سیمای غیرت ملی و دینی
گروه فرهنگی
در تاریخ ایران همواره به شخصیتهایی بر میخوریم که با خود میگوییم اگر قدر این آدم بیشتر دانسته میشد یا به دلیل منفعتطلبی یا قدرتطلبیهای حقیر جان خود را از دست نمیدادند؛ حتما ایران امروز وضعیت بهتری داشت. مثل این میماند که سالها بعد؛ در تاریخ ایران بخوانیم کسی بود به نام قاسم سلیمانی که فرماندهای با کفایت، مدبر و دلیر بود اما به فلان دلیل و بهمان سبب، در سال هشتاد شمسی کنار گذاشته شد یا حتی کشته شد. دلمان میسوخت و با خود میگفتیم ای کاش این آقای سلیمانی زنده میماند و بیشتر برای ایران میکوشید. در تاریخ این اتفاق برای حاجقاسم نیفتاد و او در نهایت نصرت و عزت به شهادت رسید؛ اما افراد با کفایت دیگری بودهاند که اقبال بلند او را نداشتهاند. در تاریخ معاصر؛ صدر این فهرست؛ صدر اعظم ناصرالدین شاه است؛ امیر کبیر. خیزی که امیر کبیر برداشته بود؛ خبر از جهش بلندی میداد که او برای ایران تدارک دیده بود؛ اما در همان ابتدای راه به شهادت رسید.
افراد دیگری نیز هستند از امیر کبیر بسیار گمنامتر و با امکانات کمتر؛ اما با همان عزم و اراده، همان افق نگاه بلند و همان منش کارآمد. رد آنها را میتوان در تمام نقاط ایران گرفت؛ از جمله اصفهان و در خاندان نجفی. خاندانی مبارز و تأثیرگذار که خصوصا نام دو برادر از این خاندان در تاریخ استبداد و استعمارستیزی، درخشش به خصوصی دارد. یکی از این برادران محمدتقی آقانجفی است و دیگر نورالله آقا نجفی. دو برادر که هر دو مجتهدند و زندگیشان یک شاهد برای فعالیت وسیع و شجاعانه روحانیت شیعه در رهایی ایران از چنگ سلطه و استعمار. تلاش روحانیت شیعه جهت تأمین منافع ملی ایران در سرتاسر تاریخ معاصر ایران مشهود است و اختصاصی به انقلاب اسلامی ۵۷ ندارد. رهبر انقلاب در دیداری که سال هشتاد و چهار با دست اندر کاران همایش مرحوم آیتالله حاجآقا نورالله داشتند میفرمایند: «درست است که در تکوین مشروطیت، هم جریان روحانیت و هم جریان روشنفکری، هر دو، دخیل بودند – این را نمیشود انکار کرد و این مقدمات همان چیزی بود که بعد اسمش شد مشروطیت و اول، عدالتطلبی و قانونگرایی و قانونطلبی بود – اما در عمل آن کسانی که وارد میدان شدند و حقیقتاً بارهای سنگین مثل همین انجمنهای ملی – نه بارهای نان و آبدار مثل نمایندگی مجلس از تهران و وزارت – را به دوش گرفتند، چه کسانی بودند؟ شما اگر به جاهایی که انجمن فعالیت داشته نگاه کنید، خواهید دید که در رأس انجمن، یک یا دو یا سه روحانی بودهاند. این قضیه در مشهد بود؛ کمااینکه در تبریز، در اصفهان، در شیراز و در لار هم همینطور بود. بنابراین، میبینید که این شخصیتهای روحانی بودند که وارد میدان شدند. ما یک نمونه دیگر آن را در کمیتههای بعد از انقلاب میبینیم. این کار، نان و آبی نداشت؛ خطر کشته شدن و ترور شدن و متهم شدن هم داشت؛ اما اگر روحانیون نبودند، کمیتهها را اداره نمیکردند، به مساجد نمیآمدند، افراد مسلح و سلاحها را جمع نمیکردند و تا چند ماه همه وظایف یک دولت را بهقدر مقدور خودشان انجام نمیدادند، چه کسی میخواست این کار را بکند؟ ما هیچکس را نداشتیم؛ نه روشنفکرها این ظرفیت را داشتند، نه این همت را به خرج میدادند و نه هرگز این خطرپذیری را مجموعه روشنفکری، حقاً و انصافاً از خودش نشان داده است».
مرحوم آیتالله محمدتقی نجفی اصفهانی که به آقانجفی مشهور است و برادرش حاجآقا نورالله در عهد حکومت شاهزاده ظلالسلطان بر اصفهان زندگی میکردند. این پسر ناصرالدین شاه خودش را در حد و اندازه یک شاه میدید اما چون مادرش خون قاجاری نداشت؛ هرگز نمیتوانست ولیعهد ناصرالدین شود و شاه ایران شود. میتوان تصور کرد که این قضیه در کنار خوی استبدادی اغلب شاهان قاجار، تبدیل به یک عقده شده و بر استبداد و خیرهسری ظلالسلطان افزوده است. تا جایی که خود ناصرالدین هم از او بیمناک بوده و او را محدود میکرد. ظلالسلطان با اینکه سواد داشت و چند زبان میدانست؛ اما بویی از خرد نبرده بود و بسیاری از میراث فرهنگیای که از عصر صفویه به جا مانده بود را نابود کرد؛ او میپنداشت بقایای یک حکومت مضمحل را محو میکند و نمیدانست جلوه هنر و تاریخ یک ملت را به نابودی میکشاند. او از محیط زیست هم به قدر یک ارزن بارش نمیشد و با شکار صد قلاده ببر در میانکاله؛ یکی از مسببان اصلی انقراض این نوع ببر در مازندران به شمار میرود. ظلالسلطان شخصیت مستبدی است و در نظر مردم، فاقد مشروعیت و مقبولیت. در همین حال دو برادر مجتهد، آقا نجفی و حاجآقا نورالله، محبوب، متنفذ و قدرتمندند و به نوعی بر اصفهان حکومت دارند. مرحوم آقا نجفی، پیشآهنگ و نقطه آغاز نهضت تنباکو است. اوست که استعمال توتون و تنباکو را حرام اعلام میکند و پس از آنکه ظلالسلطان عدهای را تبعید کرد؛ ایشان آنها رابه سامرا فرستاد و به این شکل میرزای شیرازی از واقعه باخبر شد.
در میان خاندان نجفی، حاجآقا نورالله از درخشش بیشتری برخوردار است. مردی که ۶۸ سال عمر میکند و توسط پزشک نزدیک به رضاشاه با تزریق آمپول هوا به شهادت میرسد اما پیش از آن در عرصههای مختلف مبارزاتی از خود ردپایی جدی به جا گذارد. بیجهت نیست رهبر انقلاب در دیدار با بسیجیان، ایشان را یکی از چند چهره تاریخ معاصر که بسیجیانی تراز بودهاند نام میبرند. حاجآقا نورالله در عرصه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ملی و خدمترسانی به مردم فعال بوده است. در تمام اینها نیز تفکری نو و برنا دارد و گویی چهرهای است مربوط به عصر و زمان ما. او با اینکه مجتهدی دینی و روحانیای متعصب است؛ یک چهره به تمامه ملی است که میان اسلام و مملکت اسلامی مرزی نمیبیند و برای هر دو جهاد میکند. او در جنبش تنباکو فعال است اما در ادامه، دست به یک نهضت اقتصادی جدی میزند و شرکت سهامی اسلامیه را تشکیل میدهد که نخستین شرکت سهامی ایران به شمار میرود. اهداف اسلامیه در اساسنامه این شرکت آمده است:
دسترسی به سود بیشتر اقتصادی، نسبت به تجارب فردی، از طریق راه اندازی کمپانی و شرکت
خروج از ذلت احتیاج به امتعه خارجی
تثبیت و تقویت هر چه بیشتر تجارت داخله در برابر تجارت خارجه
جلوگیری از خروج ثروت داخلی به خارج از کشور
جلوگیری از مهاجرت نسلهای آینده به خارج از کشور برای مزدوری و کارگری نزد بیگانگان
تسهیل در امر معیشت مردم به علت ارزان بودن منسوجات و ماکولات داخلی نسبت به نوع خارجی آنها
ارائه الگویی تجاری برای آینده ملت و دولت
جلوگیری از رواج معاملات ربوی بیگانگان
اهمیت این شرکت تا بدان پایه بود که یک نشریه انگلیسی دربارهاش نوشت: «معلوم میشود ایرانیان اندک اندک از خواب غفلت بیدار شده و قدر و اهمیت تجارت خاصه تجارت شرکت را نیکو دانسته و چیزی که در این شرکت اهمیت دارد این است که علمای این ملت در آن شرکت دارند و مشوق اند و اگر این شرکت معتبر شود سکته بزرگی به تجارت انگلیس در اصفهان بلکه در خلیج فارس وارد آید و باید تجار، نوعی رفتار کنند که در آینده بازار تجارت شان از رونق نیفتند و الّا بزودی باید منتظر خبر بود که بازار تجارت ما در اصفهان بسته شود».
حاجآقا نورالله به همراه سیزده تن از علمای اصفهان، عهدنامهای تنظیم میکند که شامل این موارد است:
اولاً: قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمینویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضا نمینماییم. حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمیشویم؛ ماها به این روش متعهدیم.
ثانیاً: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچههای دیگر ایرانی باشد، متعهد شدهایم برآن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوه بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.
ثالثاً: ملبوس مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده میشود، قرار دادیم مهما امکن، هر چه بدلی در ایران یافت میشود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیرایرانی را نپوشیم و احتیاط نمیکنیم و حرام نمیدانیم لباسهای غیرایرانی را، اما ماها ملتزم شدهایم حتیالمقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
مرحله نخست زندگی جهادی حاجآقا نورالله اقتصادی بود. با وقوع انقلاب مشروطه، او نیز به مبارزه جدی علیه استبداد و محمدعلی قاجار میپردازد و با روی کار آمدن رضاخان هم با او در میافتد. پس از مبارزه با استعمار، حالا نوبت مبارزه با استبداد بود. در جریان مشروطه به متحصنین قم پیوست و سپس در اصفهان، «انجمن مقدس ملی اصفهان» را تأسیس کرد. وقتی مجلس به توپ بسته شد این انجمن هم منحل شد؛ اما او انجمن مخفی دیگری تشکیل داد. در این میان آنچه پیش میآید، حمله قوای انگلیس و روس است. در اینجا اتفاق درخشانی میافتد؛ حاجآقا نورالله در جنگ جهانی اول از دولت مرکزی ایران حمایت میکند و برای مقابله با تهدید خارجی، به کمک آن میآید. حاجآقا نورالله میدانست مبارزه با استبداد، آن هم استبداد هولناک رضاخانی، ابتدا باید مملکت اندک استقلالی داشته باشد و دستکم اشغال نباشد. مشکل او با رضاخان هم وابستگی او بود، پس وقتی دشمن حمله نظامی میکند، اول باید شر دشمن را از سر مملکت کم کرد. حاجآقا نورالله در اصفهان حتی چند پاسگاه ژاندارمری را از چنگ انگلیسها به در میآورد. این شخصیتی است که منافع ملی را میفهمد و آن را فدای چیز دیگری نمیکند. با اینکه رضاخان شدیدا دینستیز بود؛ اما این روحانی در برههای او را در اولویت مبارزه قرار نمیدهد و میداند شرط ایمان در درجه نخست، نجات مسلمانان از چنگ پیادهنظام کفر است.
در مورد ایشان ما با شخصیتی شدیدا ملی طرفیم. زندگی حاجآقا نورالله را میتوان در کلمه استقلال خلاصه کرد. مبارزه او با استبداد هم در دل مبارزهاش با استعمار تعریف میشود و به بیان رهبر انقلاب: « منشأ مخالفت همه آنها با خارجیها بود؛ یعنی صورت قضیه این بود که کفر در مقابل اسلام است؛ چون خارجی، کافر بود؛ فرنگی، کافر بود و نمیخواستند کفر بیاید. صورت این قضیه، صرفاً یک جنگ مذهبی را نشان میدهد؛ اما وقتی انسان کاوش میکند، میبیند در اغلب اینها، بخصوص در قضیه مرحوم حاجآقا نوراللَّه، مسئله فقط یک جنگ مذهبی نیست؛ یعنی دعوای این نیست که مسیحیها میخواهند بیایند غلبه پیدا کنند؛ مسیحیها که در خودِ اصفهان با آنها داشتند زندگی میکردند؛ ارامنه اصفهان همیشه بودند و با هم زندگی میکردند و مشکلی هم نداشتند؛ پس دعوا، دعوای مذهبی نبود، بلکه دعوا، سر همان چیزی است که ما امروز از مسئله استقلال میفهمیم؛ یعنی سلطه اقتصادی، سلطه فرهنگی، سلطهیسیاسی، سلطه اجتماعی و نفوذ ویرانکننده و خانهبراندازی که غرب در دنیا داشته – آن دوره، دورهای بود که غرب با نشاط و با سرزندگی داشت میآمد و حالت تهاجمی داشت – اینها این را میدیدند؛ این را میفهمیدند. مرحوم حاجآقا نوراللَّه از آن شرکتی که احداث میکند، از آن حرف هایی که میزند، از همان گفت وگوهایی که در کتاب «مسافر و مقیم» مطرح میکند – متأسفانه فرصت نشد که من درست آن کتاب را نگاه کنم؛ فقط بخشهایی از آن را خواندم – نشان میدهد که مرد بسیار روشنبین، بسیار آگاه و متوجه به ابعاد سلطه بیگانه است. اگر دولت انگلیس استعمارگر، اسلام را هم آورده بود و بنا بود همین کارها را بکند، ظاهراً در موضع ایشان تغییری پیدا نمیشد؛ فرقی نبود بین اینکه مسیحی باشد یا مسلمان باشد. استعمارگری و سلطه فرهنگی و نفوذ در ارکان حیات مدنی کشور بود که این بزرگان را حساس میکرد و وادار میکرد به اینکه مقابله کنند و مقاومت کنند.
با رضاشاه هم که مقابله کردند، برای همین مسئله بود. درست است که مبارزات مرحوم حاجآقا نوراللَّه در دو بخش تقسیم میشود: بخشِ مقابله با خارجی؛ و بخشِ مبارزه با استبداد. این دو بخش، کاملاً در زندگی ایشان و در مبارزات ایشان محسوس و قابل تفکیک است؛ لیکن با رضاخان هم که ایشان مبارزه میکند، گویی برایش کاملاً روشن است که رضاخان پیشکردههمان خارجی است، که آمده».
آیتالله نورالله نجفی اصفهانی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.