سرباز دلیر صلح
وحید عظیمنیا
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی سردار پرافتخار امت اسلام نمونه عینی «شیعه واقعی»ِ حسین بن علی(ع) است؛ همو که در وصیتنامۀ سیاسی – الهیاش، «گوهر اشک» بر حسین فاطمه(س) را یک «ذخیره ارزشمند» برای دنیای باقی و ایران را قرارگاه حسین بن علی(ع) نامیده است. آری، جهاد درراه خداوندِ عزوجل که طاعتاش موجب قربت است و به شکر اندرش مزيد نعمت، والاست و کسی که به این مقام نائل میشود شیعه واقعی حسین بن علی(ع) است؛ حسینی که یک شخصیت حماسی است اما حماسه انسانیت و حماسه بشریت نه حماسه قومیت ( حماسه حسینی – ص ۱۷).
در آیۀ ۱۹ سورۀ مبارکۀ توبه میخوانیم «أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ». «آیا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را مانند [عمل] کسی قرار دادهاید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و درراه خدا جهاد کرده است؟! [این دو] نزد خدا برابر و یکسان نیستند.» طبعا سردار دلها که سالها درراه خدا جهاد کرد و سرانجام نیز درراه خدا به درجه شهادت نائل آمد، جایگاه متفاوتی در نزد پروردگار خواهد داشت.
حتما محصول چنین جایگاهی میشود «مکتب»؛ مکتبی که رهبر حکیم انقلاب درباره آن میفرمایند «اگر بخواهیم آن چیزی را که اسمش را میگذاریم «مکتب سلیمانی»، دریکی دو جمله کوتاه تبیین کنیم، باید بگوییم این مکتب عبارت است از «صدق» و «اخلاص». این دو کلمه درواقع عنوان و نماد و نمایه مکتب سلیمانی است.» ولی یک سؤال اساسی مطرح است اینکه مگر نمیشد همان آذر سال ۱۳۶۱ در عملیات طریقالقدس که از ناحیه دست راست و شکم مجروح شده بود «آسمانی شود» تا سالها بعد، دست راست ناخدای باخدای انقلاب نشود؛ بله میشد، اما نشد، چون «اَجَلِ هر کس در لوح قضا بهوقت معینْ ثبت است و سَر نمیرسد جز بهفرمان او» (آیه ۱۴۵ سوره آلعمران). مگر همان سال ۱۳۶۱ لشکر
۴۱ ثارالله را بنیان ننهاد که جزو لشکرهای خطشکن سپاه در ۸ سال دفاع مقدس بود؛ بله نهاد و ازقضا نقش درخوری هم در عملیاتهای بزرگی مثل والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و… داشت.
سخن از کربلای ۵ شد؛ عملیاتی که ۳۴ سال و ۱۱ ماه و ۲۵ روز پیش با رمز مبارک یا زهرا (ع) در منطقه شلمچه و شرق بصره آغاز شد. اتفاقاً آن روز هم جمعه بود و حرامیان صدامی، ۲ هفته بعد از شکستِ عملیات کربلای ۴، همچنان در عیش و عشرت و شادی میچریدند آنسان که جمعۀ ۲ سال پیش، اربابان امروزی همان حرامیانِ صدامی در فرودگاه بغداد، نعرۀ مستانه سر زدند و همچنان این عربده در اردوگاه غربِ وحشی و غربگرایان فلکزدۀ مفلوک به گوش میرسد.
اما حتی اگر وعدههای اقتصادی «صد من یه غاز» دولت غربگرای قبلی از «یاد ملت ایران» برود از یاد همین ملت نخواهد رفت که عملیات کربلای ۵ یکی از منحصربهفردترین عملیات دوران دفاع مقدس بود که آغازی بر پایان هشت سال جنگ تحمیلی غرب و شرق علیه ایران و تصویب قطعنامه ۵۹۸ شد؛ هرچند حاج «حسین خرازی»ها در همین نبرد، «آسمانی» شدند.
اگر امروز روزی حاج «قاسم سلیمانی»ها و «ابومهدی مهندس»ها «آسمانی» میشوند انشاءالله نتیجه کربلای ۵ دیگری در انتظار جبهه مقاومت خواهد بود چه آنکه همان ناخدای باخدای انقلاب در حکم فرمانده جدید نیروی قدس سپاه تأکید کردند: برنامه آن نیرو عینا همان برنامه دوران فرماندهی شهید سلیمانی است.
همان فرمانده کویرزادۀ اهل روستایّ قناتملک که سال ۱۳۷۶ بهواسطه اثبات کارآمدی در مبارزه با قاچاقچیان و اشرار در مرز ایران و افغانستان به تهران دعوت و با حکم فرمانده کل قوا، راهبریِ راهبردیترین نیروی نظامی ایران را به دست گرفت. همان فرماندهیِ که بعداً دست راست فرماندهاش شد و سال ۱۳۸۹ درجه سرلشکری و سال ۱۳۹۷، «نشان ذوالفقار» بالاترین نشان نظامی ایران را از دستان او گرفت. همان صاحب ذوالفقاری که از سالها پیش ملقب به «شهید زنده» بود، اما چند روز پیش شهید شد.
حال سرتیپ اسماعیل قاآنی ۶۲ سالۀ اهل مشهد، یکی از برجستهترین فرماندهان سپاه در دفاع مقدس که سالها کسوت جانشینی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی را در نیروی قدس داشت، خلفِ او شده و علم سردار امت اسلامی را به دست گرفته است، چه آنکه حاج قاسم، «راه» نبود بلکه «درراه» بود پس راه همچنان ادامه دارد؛ ایبسا باقدرت و هیبت و صلابت و مهابتتر.
اما بیش از آنکه آسمانیشدن سردارِ عزیز، دلها را بسوزاند و یاغیگری رژیم آمریکا غرور ایرانیبودن را بشکند، وطنفروشی عدهای بیوطن، وظیفهها را در «جنگ روایت»ها سنگینتر میکند. چه آنکه اولی صراط قویم به یادگار گذاشته و دومی در انتظار «انتقام سخت» است، اما نباید جای «شهید» و «جلاد» بهواسطه امپراطوری رسانهای نظام سرمایهداری و پادوهای فارسیزبان آنها تغییر کند.وقتی همکلاسی سوریهای میگوید «حاج قاسم سلیمانی، شهید ما بود»، یعنی او فقط متعلق به ایران نیست و باید به این اسطوره حقیقی ببالیم.
یادمان نرود در وصیتنامه سیاسی و الهی حاج قاسم عزیز میخوانیم «خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به شوق فروش آمدهاید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است»، «امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حَرَم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدی (ص)»، «برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایتفقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که بهعنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] بهدوراز هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمۀ رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتاللهالحرام و مدینه حرم رسولالله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.»
شهید سلیمانی , وحید عظیم نیا
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.