زنـــان آسیب پذیرترین گروه در شرایط بحران
تحقیقاتی که از سوی سازمانهای بینالمللی انجام شده، نشان میدهد که در بحرانهای طبیعی زنان آسیبپذیرترند و باید بهای بیشتری بپردازند. شاید در نگاه نخست اینطور به نظر برسد که حوادث و بلایای طبیعی جنسیت (زن و مرد) نمیشناسد و به همه افراد آسیب میرساند. یا فکر کنید که زلزله زن و مرد را به یک اندازه تکان میدهد و یا همچنان به این باور باشید که کمک برای همه آسیبدیدگان باید یکدست و بدون تفاوت صورت گیرد. اما نتایج تحقیقات و مطالعات نشان میدهد که چگونه یک موقعیت مشترک میتواند برای زنان نسبت به مردان پیامد متفاوتی داشته باشد؛ این «موقعیت مشترک» شامل تجربه بلایای طبیعی نیز هست که یک گروه را در مقایسه با گروه دیگر در موقعیت خطرساز و آسیبپذیر قرار میدهد و مطابق آمارها در سراسر جهان زنان ۱۴ بار بیشتر از مردان در بلایای طبیعی جان خود را از دست میدهند،آماری تکاندهنده اما منطبق بر واقعیت.
بلایای طبیعی قربانیان خود را انتخاب نمیکند، بلکه همه را اعم از مرد، زن، پیر و جوان تهدید میکند؛ با این حال آسیبپذیری افراد به نسبت جنسیتشان متفاوت است. زنان بیش از مردان و خردسالان بیش از بزرگسالان در اثر حوادث، متحمل بیماری، مرگ و آسیب میشوند.
در دنیا خطرسازترین بلایای طبیعی از نظر شدت، به ترتیب سیل، توفان و زلزله و از لحاظ وسعت تلفات زلزله، توفان و سیل هستند. موسسه اینفورم که خطر بلایای طبیعی و بحرانهای انسانی را در کشورهای دنیا ارزیابی میکند، ایران را در رده کشورهای بسیار پرمخاطره دنیا قرار داده و مرکز پژوهشی اپیدمولوژی سوانح هم که وابسته به سازمان ملل متحد است در سال ۱۹۹۰،
۴۰ نوع سوانح طبیعی را شناسایی کرده که در ایران از بین این حوادث و سوانح، ۳۰ مورد قابل شناسایی است. آمارهای موجود در خصوص تلفات و خسارات ناشی از وقوع حوادث طبیعی در طی سالهای متمادی نشان داده که از بین حوادث طبیعی، سیل و زلزله بزرگترین و مهمترین بحران طبیعی است که خسارت فراوانی به جامعه انسانی و محیط زیست وارد میسازد و به عنوان یکی از مهمترین بلایای طبیعی در کـشور مـا مطـرح است. صرف نظر از اینکه چه عواملی منجر به وقوع این رخدادها در کشور ما می شود، آنچه حائز اهمیت است، تأثیر طولانی مدت این حوادث است که در مدت زمان کوتاه بر روی زندگی زنان اثر میگذارد و مطالعات متعدد بیانگر آن است که در هنگام وقوع حوادث طبیعی، زنان و دختران بیش از مردان و پسران از اختلالات عاطفی و استرسهای روانی رنج میبرند و اگرچه زخمهای روانی قابل دیدن نیستند اما نبرد روزانه برای ادامه زندگی در آوارگی و اتفاقاتی مانند از دست دادن اعضای خانواده، ویرانی خانه و بر هم خوردن روند عادی زندگی بر سلامت روان زنان اثر عمیقی به جای میگذارد و در این حال از آنان توقع میرود که تامین آرامش و امنیت سایر اعضای خانواده را هم بر عهده بگیرند.
پیامد تغییرات آب و هوایی برای زنان شدیدتر از مردان
در میان بحرانهای طبیعی، تغییر اقلیم یک چالش جهانی است و اگرچه تاثیرات آن توسط همه اقشار جوامع احساس میشود، اما گروههایی که آسیب پذیرترند بیشتر در معرض خطر قرار دارند.
دلیل آسیبپذیری بیشتر زنان و دختران در برابر تغییرات آب و هوایی اغلب در ساختارهای اجتماعی نهفته است؛ زنان به دلیل موقعیت اجتماعی متفاوت خود و نقشهایی که به طور سنتی به آنها در جوامع نسبت داده میشود، با مخاطرات بیشتری روبهرو هستند.
به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، زنان عمدتاً مسئول تولید غذا، تأمین آب خانگی و تأمین انرژی برای گرم کردن و پخت و پز هستند. با افزایش تأثیر تغییرات اقلیمی، این وظایف سختتر و زمانبرتر میشوند. بنابراین تغییرات اقلیمی بار بیشتری را بر دوش زنان و دختران وارد میکند. علاوه بر این، زنان در سرتاسر جهان در مورد جابهجایی در محیط، دسترسی اولیه به آموزش، مراقبتهای بهداشتی، منابع (مانند زمین، منابع مالی و غیره)، اطلاعات و فناوریها و همچنین تصمیمگیری با مشکلات و موانع بیشتری نسبت به مردان مواجه میشوند. این معضلات در عمل امکان زیست امن و توانمندی فردی را از آنها میگیرد.
از هر ۱۰ نفر در جهان تنها ۷ نفر به منابع آب سالم و پایدار دسترسی دارند. آمار سازمان ملل نشان میدهد فقط در ۲۵ کشور آفریقایی زنان روزانه حدود ۱۶ میلیون ساعت را صرف حمل و جابهجایی آب به محل زندگیشان میکنند. ساعاتی طولانی و طاقتفرسا که مشکلات و آسیبهای فیزیکی بسیاری را به آنها تحمیل میکند.
دختر بچههای زیادی در جهان مسئول آبرسانی به خانواده هستند. در استانهایی از ایران هم این موضوع میتواند با خطرهایی همراه باشد، کافیست به تصاویر زنان قربانی آب آوری که دچار نقص عضو شدند، نگاهی بیندازیم. نمونههای دیگر آن استان کرمان است. زنان در مناطق جنوبی این استان نیز به علت حمل ظرفهای سنگین و زندگی سخت با عدم دسترسی به منابع آب پایدار اغلب دچار پیری و یائسگی زودرس میشوند.
اما موضوع خشکسالیهای طولانی مدت و عدم دسترسی به آب، مشکلات جسمی، بهداشتی و شستشو، از جمله خطر ابتلا به انواع بیماریهای پوستی و چشمی را افزایش میدهد. زنانه پنداری مسئولیت نظافت کودکان, سختی شستشو برای زنان در آبهای جاری و چشمهها, مسئولیت تامین آب و خورد و خوراک برای خانواده و نگهداری از سالمندان و بیماران خانواده، همه و همه شرایط را برای زنان بسیار دشوارتر میکند.
آخرین آمار سازمان ملل نشان میدهد که ۷۰ تا ۸۰ درصد جمعیت مهاجران آب و تغییرات اقلیمی را زنان تشکیل می دهند. در یک نمونه در سال ۱۹۹۱ طوفان گورکی باعث مرگ ۱۴۰ هزار نفر در کشور بنگلادش شد. تعداد مرگ و میر زنان با نسبت ۱۴ به ۱ از مرگ مردان بیشتر بود. تحقیقات در مورد سونامی اندونزی که سال ۲۰۱۱ منتشر شد نیز نتیجه مهمی داشت. نرخ مرگ، رده سنی بالای ۴۵ سال (۳۸ درصد زن و ۲۹ درصد مرد) و کمتر از ۴۵ سال و بالاتر از ۱۵ سال (۳۰ درصد دختر، ۲۷ درصد پسر) بودند.
از مجموع اعداد و آمارهای اعلامی در گزارش جهانی ریسکهای طبیعی در پیوند با جنسیت و سن، به دقت اشاره شده که آموزش و تواناییهای فردی چون شنا تا چه اندازه میتواند در کاهش آسیبهای طبیعی موثر باشد. آمارها نشان میدهد که ۶۴/۲ درصد از مردان قادرند شنا کنند، در مقایسه با آن تنها ۱۵/۹ درصد از زنان در ارتباط با شنا آموزش دیدهاند.
گزارشها و تحقیقات در مورد زلزله هم وضعیت مشابهی را تایید میکند. مردان اغلب بیرون از خانه حضور دارند و میتوانند در شبهای پر خطر بیرون از خانه بخوابند و تعداد مرگ در آنها به طرز معناداری کمتر از زنان است.
تشکیل گروههای حمایتی پایدار با حضور موثر مادران
از دیدگاه نظریه برساخت گرایی اجتماعی ممکن است جنسیت، به خودی خود آسیب پذیری خاصی ایجاد نکند، اما روندهای بنیادین اجتماعی زنان را به نسبت مردان بیشتر در معرض خطر قرار میدهد و از سوی دیگر زنان تشکیل دهنده بنیان خانواده و جوامع اند و به هنگام وقوع موقعیتهای اضطراری، سهم مشارکتهای مهم آنها، حتی حیاتیتر است و در مقابل خانواده خود مسئولیت پذیرترند، اما در اغلب موارد نقاط قوت و آسیب پذیری آنان، نادیده گرفته میشود و هرگونه ناکارآمدی در ارائه خدمات ممکن است؛ آنها را در معرض صدمات جبران ناپذیری قرار دهد، بنابراین حمایتهای اجتماعی مناسب از این گروه و آگاهی از شیوههای مناسب مقابله با بحران میتواند به کاهش آسیبهای ناشی از وقوع بحران بینجامد. براین اساس شناخت نیازها، توانمندیها و تفاوت قشرهای مختلف جامعه باید در برنامه ریزیها و تصمیم گیریهای مدیریت بحران مورد توجه باشد و به ویژه برای زنان که یکی از اثرگذارترین راهکارها به منظور کاهش صدمات وارده بر آنها، استفاده از ظرفیت خود آنهاست. مصادیق ایفای نقششان در زمان پس از وقوع حوادث در ایران و جهان میتواند گویای حضور مؤثرشان در کاهش آسیبهای ناشی از حوادث باشد. بررسی زلزلههای ۱۳۶۹ منجیل-رودبار و ۱۹۹۸ ارمنستان، بیانگر این نکته است که نقش زنان در ایجاد فرهنگ ایمنی و فعالیتهای پیشگیرانه و اقدامات پس از بحرانهای طبیعی مهم و غیرقابل انکار است.
مهار کامل مخاطرات و از آن جمله سیل و زلزله، امکان پذیر نیست. بلکه، تنها میتوان با مدیریت مناسب، خسارت را به حداقل رساند. مدیریت مخاطرات طبیعی (سیل یا زلزله)، با تکیه بر رویکرد اجتماع محور (مشارکتی)، بر این باور است که بایستی جمعیت محلی آسیب دیده به ویژه زنان به عنوان افرادی که توانایی عمل و مشارکت دارند مدنظر قرار گیرند.
زنان و دختران آسیبهای زیادی از فجایع میبینند اما تنها به عنوان قربانی دیده میشوند، نه کسانی که میتوانند در تصمیمگیریها و تحولات موثر باشند. تحقیقات نشان میدهد که اگر زنان در فعالیتهای انساندوستانه مشارکت داده شوند، تمام جامعه از این مسئله منتفع خواهند شد. مشارکت زنان در آموزش و فراهم کردن خدمات، مواد غذایی و نیازهای بهداشتی در بهبود شرایط اثرگذار است و تشکیل گروههای حمایتی پایدار با حضور موثر مادران، میتواند در کاهش آسیب های زنانه پس از وقوع رخدادهای طبیعی بسیار موثر باشد.
علاقه زنان به نجات جان فرزندان عامل جان باختن آنها در حوادث طبیعی یکی از مهمترین دلایل گستردگی تلفات زنان در حوادث طبیعی، مسئولیت آنان در نگهداری از فرزندان و افراد سالخورده است. اغلب زنان جهان در حالی به هنگام رخدادهای طبیعی جانشان را از دست می دهند که منتظر مرد خانواده برای تخلیه کامل خانه به همراه فرزندان خود هستند. علاقه زنان به نجات جان فرزندان یا همسر خود عامل جان باختن آنها در حوادث طبیعی است، اما تحقیقات نشان میدهد که اگر آنها از اصول ایمنی کافی در زمان بروز حادثه آگاهی داشته باشند، در نجات جان عزیزانشان، بهتر و موثرتر عمل خواهند کرد. از این رو باید زنان در فعالیتهای آمادگی در برابر حوادث مشارکت فعالانهتری داشته باشند تا بتوانند با کاهش میزان اضطراب خود نقش پررنگتری در نجات جان خود و عزیزانشان ایفا کنند. تحقیقات اجتماعی نشان میدهد زنان خطر بحران را جدیتر از مردان تصور میکنند و به دلیل حساسیت به بروز حوادث و بحرانهای مختلف آنها گیرنده و فرستنده خوبی برای پیامهای بحرانی هستند.
مبتنی بر پژوهشهای میدانی، حتی در کشورهایی که بالاترین میزان مراقبتهای بهداشتی را دارند، زایمان و نگهداری از نوزاد، یک چالش و مسئولیت بزرگ است. برای زنانی که در مناطقی زندگی میکنند که دسترسی به خدمات بهداشتی و پزشکی کمتر است، موضوع دشوارتر هم هست. اگر زنی مجبور به ترک خانه و زندگیاش شود، زایمان میتواند به قیمت جان او تمام شود. درواقع، ۶۰ درصد مرگهای قابل پیشگیری زنان در هنگام زایمان در سراسر جهان، در شرایط بحرانهای طبیعی و درگیریها اتفاق میافتد.
کمبود خدمات درمانی، فاصله زیاد و دوری از مراکز درمانی، ناامنی، نبود بهداشت و کمبود خدمات اورژانس، زنان را در معرض خطر زایمانهای منجر به مرگ یا پرخطر قرار میدهد.
همچنین احتمال سوءتغذیه در هنگام بروز حوادثطبیعی در زنان بیشتر از مردان است، زیرا زنان با نیازهای خاص تغذیهای در هنگام بارداری یا شیردهی نوزاد در هنگام بروز حوادثطبیعی مواجهند، در حالی که مردان این نوع دغدغه را ندارند. بنا بر عرف فرهنگی معمولا مردان برای دریافت غذا به سازمانهایحمایتی و مراکز امدادرسانی مستقر در مناطق زلزلهزده مراجعه میکنند. بنابراین بهطور متوسط دسترسی مردان به غذا بیشتر است، بنابراین زنان و به ویژه زنان باردار با مشکل ابتلا به بیماریهای مختلف مانند کمبود آهن به دلیل شیردهی به نوزاد مواجه هستند. در اغلب حوادث طبیعی، مشکلاتی مانند دسترسی ناکافی به آب یا غذای پاکیزه وجود دارد و افزایش حشرات موذی از دیگر مشکلات در هنگام بروز حوادث طبیعی است. شیوع بیماریهای عفونی، زنان به ویژه مادران باردار را در معرض خطراتی قرار میدهد و این بیماریها اغلب از راه آب، غذا و محیط منتقل میشوند. بنابراین جنسیت بهطور مستقیم سبب آسیبپذیری بیشتر زنان در حوادث شده و مادران به دلیل نقش اجتماعی آنها به عنوان مراقبان خانواده معمولا به میزان بیشتری قربانی حوادث طبیعی میشوند.
یک پژوهشگر مسائل اجتماعی و فعال حوزه زنان با اشاره به لزوم توجه به تفاوتهایجنسیتی افراد در هنگام امدادرسانی به آنها در زمان بروز حوادث طبیعی میگوید: مسئله آمادگی افراد برای بروز و مواجهه با حوادث طبیعی بسیار حائز اهمیت است. باید درسنامهها و دستورالعملهایی برای نحوه مواجهه افراد در گروههای سنی و جنسیتهای مختلف داشته باشیم و از قبل آموزشهای لازم را به آحاد جامعه در این زمینه بدهیم. متاسفانه به این مسئله به میزان کافی توجه نکردهایم که ایران دارای تنوع قومی، قبیلهای، زبانی و مذهبی است و هر کدام از این قومیتها و خرده فرهنگها دارای ویژگیهایخاص خود هستند. صحبت با زنان بهگونهای که بتوان نیازهای آنان را شناسایی کرد مستلزم آشنایی با گویش و لهجه آنهاست. حوادث طبیعی مانند زلزله مسائلی را به جامعه زلزلهزده تحمیل میکند و زنان معمولا در صف اول افراد تاثیرگرفته از این مسائل هستند. بنابراین باید به نیازهای آنها توجه ویژه داشت.
نقش جدی زنان برای حفظ سلامت خانواده
این پژوهشگر مسائل اجتماعی میافزاید: زنان باید بدانند در هنگام بروز حادثه به کجا مراجعه کنند یا چگونهدرصدد رفع نیازهای خود برآیند. به عنوان مثال زنان برای دریافت اقلامبهداشتی به منظور جلوگیری از مشکلات ناشی از خونریزی زنانگی یا بارداریهای ناخواسته باید به کجا مراجعه کنند؟! برخی از آنها نیازمند معاینات خاص زنانگی هستند. نباید فراموش کرد که آن ها باید همزمان با دغدغههای ناشی از زلزله به بسیاری از نیازهای دیگر نیز توجه کرده و درصدد رفع این نیازها برآیند. بنابراین زنان و کودکان نیازمند توجه ویژهای در هنگام بروز حوادثی مانند زلزله هستند و ضروریترین مسئله بررسی نیازهای آنان در زمان بروز حوادث طبیعی است. نباید منتظر وقوع حوادثی مانند زلزله و سایر حوادث طبیعی بود و پس از آن به رفع نیازهای احتمالی فکر کرد. لازم است از طریق مدارس، محلات و مکانهای عمومی اطلاعات لازم را در اختیار مردم قرار داد تا آنها بدانند در مواقع بروز حوادث به چه مراکزی مراجعه کنند. بههم ریختگی و سردرگمی میان مردم در روزها و هفتههای اول پس از وقوع رخداد طبیعی بیشترین صدمات را به زلزلهدیدگان یا افراد تحتتاثیر حوادث مختلف وارد میکند. او تاکید میکند: توجه به مسائلبهداشتی زنان و سالم کردن آبآشامیدنی آنها و چگونگی استفاده از غذاهای کنسرو شده از نکاتی است که باید به زنان آموزش داده شود تا خانواده دوباره از عهده فعالیتهای روزانه خود برآید. این فعال حوزه زنان میافزاید: زنان در بازگرداندن زندگی به خانواده و محیط نقش اساسی دارند اما با این شرط بزرگ که از این نقش مطلع باشند. آنها باید برای رعایت بهداشت فردی و خانواده خود آموزش دیده باشند و با علائم ناراحتیهای روحی و روانی پدیدار شده در اثر زلزله یا دیگر حوادث طبیعی آشنا باشند اما هنگامی که زنان برای مدیریت پس از بحران آموزش ندیده اند، چگونه می توانند از خود و اعضای خانواده پس از وقوع حادثه مراقبت کنند؟
او خاطرنشان میکند: همواره آموزش محافظت از خود در هنگام وقوع زلزله و سیل و سازگاری با تغییرات اقلیمی و خشکسالی را به زمان بروز آن محدود کردهایم، درحالیکه باید پیشتر اطلاعرسانی میکردیم و همه افراد بهویژه زنان را برای این شرایط آماده میکردیم. زنان میتوانند در صورت آموزش صحیح، در زمینه حفظ سلامت خود و اعضای خانواده نقش جدی و موثری را ایفا کنند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.