سایه جنگ روانی دشمن بر میدان دیپلماسی
مصطفی هدایی
ساعت ۱۰ صبح را که رد میکند، اکثرا سایتهای اعلام قیمت ارز و طلا را باز میکنیم تا از آخرین تغییرات در قیمتها مطلع شویم. محال است از چهارراه استانبول و میدان فردوسی رد شویم و با تمرکز چشمان را برای دیدن تابلوهای اعلام قیمت صرافیها ریز نکنیم یا عینک را بالا و پایین کنیم تا صفرها را خوب بشماریم! در زندگی روزمره، کنار همکاران، در جمعهای خانوادگی، در بحثهای داخل تاکسی و … یکی از سوژههای اولویتدار، حتما قیمت دلار و طلاست. سؤال همیشگی هم این است، چه خواهد شد؟ این سوژهها، سن و سال هم نمیشناسد. از نوجوان تا پیر را شامل میشود. گویی زندگی ایرانیان چه در قیمتهای بالا و چه در قیمتهای پایین دلار و طلا به آن گره خورده است. به نظر نمیرسد ملتی مانند ما ایرانیان تا به این حد به اسکناسهای سبز دلار توجه کرده باشیم! همیشه یک ترسی از آینده در وجودمان است. دوست داریم انبار خانه پر از گونیهای برنج و کارتنهای روغن و ماکارونی و تن ماهی باشد تا با خیال راحت شب سر را روی بالین بگذاریم. این ترس از آینده از کجای تاریخ با فرهنگ ایرانیان گرهخورده و بیخیال هم نمیشود.
این مقدمهای بود برای آنان که ریزبهریز مذاکرات هستهای در وین را دنبال میکنند و با نگرانی به سرنوشت داراییهایشان یا ریالهایی که در حساب دارند فکر میکنند. قیمت ارز از زمانیکه دولت ابراهیم رئیسی، سکان هدایت قوه مجریه را در دست گرفته، بیش از ۱۲ درصد رشد داشته و برای چندساعتی نیز تا بالای ۳۱ هزار تومان رفت و مجدد به زیر۳۰ هزار تومان بازگشت. این بالا و پایین شدنهای قیمت ارز در عرض چند ساعت و روز بدون شک حاصل بار روانی به بازار است و هیچ منطق اقتصادی ندارد. اگر میشود شاخص اختصاصی کلان درزمینه صادرات غیرنفتی، تولید نفت و فروش آن و عرضه و تقاضا در تجارت ایران در چند ساعت دچار دگرگونی شود؟ این بالا و پایین شدنها دقیقا بار روانی و ترس از آینده است که خود را بر بازار تحمیل میکند. آیندهای که ممکن است ۶ یا یک سال آینده رقم بخورد ولی در یک آن و ساعت آینده را به حال میآورد.
تمام این ماجراها در ماههای اخیر در حالی است که دولت رئیسی از ابتدا اعلام کرد که قصد ندارد سفره مردم را به برجام گره بزند و هر اتفاقی هم در این زمینه بیفتد، سفرهها خالی نخواهد شد. در چند ماه گذشته دولت موفق شده تا بخش عمدهای از کالاهای اساسی برای سال جاری و آینده را تأمین کند، برخی از پروژههای نیمهتمام را دوباره آغاز کند، نرخ تورم را کاهشی سازد، صادرات غیرنفتی را تا بالای ۵۰ درصد افزایش دهد، نهضت ملی ساخت یکمیلیون مسکن را شروع کند، حقوق کارمندان دولت را بدون یک ریال استقراض از بانک مرکزی پرداخت کند، با کشورهای همسایه روابط اقتصادی را وارد فاز جدیدی سازد و دهها کار ریزودرشت دیگر که در این یادداشت به آن نمیخواهیم بپردازیم. این در حالی است که کابینه جدید در اوج تحریمهای ظالمانه دشمن آغاز به کار کرد.
کارهای زیادی انجام شده و دولت بهعنوان بزرگترین جایگاه معتبر اجرایی در ایران، تمامی سرمایههای موجود را برای رشد اقتصادی در سال آینده، تضمین کرده است. برآوردها نشان میدهد که بهتدریج علاوه بر رشد اقتصادی، کاهش تورم و کاهش نرخ قیمت ارز و طلا را نیز شاهد خواهیم بود و این نشان از آن است که بزرگترین بنگاه اجرایی و اقتصادی کشور، در حال خوب کار کردن است.
حال تمامی این مباحث را اگر بگذاریم کنار، یک سؤال ذهن را به خود مشغول میکند و آن این است چرا در کشورهای جنگزده و بحرانزدهای مانند سوریه، عراق، افغانستان و یمن قیمت ارز خارجی ازجمله دلار در این کشورها در مقایسه با پول ملی آنها با شوکهای بزرگی روبهرو نمیشود! چرا ریال ایران در مقایسه با پول این کشورها، ارزشش پایینتر است! حالآنکه ایران نسبت به این کشورها صنعتیتر، پیشرفتهتر، دارای منابع طبیعی بسیار بیشتر و استعداد انسانی بالاتر است. سؤالی که باید بارها از خودمان بپرسیم و یادآور شویم که بخش عمدهای از افزایش قیمتها در ایران، به خاطر بار روانی و نگرانی از آینده است که به بازار منتقل میشود و بازار نیز با افزایش قیمتها به آن پاسخ میدهد. این مطلب بهعنوان سادهانگاری فرمولهای بازار در عرضه و تقاضا نیست و کاملا متوجه هستیم که زمانی که عرضه ارز در بازار کم شود و تقاضا بالا برود، شاهد افزایش قیمت برای اسکناسهای سبز خواهیم بود. اما چرا باید تقاضا بالا باشد؟ چرا باید مثلا کسانی که بههیچوجه به ارز نیاز ندارند، به دنبال تهیه آن باشند!؟ یا چرا باید طلا به میزانی در اختیار باشد که یکی از نگرانیها ترس از به سرقت رفتن آن باشد!؟
مطالعه جامعهشناختی تاریخی ایران شاید پاسخ به این سؤالات را مشخص سازد. این نگرانی و ترس از آینده مختص این چند دهه نیست و قرنها با آن زیست کردهایم. شاید بتوان گفت قحطیهایی که در قرن گذشته داشتیم بر آن ترس اثر منفیتری گذاشته است. قحطی که توسط استعمارگران در جنگ جهانی اول بر ایران تحمیل شد و جمعیت ایران را نصف کرد. اما ۴۰ سال است که اوضاع تغییر کرده و ایران، استقلال سیاسی و حاکمیت ارضی خود را حفظ کرده است. هیچ دشمنی نتوانسته در چهار دهه گذشته یک سانتیمتر از خاک ایران را تصرف کند. ثبات ایران در منطقه غرب آسیا بینظیر است و دهها شاخص دیگر که نشان از ثبات سیاسی، امنیت بالا و قدرت بالفعل و بالقوه کشور دارد. تمامی مؤلفههای موجود در بحث سرزمینی و منابع به نفع قدرت و اقتدار ایران است. ازاینرو میتوان حداقل کاری که از سوی جامعه و افکار عمومی در بحث قیمت ارز و طلا صورت داد، خالی کردن بار روانی بر این بازار است. از بین رفتن تقاضاهای کاذب، تقاضاهای حاصل از ترس و نگرانی و … میتواند بهراحتی قیمتها را تا حد قابل قبولی کاهش دهد. بخش دیگر قیمت کاذب که مربوط به سفتهبازی و واسطهگریهای مخرب است نیز به این واسطه از بین خواهد رفت و یا با دخالت دولت و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، دیگر محلی از اعراب نخواهند داشت. در جنگ اقتصادی و شناختی دشمن، انسجام ملی برای مقابله با ترسها و نگرانیها بسیار ضروری است و رسانه ملی و فعالین سیاسی و رسانهای و حتی اقتصادی میبایست به دنبال کاهش ترسها و نگرانیها با دلایل منطقی و اقناع افکار عمومی باشند تا دیگر تابلوهای اعلام قیمت ارز و طلا و سکه جذابیتی برای کسی نداشته باشد.
دلار , مذاکرات وین , مصطفی هدایی , نرخ ارز
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.