سرمایه‌سازی خصیصه شعر فارسی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
اخبار ویژه »
شناسه خبر : 84000
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 19 فروردین 1402 - 6:38 |
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با شاعران مطرح کردند:

سرمایه‌سازی خصیصه شعر فارسی

در شب ولادت با سعادت کریم اهل‌بیت حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) جمعی از استادان زبان و ادب پارسی و شاعران جوان و پیشکسوت با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
سرمایه‌سازی خصیصه شعر فارسی

در شب ولادت با سعادت کریم اهل‌بیت حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) جمعی از استادان زبان و ادب پارسی و شاعران جوان و پیشکسوت با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با ابراز خرسندی از گسترش قلمرو شعر در کشور، شعر را رسانه‌ای تأثیرگذار و ماندگار خواندند و با اشاره به فراگیری و اهمیت بی‌بدیل شعر در دوره‌هایی از تاریخ جهان اسلام گفتند: از ویژگی‎های ممتاز شعر فارسی، تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است که تبلور آن در قله‌های شعر فارسی و اشعار حکمت‌آمیز و معرفت‌آموز شاعران برجسته‌ای همچون فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی و حافظ است.
خوشبختانه قلمرو شعر در کشور توسعه پیدا کرده؛ هم به معنای افزایش شاعر، هم به معنای افزایش مستمع؛ این فرصتی است و از این فرصت باید استفاده کرد. شعر یک رسانه است؛ یک رسانه‌ی اثرگذار است. یک دوره‌ای بوده است که تنها رسانه‌ی تأثیرگذار در عالم ــ حالا عالم اسلام تا آنجایی که ما بلدیم، می‌شناسیم ــ شعر بوده. شاعر شعر را
 می گفت و شعر خوب البتّه، به سرعت منتشر
 می شد و مردم آن را می‌شنیدند. دعبل در خراسان آن شعر معروف خودش را خواند، بعد حضرت [امام رضا (علیه السّلام)] به او جبّه دادند، جایزه دادند. خب او آمد بیرون و رسید قم؛ قمی‌ها گفتند که شنیده‌ایم امام به تو جبّه داده، آن را به ما بده. گفت نه؛ اصرار کردند و گفتند یک تکّه‌اش را بده؛ حاضر نشد. با کاروان راه افتاد از قم خارج شد، وسط راه یک راهزنی، از آنهایی که در بیابان کاروانها را 
می زنند به اینها رسید و جلوی اینها را گرفت و همه‌ اموالشان را از آنها گرفت. رئیس دزدها آن بالا، روی یک سنگی نشسته بود. افراد دزد داشتند بار این کاروان را دانه‌دانه باز می کردند، برمی داشتند، چه می کردند؛ او همین طور که نگاه می کرد به عوامل خودش، این بیت را خواند که:
اَریٰ فَیئَهُم فی غَیرِهِم مُتَقَسِّماً
وَ اَیدِیَهُم مِن فَیئِهِم حَسَراتٍ(۲)
مضمون شعر این است که من مال خودم را و آنچه متعلّق به خودم است، می بینم که دارد از دستم می رود. [رئیس دزدها] کاروانها را می گفت دیگر؛ همانها را که خودشان از آن فیء(۳) خودشان دستشان خالی است؛ یعنی آن مال خودشان، دست دیگران است. این یک بیت از همان قصیده‌ [دعبل] است. دعبل گفت که بروید بپرسید که این قصیده، این شعر مال چه کسی بود تو خواندی. یکی از کاروانی‌ها رفت، گفت این شعری که خواندی، این بیت، مال چه کسی بود؟ گفت مال دعبل است. گفت دعبل اینجا است. گفت کجا است؛ دعبل را به او نشان دادند. دعبل رفت جلو، گفت بله، این شعر مال من است؛ من [دعبل] هستم. او هم دستور داد که همه‌ آنچه برده بودند به آنها پس دادند.
من می خواهم این را بگویم: «رسانه» یعنی این. این شعر، مِن‌‌باب‌مثال در ماه رجب در خراسان گفته شده، یک دزد در ماه شعبان آن را حفظ است و بیتی از آن را می خواند و [به آن] تمثّل می جوید؛(۴) شعر این‌جور انتشار پیدا می کرد، این‌جور پخش می شد؛ رسانه [بود]. امروز البتّه رسانه‌ها مختلفند، لکن شعر جای خودش را دارد؛ هیچ کدام از رسانه‌ها، مثل شعر، تأثیرگذار به معنای خاص نیستند. البتّه بعضی از رسانه‌ها، مثل سینما، احتمالاً تأثیر بیشتری از شعر دارند ــ رسانه‌های تصویری و مانند اینها ــ لکن تمام می شود، فراموش می شود؛ یک بار شما فیلم را دیدید، دو بار دیدید، دیگر تمام می شود، امّا این شعر مانده، می ماند، هزار سال این شعر باقی می ماند. این، خصوصیّت شعر است. بنابراین، شعر یک رسانه‌ی اثرگذار و ماندگار است.
یک نکته‌ای وجود دارد در مورد شعر فارسی و آن اینکه جزو خصوصیّات شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است. در شعرهای دیگر، تا آنجایی که حالا ما می دانیم، نه اینکه وجود نداشته باشد، به این شدّت وجود ندارد؛ یعنی ما قلّه‌های شعر فارسی را که نگاه می کنیم، یا حکیمند ــ [مثل] نظامی یا حکیم فردوسی؛ فردوسی یک حکیم است و شاهنامه واقعاً کتاب حکمت است ــ یا مولانای معرفت و عرفان و معنویّتند یا حافظ قرآنند‌ یا مثل سعدی کتابشان پُر از حقایق و معارف حِکمی و معنوی است. همین‌طور از آن بالا شما بگیرید بیایید پایین تا برسیم به سعدی، به حافظ، به جامی، به صائب، به بیدل؛ ببینید، اینها همه حکیمند، همه‌ [اشعار] اینها حکمت است؛ یعنی شعر ما، شعر فارسی، در طول زمان حاملِ حکمت بوده، حاملِ معرفت بوده، سرمایه‌های معنویِ ما را حفظ کرده و بر آنها افزوده؛ یعنی شما اگر چنانچه در یک حدّ خاصّی از معرفت باشید، وقتی که مثلاً مثنوی مولانا را می خوانید، این معرفت افزایش پیدا می کند؛ یعنی تولید معرفت می کنند، تولید این سرمایه‌ را می کنند، فقط حفظ سرمایه نیست؛ خصوصیّت شعر فارسی این است.
مهم این است که این سرمایه‌سازی و پاسداری سرمایه در سخت‌ترین شرایط هم اتّفاق افتاده؛ مثلاً در تاخت‌وتاز مغول. شما ببینید، در دوران تاخت‌وتاز مغول، ما عطّار داریم، مولوی داریم، سعدی داریم، حافظ داریم؛ اینها همه مال دوران مغول و تیمور است دیگر؛ یعنی وقتی است که کشور در شرایط سخت تاخت‌وتاز بیگانگان قرار داشته، همه چیزِ کشور تحت تأثیر این بوده، امّا معرفت و شعر و معنویّت متوقّف نشده؛ این خصوصیّت شعر فارسی است و ما اینها را باید بدانیم در مورد شعرمان.
خب شعرای ما، شعرای برجسته‌ای که حالا بعضی‌شان را اسم آوردیم، مثل ناصرخسرو، مثل نظامی گنجوی، مثل خاقانی، مثل خود مولوی، مثل سعدی، اینها به معنای واقعی کلمه مصداق همان «اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیرا» در آخر سوره‌ شعراء هستند؛ [آنجا که
 می فرماید] که «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ * اَ لَم تَرَ [اَنَّهُم فی کُلِّ وادٍ یَهیمونَ * وَ اَنَّهُم یَقولونَ ما لا یَفعَلونَ] * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیراً وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا»؛(۵) یعنی مصداقِ همینند؛ واقعاً این‌جوری است که شعرای بزرگ ما مصداق این هستند. این گذشته‌ ما است.
امروز، به نظر من، آن تاخت‌وتازی که زمان مغولها اتّفاق افتاد دارد تکرار می شود. البتّه نوع تاخت‌وتاز این مغول های جدید، مغول های کراوات‌بسته و پاپیون‌زده و ادکلن‌زده و کت و ‌شلوارپوشیده، با آن مغولها تفاوت دارد، امّا تاخت‌وتاز است، دارند تاخت‌وتاز می کنند. تاخت‌وتازشان چه‌جوری است؟ خب ما خودمان لمس کرده‌ایم، نمی خواهد
 در تاریخ خوانده باشیم. البتّه اگر کسی تاریخ سیصد چهارصدساله‌ استعمار را بخواند، می فهمد
 که اینها با دنیا چه‌کار کردند؛ استعمارگرها با آسیا، با آفریقا، با آمریکای لاتین، با مجموع قارّه‌ آمریکا چه کردند! آنها یک مسئله‌ دیگری است. اینها زمان خود ما، یک سگِ هاری مثل صدّام را تجهیز کردند؛ کارخانه‌های شیمیایی آلمان در خدمت صدّام قرار گرفتند که حلبچه‌ و سردشت و میدان های جنگ روبه‌رو را با کشتار هزاران نفر، مرکز جنایت خودش قرار بدهد. این کاری است که اینها در ایران کردند؛ تاخت‌وتاز اینها است. این تاخت‌وتاز متنوّع است؛‌ یعنی یک‌جور هم نیست؛ یک نوعش این است.
تحریم هم جزو تاخت‌وتاز است؛ [مثل] تحریم دارویی. اگر کشورهای غربی بتوانند یک کشوری مثل ایران اسلامی را که دنبال استقلال و دنبال ایستادگی و استقامت است، از موادّ غذاییِ لازم هم محروم کنند، می کنند؛ آنها همچنان که داروهای لازم را ممنوع کردند، آن وقتی که واکسن لازم داشتیم پولش را گرفتند [امّا] واکسنش را ندادند ــ در سال ۹۹ پول واکسن را گرفتند و به بهانه‌های مختلف واکسن را ندادند ــ شک نداشته باشید اگر چنانچه می توانستند کاری کنند که غذای مردم، نان مردم داخل کشور نیاید و در کشور به وجود نیاید، حتماً می کردند؛ یعنی اینها این‌جوری هستند. حالا آن قضیّه‌ِ قحطی قرن هم که به جای خود محفوظ؛(۶) این هم یک‌جور تهاجم است. علاوه بر این، صدها و هزاران رسانه را در خدمت دروغ و شایعه‌ و انحراف و مانند اینها قرار دادند. الان یک مجموعه‌ تهاجم و تاخت‌وتاز متنوّع، از نظامی گرفته تا اقتصادی، تا [جنگ] سخت، تا [جنگ] نرم، همه‌جور وجود دارد. خب، اینجا نقش شاعر چیست؟ من حرفم این است. شعرای ما در یک دوره‌هایی درخشیدند؛ یعنی کاری را که باید می کردند، کردند.
امروز هدف دشمن این است که نقاط قوّت فکری و معارفی ما را از ما بگیرد؛ ما استقلال می خواهیم، روحیه‌ی ما را تضعیف کند؛ ما می خواهیم در مقابل استبداد غربی استقامت کنیم، روحیه‌یما را تضعیف کند، ما را مردّد کند؛ تفکّرات اسلامی و معارف اسلامی را در ما تضعیف کند، عمل اسلامی را تضعیف کند، ‌وحدت ملّی را تضعیف کند، تدیّن زن را، حیای زن را تضعیف کند؛ اینها همه، آن نیازهای معنوی یک ملّت و یک کشور است؛ اینها دنبال این چیزها هستند. حالا راجع به زن یکی از خانمها خواندند و چقدر هم خوب؛ واقعاً باید از این‌جور کارها زیاد اتّفاق بیفتد، خیلی باید انجام بگیرد.
من می خواهم این را عرض بکنم که غربی‌ها نسبت به زن ایرانی ترحّم ندارند که بگویند حقوق زن رعایت بشود، [بلکه] کینه دارند از زن ایرانی. قطعاً اگر چنانچه حضور زنها نبود، انقلاب پیروز نمی شد. من این را [بقطع می گویم]؛ بنده دیگر در متن مسائل انقلاب بودم. یعنی اگر در آن اجتماعات عظیم زنها شرکت نمی کردند، انقلاب پیروز نمی شد. اگر زنها می خواستند با شوهرهایشان، با فرزندانشان، با پسرانشان در این کار مخالفت کنند، همه چیز جور دیگری تمام می شد؛ در جنگ هم همین‌‌جور. انسان وقتی شرح حال این مادرها و همسرها را می خواند، واقعاً منقلب می شود؛ اینها بودند که این شجاعتها را، این فداکاری‌ها را در دل های این جوانها و این مردها زنده کردند. اینها از زن ایرانی کینه دارند! خودشان را طرف‌دار حقوق زن، طرف‌دار حقوق انسان، طرف‌دار آزادی معرّفی می کنند. همه‌ اینها تهاجم دشمن است.
خب،‌ حقوق بشر؛ اصلاً انسان تعجّب می کند؛ اصلاً تعبیر حقوق بشر به غربی‌ها نمی‌آید؛ همین‌ طور که حالا یکی از آقایان ردیف شعرشان «به من نمی‌آید» بود،(۷) واقعاً حقوق زن، به غربی‌ها نمی‌آید. همین حالا زنها در کشورهای غربی مهم‌ترین مشکلات را دارند؛ یعنی بیشتر از دیگر کشورها. اصلاً اینها طرف‌دار حقوق بشر نیستند؛ اینها اصلاً حقوق بشر بهشان نمی‌آید؛ دشمن بشرند! حقوق بشرشان را در داعش دیدیم؛ داعشی که زنده‌زنده آدمها را آتش میزد یا در آب غرق می کرد 
جلوی چشم همه؛ در حمایتشان از منافقین دیدیم؛ در حمایتشان از صدّام دیدیم؛ در غزّه داریم می‌بینیم؛ در فلسطین داریم می‌بینیم؛ در ترورها داریم می‌بینیم، و در کشتار جوانها؛ اینجا در خیابان های تهران پاک‌ترین جوانهای ما را، مثل همین جوان هایی که اسم آوردند، آرمان علی‌وردی و روح‌الله عجمیان ــ اینها واقعاً پاک‌ترین، پاکیزه‌ترین، طاهرترین جوان های ما بودند ــ اینها را با شکنجه می کشند، آنها مطلقاً متعرّض نمی شوند، یعنی اهمّیّتی برایشان ندارد؛ تحریک هم می کنند؛ اصلاً یاد می دهند؛ رادیوهایشان، عوامل شان این کارها را یاد می دهند؛ اینها حقوق بشر است.
من عرض می کنم که امروز همه باید دشمن را بشناسند. همه باید نقاطی را که دشمن، آماج حمله‌ خود قرار می دهد بشناسند؛ همه باید شیوه‌های دشمن را بشناسند؛ همه باید جایگاه حضور دشمن را بشناسند، مثل جنگ نظامی؛ جنگ نظامی هم همین‌‌جور است. شما اگر ندانید دشمن از کجا می خواهد حمله کند، دُور می خورید؛ اگر ندانید هدفش تصرّفِ کجا است، بتواند شما را فریب بدهد، دُور می خوردید. باید بدانید. در جنگ نرم هم همین‌جور است؛ باید بدانید دشمن چه ‌کار می خواهد بکند، آماجش کجا است، هدفش چیست و بشناسید روش های او را؛ این را همه باید بشناسند و مقابله کنند، امّا از همه لازم‌تر، مجموعه‌ هنرمندند، مجموعه‌ فرهنگی‌اند؛ شاعر، نقّاش، داستان‌نویس، سینماگر، معمار؛ اینهایی که در مسائل مختلف فرهنگی هستند، باید بدانند امروز ما در مقابل این غارت دشمن و تاخت‌وتاز دشمن قرار داریم؛ هم خودشان باید توجّه کنند، صحنه را درست درک کنند، هم به دیگران بایستی بنمایانند؛ باید همه را [آگاه] کنند. منفعل نباید بشوند. امروز خوشبختانه، ما شاعر خوب مؤمنِ خوش‌قلبِ معتقد به دین و معتقد به انقلاب کم نداریم؛ خب یک نمونه‌اش اینجا، شماها هستید.
خوشبختانه یکی از کارهای خوبی که شده به وسیله‌ دستگاه‌های گوناگون، [از جمله] حوزه‌ هنری و بعضی جاهای دیگر، گسترش این کار در سراسر کشور است؛ یعنی امروز شاعرها از همه‌ کشور، حتّی از روستا‌ها، از شهرهای کوچک، می توانند
 خودشان را معرّفی کنند، در مراکزی قرار بگیرند، شعرشان را عرضه کنند؛ این [امکان] وجود دارد. خب شاعر بالاخره احساساتی است، شاعر منعطف است، عاطفی است؛ باید احساساتی نشود. در مواجهه‌ با مسائل، احساساتی نشوند، فکر کنند و صحنه را درست شناسایی کنند و در مقابل آنچه وجود دارد احساس تکلیف کنند، آن تکلیف را با هنری که خودشان دارند انجام بدهند. اگر چنانچه این کار انجام نگیرد، هر چه [هم] هنر بالا باشد، نمی شود انسان برایش قیمت قائل بشود؛ گفت:
میِ نابی ولی از خلوت خُم
به ساغر چون نمی‌آیی چه حاصل؟(۸)
باید بیایید درون ساغر تا وسیله‌ شادی باشید، که یکی از آقایان خواندند.
ان‌شاءالله که خداوند به همه‌ شماها توفیق بدهد و همه‌ِ ما را موفّق بدارد که بتوانیم از امکانات ارزشمند و بی‌بدیل کشورمان و نظاممان استفاده کنیم، از جمله هنر و شعر. ان‌شاءالله موفّق باشید. مجدّداً تشکّر می کنم از همه‌ شما، از آقای امیری اسفندقه(۹) و از آقای قزوه(۱۰) به خاطر اینکه اجرا کردند، اگرچه خودشان شعر نخواندند؛ ان‌شاءالله در آینده شعر اینها را هم بشنویم.

|
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای سرمایه‌سازی خصیصه شعر فارسی بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.