سراب آموزش معلمبلاگرها
گروه اجتماعی
آنچه در حال وقوع است و باید بهسرعت آن افزود، تغییر نظام آموزشی سنتی و تطبیق آن با نیازمندیهای روز جامعه است و این میسر نمیشود جز بافاصله گرفتن از روشهای آسیبزا و رویکردهای قدیمی و منسوخ و آشنایی با رویکردهای آموزشی-تربیتی روزِ دنیا در فرآیند یاددهی-یادگیری بهمنظور حذف رقابتهای مخرب، پذیرش تفاوتهای فردی، کاهش اضطراب دانش آموزان و افزایش شادی و نشاط در مدرسه. اما سؤال اساسی این است که با «چه نوع آموزش» و «روشی» قرار است از شیوههای منسوخ گذشته فاصله گرفت؟ آیا معلمبلاگرها که به دنبال جذب مخاطبان بیشتر در شبکههای اجتماعی هستند، میتوانند برای درهم شکستن فضای خشک و بسته کلاس درس و برچیدن شیوههای سنتی چندصدساله در آموزش، بیتوجه به تابوهای ما از هر ابزار و روشی استفاده کنند؟
آنها از کلاس و نحوه تدریس خود ویدئوهایی در فضای مجازی منتشر میکنند و خود را معلمان اینفلوئنسر مینامند. موضوعی که از یکسو به دلیل جنبه تجاری و تبلیغی آن ابراز نگرانی کارشناسان تعلیم و تربیت را به همراه دارد و از سوی دیگر به دلیل ایجاد نشاط و بهکارگیری روشهای خلاقانه تدریس در کلاسهای درس مورد تایید کارشناسان است.
اما نکته مغفول مانده، عدم تعیین ضوابط و چارچوبهاست، معلمان نمیدانند برای شادی در کلاس درس و ایجاد خلاقیت در آموزش باید از چه آهنگها و موسیقیای استفاده کنند، بنابراین چندان بعید نیست که برخی معلمان در نوآوری خود دچار اشتباه شوند. گاه آموزگاران و دانش آموزان با آهنگی همخوانی میکنند که برای گروه سنی دانش آموزان بهویژه در دوره دبستان، نامناسب است و این موضوع بارها نشان داده که آموزشوپرورش هنوز نتوانسته همسو با نیازهای نسل جدید، روشهای آموزشی کارآمد و اثربخشی را به خدمت گیرد. در این میان برخی کارشناسان از معلمبلاگرها انتقاد میکنند. بهزعم آنها در این شیوه؛ هم دانشآموزان و هم امر آموزش به ابزاری برای کسب منفعت معلم بدل شده و آموزش از مسیر اصلی خود منحرف میشود.
این موضوع جنبههای مختلفی دارد و بهراحتی نمیتوان چنین سبک و سیاقی را زیرتیغ نقد برد و یا محاسنش را به رشته تحریر درآورد. ازاینرو در گفتوگو با کارشناسان این موضوع را از زوایا و دریچههای مختلف واکاوی کردیم. سهند منجمی، صاحبنظر و کارشناس آموزش در گفتوگو با «رسالت» توضیح میدهد: «ابداعات و شیوههای نو، رقابتی را در میان معلمان شکل میدهد که حاصل آن پویایی در فضای آموزشی خواهد بود، بنابراین استفاده هوشمندانه از فناوریهای نوین به فرآیند یاددهی و یادگیری کمک میکند. اشکالی ندارد معلمان با خلاقیت و ابتکار خود از شبکههای اجتماعی و تکنولوژی استفاده کنند تا مفاهیم درسی بهتر به دانش آموزان منتقل شود. درگذشته برخی معلمان برای حل یک معادله ریاضی راهحلهای پیچیده و کسلکننده را آموزش میدادند اما امروزه برخی معلمان راهحلهای کوتاهتر و راحتتری را برای رسیدن به جواب ارائه میدهند که این خوب است، اما هرگز پذیرفته نیست که معلمان در قالب آهنگهای نامناسب و بی سنخیت با نظام تعلیم و تربیت ما، محتوای درس را به دانش آموزان تفهیم کنند. قرار نیست از هر وسیلهای برای رسیدن به هدف استفاده کرد. اگرچه آموزشوپرورش ما به خلاقیت، ابتکار و روشهای نو نیاز دارد اما چارچوبهای اخلاقی را هم باید رعایت کرد. این چارچوبها در تمام کشورهای دنیا متناسب با قوانین و مرامنامه آنها رعایت میشود. اینگونه نیست که در سایر کشورهای جهان فضا باز باشد و معلم به هر شیوهای برای آموزش متوسل شود. خلاقیت در نظام آموزشی باید دارای تعریف و چارچوب مشخصی باشد.»
این کارشناس میگوید: «معمولا در مدارس غیردولتی به علت نبود نظارتهای لازم، معلمان اجازه دارند هر محتوایی در کلاس درس تولید و سپس در شبکههای اجتماعی منتشر کنند. آموزشوپرورش هم قدرتی برای مواجهه ندارد، بهاینعلت که برخی از مدیران مدارس طی سالهای گذشته در کسوت وزیر و معاون ایفای نقش کردهاند. درحالیکه آموزشوپرورش رسالتی دارد و در صورت انتشار محتوای نامناسب و خلاف موازین ارزشی، باید با صاحبان مدارس غیردولتی برخورد و از آنها سلب امتیاز کند.»
معلمبلاگرها به دنبال جذب فالوور؟
منجمی علیرغم آنکه به جوششهای فردی و خلاقیت معتقد است، اما تأکید میکند: «آموزگاران باید منشور و چارچوبهایی را به رسمیت شناخته و به ضوابط اخلاقی پایبند باشند. معلمیشأن و شئونی دارد، قرار نیست به بهانه شادی در کلاس درس و تبعیت از آموزشهای نو، هر آهنگ سخیفی را ترویج کرد. میتوان بهوسیله شعرها و آهنگهای مناسبی که برای مقاطع پیشدبستانی و دبستانی تولیدشده، مفاهیم درسی را انتقال داد.»
مطابق نقطهنظر این کارشناس، معلمبلاگرها تمایلی به ماندن در نظام آموزشی ندارند و تنها به دنبال جذب فالوور هستند تا در آینده از راههای دیگری درآمدزایی کنند، درحالیکه طبق قانون، باید صلاحیت معلمان به لحاظ اعتقادی و شایستگیهای فردی، حرفهای و تخصصی موردسنجش قرار گیرد. اما بحث تربیتمعلم بهکلی رهاشده و کسی صلاحیت معلمان را نمیسنجد. درصورتیکه سنجش صلاحیت حرفهای در سند تحول آمده و مورد تأکید قرارگرفته است. عدم توجه به این مسئله بهویژه برای مدارس غیردولتی خسارتبار است. مدیران این مدارس، معلمانی را به خدمت میگیرند که بهوسیله شبکههای اجتماعی، مخاطب را جذب و برای مرکز آموزشی سودآور باشند. بیتردید دستهایی در کار است تا عامدانه جاذبههایی از طریق معلمبلاگرها در فضای مجازی ایجاد و به خانوادهها اینگونه القا کنند که اگر به دنبال مدرسه شاد و آموزشهای بهروز هستند، فرزندان خود را در این مدارس ثبتنام کنند!»
منجمی از مدارس دولتی هم انتقاد کرده و میگوید: «مدارس غیردولتی در شرایطی برای خود بازارگرمی میکنند که سرود در مدارس دولتی تعطیلشده، کلاسها جذابیتی ندارد، معلمان بیانگیزهاند و شیوههای تدریس خشک و منسوخ است و معلمان متکلمالوحدهاند. بخشی از خمودگی و رخوت در مدارس دولتی به تراکم کلاسی برمیگردد، وقتی در هرکلاس ۴۰ دانشآموز حضور دارند، مدیریت کلاس و اجرای شیوههای نوین تدریس برای معلم دشوار است. اما دانش آموزان باید بتوانند هیجاناتشان را تخلیه کرده و شاد باشند، باید اجازه داد آهنگها و سرودهایی که بافرهنگ ما همخوانی دارد در مدارس و کلاسهای درس پخش شود.»
محمد داوری از کارشناسان ارشد نظام آموزشی نیز با انتقاد از خلاءها و کاستیهای مدارس دولتی، در گفتوگو با «رسالت» تشریح میکند: « نظام آموزشی ما فرسوده و کهنه است و معلمان هم در چنین ساختاری، کم انرژی و کم انگیزه ظاهر میشوند. طبیعتا مدارس غیردولتی با هوشمندی از این خلاء استفاده کرده و بهوسیله معلمبلاگرها، جذابیت کلاس درس را بالا میبرند. البته این معلمان تنها به دنبال جذب مخاطب هستند و شیوه تدریس آنها از چارچوب حرفهای و الگوی قابل دفاعی تبعیت نمیکند.»
داوری بر این اعتقاد است که «فرهنگ حاکم بر جامعه و انتظارات والدین بازار معلمبلاگرها را داغکرده، موضوعی که در کلاسهای کنکور هم جریان دارد و معمولا والدین فریبخورده و هزینههای گزافی را میپردازند، درحالیکه آن هزینهها با موفقیت فرزندانشان هیچگونه تناسبی ندارد. معلمبلاگرها نیز جلوه و جذابیت کاذبی را از طریق شبکههای اجتماعی به نمایش گذاشته و از خلاء نظام آموزشی و عطش خانوادهها، برای تأمین منافع مدارس غیردولتی و صدالبته کسب سود خود استفاده میکنند.»
تکنولوژی و خلاقیت در خدمت آموزش
این کارشناس، اگرچه شکلگیری رقابت بین معلمان در ارائه شیوههای نوین آموزشی را مثبت ارزیابی میکند اما معتقد است: «همخوانی معلمان و دانش آموزان با آهنگهای نامناسب بهمنظور انتقال مفاهیم آموزشی در هیچ کشوری توصیه نمیشود. اگرچه باید مدارس و کلاسهای درس ما دارای جذابیت و پویایی لازم باشد، اما تکنولوژی و خلاقیت هم باید در خدمت آموزش باشد، نه اینکه معلمی کلاس درسش را با همخوانی آثار مبتذل مفرح کرده و همزمان ویدئوی آن را در فضای مجازی منتشر کند. درواقع هدف این معلمان افزایش شوق یادگیری در دانش آموزان
نیست، بلکه به دنبال نمایش دادن خود و افزایش فالوور هستند. از طرفی معلمبلاگرها آموزش را از مسیر اصلی خود خارج میکنند، ما باید دانشآموز را در طول ۱۲ سال آموزش عمومی برای زندگی آماده کنیم، درصورتیکه سبک آموزشی معلمبلاگرها صرفا یک حالت تفریحی دارد و نمیتواند پاسخگوی نیازهای واقعی دانش آموزان باشد.»
اما این معلمان در ظاهر توانستهاند با شاگردان خود ارتباط برقرار کنند. نکتهای که ازنظر کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی مهم است. محمدی در گفتوگو با ایسنا تأکید میکند: «در حوزه مسائل تربیتی و اصول مترتب بر حوزه یادگیری، جذابیت و منطبق بودن آموزش با هیجانات کودک بسیار اهمیت دارد. آیا در جریان یادگیری امروز جذابیتی تعریف کردهایم که در کنار اصول اصیل و منطبق با مسائل دینی و تربیتی خودمان قرار گیرد؟ در آموزشوپرورش چنین چیزی نداریم و برای نظام تعلیم و تربیتی که فاقد برنامه، استراتژی و ایدئولوژی تربیتی برای نسل پایه است، این مسائل رخ میدهد.»
در همین حال سحربیات از متخصصان تعلیم و تربیت، نهتنها با زاویه دید محمدی بلکه با سبککاری معلمبلاگرها موافق است.
عدم محدودیت در بهکارگیری شیوههای آموزشی
بیات در گفتوگو با «رسالت» ابتدا اشاره میکند به اینکه قانونی وجود ندارد تا معلمان را از تولید محتوا در فضای مجازی منع کند و سپس میگوید: «اگر محتوای آموزشی آنها نامناسب و غیرقابل استفاده باشد، نمیتوانند فالوورهای زیادی هم جذب کنند. بنابراین اگر معلمی توانسته تعداد قابلتوجهی فالوور جذب کند، حتما آموزشهای مفید و مؤثری ارائه کرده و برای مخاطب جذاب بوده است. ضمن آنکه در علم تعلیم و تربیت محدودیتی در بهکارگیری شیوههای آموزشی وجود ندارد و روشهای مبتنی بر خلاقیت بهویژه در دوره ابتدایی بهشدت مورد تائید است. خلاقیت و طراحی سناریوهای موزیکال آموزشی همراه با شادمانی و بازی، از سوی تمامی نظامهای تعلیم و تربیت در سرتاسر جهان پذیرفتهشده، البته مشروط به آنکه طراحی آموزشی متناسب باسن دانش آموزان باشد.»
بیات به اظهاراتش این نکته را هم اضافه میکند که «موسیقی در علم تعلیم و تربیت یکی از ابزارهای بسیار تأثیرگذار در یادگیری دانشآموز است و میتوان از این ابزار نهایت استفاده را کرد و معلمبلاگرها این را میدانند و از سویی با نقایص و کاستیهای نظام آموزشی ما یعنی خمودگی و سستی آن آشنا هستند، اما موضوع موردانتقاد از سوی برخی کارشناسان این است که برخی معلمان آهنگها و مضامینی را برای انتقال مفاهیم درسی انتخاب میکنند که باارزشها و هنجاریهای ما همخوانی ندارد. سوای نقدهایی که همواره به این ماجرا وارد است، باید به این موضوع هم اشاره کرد که قاطبه معلمان ما چنین خلاقیتی ندارند، بهویژه در دوره ابتدایی بهصورت انتزاعی تدریس میکنند و از ابزار موسیقی و نقاشی و قصهگویی بهره نمیگیرند و کلاس درس هم خشک و کسالتبار است.»
معرفی موسیقی و ابزارهایی برای شادی در کلاس درس
این متخصص تعلیم و تربیت در پاسخ به منتقدان معلمبلاگرها میگوید: «نظام آموزشی ما بهصورت رسمی اعلام نکرده است که معلمان با چه سبک موسیقی و ابزاری میتوانند کلاس را شاد کنند. بلاگری کار غلطی نیست و هدف برخی از معلمان ایجاد شور و هیجان در کلاس درس است تا فرآیند یاددهی-یادگیری بهتر اتفاق بیفتد و انتشار آن در فضای مجازی میتواند انگیزه و ایدهای برای دیگر معلمان باشد. کسانی که به این مسئله نقد دارند، بهتر است به این پرسش پاسخ دهند که معلمان با چه ابزاری میتوانند کلاس درس را شاد کنند؟ مسئولان نظام تعلیم و تربیت به آموزگاران درباره چگونگی و نحوه تدریس به دانش آموزان در گروههای سنی مختلف آموزشی ندادهاند و چارچوبی هم مشخص نکردهاند؛ بهتر است برنامه ریزان نظام آموزشی دستبهکار شده و موسیقی، ترانه و ابزارهایی را معرفی کنند که بافرهنگ و ایدئولوژی ما همخوانی دارد و با تئوریهای بینالمللی تعلیم و تربیت همسان و هماهنگ است.»
بیات با اشاره بهجای خالی آموزشهای اثرگذار حین خدمت و بدو خدمت برای نومعلمان میگوید: «ما به آنها نیاموختهایم که با چه ابزارهایی میتوانند کلاسی شاد و پرهیجان داشته باشند تا فرآیند یاددهی- یادگیری بهتر اتفاق بیفتد. به عبارت دقیق کلمه، نظام جذب معلم ما مشکل دارد. دانشگاه فرهنگیان یکی از ورودیهای جذب معلم است که این دانشگاه به لحاظ فضا، امکانات و اساتید و سرفصلهای آموزشی از مشکلات جدی و عدیدهای رنج میبرد، بنابراین خروجی چنین سیستمی نمیتواند معلمانی اثرگذار و کارآمد باشد. یکی دیگر از ورودیهای جذب معلم، ماده ۲۸ است که افرادی در رشتههای غیرمرتبط پس از گذراندن دورهای کوتاه بدون هیچ تخصصی در حوزه تعلیم و تربیت، به کلاس درس وارد میشوند.
در این ساختار معیوب، معلمان نهضت سوادآموزی هم بهعنوان آموزگار به شکل رسمی استخدام میشوند! آیا در چنین سیستمی میتوان شاهد یک نظام آموزشی مناسب و کارآمد بود؟ در مدارس غیرانتفاعی هم عملا بحث تجارت آموزشی مطرح است و به شکل جزیرهای و رها عمل میکنند و هر معلمی که منافع و پول بیشتری را به جیب صاحبان و مؤسسان این مدارس سرازیر کند، به خدمت گرفته میشود، خبری هم از نظارت نیست. بیتردید اولین پایه و اصول تعلیم و تربیت، معلم است که ما در تربیت و جذب معلم مشکلات اساسی داریم. بنابراین عجیب نیست اگر برخی معلمان به سبک و سیاق بلاگرها عمل کنند و به علت فقدان آموزش و مشخص نکردن چارچوبها، خطوط قرمز و اولویتهای فرهنگی و ایدئولوژیکی را زیر پا بگذارند.»
فضای مجازی , معلم بلاگرها
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.