سیاست‌گذاری، پاشنه آشیل مواجهه با کووید ۱۹ - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 24893
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 22 تیر 1399 - 7:59 |
چالش‌های پیش روی کشور در مواجهه با کرونا؛

سیاست‌گذاری، پاشنه آشیل مواجهه با کووید ۱۹

مدت‌ها پس از موج اول اپیدمی کرونا، چشم‌ها منتظر رسیدن به نقطه کاهش مبتلایان بود اما تمام محاسبات اشتباه از آب درآمد و دستاوردها به‌سادگی از دست رفت، حالا هر 6 دقیقه یک نفر به سبب ابتلا جان می‌بازد.
سیاست‌گذاری، پاشنه آشیل مواجهه با کووید ۱۹

|  گروه اجتماعی|
مدت‌ها پس از موج اول اپیدمی کرونا، چشم‌ها منتظر رسیدن به نقطه کاهش مبتلایان بود اما تمام محاسبات اشتباه از آب درآمد و دستاوردها به‌سادگی از دست رفت، حالا هر ۶ دقیقه یک نفر به سبب ابتلا جان می‌بازد. ۱۷ تیرماه، ۲۰۰ نفر، ۱۹ تیرماه، ۲۲۱ نفر و دیروز ۱۸۸ نفربر اثر کرونا جان خود را از دست دادند و در حال حاضر تعداد مراجعات به بیمارستان‌ها و تعداد جان‌باختگان به‌طرز عجیبی در حال افزایش است و این مسئله پیامی روشن برای مسئولان دارد، چراکه در اجرای سیاست‌های مقابله‌ای راه را اشتباه رفته‌اند. گرچه در ابتدا مسیر سیاست‌گذاری‌ها درست بود، اما براثر کاهش نمودار مرگ‌ومیر روزانه، همه جو گیر شدند حتی دولت، دولتی که به‌رغم انکار این مسئله، دچار نوعی جوگیری آنی شد و خود را پیروز میدان تصور کرد، به همین علت برنامه‌ها و سیاست‌ها در ادامه دچار انحرافاتی شد که هزینه‌های گزافی را به مردم و سیستم درمان کشور تحمیل کرد. 

صعود آمارها و سیاست‌گذاری که همچنان پاشنه آشیل ماست
مدیران نظام سلامت و کادر درمان از جان‌ودل مایه گذاشتند اما برخی نشانه‌ها این‌طور نمود پیدا کرد که میان دولت  و مجموعه وزارت بهداشت در رابطه با چگونگی کنترل و مهار ویروس، درک مشترکی وجود ندارد و ازاین‌رو، فرامین و مطالبات دست‌اندرکاران نظام سلامت کشور نادیده گرفته شد. مصداق بارزش بازگشایی‌های شتاب‌زده و بی‌قاعده است، گرچه قرار بود، تدریجی و آهسته باشد اما کاهش روزانه آمارها، حکم آدرس غلطی را برای دولتی‌ها داشت، آنان تصور کردند، ویروس را به عقب‌نشینی واداشته‌اند و با گرم‌تر شدن هوا، دیگر خطر کرونا هیچ‌کس را تهدید نمی‌کند، نه پیرها را و نه جوان‌ها را و باید این پیروزی بزرگ را جشن گرفت. ۲۸ اردیبهشت‌ماه بود که خبر رسید از مرحله مدیریت و کنترل بیماری کرونا عبور کرده و به سمت مهار آن در اکثر نقاط کشور حرکت کرده‌ایم و ۳۱ اردیبهشت‌ماه، با همین گوش‌های خودمان شنیدیم که «در مدت شیوع ویروس قدم‌به‌قدم پیشرفت کرده و هیچ جا عقب‌نشینی نکرده‌ایم و امروز به مرز مهار کرونا رسیده‌ایم». اما۲۹ خردادماه فرارسید و رئیس‌جمهور، اقدامات انجام‌گرفته را در موفقیت بزرگ کنترل بیماری در مرکز استان‌ها مؤثر دانست، البته اتمام‌حجت هم کرد، اینکه ممکن است در اثر عدم رعایت دستورالعمل‌ها به یک وضعیت غیرقابل‌پیش‌بینی و ناخوشایند دچار شویم و هرگونه اهمال و کوتاهی به یک اتفاق ناگوار و زیان بزرگ‌تر در مسیر مقابله با کرونا بینجامد. و شد آنچه نباید می‌شد. حالا حدود دوسوم کشور در وضعیت حاد کرونایی قرار دارند، تخت‌های بیمارستانی مملو از بیماران است و زنگ خطری که درباره پر شدن تخت‌ها به صدا درآمده، دیگر زنگ خطر نیست چراکه عملاً بیمارستان‌ها با بحران کمبود تخت بیمارستانی مواجه هستند. چند روز پیش، تصویری از بیمارستان مسیح دانشوری تهران که از بیمارستان‌های ارجاعی اصلی و سانتر کروناست، منتشر شد و به دلیل کمبود تخت، بیماران کرونایی با کپسول‌های اکسیژن در پارکینگ به انتظار نشسته بودند. علت این اتفاقات ناگوار ‌هم مشخص است، چون همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، سیاست‌گذاری همچنان پاشنه آشیل ماست و بی‌توجهی به منطق این مسئله و عدم طرح هزینه و فایده هر راه‌حل و نیز نادیده گرفتن ساختار اجرایی سیاست‌گذاری که نیازمند مدیریت واحد و قدرتمندی است، موجب می‌شود که از یک‌سو بی‌اعتمادی به سیاست‌گذار ایجاد شود و از سوی دیگر همان سیاست‌های ناقص نیز در مرحله عمل به‌خوبی اجرا نشود و هزینه‌هایش را بپردازیم بدون آنکه منافع آن نصیبمان شود. بر همین اساس در گفت‌وگو با «حمید سوری»، استاد اپیدمیولوژی و رئیس مرکز تحقیقات ارتقای ایمنی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به این مسئله پی می‌بریم که تصمیمات و سیاست‌های ما به دلایل مختلف نتوانسته آن اثربخشی لازم را داشته باشد. الگوی اپیدمی‌هایی همچون کووید ۱۹ که حاد هستند، شرایط باثباتی ندارند. بنابراین سیاستی که ماه اول اپیدمی ممکن بود، مؤثر واقع شود، الزاماً در شرایط فعلی مؤثر نیست و تصمیمی که در حال حاضر اتخاذ می‌شود را نمی‌توان یک ماه دیگر اجرایی نمود، چون الگوی اپیدمی تغییر کرده است.

تیم پیشگیری به‌جای تیم درمان، اپیدمی را مدیریت کند
*آمار جان‌باختگان روزانه به ۲۰۰ تا ۲۲۱ نفر رسیده و وزیر بهداشت مطرح می‌کند که اگر محدودیتی هم اعمال شود، مردم تابع این محدودیت‌ها نخواهند بود، پیشنهاد و راهکار شما چیست؟
 این افزایش آمارها خیلی غیرقابل‌پیش‌بینی نبود و ما می‌دانستیم با ادامه این رفتارها و سیاست‌ها، شاهد رشد صعودی مبتلایان و جان‌باختگان خواهیم بود. راهکار این است که تیم پیشگیری به‌جای تیم درمان، اپیدمی را مدیریت کند. چون مشکل ما درمان نیست بلکه پیشگیری است و باید از متخصصانی استفاده کنیم که در این زمینه مشخص، تخصص و تجربه‌دارند. ما صرفاً نمی‌توانیم با آموزش و توصیه عمومی به مردم و یا اعمال فشارهای یک‌سویه، انتظار داشته باشیم تعداد موارد بستری و مرگ ناشی از اپیدمی کاهش یابد و همان‌طور که وزیر بهداشت مطرح کرده، مردم ما دیگر تحمل شرایط سخت و محدودیت را ندارند چون خسته شده‌اند. بنابراین لازم هست که بر روی گروه‌های خاص و اولویت‌ها بیشتر متمرکز باشیم، اولویت‌ها مواردی هستند که بیشترین مرگ و یا بستر ناشی از کرونا ویروس جدید را به وجود می‌آورند. این‌ها الزاماً در همه نقاط کشور و حتی مناطق مختلف تهران یکسان نیستند، به‌عنوان‌مثال در یک شهری ممکن است، اولویت اول با بیماری دیابتی باشد و در شهر دیگر اولویت اول با بیماران قلبی و عروقی باشد. یا در یک منطقه‌ای از تهران، آن‌ها که فشارخون بالا دارند، در اولویت باشند و در سایر مناطق کسانی که نقص سیستم ایمنی دارند، بیشتر موردتوجه قرار گیرند. بنابراین باید اولویت‌ها را مشخص و گروه‌های پرخطر را غربال کرد تا ببینیم کسانی که هنوز آنتی‌بادی ضد این بیماری در بدنشان نیست، چه افرادی هستند و بعد اقدامات سخت‌گیرانه و ساماندهی شده توسط دولت و سازمان‌های حمایتی انجام شود، نه اینکه فقط با توصیه و پیشنهاد عمل کنیم، بنابراین نیازمند برنامه‌ریزی  هستیم و این برنامه‌ریزی باید با بررسی دلایل عدم رعایت موازین  محافظتی و بهداشتی باشد و از سوی دیگر بررسی شود که چرا عده‌ای به‌رغم هشدارهای لازم در اجتماعات حضور می‌یابند و سازمان‌هایی که می‌توانند در کنترل و نظارت و اجرای این برنامه‌ها نقش داشته باشند، وارد عمل شده و هم آموزش کافی بدهند و هم رویکرد مناسب را اتخاذ کنند. 

تعداد جان‌باختگان ما، دو برابر میانگین مرگ ناشی از کرونا در جهان است
*این مقدم بودن پیشگیری بر درمان، از چه زمانی باید مدنظر قرار می‌گرفت؟ از همان بدو ورود ویروس یا در شرایط فعلی؟
قطعاً باید از ابتدا، پیشگیری بر درمان مقدم می‌بود، البته معنای این مسئله بی‌کار ماندن کادر درمان و عدم تحقیق و پژوهش از سوی آنان نیست، منتها در سیاست‌گذاری و کنترل و خاموشی و مدیریت اپیدمی‌ها باید از تیم پیشگیری استفاده شود نه تیم درمان. 
*بسیاری به دولت و وزارت بهداشت انتقاد می‌کنند، به این دلیل که وقتی متوجه شیب صعودی آمارها شدند، محدودیتی را حداقل برای یک هفته وضع نکردند و انگار از کنار این مسئله به‌سادگی گذر کردند. این‌طور به نظر می‌رسد که دولت هم باورش شده، کرونا تمام شده است.
 تجربه جهانی نشان می‌دهد که ما می‌توانیم و یا می‌توانستیم با اتخاذ سیاست‌های درست‌تر از بار ناشی از اپیدمی تا حد زیادی کم کنیم و وقتی کشور خودمان را با کشورهایی مثل نیوزیلند، استرالیا و ایتالیا و ایسلند مقایسه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که رسیدن به حد قابل‌قبول و یا میانگین جهانی برای کنترل اپیدمی ممکن بوده است. اما همچنان تعداد جان‌باختگان ما، دو برابر میانگین یا میزان مرگ ناشی از کرونا در جهان است و این نشان می‌دهد، سیاست‌های گذشته به دلایل مختلف نتوانسته آن اثربخشی لازم را داشته باشد. الگوی اپیدمی‌هایی همچون کووید ۱۹ که حاد هستند، شرایط باثباتی ندارند. بنابراین سیاستی که ماه اول اپیدمی ممکن بود، مؤثر واقع شود، الزاماً در شرایط فعلی مؤثر نیست و تصمیمی که در حال حاضر اتخاذ می‌شود را نمی‌توان یک ماه دیگر اجرایی کرد، چون الگوی اپیدمی تغییر کرده است. بنابراین مهم است که آنچه پیش‌آمده را آسیب‌شناسی کنیم تا ببینیم چرا به آن موفقیت نرسیده‌ایم. البته تنها مردم مقصر نیستند و نیاز است مراجع سازمان‌دهی شده و اجرایی هم که مسئولیت دارند، اقدامات لازم را انجام دهند. نه اینکه الزاماً وظیفه وزارت بهداشت باشد، چون این وزارتخانه یک سری وظایف تعریف‌شده و خاص دارد. در اپیدمی‌های تهدیدکننده مثل این اپیدمی که تنها یک وزارتخانه به‌صورت مستقیم متولی سلامت است، نمی‌تواند پاسخگو و کنترل‌کننده اپیدمی باشد و باید در سطح بالاتری مثل هیئت دولت و سایر قوا وارد قضیه شوند و به کنترل اپیدمی کمک کنند. اما این اتفاق نیفتاده و آن سختگیری‌های لازم را انجام نداده‌اند و افرادی که می‌توانستند به اپیدمی کمک کنند در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی نه به‌درستی شناسایی و نه به کار گرفته شدند،  طبیعی است که وقتی کار به کاردان سپرده نشود، ممکن است تبعاتی به دنبال داشته باشد، وقتی تبعات دارد، غرامت آن را باید مردم بپردازند.  

عددها و رقم‌های مبتلایان و جان‌باختگان، پیامی برای سیاست‌گذاران 
*ما حداقل برای یک ماه توانستیم شاهد کاهش آمار مبتلایان و جان‌باختگان باشیم، چرا این روند ادامه پیدا نکرد، آیا ویروس هوشمند بود یا روند بازگشایی‌ها و کاهش محدودیت‌ها صحیح نبود و به‌یک‌باره تسریع شد، دیدگاه شما دراین‌باره چیست؟ 
ماهیت بیولوژیک یا بیماری‌زایی ویروس در ایران و کشورهای دیگر تفاوت معناداری ندارد، بنابراین نمی‌توانیم تقصیرها را به گردن ویروس بیندازیم و اتفاقاً به‌غیراز یک سری تفاوت‌های جزئی، کرونا ماهیت بیماری‌زایی یکسانی در سراسر جهان دارد. بنابراین باید به عملکردهای خودمان در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ها و اقداماتی که انجام‌شده، بازگردیم، چراکه درروند بازگشایی‌ها و بازگرداندن شرایط جامعه به حالت عادی، تعجیل کردیم و حداقل این‌گونه به جامعه القاء شد که شرایط عادی شده و طرح فاصله‌گذاری هوشمند هم نه ابعادش به‌درستی تعریف شد و نه ضمانت اجرایی و حقوقی داشت. بر همین اساس طرح فاصله‌گذاری هوشمند شکست خورد و هرروز نمودار آمارها صعودی شد. بالطبع مردم هم محیط پیرامونی خودشان را ملاحظه می‌کنند و وقتی می‌بینند در میان اقوام و آشنایانشان مرگی رخ نمی‌دهد و به‌رغم عدم رعایت موازین بهداشتی به ویروس مبتلا نمی‌شوند، شرایط را عادی می‌پندارند. اما کسانی که نگرش جامعی دارند، می‌دانند حتی در صورت عدم بستری و مرگ بیماران کرونایی در محیط پیرامون خود، در کل کشور روند رو به گسترش است. اما آحاد مردم نمی‌توانند چنین برداشتی را از شرایط داشته باشند و این وظیفه سیاست‌گذاران است، چون هرکدام از این عددها و رقم‌ها یک پیامی برای سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان دارد و این پیام‌ها از خیلی وقت پیش داده‌شده، منتها چون میان آنچه انتظار داشتیم با آنچه اتفاق افتاده، فاصله معناداری وجود دارد، سروصدای همه درآمده اما فرافکنی و دنبال مقصر گشتن راه به‌جایی نمی‌برد و جامعه را بیش‌ازپیش دچار التهاب می‌کند. در حال حاضر هم وقت محاکمه کردن کسی نیست تا بگوییم چه کسی مقصر بود یا نبود. باید با وفاق عمومی و اجماع مناسب و به‌کارگیری متخصصین امر، تیم‌های پیشگیری را به صحنه بیاوریم اما متأسفانه برخی از خبرهای ضدونقیض و اخباری که نباید گفته شود، مسئله را بدتر می‌کند. چون جای برخی خبرها در مجامع علمی و دانشگاهی هست و طرح این مسائل در میان مردم، اختلال ایجاد می‌کند. به‌عنوان‌مثال وقتی می‌گوییم تا دو ماه دیگر واکسن کشف می‌شود، جامعه ملتهب می‌شود به این دلیل که ارائه چنین اطلاعاتی درست نیست و امید کاذبی را در میان مردم به وجود می‌آورد یا اینکه اعلام می‌کنیم اگر ماسک بزنید، دچار تنگی نفس و مشکلات تنفسی می‌شوید درحالی‌که هیچ سندی وجود ندارد تا اثبات کند ماسک زدن باعث اختلال در مشکلات تنفسی می‌شود، طبعاً وقتی درمانگر و پزشک این‌طور سخنان را نشر می‌دهند، مردم به‌مرور اعتمادشان را به سیستم درمانی و نظام سلامت و دولت و کشور و رسانه‌ها از دست می‌دهند، بنابراین پالایش کردن آنچه باید به سمع و نظر مردم برسد، هنر رسانه‌هاست تا بدانند پرسش را باید از چه کسی پرسید و چه مطلبی را باید منتشر کرد. اما متأسفانه همه رسانه‌ها حتی صداوسیمای ملی ما، هنوز یک مشاور اپیدمیولوژیک را در کنار خود ندارند، کسی که تخصص اش شناسایی و کنترل اپیدمی‌ها باشد تا مطالب را پالایش و مسئولیت این‌طور خبرها را به عهده بگیرد. اینکه خبر داغی را صرف به وجد آوردن مردم منتشر کنیم، اصلاً درست نیست.  در غیر این صورت هیچ بعید نیست که تعداد جان‌باختگانمان به عدد چهاررقمی برسد و هیچ‌کدام از بیمارستان‌هایمان ظرفیت پذیرش بیمار را نداشته باشد که این مسئله درحال حاضر شروع‌شده است. از سوی دیگر اینکه خوشحال باشیم اپیدمی ۶ ماه تا یک سال دیگر تمام می‌شود، هرگز این‌گونه نیست، ماهیت این عامل بیماری‌زا و اپیدمی به‌گونه‌ای است که تا واکسن مؤثر و قابل‌دسترس پیدا نشود، نمی‌توان بر آن به‌طور کامل غلبه کرد. درست است که خبرهایی از کشف واکسن به گوش می‌رسد و اینکه وارد مرحله آزمایش انسانی شده اما تا تایید نهایی و رسیدن به تولید انبوه، ۴ تا ۵ مرحله را باید طی کند. هرکدام از این مراحل، اهداف، زمان و الگوی خاصی دارند. اینکه چون واکسن وارد مرحله انسانی شده به مردم امید کاذب بدهیم، کاملاً اشتباه است یا اینکه بگوییم ماسک باعث اختلال در تنفس می‌شود، غلط است چون در جامعه ما کسی به عوارض استفاده از ماسک مبتلا نشده که چنین مسئله‌ای را مطرح می‌کنیم. ترکیبی از این مسائل باعث می‌شود که جامعه ما دچار نوعی سردرگمی و آشفتگی ذهنی در سیاست‌گذاری‌ها شود. 
​​​​​​​
با ایمنی گله‌ای ۴۰۰ هزار جان‌باخته خواهیم داشت!
*برخی در همان بدو ورود ویروس از اپیدمی گله‌ای سخن می‌گفتند و درحال حاضر که آمارها رکورد شکسته، گفته می‌شود که به ایمنی گله‌ای نزدیک شده‌ایم، چقدر این اظهارنظرها منطقی و علمی است؟ 
اول اینکه متخصصین آمار دانش لازم را ندارند که در این رابطه اظهارنظر کنند. درست است که سرعت گسترش این اپیدمی نسبتاً بالاست، اما باید تحقیق کنیم تا متوجه شویم چند درصد جامعه ما ایمنی پیداکرده‌اند، چون یکی از ویژگی‌های این اپیدمی و بیماری این است که احتمال دارد افراد، بدون علامت یا با علامت‌های خفیف هم مبتلا شوند. اما فهم این مسئله نیازمند یک تست انبوه است، نه تست پراکنده و باید به‌صورت تصادفی بررسی کنیم تا ببینیم چه نسبتی از جامعه ما، مصونیت پیدا کردند و این عدد و رقم‌ها که می‌گویند ۲۰ تا ۱۸ میلیون مصونیت پیداکرده‌اند، پایه و اساس علمی ندارد و صرفاً تصورات شخصی افراد به همراه اخباری است که از گوشه و کنار شنیده‌اند. ما دقیقاً مطالعه‌ای نداشته‌ایم، بنابراین باید سرواپیدمی انجام دهیم تا برآورد درستی داشته باشیم. البته شواهد بین‌المللی و جوامع مشابه و تحقیقاتی که در کشورهای دیگر انجام‌شده، اثبات می‌کند یک عده مصونیت پیداکرده‌اند که شاید بین ۱۰ تا ۱۵ درصد باشد. اما برای کنترل و مهار اپیدمی باید حداقل ۶۰ تا ۷۰ درصد جامعه ایمنی گله‌ای پیداکرده باشند و این یعنی ما هنوز ۴۰ میلیون نفر مستعد ابتلا به بیماری داریم که از این میزان، حتی اگر یک‌دهم، مرگ ناشی از ابتلا به ویروس باشد، ۴۰۰ هزار جان‌باخته خواهیم داشت تا به آن ایمنی برسیم. آیا ۴۰۰ هزار مرگ برای جامعه، رقم قابل قبولی است؟ بنابراین باید تبعات و اثرات ایمنی گله‌ای را تحلیل کنیم، چون حرف  و سخن‌های این‌چنینی شاید عوام‌پسند باشد اما پیامدهای ناگواری دارد. تصور کنید که ۴۰۰ هزار نفر جان می‌بازند و بین ۱۰ تا ۲۰ برابر موارد بستری خواهیم داشت. آیا نظام درمان ما ظرفیت پذیرش بالای ۵ میلیون مبتلای شدید را دارد و از این تعداد، افراد کثیری نیازمند مراقبت‌های ویژه در آی‌سی یو هستند. آن‌هم در شرایطی که ما دستگاه‌ها و تجهیزات پیشرفته در اختیار نداریم. 

ابتلای ۷۰ درصد به کرونا، به معنای خاتمه بحران نیست
*رئیس‌جمهور هم چندین بار در سخنانش گفته است که ۷۰ درصد مردم ما باید به این ویروس مبتلا شوند، چنین اظهارنظری را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟ 
این رقم یعنی سطح مواجه را به حدی پایین بیاوریم که افراد در صورت تماس با یکدیگر، احتمال ابتلایشان به بیماری کاهش یابد و این ۷۰ درصد به معنای خاتمه بحران نیست. این رقم، حداقلی‌ترین سطح ایمنی هست که باید در جامعه ایجاد شود تا شانس ابتلا بسیار کاهش یابد اما بیماری خاموش نشود. از طرفی نمی‌توان به سخنان رئیس‌جمهور و وزیر بهداشت خرده گرفت، چون به‌احتمال‌زیاد، مشاوران خوبی ندارند و احتمالاً اطلاعات نادرستی به آن‌ها داده می‌شود. 
*با این وضعیت، تصور می‌کنید چه پاییز و زمستانی را در پیش خواهیم داشت؟ 
ببینید در فصل سرما، ویروس خودش تغییر ماهیت نمی‌دهد اما سایر بیماری‌های تنفسی که ماهیت فصلی ندارند، مثل آنفلوآنزا اشاعه پیدا می‌کنند و ایمنی بدن افرادی که حتی بهآنفلوآنزا خفیف مبتلا می‌شوند، پایین می‌آید. در این صورت هم عامل بیماری‌زا و هم‌شدت بیماری افزایش می‌یابد بنابراین با سرد شدن هوا، مسئله حادتر و جدی‌تر خواهد شد. نکته دیگر این است که مسئله اپیدمی، مسئله شخصی، استانی یا کشوری و قاره‌ای نیست بلکه جهانی است و حتی اگر تمام ایران به‌طور کامل مصون شوند، فقط هنگامی می‌توانیم امیدوار باشیم که اپیدمی دوباره شعله‌ور نشود که هیچ فرد آلوده دیگری از سایر کشورها به ایران نیاید اما چنین چیزی امکان ندارد چون هزینه هنگفت اقتصادی به کشور تحمیل می‌شود. 

سیاست‌های پیشگیری باید در یک بسته جامع تدارک و تعریف شود
*شاید در ظاهر ساده به نظر برسد، اینکه دست‌هایمان را بشوییم و ماسک بزنیم و فاصله‌گیری فیزیکی را رعایت کنیم اگر دو عامل اول را فاکتور بگیریم، فاصله‌گیری در مترو و اتوبوس و برخی ادارات امکان تحقق و پیاده‌سازی ندارد، توصیه شما در این زمینه چیست؟
در ابتدا گفتم که سیاست‌های پیشگیری باید در یک بسته جامع تدارک و تعریف شود. اینکه به قضیه یک‌بعدی نگاه کنیم، هیچ نتیجه‌ای ندارد. دوم اینکه باید گروه‌های خاص و همان‌ها که بیشتر از بقیه در معرض خطر ابتلای شدید یا در معرض خطر مرگ ناشی از ابتلا هستند را شناسایی و به‌طور ویژه کنترل کنیم و نکته حائز اهمیت آن است که باید با واقعیت‌های موجود، اپیدمی را کنترل کرد، اینکه یک ماه مردم از خانه بیرون نیایند، امکان‌پذیر نیست. یکی از ویژگی‌های مهم سیاست‌گذاری، انجام‌پذیر بودن آن است و البته انجام‌پذیری فقط هم به دولت مربوط نیست. حتی در برخی کشورها که حمایت‌های دولت بسیار خوب بود، مردم دیگر طاقت نیاوردند، بنابراین ما نمی‌توانیم به مردم بگوییم در همه‌جا، فاصله یک متر و نیم تا دو متر را رعایت کنند، چون تقریباً غیرممکن است.  

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای سیاست‌گذاری، پاشنه آشیل مواجهه با کووید ۱۹ بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.