سایه سنگین تنهایی بر زندگی «تکفرزندان»
گروه اجتماعی
تکفرزندی پدیده جدیدی نیست و در گذشته نیز کم وبیش رواج داشته، با این تفاوت كه این نوع تکفرزندی، چندان به میل و خواسته خانوادهها نبوده است. اما در جامعه امروز، والدین به تکفرزندی ارادی گرایش پیداکردهاند و بهطور ارادی و بهدلخواه خود به داشتن یک فرزند اكتفا میكنند. این تغییر در ساختار خانواده و كاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درون خانواده را نیز به همراه داشته و كیفیت زندگی تکفرزندان را تحتتأثیر قرار داده و خانوادههای تکفرزند را با محدودیت ایفای نقش مواجه كرده است، به این صورت كه فرزند، امكان ایفای نقش خواهر یا برادر را ندارد و از قابلیتها و مهارتهایی كه در روابط بین خواهر و برادر شكل میگیرد، محروم است. كودكانی كه تنها بزرگ میشوند و لذت بازی، دعوا و رقابتهای بین خواهر و برادر را تجربه نمیکنند و خاطرهای هم برایشان ایجاد نمیشود. تکفرزندی مشكلی است كه شاید خیلی از پدران و مادران به آن واقفند ولی بنا به هر دلیلی ترجیح را بر تکفرزندی گذاشتهاند و این هم البته معایب و آسیبهایی را متوجه بچهها میکند.
احساس تنهایی
فرزانه زینعلیفر، در قامت روانشناس به ما میگوید: «زندگیهای امروز با توجه به پیشرفت تکنولوژی و زیادشدن مشغله خانوادهها بسیار متفاوت با گذشته است و زوجها را به سمت داشتن یک فرزند سوق میدهد. این در حالی است که اکثر والدین بر این باورند که تکفرزندها در طول زندگی خود احساس تنهایی خواهند داشت.
از طرفی نداشتن خواهر و برادر باعث میشود روحیه رقابتطلبی که لازمه موفقیت در آینده است در آنها شکل نگیرد. تکفرزندبودن به این معنی نیست که این کودکان نمیتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. اغلب تکفرزندان در برقراری ارتباط با هم سن و سالان خود دچار مشکل هستند و نمیتوانند ارتباط مؤثر و موفقی با همدورهایهای خود داشته باشند. اما بههرحال تمام تکفرزندها اینطور نیستند. مهارت ارتباطی تکفرزندان به شخصیت و سبک فرزندپروری والدین این کودکان نیز بستگی دارد».
این روانشناس در ادامه توضیح میدهد:
« باز بودن خانواده و زیاد بودن ارتباط تکفرزندها با سایرین بهخصوص هم سن و سالانشان در این میان نقش مهمی را ایفا میکند. تکفرزندانی که دوستانشان را به منزلشان دعوت میکنند و به منزل آنها میروند یا با دخترعموها، پسرخالهها و دیگر همسنها در ارتباط هستند در برقراری ارتباط با سایر هم سن و سالانشان کمتر دچار مشکل میشوند اما تکفرزندهایی که بیشتر وقت خود را در خانه میگذارند و والدینشان تمایل به برقراری ارتباط با سایرین را ندارد، معمولا لوس، مغرور و گوشهگیر خواهند بود. قطعا دوستان جایگزین خواهر و برادر نمیشوند اما بههرحال میتوانند همراه تکفرزند شما ساعات خوشی را بسازند و به تقویت مهارتهای ارتباطی او کمک کنند».
آسیبپذیر و متکی به دیگران
از دیگر نکاتی که زینعلیفر به آن اشاره دارد، این است که تکفرزندها زودتر از همسالان غیر تکفرزند وارد دنیای بزرگسالان میشوند؛ درنتیجه رفتارها و تجربه رفتارهای خاص گروه سنی خود را تجربه نمیکنند و بیشتر شبیه بزرگترها
رفتار میکنند. تحمل ناامیدیها و فشارهای روحی در تکفرزندان کمتر است. آنها به برقراری روابطی علاقهمندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد. خصوصیات فرزندان اول نیز شباهت بسیاری به تکفرزندان دارد، اما با ورود فرزند دوم تغییراتی در خلقوخوی این کودکان ایجاد میشود. معمولا تکفرزندها حمایت بیشتری از طرف والدین خود دریافت میکنند که میتواند باعث شود تحمل کودک در برابر مشکلات پایین بیاید. این سبک فرزندپروری باعث میشود فردی آسیبپذیر و متکی به دیگران شود معمولا این افراد با ورود به جامعه از دیگران هم انتظار دارند که او را موردحمایت قرار دهند. درواقع نوع تربیت خانواده میتواند منجر به پرورش یک شخصیت وابسته شود. از طرفی تکفرزندها از حمایت خواهر و برادرها که بزرگترین سرمایه حمایتی برای روزهای سخت آینده هستند محروم میشوند. همچنین تکفرزندها، خواهر یا برادری ندارند تا با او رقابت کنند. بازیها یا دعواهای کودکانه با همشیر را تجربه نمیکنند. یادگیری مهارتهای کنار آمدن بااحساس حسادت اهمیت ویژهای دارد. نداشتن چنین تجربههایی باعث میشود فرصت کمتری برای پرورش تواناییهای کنترل و مدیریت در کارهای خود را داشته باشند. از طرفی داشتن روحیه رقابت برای برخورد با مسائل اجتماعی در آینده الزامی است. داشتن خواهر و برادر به درک مفهوم رقابت و پافشاری برای رسیدن به هدف به کودکان کمک میکند».
عوامل تکفرزندی
بررسیها نشان میدهد، در قرن بیستم نرخ تولد و اندازه خانوادهها بهوضوح کاهش و تعداد خانوادههای تکفرزند افزایشیافته است. عواملی مثل نگرانی برای تأمین آینده بچهها، فراهم کردن موقعیت و امکانات موفقیت بیشتر برای فرزند، شرایط اقتصادی حاکم بر خانوادهها، شاغل بودن والدین، ترس از دست دادن شغل و محدود شدن فعالیتهای اجتماعی مادر، ازدواج دیرهنگام، تولد دیرهنگام فرزند اول، تفکر خانوادهها و کوچک شدن محیط خانه و… میتوانند علت شیوع این پدیده در اجتماع باشد.
از مهمترین پیامدهای فردی تکفرزندی میتوان به وابستگی شدید والدین به فرزند، حساسیت بیشازاندازه نسبت به آنان، نگرانی و استرس برای والدین و نیز برای فرزند، نبود یک خواهر یا برادر در کنار خود و درنتیجه گرایش به بازیهای رایانهای و دوستان و دوری از خانه و درنتیجه تلاش ناکافی در زندگی و فرزندسالاری و… نام برد. باید پذیرفت که مسئله مهم و تأثیرگذار در شکلگیری شخصیت تکفرزندان، روش تربیتی والدین و نحوه برخورد آنها با فرزند خود است. میتوان گفت در اصل شیوههای فرزند پروری غلط و متمرکز شدن بیشازحد بر فرزند است که آسیبزاست. متأسفانه والدین گاهی به دلایلی مثل دلسوزی بیجا برای فرزند، داشتن انتظارات و توقعات بیشازحد توان فرزند، وابسته بودن بیشازحد به فرزند وبالعکس، روشهای تربیتی نادرستی را در پیش میگیرند که درنهایت باعث به وجود آمدن مشکلاتی در زندگی تنها فرزندشان خواهد شد. بیشتر والدین فکر میکنند چون فقط همین یک فرزند را دارند، پس باید هرچه خواست برایش تهیه کنند و هرکاری که گفت انجام بدهند و ممکن است بیشازحد به تنها فرزند خود محبت و توجه نشان دهند و تمام سرمایههای مادی و معنوی خود را در اختیار او بگذارند که متأسفانه برای رشد شخصیت فرزند بسیار بد است. هریک از این رفتارها یعنی محبت و رسیدگی بیشازحد و یا سختگیری و انتظارات بیشازحد میتواند به فرزند آسیب برساند. بنابراین اگر والدین و اقوام تکفرزندها با اصول اولیه تربیت فرزند آشنا نباشند، ازآنجاکه تمام توجه خود را روی آنان متمرکز میکنند خواسته یا ناخواسته با این فشار زیاد منجر به آسیبپذیری آنان خواهند شد. گاهی این رفتار و توقعات والدین به شکلی است که تکفرزندان احساس مسئولیت زیادی پیدا میکنند و درنتیجه این فرزندان خودشان را مسئول حفاظت از قوانین، ارزشها و توقعات خانواده و حتی بهاشتباه خودشان را مسئول برطرف کردن نقایص و کاستیهای والدین میدانند و دائم در پی این هستند که نیازهای عاطفی و یا آرزوهای برآورده نشده آنها را برآورده کنند. گاهی آنها بهاشتباه نقش پدر یا مادری را که غایب یا بیکفایت است برعهده میگیرند و میخواهند خلا او را پرکنند. تکفرزندان اهل ارتباط برقرارکردن با دیگران هستند ولی ممکن است در ارتباطات اجتماعی دچار درجاتی از اضطراب شوند. آنها همیشه نگران کفایت خود و نحوه پذیرش و ارزیابی دیگران از عملکردشان هستند. آنها دوست دارند عملکردشان ازنظر اجتماع، خوب، مناسب، بینقص و کامل باشد و به ارزیابی اجتماع از خودشان اهمیت زیادی میدهند و همین مسئله میتواند آنها را در موقعیتهای اجتماعی دچار اضطراب کند. شیوه زندگی خانواده پرفرزند، فرزندان را ناگزیر بهواقعبینی و سازگاری با واقعیتهای زندگی میسازد. فرزندان این خانوادهها از آزادی و استقلال بیشتری برخوردارند. برخی از متخصصان معتقدند که خانوادههای پرفرزند ازلحاظ موفقیت تحصیلی، عقبتر از کودکان خانوادههای کمفرزند هستند. اما عموما دشواریهای عاطفی و رفتارهای ناهنجار در آنان کمتر از کودکان خانوادههای کمفرزند است. تحقیقات نشان میدهد که شیوع اختلالهای روانی در خانوادههای کمجمعیت بیشتر از خانوادههای پرجمعیت است که این مسئله میتواند ناشی از این باشد که دلبستگی و همبستگی خانواده پرفرزند به اعضای آن احساس امنیت و آرامش خاطر میبخشد. این آرامش و امنیت که بیشتر جنبه عاطفی دارد تا اقتصادی ناشی از آن است که هر عضوی به هنگام روبهروشدن با مشکلات از وجود چندین یاریدهنده در پیرامون خود مطمئن است.
پیامدهای اجتماعی
عامل دیگری که شیوع تکفرزندی را نگرانکننده میکند آینده جامعهای است که نیروی جوانش رو بهسوی سالمندی رفته و نیروی جایگزینی برای آن وجود ندارد. از تکفرزندی میتوان بهعنوان یکی از مهمترین عوامل کاهش رشد جمعیت در کشور نام برد. نمیتوان علاقه اجتماع به فرزندآوری را انکار کرد. این یک علاقه تاریخی است. اغلب بزرگسالان در سنین میانسالی ترجیح میدهند فرزند بیشتری داشته باشند. این تمایل در سنین بالاتر بیشتر هم میشود از سوی دیگر داشتن نیروی کار جوان، سرمایه یک جامعه محسوب میشود. كاهش رشد جمعیت در جامعه باعث میشود كشور بهسوی میانسالی پیش برود، این موضوع در تمامی شاخصهای كشور تأثیر خواهد داشت و اگر برای این مسئله چارهاندیشی نشود بهزودی شاهد رشد جمعیتی منفی در کشور خواهیم بود، بهطوریکه تا ۲۰ سال دیگر جمعیت غالب کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد. چنین استنباط میشود که اثرات منفی سالمندی در کشور، آثار سوء بر اقتصاد، فرهنگ و جامعه زمان خود خواهد داشت.
نتیجهگیری و پیشنهاد
بهتر است سیاستهای کنترل جمعیت بر اساس نیاز جامعه باشد. بنابراین پیشنهاد میشود، هنگامیکه نفع همه افراد جامعه براساس داشتن جمعیت بیشتر تعریف میشود، این برنامه انعطاف لازم را داشته باشد. دولت میتواند با برنامهریزی و بسترسازی مناسب و رفع موانع اقتصادی و ایجاد قوانین حمایتی بهخصوص از مادران دارای فرزند و فرهنگسازی و تأمین شرایط روحی و روانی مناسب برای تغییر در ذهنیت خانوادهها برای نگرش به آیندهای امیدوارکننده تأثیرگذار باشد. در پایان باید به این حکایت قدیمی اشاره کرد که ا گر میخواهید برای یک سال سرمایهگذاری کنید، گندم بکارید، اگر میخواهید برای ۱۰ سال سرمایهگذاری کنید، درخت بکارید. اما ا گر میخواهید صدسال سرمایهگذاری کنید فرزنددار شوید و نسبت به تعلیم و تربیت صحیح آنان اقدام کنید.
منابع:
جامعهشناسی و بهداشت عمومـی: تألیف دکتـر سـید سـعید مظلومـی، دانشـگاه علـوم پزشـکی شـهید صدوقـی، انتشـارات سـبحان راهنمـای ازدواج شــــاد و پایـدار، بـارداری و فرزنـدآوری: وزارت بهداشـت، درمـــــان و آموزش پزشــکی، معاونــت بهداشــت، دفتر سلامت جمعیــت، خانــواده و مدارس/دفتر آموزش و ارتقــای ســلامتآیا داشـــــتن تنها یک فرزند مشکلزا است؟ تألیف دکتر الـــهام شیرازی، عضـــــــو هیئتعلمی دانشــــــگاه علوم پزشــــکی تهران، انتشارات قطره
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.