‌داشت و یا تهیه‌کننده  را از خیر اکران آن‌ها منصرف می‌کرد. ابتدای دهه شصت محتوای فیلم و سریال‌ها به فساد طاغوت، مذمت رژیم شاه، اشرافی گری و جنایاتی که ساواک در حق مردم انجام داده بود مربوط می‌شد . با اوج گرفتن جنگ در سال‌های دفاع مقدس، سبک و سیاق فیلم‌های سینما هم به این سمت‌وسو رفت و ابعاد مختلف آن را به چالش کشید .اما از دهه هفتاد برخوردهای سلیقه‌ای متفاوتی را در حوزه ممیزی سینما شاهد بودیم. به‌طوری‌که مثلا برخی فیلم‌ها با سانسور در ایران و بدون سانسور در خارج از کشور اکران می‌شدند! درجه‌بندی سنی فیلم‌ها عملا کاری نشدنی بود! و نیاز به فرهنگ‌سازی داشت، ابهامات و ملاحظات سیاسی و مذهبی و اخلاقی در محتوای فیلم‌نامه‌ها به چشم می‌خورد و در این میان برخوردهای سلیقه‌ای که از فردبه‌فرد و وزیر به وزیر تغییر می‌کرد مزید بر علت شده بود . در دهه هشتاد به علت مطرح‌شدن فضای باز سیاسی و فرهنگی، امکان طرح موضوعاتی فراهم شد که پیش‌از آن ممکن نبود. افرادی وارد سینما شدند که نه به اسم مشکلات ایرانی جماعت بلکه به کام دشمنان این ملت و برای فتح جایزه‌های اسکارو… چنان سیاه نمایی‌هایی از ایران در فیلم‌های خود می‌ساختند و چهره‌ای کریه و زشت و فقیر نشان می‌دادند که فقط خوشایند آن‌طرف باشد. بعضی فیلم‌های سیاسی و خانوادگی هم در این دوران بسیاری از خط قرمزها را رد کرد و چونان فریادی بود بر سر ارزش‌ها و اصول اخلاقی حاکم بر کشور. در دهه‌نود دیگر سینما از آن‌طرف بوم افتاد، در تعدادی از مجوزهای سینمای خانگی آن‌قدر سهل‌گیری و مسامحه به خرج داده‌شده که محتوای آن‌ها در رقابت تنگاتنگ با فیلم‌های ترکیه‌ای است! و عشق‌های مثلثی خیانت افراد خانواده در حق یکدیگر آرایش‌های غلیظ زنان سخن‌های رکیک و شوخی‌های جنسی وجه تشابه اکثر آن‌هاست . این روزها با ترس‌ولرز در کنار خانواده به تماشای فیلم می‌نشینی و هرلحظه منتظری مبادا کلامی یا حرکتی مخالف آداب خانوادگی ببینی و شرمنده شوی و این وضعیت حتی صدای بازیگران قدیمی این عرصه را هم درآورده است ! کارگردانان و بازیگران ارزشی کم‌کار شده‌اند و مافیایی در حال شکل‌گیری است که انتخاب بازیگران را در پارتی‌های شبانه و تن دادن به پیشنهادات نامتعارف گره زده است! گاهی سانسورهای قضائی را دور می‌زنند، مجوز با سانسور می‌گیرند و بدون سانسور اکران می‌کنند و با یک عذرخواهی رد می‌شوند! و این میان سینمایی می‌ماند با سی نما و سی سلیقه و تماشاگرانی که ذائقه خود را به دیدن فیلم‌های زرد کلیشه‌ای و طنزهای سخیف و بی‌محتوا عادت داده‌اند.البته در کنار این‌ها فیلم و سریال‌های خوب و با محتوای مناسبی هم از کارگردانانی چون مجیدی، مرحوم سلحشور، شورجه، بحرانی، میرباقری‌و … که آثار فاخر و ماندگاری باوجود هزاران سنگ‌اندازی و کمبود بودجه ساخته‌اند، داریم ولی کم است!
سینما جزئی از هویت و فرهنگ یک کشور است. ما هنوز هم موضوعات زیادی برای کارکردن داریم تا بتوانیم هویت ملی، فرهنگی و دینی خود را به دیگر کشورها نشان دهیم. 
غیر از سینمای تاریخی و بررسی زندگی شخصیت‌های برجسته دینی، تاریخی و سیاسی و… کشورمان، خیانت‌های بسیاری در حق قومیت‌های ما شده که قابل بازگشت است؛ هنوز دید مردم ما به قوم بلوچ چونان قاچاقچیان مواد مخدر و مسلح است و نسبت به قوم لر،کرد،ترک و شمال‌و … تصوراتی وجود دارد که مناسب آن‌ها نیست؛ موضوعات اجتماعی زیادی داریم که می‌توانیم به آن‌ها بپردازیم و هویت اصیل ایرانی را به خانواده‌ها برگردانیم. در حوزه زنان و کودکان، حرف‌های ناگفته زیادی وجود دارد، که می‌تواند تفاوت ما را با دیگر کشورها نشان دهد. 
ما می‌توانیم نمای تخریب‌شده سینما را به آن بازگردانیم و روی خوب این مردم را به همگان نشان دهیم و حال خوب و مرهمی شویم در این روزگار بر دردهای بی‌درمان مردم، اگر بخواهیم و باوری در سیاست‌گذاران سینما در این زمینه وجود داشته باشد!

نویسنده : گروه اجتماعی - صفورا ترقی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.