سلامت روانی؛ حلقه وصل سلامت جسمی و سلامت اجتماعی
گروه اجتماعی- رعنا اسماعیلی
همه ما میدانیم که زندگی بدون چالش وجود ندارد و گاهی این سختی و چالشها به حدی شدید است که روند زیستن روزمره را مختل میکند و مثل این است که در چاهی افتادهایم و توان بیرون آمدن از آن را نداریم، اینجاست که سلامت روان آسیب میبیند و سررشته امور از دستمان خارج میشود. وقتی به این مرحله میرسیم، اگر اطرافیانمان، به سلاح آگاهی و فرهنگ مراجعه به روانشناس مجهز باشند، نخستین پیشنهادشان همین است که راهی برای درمان بیابیم و به روانشناس مراجعه کنیم. اگرچه هنوز رجوع به روانشناس و روانپزشک و درمان اختلالات روانی در نظر قاطبه جامعه، امری ناپسند به شمار میرود و درجامعهای زندگی میکنیم که همه افراد بهنوعی خود را مشاور تلقی میکنند و با کوچکترین مسئله شروع میکنند به ارائه اطلاعات درست و غلط خود اما به هر شکل، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره میگوید: «مراجعه به روانشناسان در ۲۰ ماه گذشته دوبرابر شده است.» احتمالا این مراجعه دو برابری به معنای آن نیست که در جامعه فرهنگسازی لازم صورت گرفته، چراکه اگر بنا باشد طبق واقعیتهای موجود و مبتنی بر اختلالات رایج روانی، همه افرادی که درگیر این مسئله هستند در مسیر درمان قدم بگذارند، این آمار باید فراتر ازرقمی باشد که هماکنون ارائهشده است. در بدو شیوع کرونا، اوضاع برای ما بدتر شده، چه ازنظر اقتصادی و چه ازنظر جسمی و بماند که حتی قبل از کرونا هم، به یک اختلال روانی مبتلا بودهایم اما حواسمان پی این مسئله نبوده است. اگر هم از اختلالی رنجبردهایم و به آن آگاهی داشتهایم، تصورمان این بوده که خودش خودبهخود خوب میشود.
واقعیت این است که باوجود پیشرفت و توسعه جوامع؛ شناخت درستی از بیمارهای روانی وجود ندارد و هنوز این تصور وجود دارد که بیمار روانی، فردی است با اختلالات شدید روانی که زندگی معمولی و عادی ندارد، یعنی همان اصطلاح قدیمی مجنون. البته انگها و باورهای متداول نیز باعث شده تا افراد از پذیرش و درمان اختلالات روانی خود پرهیز کنند؛ همیشه لغت روانی برای سرکوب، ناسزا یا حتی شوخی مورداستفاده قرارگرفته و افراد برای فرار از این انگ، بیماری و اختلالات روانی خود را کتمان میکنند و از پذیرش آن ابا دارند، البته باورهایی نیز وجود دارد که افراد با علم بر داشتن اختلالات روانی برای درمان اقدام نمیکنند؛ اختلال روانی با ازدواج برطرف میشود، اختلال روانی ارثی است، داروهای روانپزشکی اعتیادآور است، اما نکته مهمی که در این میان مغفول میماند، این است که همه این موارد عواقب زیادی درحوزه سلامت عمومی جامعه دارند؛ بزرگترین عواقب آن انسانی است که متأسفانه بهحساب نمیآید، البته نباید از نتایج اقتصادی آن نیز غافل شد؛ اهل اقتصاد بهخوبی واقفند که میزان خلاقیت و تولید چه تأثیری بر اقتصاد دارند، دراین شرایط فردی که از اختلالات روانی حتی در سطح پایین آن رنج میبرد، نمیتواند بهخوبی خلاقیت خود را شکوفا کند که بیشک زیان اقتصادی محسوب میشود. از بعد انسانی نیز باید گفت، فردی که دچار بیماری روانی است، رنج میکشد و اگر درمان نشود، با بیماریهای جسمی درگیر شده و آسیبهای اجتماعی را شاهد خواهد بود.
۴۰ درصد مردم میدانند به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند
علی اسدی، معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت خبر میدهد که حدود ۶۰ درصد مردم دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند که اطلاعی ندارند و نمیدانند که بیماری دارند و باید خود را درمان کنند از طرفی حدود ۴۰ درصد مردم میدانند به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند اما فکر میکنند خودش خودبهخود خوب میشود به همین دلیل به روانشناس، مشاور و روانپزشک مراجعه نمیکنند و تصور دارند با استراحت کردن، گلگاوزبان خوردن و… میتوانند خودشان را درمان کنند درصورتیکه افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلالات خلقی و… جزء بیماریهای روانپزشکی است که فرد در صورت ابتلا باید از طریق مراجعه به پزشک، مداخلات دارویی و غیردارویی خود را درمان کند.
اسدی به تعداد افرادی اشاره میکند که دارای اختلال روانی هستند. به گفته او، در گروه سنی ۱۴ تا ۶۵ سال یعنی میان ۵۰ میلیون نفر از جمعیت کشور، حدود ۲۳ تا ۲۵ درصد آنها دارای یک اختلال روانپزشکی هستند یا یک اختلال روانی را تجربه کردهاند. درواقع تعداد این افراد بالغبر ۱۲ تا ۱۵ میلیون نفر است.
بیمهها خدمات روانپزشکی را بهصورت کامل پوشش نمیدهند
برهمین اساس تأکید میشود که ارتقای سلامت روانی افراد جامعه باید جزء سیاستهای كلی كشور باشد و برای تربیت نیروی انسانی و خدمات موردنیاز بیماران، بودجه مناسبی اختصاص داده شود. تا زمانی كه بهداشت روان در اولویت نخست بخش سلامت كشور نباشد، نمیتوان كاری برای ارتقای آن انجام داد. اینکه خدمات حوزه سلامت روان، تحت پوشش بیمه قرار بگیرد، راهی برای تسهیل دسترسی به خدمات اجتماعی سلامت بوده که متأسفانه راهکارهای لازم در این خصوص از طرف سیاستگذاران در نظر گرفته نشده است، سلامت روان، حلقه واسطی بین ارتقاء سلامت جسمی و ارتقاء سلامت اجتماعی است؛ چراکه ذهن سالم میتواند جسم سالم را به سمت ارتقای سلامت جامعه سوق دهد.
باتوجه به آماری که معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت ارائه کرده، حدود ۴۰ درصد مردم میدانند به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند، اما احتمالا به دلیل هزینههای بالای درمان و وضع بد معیشتی، قید مداوای خود را میزنند. بیمهها خدمات روانپزشکی را بهصورت کامل پوشش نمیدهند. موضوعی که باعث شده است این دسته از بیماران به دلیل هزینههای سنگین تمایل چندانی برای پیگیری درمان نداشته باشند.
احمد جلیلی- روانپزشک سال ۹۵ از بعضی بیماریها مانند فشارخون، عروق کرونر و دیابت گفته بود که بهطور مستقیم با تداوم اضطراب، افسردگی و بیماریهایی ازایندست ارتباط دارند و انتقاد کرده بود از اینکه برخی بیماران اصلا به روانپزشک مراجعه نمیکنند که این اقدام آنها باعث مزمن شدن بیماری میشود. بیماران روانی نمیتوانند از بیمهها استفاده کنند، اما زمانی که مبتلابه بیماریهای قلبی میشوند و به عملهای جراحی پرهزینه نیاز پیدا میکنند، بیمه هزینه آنها را پرداخت میکند.
بیمه، اولین راه سرمایهگذاری برای ارتقاء سلامت روان جامعه و افزایش اقبال عمومی برای استفاده از خدمات روانشناسی است، سرمایهگذاری در این زمینه باعث میشود تا افراد با پیش آمدن هر مشکلی بدون نگرانی از هزینههای این خدمات به روانشناس و مشاور مراجعه کنند، چنین تدابیری از آسیبهای اجتماعی و بسیاری از اختلالهای روانی از افسردگی و طلاق گرفته تا خودکشی و مصرف الکل پیشگیری میکند اما متأسفانه سیاستگذاران ما بدون آیندهنگری، برنامه خاصی برای تحت پوشش بیمه قرار گرفتن خدمات سلامت روان ندارند، درحالیکه خدمات سلامت روان روش درمانی مبتنی بر پیشگیری است.
در همین زمینه، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با تأکید بر ضرورت استفاده از خدمات مشاوره و روانشناسی در جهت داشتن خانواده سالم و رسیدن به توسعه پایدار، اظهار کرده است: چگونه میتوان از لزوم دریافت خدمات مشاوره و روانشناسی در جامعهای سخن گفت که ۸۰ درصد از مردمانش توانایی مالی استفاده از این خدمات را ندارند؟ من از مجلس میخواهم که هرچه سریعتر تحت پوشش بیمه قرار گرفتن خدمات مشاوره و روانشناسی را مصوب کنند.
به تعبیر محمد حاتمی، خدمات مشاوره و روانشناسی به کالای لوکسی تبدیلشده است و او تأکید میکند: مطابق با برنامه ششم توسعه این خدمات باید مشمول بیمه واقع شوند که نیازمند قرار دادن سرفصل بودجه خاصی است. ما از سوی مجلس پیگیری تصویب آن هستیم چراکه ازجمله عوامل مؤثر در توسعه پایدار کشور بهرهگیری از خدمات روانشناسی و مشاوره است.
«مداخله در بحران از کارهای مهم روانشناسان و مشاوران است که در این شرایط بسیار ضرورت دارد. خیلی از خانوادهها نیاز شدید به خدمات روانشناسی و مشاوره دارند و بخش اعظمی از مردم کشور از این خدمات محروم هستند چراکه نرخ خدمات روانشناسی و مشاوره بالا است و اقشار کمدرآمد و دارای مشکلات اقتصادی معمولا نمیتوانند این مبالغ را پرداخت کنند» حاتمی بابیان این عبارت به نرخ ابلاغشده برای خدمات روانشناسی و مشاوره در سال ۱۴۰۰ اشاره میکند که برای مشاوران و روانشناسان کارشناسی ارشد ۱۴۰ هزار تومان و مشاوران و روانشناسان دکتری ۱۸۷ هزار تومان است. اینکه هرچند وقت یکبار، مقامی مسئول یا کارشناسی هشدار بدهد و خواستار توجه جدی به بهداشت روان جامعه شود، فایدهای ندارد و باید برای کاهش هزینههای بالا و حمایتهای بیمهای تدابیر لازم صورت بپذیرد.
بازار داغ روانشناسی زرد در ایام کرونا
وقتی خدمات مربوط بهسلامت روان تحت پوشش بیمه نباشد، آنگاه بازار سودجوییها و روانشناسی زرد، داغ میشود، موضوعی که در ایام کرونا نمود بیشتری داشته است. فقدان عزیزان و ناتوانی در ابراز سوگ، کاهش تفریحات جمعی و دورهمی ها، انزوای اجتماعی و عاطفی و روانی و نگرانی از آینده نامعلوم سبب اضطراب و افسردگی و بدخلقی شده و فرصتی را در اختیار شبکههای اجتماعی و افراد سودجو قرار داده تا از این راه درآمد کسب کنند. موضوعی که از سوی رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور نیز مورد تأکید قرارگرفته است: «از زمان کرونا مراجعه در فضای مجازی برای رصد اطلاعات روانشناسی دو برابر شده است. شبکههای مجازی هم فرصت هستند هم تهدید. به همین دلیل هم شبکههای مجازی را باید تبدیل به فرصت و هم مردم را باید قانع کنیم که برخی سودجوییها در این فضا و اطلاعات اشتباه میتواند بر روی سلامت روان افراد اثرات مخربی بگذارد.»
رویکردهای روانشناسی زرد اغلب به پیشنهاد راهحلهای سریع برای مشکلات مهم و دشوار ختم میشوند. این روشها بهطورمعمول از سوی پژوهشها و جامعه علمی تأیید نمیشوند؛ اما آدمهای عادی را بهسمت خود جلب میکنند. کسانی که به دنبال حال خوب هستند، برای رسیدن به این هدف، از روانشناسی زرد استقبال میکنند.
روانشناسی زرد پس از شیوع کرونا بیش از گذشته رواج یافته و در این زمینه کسانی که متخصص نیستند و تنها به دنبال کسب درآمدند، برای مشکلات پیچیده راهکارهایی کپسولی و سریع ارائه میدهند و هدف آنها کمک به مردم نیست، بلکه پُرکردن جیبشان است و میخواهند از میل جامعه برای آگاهی و درمان خود سوءاستفاده کنند. برخی از مشکلات با توصیههای سادهانگارانه روانشناسی زرد حل نمیشوند؛ برای نمونه، کسی که به اختلالات خوردن عصبی دچار است، حتما باید نزد روانشناس متخصص برود و با جلسات درمانی و داروها به بهبود برسد. استفاده از راهکارهای کپسولی و موقتی روانشناسی عامه نمیتواند مشکلات جدی افراد را حل کند. بنابراین در روزهایی که کرونا زندگی طبیعی مردم را مختل کرده است ، بخش قابلتوجهی از جامعه زیستی ما به فضای مجازی منتقلشدهاند. ما در فضای مجازی درس میخوانیم ، با دوستان و اقوام خود معاشرت میکنیم و گشتوگذار در آن، جایگزین سرگرمیهای قبلی شده است. در همین حال، بازار صفحات وب روانشناسی سکه است. سایتهایی که غالبا محتوای روانشناسی نیمه علمی ارائه میدهند و با برگزاری کارگاههای آنلاین و جلسات مشاوره نحوه شادی، موفقیت و ازدواج بهتر را به مردم میآموزند. برگزارکنندگان این پیشنهاد نهتنها روانشناس تقلبی هستند، بلکه برخی از روانشناسان نیز مروج این سبک هستند.
مشخصا، بیثباتی اجتماعی و اقتصادی حس ناامنی و نگرانی و افسردگی را درپی دارد و شنیدن اخبار نگرانکننده نیز باعث تشدید بیشتر این ناامنی میشوند و شاید برای همین است که ما شاهد آدمهای مضطرب در اطراف خود هستیم؛ اضطرابی که در رانندگی، خریدکردن، حضور در مکانهای شلوغ و حتی رفتارهای روزمره خود را به رخ میکشد. برخی از کارشناسان دلیل عدم مراجعه ایرانیان به روانشناس را دسترسی راحت به روانشناسان زرد در شبکههای اجتماعی و عدم ارائه خدمات سلامت روان بهصورت کلان میدانند، درواقع دسترسی به روانپزشک، روانشناس و مشاور کمی سخت است. در کلانشهرها این عدم دسترسی را ما شاهدیم چه رسد به شهرهای کوچک و روستاها، البته طی سالهای گذشته فعالیتهایی در زمینه تربیت روانپزشک صورت گرفته است، اما با توجه به اینکه یکچهارم این نیرو در تهران کار میکند، ما با توزیع نامناسب روبهرو هستیم و باعث شده شهرها و روستاهایی داشته باشیم که از سهم صفردرصدی برخوردارند. یکی از دلایل عدم بهرهبردن از خدمات سلامت روانی برچسبزنیها و انگهایی است که رواج دارد و باعث میشود افراد برای فرار از آنها بیماری یا مشکل روانی خود را کتمان کنند یا آن را نادیده بگیرند.
جامعه , رعنا اسماعیلی , سلامت روان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.