اخبار ویژه »
شناسه خبر : 71971
پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه
تاریخ انتشار : 13 شهریور 1401 - 6:09 |
نابترین گوهری که میتوان در دنیا جست یقین به یک عقیده است
سلمان مردی از تبار عقیده
غالبا وقتی صلوات میفرستیم و در آن به آل پیامبر اشاره میکنیم، در ذهن خود سیزده معصوم پس از پیامبر را تصور میکنیم و احتمالا تنها آن بزرگواران را مصداق واژه «آل» میدانیم. شخصیت پیامبر، محور عالم است. یعنی تمام آدمها به نسبت شان با او شناخته میشوند. نسبتهایی که میتوان با پیامبر خدا برقرار کرد، دارای درجات مختلفی است که یکی از آنها، آل است.
گروه فرهنگی
ما غالبا وقتی صلوات میفرستیم و در آن به آل پیامبر اشاره میکنیم، در ذهن خود سیزده معصوم پس از پیامبر را تصور میکنیم و احتمالا تنها آن بزرگواران را مصداق واژه «آل» میدانیم. شخصیت پیامبر، محور عالم است. یعنی تمام آدمها به نسبت شان با او شناخته میشوند. نسبتهایی که میتوان با پیامبر خدا برقرار کرد، دارای درجات مختلفی است که یکی از آنها، آل است. تمام افرادی که جزء امت پیامبر خاتم به حساب بیایند، میتوانند آل محمد صلوات الله علیه باشند. یک مرتبه، مرتبه اهل است که باز طبق تصور ما، منحصر معصومین علیهم السلام است. مرتبه دیگر نیز مرتبه نفس است. این مرتبه بالاترین رتبهای است که در جهان میتوان به آن دست یافت و تنها منحصر به دو تن است. خود پیامبر و وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام. اما عجیب آنکه در تاریخ اسلام شخصیتی وجود دارد که توانسته به حلقه اهل وارد شود. با اینکه مقام احدی از خلق خدا با مقام ائمه معصومین قابل قیاس نیست، باز وجود نام جناب سلمان در زمره اهل بیت، محل تأمل است. نام سلمان، بارها در زبان مبارک رسول الله در کنار نام امیرالمؤمنین آمده است. جناب سلمان تنها یک صحابی نیست، همچون یک امامزاده است؛ نوری است از انوار محمدی تا جایی که در بیان امام جعفر صادق علیهالسلام، مهمترین نسبتی که میتوان جناب سلمان را به آن خواند، نه سلمان فارسی که سلمان محمدی است. یعنی سلمان، بیش از هر زمین و هر قبیله و عشیرهای، به حضرت محمد صلوات الله علیه تعلق دارد. رهبر انقلاب در باب این حدیث امام صادق که در آن دیگران توسط حضرت امر میشوند که سلمان را «محمدی» خطاب کنند، میفرمایند: ««عَن مَنصورِ بنِ بَزرَج، قال: قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ الصّادِق علیهالسلام: ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنکَ یا سَیِّدی ذِکرَ سَلمانَ الفارسی»، راوی میگوید چقدر من زیاد میشنوم از شما که نام سلمان را میبرید و از او یاد میکنید. معلوم میشود که حضرت [امام صادق علیهالسلام] مکرّر در مکرّر راجع به سلمان مطالبی را میفرمودهاند. این شخص تعجّب میکند که چیست که اینقدر موجب شده شما به او توجّه دارید، یا شاید مثلاً به او محبّت دارید و از این قبیل. «فَقال: لاتَقُل «الفارسی» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدی»، یعنی نسبتِ او، فراتر از نسبت قومی و میهنی است؛ نسبت دینی است. این البتّه به هیچوجه، طعن به قوم فارس نیست؛ پیغمبر اکرم و ائمّه علیهمالسلام از فارس – مردم ایران- تمجید کردند، تعریف کردند؛ در این که تردیدی نیست. میخواهد بفرماید که این شخص، فراتر و بالاتر از این است که به نسبتِ قومی شناخته بشود؛ نسبتِ او، نسبتِ عقیده و دین و پیامبر است؛ او کأنّه -مثلاً- فرزند پیغمبر است».
سلمان امامزاده، یا به بیان بهتر پیامبرزادهای است بیآنکه حتی نسبی از قریش داشته باشد، یا اصلا عرب باشد، یا اهل حجاز باشد، یا قبلا به دین آل هاشم بوده باشد. وسعت نظر اسلام در مواجهه با سلمان روشن میشود و میبینیم برای اسلام، تنها گوهر ذاتی شخص مهم است. سلمان غیر عرب، نه تنها یک مسلمان بسیار برجسته، نه تنها یک صحابی بزرگ، بلکه کسی از اهل بیت شد. یار و همراه همیشگی پیامبر و امیرالمؤمنین و اصحاب سر آنان شد. توفیق شرکت در تشییع جنازه خاص و مخفیانه فاطمه زهرا را پیدا کرد. اسم اعظم را دانست و بزرگترین جملات از رسولالله در وصفش گفته شد؛ همچون اینکه پیامبر فرمود: «کسی که سلمان را بیازارد مرا آزرده است».
مقام سلمان به ما میفهماند نباید در نزدیک شدن به اهل بیت، قناعت پیشه کنیم. خصوصا وقتی این قناعت شیطانی را به زیور ادبیات میآراییم و میگوییم «ما همینکه خاک کوی اهل بیت باشیم برایمان کافی است. ما با این گناهمان، سگ کوی اهل بیت باشیم هم خوب است، همین که ما را قاطی خوبها بخرند کار تمام است؛ یک نیمنگاه هم ما را بس!» باید دانست که میتوان تا یک قدمی رسول الله پیش رفت. میتوان از تمام عنوانها فارغ شد و مدال محمدی را از رئیس مکتب دریافت کرد.
سلمان با اینکه موحد بود، بنا بر قول مشهورتر، سرگشته یک عقیده بود. او دانسته بود در دنیا هرچه هست، عقیده است و عقیده است که اصالت دارد. سلمان یکی از مصادیق بارز این جمله است: «أن الحیاة، عقیدتا و جهاد». برخی میگویند او در ابتدا مانوی بود، عدهای معتقدند دهقانزادهای زردشتی بود، بعضی او را از ابتدا مسیحی دانسته و حتی از اوصیای عیسی علیهالسلام عنوان کردهاند؛ اما هر کدام اینها که باشد، سلمان تشنه معرفتی بود که آن را در یثرب پیدا کرد. همچنین او طبعا با تمام این مکاتب آشنا بوده است. ایران در عهد ساسانیان، معرکه ادیان و عرفانهای مختلف بوده است. آیین مانی، آیین مزدم، آیین زرتشتی و مسیحیت هر سه در ایران قبل از اسلام وجود داشته است و سلمان، که احتمالا خود زرتشتی بود و کاهن آتشکده، بیشک با اینها آشنایی داشته است. برخی معتقدند او از زرتشت به مسیحیت میگرود و چون این دین با آیین آبا و اجدادی او تغایر داشته، از خانواده طرد شده و ایران را به مقصد سوریه ترک میکند و خادم کلیسا میشود. آنجا هم با مسیحیت و هم با یهودیت بیشتر آشنا میگردد. سلمان تا عموریه در مرزهای امپراطوری روم شرقی هم میرود و از آنجا به حجاز میآید، احتمالا به توصیه راهبی که از احوال پیامبر آخرالزمان به او خبر داده بود. این سرگشتگی برای یک عقیده، یعنی در دنیا هیچ گوهری گرانبهاتر از عقیده وجود ندارد که کسی بخواهد زندگی خود را صرف آن کند. این در حالی است که بسیاری از مردم خود حجاز یا مکه و مدینه، ارزش عقیده را نمیدانستند. برای کسانی که دلمشغولیشان آب و علف و دام است، عقیده به چه کار میآید؟ نمیدانستند این عقیده است که میتواند آنها را از جنگهای قبیلهای، زندهبهگور ساختن فرزندان و بیبهداشتی نجات دهد. در وهله بعد، آنها را با جهان بزرگتری آشنا کند و یاور بینظیری همچون خدای متعال را به آنها هدیه دهد.
فردی چون سلمان، معنای زندگی بدون عقیده را نمیفهمد و بیپشتوانه اعتقاد زیستن را نمیتواند. چگونه میتوان به زندگی ادامه داد، در حالی که مطمئن نیستی به حقیقت تکیه داری یا نه؟ چگونه میتوانی در حالی که خیالت از استحکام جهان فکرت راحت نیستی، بر روی جهان عینی قدم برداری؟ سلمان تا پیش از اسلام، چیزی نمیخواست، چون هیچچیز آرامش نمیکرد، بعد از اسلام هم چیزی نخواست، چون آرامشش در اوج بود و هیچ به آرامش او نمیافزود. او در مدائن، شهری که والی آن بود، خانهای نداشت، وقتی که خانه ساخت، آن را به شرطی ساخت که چون بایستد سرش به سقف آن و چون دراز کشد، پایش به دیوار آن برخورد کند. عقیدهای که برای آن سالها جستوجو کرده باشی، معلوم است وقتی همه مرتد شدند هم مستحکم باقی میماند و تو را در کوچه بنیهاشم، در کنار علی نگاه میدارد.
نابترین گوهری که میتوان در دنیا جست، یقین به یک عقیده است. هیچ آرامشی بالاتر از یقین نیست و اگر با تحقیق به این یقین برسیم، میتوانیم آنهمه در مسیر درست پیش برویم که به حلقه اهل پیامبر وارد شویم.
ما غالبا وقتی صلوات میفرستیم و در آن به آل پیامبر اشاره میکنیم، در ذهن خود سیزده معصوم پس از پیامبر را تصور میکنیم و احتمالا تنها آن بزرگواران را مصداق واژه «آل» میدانیم. شخصیت پیامبر، محور عالم است. یعنی تمام آدمها به نسبت شان با او شناخته میشوند. نسبتهایی که میتوان با پیامبر خدا برقرار کرد، دارای درجات مختلفی است که یکی از آنها، آل است. تمام افرادی که جزء امت پیامبر خاتم به حساب بیایند، میتوانند آل محمد صلوات الله علیه باشند. یک مرتبه، مرتبه اهل است که باز طبق تصور ما، منحصر معصومین علیهم السلام است. مرتبه دیگر نیز مرتبه نفس است. این مرتبه بالاترین رتبهای است که در جهان میتوان به آن دست یافت و تنها منحصر به دو تن است. خود پیامبر و وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام. اما عجیب آنکه در تاریخ اسلام شخصیتی وجود دارد که توانسته به حلقه اهل وارد شود. با اینکه مقام احدی از خلق خدا با مقام ائمه معصومین قابل قیاس نیست، باز وجود نام جناب سلمان در زمره اهل بیت، محل تأمل است. نام سلمان، بارها در زبان مبارک رسول الله در کنار نام امیرالمؤمنین آمده است. جناب سلمان تنها یک صحابی نیست، همچون یک امامزاده است؛ نوری است از انوار محمدی تا جایی که در بیان امام جعفر صادق علیهالسلام، مهمترین نسبتی که میتوان جناب سلمان را به آن خواند، نه سلمان فارسی که سلمان محمدی است. یعنی سلمان، بیش از هر زمین و هر قبیله و عشیرهای، به حضرت محمد صلوات الله علیه تعلق دارد. رهبر انقلاب در باب این حدیث امام صادق که در آن دیگران توسط حضرت امر میشوند که سلمان را «محمدی» خطاب کنند، میفرمایند: ««عَن مَنصورِ بنِ بَزرَج، قال: قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ الصّادِق علیهالسلام: ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنکَ یا سَیِّدی ذِکرَ سَلمانَ الفارسی»، راوی میگوید چقدر من زیاد میشنوم از شما که نام سلمان را میبرید و از او یاد میکنید. معلوم میشود که حضرت [امام صادق علیهالسلام] مکرّر در مکرّر راجع به سلمان مطالبی را میفرمودهاند. این شخص تعجّب میکند که چیست که اینقدر موجب شده شما به او توجّه دارید، یا شاید مثلاً به او محبّت دارید و از این قبیل. «فَقال: لاتَقُل «الفارسی» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدی»، یعنی نسبتِ او، فراتر از نسبت قومی و میهنی است؛ نسبت دینی است. این البتّه به هیچوجه، طعن به قوم فارس نیست؛ پیغمبر اکرم و ائمّه علیهمالسلام از فارس – مردم ایران- تمجید کردند، تعریف کردند؛ در این که تردیدی نیست. میخواهد بفرماید که این شخص، فراتر و بالاتر از این است که به نسبتِ قومی شناخته بشود؛ نسبتِ او، نسبتِ عقیده و دین و پیامبر است؛ او کأنّه -مثلاً- فرزند پیغمبر است».
سلمان امامزاده، یا به بیان بهتر پیامبرزادهای است بیآنکه حتی نسبی از قریش داشته باشد، یا اصلا عرب باشد، یا اهل حجاز باشد، یا قبلا به دین آل هاشم بوده باشد. وسعت نظر اسلام در مواجهه با سلمان روشن میشود و میبینیم برای اسلام، تنها گوهر ذاتی شخص مهم است. سلمان غیر عرب، نه تنها یک مسلمان بسیار برجسته، نه تنها یک صحابی بزرگ، بلکه کسی از اهل بیت شد. یار و همراه همیشگی پیامبر و امیرالمؤمنین و اصحاب سر آنان شد. توفیق شرکت در تشییع جنازه خاص و مخفیانه فاطمه زهرا را پیدا کرد. اسم اعظم را دانست و بزرگترین جملات از رسولالله در وصفش گفته شد؛ همچون اینکه پیامبر فرمود: «کسی که سلمان را بیازارد مرا آزرده است».
مقام سلمان به ما میفهماند نباید در نزدیک شدن به اهل بیت، قناعت پیشه کنیم. خصوصا وقتی این قناعت شیطانی را به زیور ادبیات میآراییم و میگوییم «ما همینکه خاک کوی اهل بیت باشیم برایمان کافی است. ما با این گناهمان، سگ کوی اهل بیت باشیم هم خوب است، همین که ما را قاطی خوبها بخرند کار تمام است؛ یک نیمنگاه هم ما را بس!» باید دانست که میتوان تا یک قدمی رسول الله پیش رفت. میتوان از تمام عنوانها فارغ شد و مدال محمدی را از رئیس مکتب دریافت کرد.
سلمان با اینکه موحد بود، بنا بر قول مشهورتر، سرگشته یک عقیده بود. او دانسته بود در دنیا هرچه هست، عقیده است و عقیده است که اصالت دارد. سلمان یکی از مصادیق بارز این جمله است: «أن الحیاة، عقیدتا و جهاد». برخی میگویند او در ابتدا مانوی بود، عدهای معتقدند دهقانزادهای زردشتی بود، بعضی او را از ابتدا مسیحی دانسته و حتی از اوصیای عیسی علیهالسلام عنوان کردهاند؛ اما هر کدام اینها که باشد، سلمان تشنه معرفتی بود که آن را در یثرب پیدا کرد. همچنین او طبعا با تمام این مکاتب آشنا بوده است. ایران در عهد ساسانیان، معرکه ادیان و عرفانهای مختلف بوده است. آیین مانی، آیین مزدم، آیین زرتشتی و مسیحیت هر سه در ایران قبل از اسلام وجود داشته است و سلمان، که احتمالا خود زرتشتی بود و کاهن آتشکده، بیشک با اینها آشنایی داشته است. برخی معتقدند او از زرتشت به مسیحیت میگرود و چون این دین با آیین آبا و اجدادی او تغایر داشته، از خانواده طرد شده و ایران را به مقصد سوریه ترک میکند و خادم کلیسا میشود. آنجا هم با مسیحیت و هم با یهودیت بیشتر آشنا میگردد. سلمان تا عموریه در مرزهای امپراطوری روم شرقی هم میرود و از آنجا به حجاز میآید، احتمالا به توصیه راهبی که از احوال پیامبر آخرالزمان به او خبر داده بود. این سرگشتگی برای یک عقیده، یعنی در دنیا هیچ گوهری گرانبهاتر از عقیده وجود ندارد که کسی بخواهد زندگی خود را صرف آن کند. این در حالی است که بسیاری از مردم خود حجاز یا مکه و مدینه، ارزش عقیده را نمیدانستند. برای کسانی که دلمشغولیشان آب و علف و دام است، عقیده به چه کار میآید؟ نمیدانستند این عقیده است که میتواند آنها را از جنگهای قبیلهای، زندهبهگور ساختن فرزندان و بیبهداشتی نجات دهد. در وهله بعد، آنها را با جهان بزرگتری آشنا کند و یاور بینظیری همچون خدای متعال را به آنها هدیه دهد.
فردی چون سلمان، معنای زندگی بدون عقیده را نمیفهمد و بیپشتوانه اعتقاد زیستن را نمیتواند. چگونه میتوان به زندگی ادامه داد، در حالی که مطمئن نیستی به حقیقت تکیه داری یا نه؟ چگونه میتوانی در حالی که خیالت از استحکام جهان فکرت راحت نیستی، بر روی جهان عینی قدم برداری؟ سلمان تا پیش از اسلام، چیزی نمیخواست، چون هیچچیز آرامش نمیکرد، بعد از اسلام هم چیزی نخواست، چون آرامشش در اوج بود و هیچ به آرامش او نمیافزود. او در مدائن، شهری که والی آن بود، خانهای نداشت، وقتی که خانه ساخت، آن را به شرطی ساخت که چون بایستد سرش به سقف آن و چون دراز کشد، پایش به دیوار آن برخورد کند. عقیدهای که برای آن سالها جستوجو کرده باشی، معلوم است وقتی همه مرتد شدند هم مستحکم باقی میماند و تو را در کوچه بنیهاشم، در کنار علی نگاه میدارد.
نابترین گوهری که میتوان در دنیا جست، یقین به یک عقیده است. هیچ آرامشی بالاتر از یقین نیست و اگر با تحقیق به این یقین برسیم، میتوانیم آنهمه در مسیر درست پیش برویم که به حلقه اهل پیامبر وارد شویم.
برچسب ها
سلمان فارسی
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=71971
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای سلمان مردی از تبار عقیده بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.