زباله آفت طبیعت شمال - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 93154
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 01 آبان 1402 - 6:57 |
سوء مدیریت پسماند در استان‌های شمالی مشهود است

زباله آفت طبیعت شمال

حادترین جلوه سوء‌مدیریت پسماند، در طبیعت استان‌های شمالی دیده می‌شود و بیش از دو دهه از آغاز دفن زباله‌ها در جنگل‌های ایران می‌گذرد و با وجود هشدارهای پیاپی کارشناسان دولتی و غیردولتی در کشور نسبت به خطرات دفن غیراستاندارد زباله در جنگل‌ها هنوز هم این روند ادامه دارد.
زباله آفت طبیعت شمال

حادترین جلوه سوء‌مدیریت پسماند، در طبیعت استان‌های شمالی دیده می‌شود و بیش از دو دهه از آغاز دفن زباله‌ها در جنگل‌های ایران می‌گذرد و با وجود هشدارهای پیاپی کارشناسان دولتی و غیردولتی در کشور نسبت به خطرات دفن غیراستاندارد زباله در جنگل‌ها هنوز هم این روند ادامه دارد. آلودگی خاک و در پی آن، آلوده شدن آب وهوا و نفوذ شیرابه‌ها، موجب آلودگی سفره‌های آب زیرزمینی و چشمه‌ها شده و خطری پنهان را برای رویشگاه های طبیعی رقم زده است. این درحالی است که سرعت اقدامات از میزان تولید زباله و پیامدهای وخیم آن عقب مانده است. به گواه بررسی های کارشناسی، برنامه دقیقی برای چگونگی مدیریت پسماند وجود ندارد و حتی اولویت ها در این حوزه نامشخص است. مسئولان ذیربط نمی دانند زباله‌ها را بسوزانند یا بازیافت کنند و یا چند درصد زباله‌ها باارزش است و چند درصد بی‌ارزش و در برابر این موارد اطلاعات و پاسخ روشنی ندارند. 

به گواه برآوردهای آماری سال ۱۳۹۹ که در رسانه ها منعکس شده، «سرانه تولید زباله روزانه در استان های شمالی بیش از ۶ هزار تن است که با توجه به پذیرش گردشگر این رقم به مراتب بیشتر است، هر تن زباله ۳۰۰ تا ۵۰۰ لیتر شیرابه تولید می کند، بر این اساس سرانه تولید شیرابه جمعیت فعلی استان های شمالی کشور دو میلیون و ۸۰۰ هزار لیتر است، هر میلی لیتر شیرابه حاوی ۱۰۰ میلیون باکتری بیماری زا و عامل انتقال ۱۱۸ نوع بیماری حاد است.»

حال اینکه خوراک و نوشیدنی اصلی ایرانیان یعنی برنج و چای در استان های شمالی کشت می شود، بیش از ۹۰ درصد آب این استان ها از سفره های زیرزمینی تامین می شود و بالا بودن سطح آب زیرزمینی و همزمان حجم زیاد زباله شهری دفن شده موجب نفوذ شیرابه ها تا عمق ۱۵۰ متری زمین و آلودگی منابع آبی شده است که بی توجهی و تداوم شیوه فعلی دفن زباله های موجود و شیرابه های حاصله به زودی تبدیل به یک بحران جدی خواهد شد. 

مجید پیروی، عضو هیئت‌علمی دانشكده مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل ابر مشکل پسماند و شیرابه را در گفت و گو با «رسالت»  این گونه شرح می دهد: «نوار شمالی کشور، دارای جمعیت شناور بسیار زیادی است و در بعضی از فصول سال به علت پذیرش گردشگر، جمعیت شناور افزایش می یابد و به همین دلیل کنترل و مدیریت پسماند با مشکل مواجه می شود. از طرفی ظرفیت سایت هایی  که برای جمع آوری پسماند در نظر گرفته شده محدود است و افزایش پسماند، مازاد بر ظرفیت سایت ها، ناهماهنگی ایجاد کرده و فرآیند جمع آوری، امحا و تصفیه را با محدودیت مواجه می کند. موضوع بعدی این است که در مناطق شمالی متوسط بارش سالیانه ۲۵۰ میلی متر است که بخشی از زباله های ما حتی اگر خشک هم باشد، به زباله تر تبدیل می شود و این موضوع، فرآیند تصفیه را محدود و پیچیده می کند. این را هم باید در نظر داشت که اساسا در مناطق شمال کشور چندان زمین خالی نداریم و شهرداری ها قدرت مانوری برای دفع ندارند. به عبارت بهتر زمین ها به واسطه قرارگیری در کنار جنگل، کوه و دریا ارزشمند هستند.

اگر بناست مکانی را برای دفع و امحا به شیوه کمپوست و یا سوزاندن پسماند اختصاص دهیم، حتما باید منطقه ای را برای دپو در نظر بگیریم. در غیر این صورت، آلودگی های خاصی را به دنبال داشته و قیمت زمین های اطراف تحت الشعاع قرار می گیرد. شما دقت کنید در اطراف تهران، اصفهان، مشهد و یا تبریز، زمین‌های خالی زیادی وجود دارد که متعلق به ارگان یا شخص خاصی نیستند. اما در مازندران با نبود زمین خالی مواجهیم.  یعنی زمین‌ها یا متعلق به سازمان جنگل‌ها و مراتع است، یا متعلق به ارگان‌های دیگر و یا شخصی است. متأسفانه در مورد بسیاری از لندفیل ها پروتکل‌های اعلامی از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست رعایت نشده است چراکه زمین خالی وجود ندارد. از سوی دیگر در استان های شمالی حتی اگر تفکیک زباله به درستی آموزش داده شود، مردم ساکن شاید همراهی کنند اما گردشگران عمدتا به دنبال سفر راحتی هستند و عملا در یک قسمت هایی؛ زباله هایمان تفکیک نمی شود و این موضوع، مشکلات بعدی را در  جمع آوری و امحا بوجود می آورد، به این ترتیب در طول سالیان متوالی این قضیه انباشته شده و از یک چالش در حال تبدیل به یک معضل بزرگ است.» 

پیروی در ادامه عنوان می کند: «روش ها و اقدامات علمی مختلفی برای از بین بردن زباله های جامد وجود دارد که دفن بهداشتی، کمپوست و سوزاندن از متداول ترین آنهاست، اما هریک به تنهایی پاسخگو نیست و در کنار یکدیگر مفهوم پیدا می کنند، به عنوان مثال تمام زباله ها ازجمله نخاله ها  قابلیت سوزاندن ندارند و در این صورت، انرژی زیادی مصرف می شود، در مورد زباله هایی که رطوبت بسیار بالایی دارند نیز باید انرژی بسیاری را صرف کرد تا به خاکستر تبدیل شود. لذا به تنهایی این روش کارآمد نیست. دفن بهداشتی هم اگرچه به نسبت روش های دیگر ساده تر است، اما زباله های مواد خوراکی به لحاظ بیولوژیک خیلی زودتر جذب و تغذیه می شوند. زباله های پلاستیکی نیز سال های متمادی طول می کشد تا تجزیه شود، پس این روش به تنهایی پاسخگو نیست. در مورد کمپوست هم نمی توان پلاستیک ها و نخاله ها را به تنهایی کمپوست کرد. پس باید در هر استان روش های مختلف امحا به شکل علمی در دستور کار باشد و در عین حال توجه کرد که زباله ها همانند یک زنجیره به هم متصل هستند.»

 ملغمه ای از آلودگی ها در شیرابه و پیچیدگی امحا
این عضو هیئت علمی دانشگاه، با اشاره به شیرابه ها و فرآیند تصفیه پذیری آن می گوید: «براثر فشردگی پسماند، رطوبت آبی حاصل می شود که این آب در واقع شیرابه است و در زمان تولید، قابلیت تصفیه پذیری آن راحت تر است و هرچه زمان بگذرد، این فرآیند پیچیده تر می شود. به عنوان مثال یک تومور سرطانی وقتی کوچک است، راحت تر درمان می شود ولی اگر زمان زیادی را از دست بدهید، این تومور بزرگ شده و درمان پیچیده خواهد بود. در مورد شیرابه نیز به همین صورت است. در این میان فاکتوری به نام سن شیرابه هم مطرح است و هرچه جوانتر باشد، تصفیه پذیری آن راحت تر  است و هزینه کمتری را می طلبد اما هرچه سن آن بیشتر باشد، تصفیه پذیری بسیار هزینه بر است. نکته بعدی اینکه تفکیک خیلی کم انجام می شود، ما همه زباله هایمان را در یک جایی به نام مکان دفن ادغام کرده و شیرابه حاصل می شود.

 این زباله ها ممکن است مربوط به مراکز درمانی باشد و براثر وقوع تخلف، امحا و بی خطرسازی نشده باشند و یا زباله های الکترونیکی که حاوی فلزات سنگین خطرناکی هستند و باتوجه به اینکه تفکیک صورت نمی گیرد، ملغمه ای  از آلودگی ها در شیرابه وجود دارد که امحا با روش های عادی امکانپذیر نیست، چون شیرابه پیچیده می شود و باید تعدد روش های غامض را برای امحای شیرابه ای که پیر شده و نوع آلودگی های آن فراوان است به کار گرفت و این هزینه کار را بالا می برد. مگر آنکه زنجیره صنایع تبدیلی را فعال کنیم، اما چون فضاهای آپارتمانی عمدتا کوچک است، شهروندان نمی توانند تفکیک و بازیافت را انجام دهند و به سرعت زباله را از منزل خارج و در انتها، شهرداری  جمع آوری کرده و تصفیه کنندگان پسماند با شیرابه ای مواجه می شوند که همه نوع آلودگی را داراست.» 

 هر زباله ای را نمی توان سوزاند
وی در بخش دیگری از اظهاراتش به بیان مشکلات موجود در رابطه با زباله سوزها پرداخته و می‌گوید: «این تکنولوژی در کل دنیا پذیرفته شده است و هرگز مخالفتی با این نوع تکنولوژی ندارم اما هر زباله ای را نمی توان سوزاند. ممکن است در حال حاضر چندین میلیارد تن در سراوان زباله وجود داشته باشد، برای این وضعیت چه باید کرد؟ این زباله ها سال هاست که ادغام شده و نمی توانید تفکیک کنید. یکی از مشکلاتی که در رابطه با زباله سوزها وجود دارد صرف‌نظر از هزینه‌ها و اعتبارات بسیار زیادی که طلب می‌کند،  موضوع تقسیم‌بندی زباله‌ها و انرژی مصرفی برای هر یک از آن‌هاست.

اگر بخواهیم زباله‌ها را از جهت اش حرارتی آن‌ها تقسیم‌بندی کنیم، به سه گروه زباله می‌رسیم: زباله‌هایی با اش حرارتی صفر، مثبت و منفی. زباله‌هایی با اش حرارتی مثبت مثل زباله‌های خشک و اساسا هر چیزی که کربن داشته باشد. این‌ها را شما می‌توانید به‌راحتی بسوزانید و به آن‌ها زباله‌های آلی می‌گویند.

یک‌سری زباله‌ها اش حرارتی‌شان صفر است. این‌ها هم خشک‌ هستند ولی مقدار انرژی‌ای که مصرف می‌کنند برای سوختن با آن مقدار انرژی که تولید می‌شود برابر است. مثل نخاله‌ها، ترکیبات معدنی یا شیشه‌ها. یک سری زباله‌ها با اش حرارتی منفی‌اند و متأسفانه در مورد این سری از زباله‌ها، زباله‌سوز نمی‌تواند کارآمد باشد به چند دلیل: اول این‌که انرژی بسیار زیادی می‌خواهد. یعنی شما بدون این‌که انرژی تولید کنید، باید انرژی مصرف کنید. مثلا زباله‌های مازندران شاید بعضا شصت‌ تا هفتاد درصد رطوبت داشته باشند. می‌گویم شاید! شاید هم خیلی بیشتر. این‌ها برای این‌که بخواهند انرژی‌شان تأمین شود یک انرژی بسیار زیادی مصرف می‌کنند. دوم این‌که مشکلات فناوری‌ برای زباله ایجاد می‌کند و این مشکل شاید اصلا خود پایدار بودن زباله‌سوز را با مشکل همراه کند. درنتیجه ما چون گاهی وقت‌ها این نکات را در نظر نمی‌گیریم، می‌گوییم حالا یک فناوری مثل زباله‌سوز بیاید و همه‌ زباله‌هایمان را بسوزاند و خیالمان را راحت کند. درصورتی‌که چنین چیزی به لحاظ علمی امکان‌پذیر نیست. ما حتما باید بخش تفکیک زباله از مبدأ را در دستور کار قرار دهیم و خیلی سریع آن را عملیاتی کنیم. اگر بخواهیم از فناوری موجود استفاده کنیم، باید در درجه اول به‌صورت علمی از این فناوری‌ها استفاده کنیم و نه غیراصولی به‌گونه‌ای که فقط اسمش استفاده از فناوری باشد. دوم این‌که به‌صورت تلفیقی از فناوری استفاده شود و سوم این‌که حتما نگاه ویژه‌ای به بخش تفکیک زباله از مبدأ هم داشته باشیم.»

عضو هیئت‌علمی دانشكده مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل راهکاری که برای حل مشکل زباله در شهرهای شمالی کشور ارائه می دهد، اقدامی هماهنگ در قالب طرحی ملی است و در این زمینه توضیح می دهد: «اقدام هماهنگ و منسجم و به دور از نگرش سلیقه ای  می تواند در مسئله مدیریت پسماند راهگشا باشد. شهرداری ها  موضعی تصمیم گیری کرده و عمل می کنند و هر شهری سیستمی را برای امحا در نظر می گیرد، درحالی که نباید اینطور باشد. باید یک نهاد مشخص، به عنوان متولی امر انتخاب و به صورت یکپارچه عمل کند. اساسا معتقد به فرآیند تفکیک هستم منتها تفکیک را باید از نهادهای مختلف مردم نهاد همانند آموزش و پرورش و دانشگاه ها  و رستوران ها آغاز کرد. به عنوان مثال زباله های مراکز آموزشی ارزشمند و قابل بازیافت است و عمدتا نوع آن مواد کنسروی و یا کاغذی و پلاستیکی است. به عنوان مثال یک شهر ممکن است مراکز آموزشی بیشتر و شهری دیگر امکانات توریستی و تفریحی بیشتری داشته باشد، براین اساس باید الگوی جمع آوری و دفن پسماند در شهرها و استان های مختلف متفاوت باشد. ما در برخی شهرها نوار ساحلی داریم و اگر از فرآیند دفن استفاده کنیم، باتوجه به نفوذپذیری خاک، شیرابه ها به داخل دریا نشت می کند. پس باید یک نهاد مشخص به شکل متمرکز، سیاستگذاری را در پلتفرم های مختلف، متناسب با هر شهری ابلاغ کند، آن گاه نتیجه بهتری حاصل می شود.» 

 پروژه هایی که متصل به چشم انداز و استراتژی نیستند
پسماند در شمال کشور به یک چالش تبدیل شده، معضلی که همچنان اندر خم وعده‌هاست و در این میان، مسئله سراوان نمودی از بحران بزرگ و جدی مدیریت پسماند در استان گیلان است که به علت بی تدبیری، کوتاهی‌ها و سهل انگاری‌های مدیریتی به یک کوه ۹۰ الی ۱۱۰ متری درآمده است. اگرچه دولت سیزدهم اعتبارات خوبی را به این بخش اختصاص داده و رئیس جمهور به استاندار گیلان مأموریت داده تا با به کارگیری  تمام ظرفیت‌های ملی و استانی نسبت به حل معضل چهل ساله سراوان اقدام کند اما صاحب نظران می گویند، این مشکل جز با تحولی در مسئله مدیریت پسماند و ساماندهی آن از مبدا امکانپذیر نیست.

نرگس آذری، دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی و مدیر سابق میز محیط‌زیست و شهری مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری که به همراه تیمی در سال ۹۸ بر روی این سایت و مشکل پسماند در گیلان تحقیق کرده، به «رسالت» می گوید: «ما در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در سال ۹۸ گزارشی تهیه و مطرح کردیم که در مسئله مدیریت پسماند باید نفع جامعه مدنی و محیط زیست را در نظر گرفت و به عبارتی با مدلی اجتماعی کار را پیش برد و به جای پیاده سازی طرح‌های هزینه‌بر، تحولی در سیستم مدیریت پسماند ایجاد کرد. ساماندهی پسماند ادبیاتی جهانی دارد. برمبنای این ادبیات بخش عمده زباله مربوط به بخش خانگی است که باید در مبدا مدیریت شود و مادامی که تفکیک در مبدا و مقصد انجام نشود، هیچ کار دیگری نمی توان انجام داد. حال اینکه تفکیک در استان گیلان به دو درصد هم نمی رسد و همین دو درصد، تفکیک در مقصد است که در این شرایط هزینه و کارآمدی هر پروژه‌ای بالاتر می‌رود. در مبدا هیچ مسئولیتی متوجه شهرداری‌ها، دهیاری‌ها و شهروندان نیست و ناگهان در مقصد دچار معضل بزرگ می‌شویم که علیرغم صرف بودجه های کلان حل نمی‌شود. زباله تفکیک‌ نشده هر نوع تاسیسات مدیریت پسماند را هم از کار می‌اندازد.

مسئله سراوان نمودی از بحران جدی پسماند است که مدیریتی بر آن حاکم نیست. موضوعی که موجب شده پروژه های متعددی مطرح شود و باتوجه به حساسیت ایجاد شده، بودجه های کلانی به این پروژه ها اختصاص یافته است، اما هیچ یک مشکل پسماند را حل نکرده است، چراکه متصل به چشم انداز و استراتژی نیستند و در واقع نتیجه و هدفی را هم محقق نخواهند کرد. ضمن آنکه برنامه دقیقی برای چگونگی مدیریت پسماند وجود ندارد و حتی اولویت ها در این حوزه نامشخص است. مسئولان ذیربط نمی دانند زباله‌ها را بسوزانند یا بازیافت کنند و یا چند درصد زباله‌ها باارزش است و چند درصد بی‌ارزش و در برابر این موارد اطلاعات و پاسخ روشنی ندارند.» 

آذری، ایده راه‌اندازی زباله‌سوز را هم چاره ساز ندانسته و بیان می کند: «۷۰  درصد زباله مخلوط  تر است و چطور زباله‌سوز می تواند این حجم را بسوزاند؟ زباله‌سوز مخلوط‌سوز، آنطور که مطرح می‌شود نمی‌تواند مخلوط بسوزاند. باید انرژی خرج آن کرد و بعد تصفیه، دود و خاکستر نهایی را با هزینه هنگفت پذیرفت که عملا برای این حجم از زباله عملی نیست. بنابراین زباله‌سوز تبدیل به معضل دیگری می‌شود. مدیران ما در این زمینه ژاپن را مثال می‌زنند که توانسته با استفاده از دستگاه‌های زباله‌سوز مشکل را حل کند. اما در این کشور آموزش‌های مدیریت پسماند از مبدا وجود دارد و معمولا از شهر کوچکی در این کشور نام می برند که در آنجا ۲۷ نوع آیتم زباله در خانه‌ها تفکیک می‌شود.

در حالی که ما اگر بخواهیم در بهترین حالت تفکیک کنیم، چهار مورد است. از طرفی باید به این موضوع توجه کرد که چرا زباله‌سوزی که در نوشهر احداث شده نتوانسته مسئله زباله مازندران را حل کند؟ زباله سوز یک فناوری است و در چرخه نهایی مدیریت پسماند می تواند موثر باشد. با این حال برخی از مسئولان آنچنان مجذوب این فناوری شده اند که گویی عصای جادویی است. اگر زباله سوز نوشهر مسئله زباله های مازندران را حل کرده، مسئله گیلان را هم حل می کند! بودجه های کلان و پول پاشی چاره کار نیست و تنها کسانی که از معضل پسماند سود کرده اند، پیمانکاران هستند و مادامی که وضعیت به همین ترتیب است و عده ای به دنبال تعریف پروژه و سودآوری مادی هستند، اتفاق مثبتی رخ نمی دهد. پروژه‌های زیادی با بودجه‌های کلان اجرایی شده و آمارها نشان می‌دهد این پروژه‌ها در حال پیشرفت هستند، اما شروع به کار نکرده اند. پس از آنکه تصفیه‌خانه‌ای در سراوان تأسیس و به دلیل رانش زمین زیر زباله‌ها دفن شد، تصفیه‌خانه دیگری ساختند و با اینکه افتتاح شد اما هیچ گاه شروع به کار نکرد.» 

پیوسته وعده‌ می‌دهند مسئله سراوان حل می‌شود، حال اینکه سراوان نمود وضعیتی است که در آن برای مدیریت پسماند گیلان هیچ برنامه‌ای وجود ندارد و فقط پسماندها به هر شکلی و با هر حجمی از همه شهرستان‌ها به آنجا روانه می‌شود. مدیر سابق میز محیط‌زیست و شهری مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری پیش تر در  گفت و گویی با «پیام ما» مطرح کرده بود: «در کوتاه‌مدت باید به سرعت حجم زباله انتقالی به سراوان کاهش یابد. با کاهش حجم پسماند، پوشاندن سطح آن به وسیله ماسه و شن هم ممکن می‌شود و آلودگی و بوی ناشی از آن کنترل می‌شود. در این شرایط شیرابه هم قابل کنترل است. در میان‌مدت باید این مکان را به لندفیل درستی تبدیل کرد که مدیریت اصولی داشته باشد. در طولانی‌مدت هم باید به سمت برنامه‌ریزی جدید رفت و مدیریت محلی کوچک‌مقیاس پسماند را در دستور کار قرار داد. در این صورت است که می‌توان امیدوار بود این سایت در آینده جمع شود. سیاست‌مداران می‌گویند این سایت را تعطیل می‌کنیم اما بدون کاهش حجم پسماند نمی‌توان این کار را عملی کرد. چند ماهه نمی‌توان اثرات مخرب چهل ساله را پوشاند.» 

 لزوم مدیریت یکپارچه پسماند در استان های شمالی
عزیز عابسی، عضو هیئت علمی دانشگاه نوشیروانی بابل از دیگر صاحب نظرانی است که در گفت و گو با «رسالت» با تاکید بر اینکه وضعیت پسماند در استان‌های شمالی به مرحله حادی رسیده، عنوان می کند: «اهالی روستاهای سراوان و دیگر روستاهای منطقه حدود چهل سال است با کوه زباله روبه‌رو هستند و برای ساماندهی این وضعیت باید فکری کرد، اما این مسئله به سادگی حل نمی شود، چراکه مستلزم صرف زمان و تدوین برنامه های بلندمدت از سوی تیم های تخصصی است. به این موضوع هم باید توجه کرد که شهرداری ها هیچ دانش تخصصی ای در این حوزه ندارند و نمی توان کار کمپوست، زباله سوز و اقدامات تخصصی را از مجموعه ای درخواست کرد که ماموریتش موارد دیگری است و از طرفی مسئله آنقدر وخیم شده که هیچ کس قبول مسئولیت نمی کند.» 

این عضو هیئت علمی دانشگاه با اذعان براینکه چالش پسماند در استان های شمالی با روش موجود حل نخواهد شد، می گوید: «سال هاست این ماجرا ادامه دارد. در چند دهه قبل حجم پسماند و زباله های پلاستیکی به این میزان نبود و هرچند سال یکبار جذب می شد، اما اکنون نوع زباله عوض شده و باتوجه به افزایش رفاه شهروندان و گسترش جمعیت ساکن و شناور، میزان تولید زباله به ازای هر نفر افزایش یافته است. نوروز امسال به یکباره  ۲۰ میلیون نفر وارد مازندران شدند و به شدت زباله تولید کردند. سال هاست حجم عظیم زباله، مشکلاتی را برای استان های شمالی پدید آورده و از دیرباز چاله ای را در جنگل حفر کرده و زباله را درون آن می ریزند و بسیاری از محل های دفن زباله در دل زمین های کشاورزی حاصلخیز و جنگل ها و  کنار  رودخانه ها و دریا قرار دارد که باعث تخریب پوشش سبز و ایجاد آلودگی در آب های سطحی و زیرزمینی شده و انواع و اقسام بیماری ها را بوجود آورده است. بالاترین نرخ سرطان های معده و روده متعلق به استان های شمالی و به طور خاص مازندران است. آلودگی بیداد می کند که ریشه آن همین شیرابه ها و فاضلاب هاست.

بنابراین صحت و سلامت مردم به شدت در معرض خطر است. با این وجود بررسی های ما نشان می دهد، استانداری ها برای مسئله پسماند قبول مسئولیت نمی کنند. چطور می توانیم انتظار داشته باشیم شهری در کنار ساحل، تصمیمی را در حوزه مدیریت پسماند به تنهایی اتخاذ کند و هیچ کارگروهی هم در استان به مسئولان این شهر کمک ذهنی ندهد. استانداری ها می گویند مسئولیت برعهده شهرداری هاست درحالی که شهرداری ارگان تخصصی نیست و دانشی در مورد زباله سوز، کمپوست، لندفیل و مدیریت پسماند ندارد. شهرهای شمالی نمی توانند به صورت مجزا این مسئله را ساماندهی کنند، بلکه باید به شکل یکپارچه و ملی زیرنظر وزارت کشور با حضور نهادی تخصصی این معضل را به صورت شفاف حل کرد.» 

|
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای زباله آفت طبیعت شمال بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.