سیاست ورزی مؤمنانه
محمدكاظم انبارلویی
سیاستورزی در «جامعه اسلامی» چیست؟ مختصات آن كدام است؟ چه تفاوتی بین سیاستورزی در جامعه اسلامی با دیگر جوامع سكولار و لائیك وجود دارد؟ عقل و عقلانیت مدار اصلی حركت در سیاستورزی است كه میتوان از آن به عنوان سیاستورزی مؤمنانه هم یاد كرد.
ما در نظامی زندگی میكنیم كه محصول فداكاری و ایثار میلیونها انسان ایرانی است. محصول خون مقدس صدها هزار انسان فداكار است.
خدا رحمت كند شهید قاسم سلیمانی را كه میفرمود: «جامعهای اصلاح میشود كه انسانهای صالح و منزه در آن حاكم شوند. اگر انسانهای منزه بیایند جامعه را منظم میكنند.» و نیز میفرمودند : «اصل» نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است.آدمها میآیند و میروند . حزب و جناح فرع است اصل حفظ نظام است.
امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی كه معمار اصلی نظام مقدس ماست، حفظ نظام را از اوجب واجبات میدانست.
رجال سیاسی و مذهبی ما طی ۴ دهه گذشته در عالم سیاستورزی به یك دوراهی سرنوشتساز میرسند. در این دوراهی، او باید انتخاب كند، راه حفظ نظام را برود یا راه حفظ خود و باند و حزب خود!!
تاریخ انقلاب و كارنامه سیاسی رجال و دولتمردان پر است از سرنوشت كسانی كه در این دوراهی، راه دوم را پیمودند و به سیاهچاله رسوایی و بدبختی و نگونبختی افتادند.
در این وادی سیاههای از مرجع تقلید تا رؤسای احزاب و گروهها تا رئیسجمهور ،وزیر و وكیل و … وجود دارد.
رسیدن به دوراهی «خودخواهی» و «خداخواهی» دوراهی دعوت به «خدا» و دعوت به «خود» از آن مهلكههای اصحاب قدرت و رجال سیاسی است كه كمتركسی از آن جان سالم به در برده است!
سیاستورزی مؤمنانه و عقلانی حكم میكند فرد خود را بالاتر از «نظام» ، گندهتر از «نهادهای قانونی نظام» و گردن كلفتتر از «قانون» نداند.
دشمنان اسلام و نظام از ابتدای انقلاب تاكنون سر این دوراهی ایستادهاند تا بساط سربازگیری خود را از اردوگاه انقلاب در همین نقطه پهن كنند. اولین جماعتی كه به طور پادگانی تن به ذلت پیوستن به دشمن دادند منافقین بودند،كه رودرروی ملت به دشمن بعثی پیوستند و جنایات جنگی بزرگی را در دفاع مقدس و در داخل عراق مرتكب شدند و در پشت جبهه هم با ترور ۱۷ هزار شهید مردم كوچه و بازار نام خود را به عنوان شرورترین ، كثیفترین و بدنامترین دشمنان انقلاب اسلامی ثبت كردند.
خدا رحمت كند امیرحسین آریان پور را با آنكه یك ماركسیست بود و قبل از انقلاب با شهید مطهری روی مبانی اسلام و ماركسیسم اختلاف داشت. بعد از انقلاب، دعوت منافقین و ماركسیستها برای عضویت در باندهای تبهكارشان رد کرد و دست رد بر سینه آنها زد.
خود او به من میگفت به آنها گفتم (به منافقین و ماركسیست ها)این راهی كه می روید بنبست است به دامن امپریالیسم میافتید.اگر از انقلاب اسلامی حمایت نمیكنید حداقل در برابر آن نایستید. او در این دوراهی با آنكه به اسلام اعتقاد نداشت بین خود و مردم، مسیر مردم و انقلاب را طی كرد و عاقبت در دل همین خاك سر به بالین ابدیت نهاد!
***
احزاب و گروهها و نیز رجال سیاسی و مستقل در حوزه سیاست و سیاستورزی كم آوردهاند. این كمكاری، كجكاركردی و بدكاركردی خود را میخواهند گردن شورای نگهبان قانون اساسی كه مسئولیت حفظ جمهوریت نظام را دارد بیندازند.
سخنگوی جریان و جبهه اصلاحات در واكنش رد صلاحیت نامزدهای جبهه اصلاحات میگوید: «عملا امكان مشاركت با رد صلاحیت همه نامزدهای جبهه اصلاحات از ما سلب شده است و نامزدی در این انتخابات نخواهیم داشت.» یكی نیست از او بپرسد در سیاستورزی شما برای تصدی یك پست خطیر و حساس مانند ریاستجمهوری ثبت نام بیش از ۱۰ نفر چه معنا دارد؟!
در كدام دموكراسی در جهان سراغ داریم یك جبهه ۱۰ نفر را برای ریاست جمهوری معرفی كند آنهم كسانی كه در نظرسنجیها خودشان میدانند كمتر از ۲درصد محبوبیت دارند .اولین چهره نامزدهای آنان فردی بود كه اصلا قانون اساسی و نظامات جمهوری اسلامی را قبول ندارد و دومین چهره آنان كسی است كه معاون اول رئیس جمهوری است كه نامحبوبترین دولت پس از انقلاب است. جناب جهانگیری در واكنش به عدم احراز صلاحیت خود فرموده بودند:« به قصد گشایش در زندگی مردم وارد انتخابات شده بودم.» یك كسی در جبهه اصلاحات نیست به او بگوید : اگر چنین قصدی واقعا داشتی ۸ سال تصدی مقام دوم دولت را داشتی چرا این كار را نكردی؟!
او گفتمان دولتی را در انتخابات نمایندگی میكرد كه صدها سؤال مردم در پاسخ به مطالبات معیشتی را بی پاسخ گذاشته است و وعدههایی كه دادند به هیچ كدام عمل نكردهاند.یک نفر در جبهه اصلاحات نیست از او بپرسد رئیس جمهور باید مدیر و مدبر باشد. در این ۸ سال مدیریت و مدبریت شما کجا بود؟!
عقیم بودن برخی احزاب و گروهها در تربیت كادرهای سیاسی و تربیت رجال سیاسی و مذهبی در تراز كارگزاران نظام اسلامی با تعریفی كه قانون اساسی از این دولتمردان دارد را نباید به گردن شورای نگهبان انداخت. همین ایراد كه به جبهه اصلاحات وارد است
به برخی گروهها و احزاب و رجال مستقل سیاسی و مذهبی جبهه اصولگرایان هم وارد است . شورای نگهبان نمیتواند كسانی را تأیید كند كه در این تراز نیستند . آنجا ۶ فقیه و ۶ حقوقدان نشستهاند نمیتوانند دین خود را برای دنیای اصحاب قدرت و ثروت و كسانی كه نمیتوانند صلاحیت آنها را احراز كنند، بفروشند.وزانت علمی و سوابق آنها عدالت و تقوی آنها اجازه نمیدهد فراتر از قانون، مصلحتسنجی كنند و از جاده انصاف به بیراهه حركت جناحی بروند.
آنها چگونه می توانند صلاحیت كسانی را تأیید كنند كه با استبداد رأی خلاف قانون و یا تصمیمگیریها و تصمیم سازیهای نادرست میلیاردها تومان به بیتالمال مسلمین آسیب زدند و فرصت یك زندگی شرافتمندانه را از كثیری از مردم سلب كردهاند و روز به روز سفره آنان را خالی كردند. آنها نمیتوانند بگویند اینها مدیر و مدبر بودهاند ، اگر به مر قانون و به وظایف و صلاحیت ذاتی خود عمل كردند نباید آنها را متهم به «گزینش سلیقهای» و «داوری غیرمنصفانه» كرد. سیاستورزی مؤمنانه و عقلانی حكم میكند رجال سیاسی و مذهبی ما جریانهای سیاسی از «خراطی و ریختهگری نظام» و نظامات قانونی و نهادهای قانونی نظام و متهم كردن آنها دست بردارند. یك مقداری به ریخت خود نگاه كنند ببینند در قد و قواره كارگزار نظام اسلامی مطابق قانون اساسی هستند؟!
عدالت، انصاف و عقلانیت حكم میكند خود را متهم اصلی این معركه بدانند چون آنها رفتنی هستند آنچه باقی میماند «نظام» و «قانون» و «نهادهای قانونی مشروع نظام» است.
سیاستورزی مؤمنانه حكم میكند به فكر «امنیت» و «سلامت» انتخابات باشیم و اگر سرمایه اجتماعی هم داریم برای سربلندی نظام و تحكیم مبانی جمهوریت و اسلامیت نظام هزینه كنیم.
محمد کاظم انبارلویی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.