سایه معضلات اقتصادی بر نهاد خانواده - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 90406
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 30 مرداد 1402 - 22:03 |
مسائل معیشتی و اقتصادی تنها عاملی نیست که سبب تحکیم خانواده می‌شود اما یکی از مهم‌ترین عوامل است

سایه معضلات اقتصادی بر نهاد خانواده

تعریفی که از خانواده در طول تاریخ داشته‌ایم، دستخوش تغییرات اساسی شده و دیگر نمی‌توان از «گرم بودن» این کانون اطمینان داشت. تا قبل از این پدر ساعت‌های مشخصی را بیرون از خانه کار می‌کرد اما حالا به دلیل مشکلات معیشتی، ساعت دور بودن پدر از فرزندان و تعداد زوجینی که هر دوشاغل هستند رو به افزایش است.
سایه معضلات اقتصادی بر نهاد خانواده

تعریفی که از خانواده در طول تاریخ داشته‌ایم، دستخوش تغییرات اساسی شده و دیگر نمی‌توان از «گرم بودن» این کانون اطمینان داشت. تا قبل از این پدر ساعت‌های مشخصی را بیرون از خانه کار می‌کرد اما حالا به دلیل مشکلات معیشتی، ساعت دور بودن پدر از فرزندان و تعداد زوجینی که هر دوشاغل هستند رو به افزایش است. ساختار و منابع خانواده نیز در سه دهه گذشته تغییر کرده و افزایش نرخ طلاق، تغییر در آرایش زندگی و افزایش مشارکت مادران در بازار کار از دیگر مصادیق آن است. تردیدی نیست که ضعف و ناکارآمدی اقتصاد موجب شده سرپرست یا سرپرستان خانوار در تأمین نیازهای خانواده با دشواری مواجه شوند. خانواده‌هایی که تنها یکی از والدین در آن شاغل است با مشکلات بیشتری دست‌به‌گریبان‌اند، بنابراین مادران نیز به اشتغال و کسب درآمد روی آورده‌اند. از طرفی بحث‌وجدل در مورد مسائل اقتصادی و کار بی‌وقفه والدین به پیچیدگی و گره کور روابط در خانواده منتهی شده است.

این روزها زندگی خانوادگی بیش از هر زمان دیگری با حساب‌وکتاب و دودوتاچهارتا سروکار دارد. اگر شغل باثبات و درآمد کافی وجود نداشته باشد نه زوجین از آرامش برخوردارند و نه فرزندان می‌توانند به آینده خود امیدوار باشند. جوانان برای تشکیل خانواده ماشین‌حساب به دست گرفته‌اند، زوجین برای تأمین هزینه‌های زندگی مشغول محاسبه‌اند، و زیر بار دشواری‌های اقتصادی و محاسبات روزمره، مهارت‌های ارتباطی-عاطفی خود را برای ادامه یک رابطه موفق با یکدیگر و البته با فرزندان ازدست‌داده‌اند. به نظر می‌رسد آنچه بیش‌ازپیش چهره زندگی خانوادگی را دگرگون کرده، اقتصاد است.

این مقوله گرچه تنها عاملی نیست که سبب تحکیم خانواده می‌شود اما بی‌تردید یکی از مهم‌ترین عوامل است. نگاهی به مؤلفه‌های اجتماعی و اقتصادی و تأثیر آن بر کارکرد خانواده می‌تواند تصویر روشن‌تری از نقش این عامل در سیاست‌های کلی خانواده به دست دهد. 

جامعه شناسان تأکید می‌کنند: هرقدر یک جامعه در معرض تلاطم‌های اقتصادی قرار گیرد، میزان بیكاری بالا برود و امنیت شغلی خدشه‌دار شود، خانواده آن گرمای سابق را نخواهد داشت و از کارکردهای اصلی خود فاصله می‌گیرد. مطالعات و تجربیات جهان نیز بر این امر صحه می‌گذارد. خانواده موفق و مستحکم نیازمند ثبات اقتصادی است. تنها در سایه این پیش‌نیاز است که همسران می‌توانند بر مهارت‌های عاطفی خود تمرکز کنند، فرزند بیاورند و آینده روشنی پیش روی فرزندان خود ترسیم کنند. بنابراین چالش‌های معیشتی و اقتصادی، پاشنه آشیل نهاد خانواده است و کیفیت یک زندگی ایده‌آل را به نحو چشمگیری تنزل داده و روابط مطلوب و مناسب افراد در خانواده را دچار اختلال و ازهم‌پاشیدگی می‌کند. 

 تأثیر شرایط اقتصادی بر کیفیت فرزندپروری والدین 
کودکان، چه در جهان پیشرفته و چه در کشورهای درحال‌توسعه از آسیب‌پذیرترین گروه‌ها در برابر شرایط نامساعد اقتصادی به شمار می‌روند. شرایط اقتصادی خانواده بر کیفیت فرزندپروری والدین تأثیر می‌گذارد. 
شیرین نادری، جامعه‌شناس در این زمینه عنوان می‌کند: «اقتصاد نامتعادل و بر هم خوردن موازنه میان درآمد و هزینه‌های زندگی، والدین را با مشکلات جدید و ناخواسته‌ای مواجه کرده است. پدران بیش از گذشته در خارج از منزل سرگرم کار و تلاش‌اند و برخی از آنان برای گذران زندگی و رفع نیازهای خانواده دو یا حتی سه شغل را برمی‌گزینند و بیش از همیشه خسته و آشفته‌اند. مادران نیز برای تأمین‌ بخشی از هزینه‌های خانواده به بازار کار روی آورده و از خانه و مسئولیت‌های مربوط به آن دور و غافل شده‌اند. درنتیجه، والدین ظرفیت روحی و روانی کافی برای روبه‌رو شدن با فرزندانشان و حل مسائل آنان را ندارند و فقر ارتباطی، آن‌ها و نسلشان را تهدید می‌کند؛ به‌گونه‌ای که به‌مرورزمان شکاف موجود میان والدین و فرزندان به‌عنوان دو نسل، عمیق‌تر وجدی‌تر می‌شود.»

از سوی دیگر، مصرفی شدن زندگی و بالا رفتن تب مصرف و تجمل‌گرایی موجب بالا رفتن هزینه‌های زندگی و درخواست‌های هرچه بیشتر فرزندان از والدین شده است. نتیجه آنکه نوجوانان و جوانان به اقتضای سن و شرایط زندگی خویش تقاضاهای جدیدی مطرح می‌کنند و در مقابل، والدین به دلیل ناتوانی در تأمین این خواسته‌ها احساس نوعی سرگردانی و دشواری می‌کنند. نتیجه منطقی چنین رویدادی، فاصله گرفتن دو نسل از یکدیگر است؛ روندی که احتمالا به جدایی کامل آن‌ها نیز منجر خواهد شد. 
نادری معتقد است: والدینی که از ثبات مالی بهره‌مند هستند منابع اقتصادی و عاطفی بیشتری برای رسیدگی به فرزندان خوددارند. استرس‌های مالی، والدین را دچار افسردگی، خشم و پرخاشگری می‌کند و از کارایی آنان برای مدیریت صحیح مسائل خانوادگی می‌کاهد. به‌عبارت‌دیگر، ناامنی اقتصادی مهارت‌های فرزندپروری والدین را به نحو چشمگیری کاهش می‌دهد.

 چرخ زندگی نمی‌چرخد
مدت‌هاست چرخ زندگی باکار کردن یک نفر نمی‌چرخد و در برخی موارد نه‌تنها والدین که فرزندان نوجوان خانواده نیز وارد بازار کار می‌شوند. آن‌ها با یافتن شغل، هم از فشار اقتصادی خانواده می‌کاهند و هم به لحاظ مادی به خود متکی خواهند بود. فعالان حقوق کودکان و نوجوانان دراین‌باره می‌گویند: «در خانواده‌هایی که ازنظر مادی تأمین نیستند، پدر برای گذران امور زندگی و امرارمعاش از صبح تا پاسی از شب، مشغول کار و تلاش است و نوجوانان و جوانان چنین خانواده‌هایی از دیدن پدر به دلیل زود از خانه خارج شدن برای کار و دیر برگشتن، محروم هستند. مشاهده این فشارها و سختی‌ها آن‌ها را مصمم می‌کند که با پیدا کردن کاری هرچند موقت و با درآمد ناچیز به خانواده خود کمک کنند. گروهی از نوجوانان درس و تحصیل خود را به‌طورکلی رها کرده و تمام تلاش و انرژی خویش را برای رسیدن به درآمدزایی، صرف می‌کنند. گروهی دیگر هم در کنار درس و تحصیل به مشاغل موقت و صوری دل می‌بندند، تا از این راه به والدین خود کمک کنند.

آنچه زندگی کودکان کار را غم‌انگیزتر و تلخ‌تر می‌کند به‌جز عقب ماندن از دنیای زیبای نوجوانی و عدم برخورداری از آموزش‌های موردنیاز در این دوره، ورود زودهنگام آن‌ها به جهان بزرگسالان است که هیچ سنخیتی با نیاز‌های خاص دوران نوجوانی ندارد. همچنین قرار گرفتن آن‌ها در سیل آسیب‌های اجتماعی و برخورد‌های غیرمتعارف در حین کار کردن مسئله‌ای است که به تلخی این پدیده اضافه می‌کند، در این مورد هم فرقی نمی‌کند که محل کار نوجوان، در خیابان و یا کارگاه‌های زیرزمین باشد، در هر یک از این حالات و در نبود نظارت والدین و سرپرستان،  این گروه از بچه‌ها در معرض انواع خشونت‌های کلامی و فیزیکی و آزار‌های جنسی قرار می‌گیرند.» 

فعالان حقوق کودکان و نوجوانان، احتمال می‌دهند که این گروه سنی به دلیل مشکلات اقتصادی، به کار‌هایی مثل خریدوفروش مواد مخدر که بخشی از آسیب‌های اجتماعی مبتلا‌به ما هستند سوق داده شوند. مسلما درجایی که علقه و پیوند میان کودک و خانواده وجود ندارد یا اینکه خانواده آن‌قدر تحت‌فشار قرار بگیرد که ظرفیت تحمل خود را از دست بدهد احتمال اینکه کودکان وارد چرخه آسیب‌های بیشتری شوند، افزایش می‌یابد. درواقع وقتی خانواده ازنظر اقتصادی ناتوان است، امکان اینکه کودک و نوجوان آسیب ببینند هست. آسیب‌های اجتماعی در حالت عادی نیز همواره یک‌قدم از ما جلوتر هستند. 

 تأکید رهبری بر بهبود شرایط اقتصادی برای تحکیم بنیان خانواده 
خانواده یکی از مهم‌ترین نهادهای اجتماعی است اما تورم و بیکاری این نهاد را تهدید می‌کند. جوانان در جستجوی شرایط مناسب برای تشکیل خانواده با چالش‌های بسیاری روبه‌رو هستند و خانواده‌های موجود هم در عصر فشار و ناامنی به سر می‌برند. به همین دلیل است که قریب به‌اتفاق جامعه شناسان می‌گویند، برای حفظ بنیان خانواده هیچ معجزه‌ای وجود ندارد اما، تأمین نیازهای معیشتی خانوار و ایجاد امنیت و ثبات اقتصادی می‌تواند تأثیر بسزایی بر تحکیم خانواده و تضمین ثبات آن داشته باشد. 
این مسئله آن‌چنان مهم است که رهبر معظم انقلاب نیز در سال ۱۳۹۵ سیاست‌های کلی خانواده را ابلاغ کرد. در این ابلاغیه، رهبری، خانواده را واحد بنیادی و سنگ‌بنای جامعه اسلامی و کانون رشد و تعالی انسان و پشتوانه سلامت و بالندگی و اقتدار و اعتلای معنوی کشور و نظام معرفی و یادآور شدند سمت‌وسوی حرکت نظام باید در جهت تحکیم بنیان این نهاد متعالی باشد.

در میان‌بندهای مختلف این ابلاغیه بر لزوم شکل‌گیری نهضت ملی برای ترویج و تسهیل ازدواج، در پیش گرفتن سیاست‌ها و مقررات تشویقی و حمایتی برای تشکیل خانواده، ارتقای معیشت و اقتصاد خانواده با توانمندسازی آنان برای کاهش دغدغه‌های آینده درباره اشتغال و مسکن تأکید شده، مواردی که نشان می‌دهد مقام معظم رهبری نیز بر ضرورت بهبود شرایط اقتصادی برای تحکیم و تقویت بنیان خانواده مهر تأيید نهاده‌اند. 
مشاوران و روانشناسان خانواده بر این باورند که درآمد مناسب و بهبود وضعیت اقتصادی پاسخگوی بسیاری از نیازهای افراد بوده و طبیعی است، زمانی‌که زوجین در امور اقتصادی دارای مشکلات جدی هستند، در تنگنا قرارگرفته و اضطراب ناشی از آن، خانواده را دچار مشکل و حتی بحران کرده و عوارض منفی به همراه دارد. 

ازاین‌رو روانشناسان تأکید می‌کنند: دلهره، نگرانی، اضطراب، افسردگی، احساس شرمندگی و درماندگی در مردان، تیره شدن روابط زوجین و سردشدن آن‌ها نسبت به یکدیگر از پیامدهای مشکلات مالی و اقتصادی در خانواده محسوب می‌شود، همچنین در برخی موارد مرد مجبور است، برای تأمین نیازهای مالی خانواده ساعات بیشتری را به کار اختصاص دهد و یا زنان نیز در ساعات طولانی به کار در بیرون از منزل مشغول شوند که نتیجه این موضوع توجه کمتر زوجین به یکدیگر و غفلت آن‌ها از نیازهای طرف مقابل است. بنابراین پرونده‌های طلاق بسیاری به دلیل مشکلات مالی تشکیل و خانواده‌هایی براثر فشارهای اقتصادی متلاشی‌شده‌اند. در شرایطی که خانواده‌ها از تأمین اساسی‌ترین نیاز خود ناتوان‌اند چگونه می‌توان انتظار داشت زندگی خانوادگی چارچوبی باثبات، امن و متعالی پیدا کند؟

مهناز امیری در قامت فعال حقوق زنان و خانواده تشریح می‌کند: «مشارکت بیشتر مادران در بازار کار بدین معناست که آنان، بیشتر بازندگی کاری خود درگیر خواهند بود و میزان «کار‌محوری» در آنان افزایش می‌یابد. این امر گاهی به قیمت مسئولیت‌های خانوادگی زنان تمام می‌شود. تردیدی نیست آنچه در محل کار مادر اتفاق می‌افتد و نحوه تعامل شغل مادر خانواده بازندگی خانوادگی بر روابط درون خانواده تأثیر می‌گذارد. تعارض نقش‌های کاری و خانوادگی می‌تواند منبع ایجاد استرس و افسردگی برای زنان باشد. به این دو عامل، مدت‌زمان اشتغال مادران را نیز باید اضافه کرد و علاوه بر این، زنان بخشی از وظایف اداری خود را در منزل انجام می‌دهند و شاید به همین دلیل است که اکثر سیاست‌های حمایت از خانواده روی مدت‌زمان کار زنان متمرکز است. اگر‌چه به نظر می‌رسد اشتغال و فعالیت اجتماعی مادر، او را به مهارت‌ها و منابعی مجهز می‌کند که می‌تواند به نیازهای مالی فرزندان پاسخ بهتری بدهد اما در بسیاری موارد عدم تعادل بین الزامات شغلی و خواست‌های خانواده برای فرزندان بحران‌ساز نیز می‌شود.»  امیری معتقد است: سال‌هاست که باکار کردن یک نفر نمی‌توان زندگی را اداره کرد، بنابراین خانه حالت مهمان‌خانه‌ای است كه زن و مرد و فرزندان ساعاتی را در كنار يكديگر می‌گذرانند و این موضوع به‌روشنی نشان می‌دهد روابط صميمی و مستحکمی در خانه حاکم نيست. به‌تدریج پدر در اين حالت، اعتبار و نقش حقيقی‌‌اش را به دليل غيبت طولانی از دست می‌دهد و مادر نيز باتوجه به شاغل بودن، به‌سختی اين كمبود را جبران می‌كند. درنتیجه، تربيت فرزندان جهت روشنی ندارد. طبیعتا افزایش سرسام‌آور هزینه‌ها باعث شده افراد نه‌تنها ساعات کمتری را در خانه حضورداشته باشند که حتی این ساعات هم پر از تنش و عصبانیت‌های ناشی از مشکلات زندگی است و این مسئله خانواده را از درون تهی کرده است. 

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای سایه معضلات اقتصادی بر نهاد خانواده بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.