زبالهسوز یا آلودهساز؟
گروه اجتماعی
دوبار افتتاح برای پروژهای نیمهکاره؛ نیروگاه زبالهسوز نوشهر که آغاز ساخت آن باهدف فرآوری ۲۰۰ تن زباله تولیدی شهرستانهای نوشهر، چالوس و کلاردشت و تولید حدود سه مگاوات برق در ساعت به سال ۹۰ برمیگردد و قرار بود طی ۲ سال به بهرهبرداری برسد، سرانجام ۲۷ آذر ۹۹ برای دومین بار و پس از یک افتتاح آزمایشی در مردادماه سال جاری، به دستور رئیسجمهور به شکل ویدئو کنفرانس به بهرهبرداری رسید. این در حالی است که به گفته شهردار نوشهر هنوز اعتبار ۲۵ میلیاردی وعده دادهشده توسط معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامهوبودجه محقق نشده است و اکنون این نیروگاه با ظرفیت ۱۰ درصدی مشغول به فعالیت است. سؤال این است که اصرار و شتاب برای افتتاح پروژهای که هنوز به ظرفیت کامل نرسیده چیست؟
پیچوخمهای پروژهای به قدمت یک دهه !
نیروگاهی که کلنگ ساخت آن سال ۹۰ در زمینی به مساحت حدود ۲ هکتار در منطقه «پلنگ چال» نوشهر زده شد و به گفته «علی قضابانوئی»، مديرعامل و مشاور نيروگاه زبالهسوز نوشهر، به علت محدودیتهای زیستمحیطی تا سال ۹۳ عمليات ساخت آن انجام نشد، البته طبق دیدگاه کارشناسان تاکنون نیز فاقد گزارش پیوست زیستمحیطی است. چطور میشود عملیات اجرایی پروژهای آغازشده باشد اما محدودیتهای زیستمحیطی بعدا مشخص شود؟ مگر نه اینکه تمام جوانب زیستمحیطی قبل از طراحی یک پروژه باید بررسیشده و تأییدیه و مجوزهای لازم را کسب کند؟ اما ساخت این نیروگاه از سال ۹۳ شروع شد و تا سال ۹۵ تنها
۲۳ درصد پیشرفت فیزیکی داشت که پسازاین تاریخ و به گفته مديرعامل و مشاور نيروگاه زبالهسوز نوشهر، در پی توافق هستهای و رفع تحریمهای ظالمانه حدود ۸۰ درصد از تجهيزات برای ساخت اين نيروگاه كه در كشور سازنده آن بلوکهشده بود ، آزاد و برای نصب به محل اجرای طرح انتقال داده شد و تا سال ۹۷، به ۹۰ درصد پیشرفت فیزیکی رسید، اما بعدازاین پای افزایش قیمت دلار و نوسانات بازار ارز به میان میآید و پیشرفت کار با کندی مواجه میشود. از طرفی کمبود اعتبارات دولت و اختصاص اوراق بهادار بهجای اعتبار، پیمانکار را نسبت به ادامه کار بیرغبت کرده است. «قضا بانوئی» اعتبار پیشبینیشده موردنیاز برای اجرای كامل اين طرح و نيز ساماندهی زبالههای موجود تلنبار شده پيرامون نيروگاه را حدود ۲۳ ميليارد تومان اعلام كرده و میگوید: « از اين ميزان اعتبار حدود ۱۵ ميليارد تومان آن بايد صرف محوطهسازی ، چراغهای روشنايی ، اتاقهای نگهبانی ، تصفیهخانه شيرابه ، ساماندهی زبالهها و نيز ايجاد سلولهای دفن بهداشتی زباله شود.» اعتباری که نوبخت وعده آن را در سفر مردادماه خود داده بود، «علی امانی»، شهردار نوشهر از عدم تحقق آن سخن میگوید:« آقای جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری سال قبل از نیروگاه بازدید کرد و زمانی که تولید آزمایشی نیروگاه شروع شد، نوبخت آن را بازدید و آزمایشی افتتاح کرد و برای تکمیل آن وعده اعتباری داده بود.» وی میگوید:« ۲۵ میلیارد تومان برای نیروگاه وعده دادهشده که هنوز محقق نشده است. البته معاون عمرانی استاندار مازندران موضوع دیگری را دلیل تأخیر افتتاح این پروژه اعلام کرده بود و آن کنارهگیری متخصصان چینی در ساخت نرمافزار موردنیاز زبالهسوز نیروگاه نوشهر بود. البته نرمافزاری که صحبت آن میشود و کارکرد مدیریتی برای بخشهای مختلف زبالهسوز دارد، اکنون با شبیهسازی آن از نیروگاه زبالهسوز تهران توسط متخصصان داخلی ساختهشده است و در انتظار نصب قرار دارد.»
آیا زبالهسوز چاره قطعی مشکلات زبالههای شمال کشور است؟
استان مازندران با جمعیت سه میلیون و ۳۰۰ هزارنفری، روزانه بیش از ۳ هزار تن پسماند شهری و روستایی تولید میکند كه ۷۵ درصد آن زباله تر و ۲۵ درصد زباله خشک است. در شرایطی که مردم از دپوی غیربهداشتی زبالهها و شیرابههایی که آبهای زیرزمینی را آلوده میکند به ستوه آمدهاند، مسئولان استانی رفع کامل این مشکلات را درگرو احداث نیروگاههای زبالهسوز دانسته و مازندرانِ بعد از احداث زبالهسوزها را بهشتی بی معضل زباله و رهاشده از کابوس آن میدانند، اما واقعیت این است که اصل اولیه و مهم در مدیریت پسماند و مهمترین راهکار حل معضل زبالههای شمال از چشم این مسئولان دلنگران پوشیده مانده و آن موضوع تفکیک زباله از مبدأ است. به گفته کارشناسان تنها ۴ درصد زبالههای مازندران بازیافت میشود و تفکیک زباله از مبدأ موضوعی مغفول مانده قلمداد میشود که نیاز به فرهنگسازی دارد. حتی برخی از مسئولان تصور میکنند باوجود زبالهسوز دیگر نیازی به دفن نیست. به صحبت شهردار نوشهر در این زمینه دقت کنید:« این نیروگاه در لیست افتتاح قرار دارد درحالیکه اکنون با ظرفیت ۱۰ درصد مشغول فعالیت است. زمانی نیروگاه را تحویل خواهم داد که به این ظرفیت برسد و کاری به تشریفات و برنامه افتتاح ندارم و زمانی این کار را میکنم که زبالهای دفن نشود.» این در حالی است که به گفته کارشناسان هیچ روشی در مدیریت پسماند ما را از دفن بینیاز نمیکند و درهرصورت بخشی از زباله باید دفن شود. عدهای نیز زبالهسوزها را باعث افزایش آلایندههای محیطزیست و سهم ایران از تولید گازهای گلخانهای میدانند. محمد درویش، کنشگر محیطزیست در این خصوص میگوید:
« بدترین کار زبالهسوزی است. اتحادیه اروپا اجازه این را به هیچیک از کشورهای عضو نمیدهد درنتیجه آنها تلاش میکنند با اغوای کشورهای جهان سوم، تکنولوژی زبالهسوز را بفروشند. زبالهسوز آب فراوان نیاز دارد و خود بهتنهایی از مؤلفههای انتشار گازهای گلخانهای است.»
پیشتر و در گزارشی «عزیز عابسی»، عضو هیئتعلمی گروه محیطزیست دانشگاه نوشیروانی بابل در گفتوگو با ما بابیان اینکه ساخت یک زبالهسوز مشکل زبالههای رهاشده طی ۶۰-۵۰ سال گذشته در کشور را حل نمیکند، مشکل زباله شمال کشور را دفع ناایمن یعنی نداشتن محل دفن درست دانسته و گفته بود: « ساخت لندفیل بهداشتی یا sanitary landfill به معنای محل دفن زباله یا خاکچال به جهت تأثیر جدی آن بر حفظ محیطزیست نهتنها دارای اولویت بلکه یک الزام قانونی ذکرشده در قوانین کشور است که متأسفانه از آن عدول شده است. هزینه تمامشده یک لندفیل بسته به محل دفن، شیب، نوع خاک، منابع قرضه در دسترس و غیره میتواند از چند میلیاردتا چند ده میلیارد متغیر باشد که دهها تا صدها برابر کمتر از هزینه صدها میلیاردی زبالهسوزهاست. با آن صدوبیست میلیارد، مشکل دوازده لندفیل اصلی استان میتواند حل شود. »
البته علی شادمان، فرماندار وقت نوشهر در زمان مخالفتها با احداث نیروگاه زبالهسوز چنین واکنش نشان داده و عنوان کرده بود:«برخی افراد بر اساس ناآگاهی به محیطزیست فشار آورده بودند که این نیروگاه آلودهکننده بوده و برای محیطزیست ضرر دارد اما در سفری که مدیر محیطزیست شهرستان نوشهر به کشور چین داشت و از نزدیک چنین پروژهای را دید و با عملکرد آن آشنا شد، سبب شد تا وی قانع شود که پروژه نیروگاه زبالهسوز نوشهر خطرات زیستمحیطی ندارد، بلکه در راستای حفظ و حراست از محیطزیست طبیعی و انسانی است.» رفائیل آزادیان، نایبرئیس شورای اسلامی شهر نوشهر نیز یکی از انگیزههای مهم در ساخت نیروگاه زبالهسوز را داشتن دغدغههای محیطزیستی عنوان کرده و میگوید: « با توجه به شرایط اقلیمی نوشهر و شیوههای انباشت زباله، هیچ روشی بهاندازه شیوه زبالهسوز در دفع زباله، با استانداردهای جهانی برابری ندارد.» درهرصورت زبالهسوز موافقان و مخالفان خود را دارد و مانند بسیاری از پروژههایی که علیرغم مخالفت دلسوزان محیطزیستی به بهرهبرداری رسیده، نیروگاه زبالهسوز نوشهر به جمع آنان پیوسته و شاید تنها گذشت زمان بتواند دفاع حق یا ناحق بر سر اینگونه پروژهها را از یکدیگر تمییز دهد.
میانگین سرانه تولید پسماندمان کم است اما مدیریت نداریم
«محمدعلی ززولی»، استاد مهندسی بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی مازندران در گفتوگو با « رسالت » توضیح میدهد: کشور ما در مقایسه با بسیاری از کشورهای دنیا سرانه تولید پسماند کمتری دارد و ضعف در مدیریت پسماند علت بیسروسامانی زبالههای شمال کشور و رو آوردن به طرحهایی همچون زبالهسوز برای خلاصی از آن است. سؤالی که مطرح میشود این است که آیا ما کشور زباله سازی هستیم یا خیر؟ اگر آمار و ارقام سرانه تولید پسماندمان را با دیگر کشورها مقایسه کنیم متوجه میشوید که ما از بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکایی حتی کشورهای آسیایی زباله بسیار کمتری تولید میکنیم. سرانه تولید پسماند به ازای هر نفر در روز در آمریکا تقریبا چیزی حدود ۲٫۵ کیلوگرم، در کانادا ۲٫۱۳ ، آلمان ۱٫۶۷، دانمارک ۱٫۸۳، استرالیا ۱٫۷۵، فرانسه ۱٫۴۵و ایتالیا ۱٫۴۲ کیلوگرم است. در کشورهایی مثل لهستان و چک که تولید زباله کمتری به نسبت سایر کشورهای اروپایی دارند این عدد ۸۵۰ گرم است. در آسیا نیز شهرهایی مثل کوالالامپور مالزی ۱٫۵ کیلوگرم زباله در روز توسط هر فرد تولید میشود. این میزان در شهر بانکوک تایلند ۱٫۵، در اوزاکا ژاپن حدود ۲ کیلوگرم و در ویتنام ۱٫۶ و در ترکیه بیش از ۱ کیلوگرم است، اما میزان تولید پسماند شهری در شهری مثل تهران حدود ۸۰۰ گرم است که البته در نقاط مختلف کشور این عدد میتواند متفاوت و کمتر باشد. بنابراین ما کشور زباله سازی نیستیم ولی اعتقادداریم این میزان باید کمتر هم بشود. سرلوحه مدیریت پسماند کاهش تولید است. در خصوص کاهش پسماند راهکارهای زیادی در صنعت، کشاورزی، تجاری و خانگی وجود دارد. بهعنوانمثال شخصی یک کیلو سبزی خریداری و در منزل تمیز میکند، یک کیلو سبزی ممکن است ۴۰۰ گرم سبزی پاکشده بدهد و بقیه آن تحت عنوان زباله روانه سطل زباله میشود. چنانچه همین سبزی در مزرعه یا کارخانهای پاک و بستهبندی شود و پسماند آن همانجا به کود بیولوژیک تبدیل شود طبیعتا تولید پسماند خانگی کاهش پیدا میکند. یا در بحث تفکیک زباله از مبدأ مردم میتوانند مشارکت داشته باشند و پسماند خود را تفکیک کنند. متأسفانه ما مدیریت پسماند را، هم در حوزه سازمانی و هم در بخش مشارکت مردمی خوب انجام نمیدهیم. چنانچه کمپوست نیز بخواهد انجام شود پسماندی که از مبدأ جداشده است از پسماند، مخلوط کمپوست باکیفیتتری میدهد. چنانچه زباله را بازیافت کنیم حدود ۴۰ درصد از حجم زباله را میتوانیم کم کنیم. به همین نسبت ۵۰ درصد هزینه جمعآوری و فضای موردنیاز محل دفن را نیز میتوانیم کاهش دهیم چراکه۳۰ تا ۴۰ درصد زباله ما قابل بازیافت است. مازندران یکی از استانهایی است که به دلیل مهمانپذیر بودن، مـتأسفانه میزان تولید زباله آن از دیگر نقاط کشور بیشتر است و از طرفی درصد رطوبت زباله نیز بالاست. بهعلاوه فضای زمین کمتری برای دفن زباله داریم چراکه هر نقطهای را که شهرداریها انتخاب میکنند یا مشکل زیستمحیطی ایجاد میشود یا در نزدیکی منازل مسکونی است. مشکل دیگر اینکه ازآنجاییکه دفن زباله بهصورت اصولی و مهندسی انجام نمیشود، این امر باعث آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی شده است و این امر اعتراض مردم را در پی داشته است. همه اینها دستبهدست هم داده است تا شهرداریها برای رهایی از مشکلات پسماند به سمت نیروگاههای زبالهسوز روی بیاورند. »
زباله سوزها ارزش اقتصادی ندارند
وی نیروگاههای زبالهسوز را یکی از گزینههای چرخه مدیریت پسماند دانسته اما معتقد است شیوهای که در زبالهسوز نوشهر و ساری به کار گرفتهشده روش نادرستی است:«میخواهند تمام زبالهها حتی تمام بخش قابلتبدیل به کمپوست را بسوزانند. اصل و اساس و بهترین راهکار در مدیریت پسماند این است که ابتدا کاهش و تفکیک از مبدأ یعنی جداسازی زبالههای تر و خشک صورت بگیرد. طبق قوانین، تمام شهرها و روستاهای کشور باید تفکیک از مبدأ را انجام بدهند. اینیکی از وظایف اصلی شهرداریها، بخشداریها و دهیاریها بوده که در این بخش کار چندان قابلتوجه و موفقیتآمیزی صورت نگرفته است. این امر نیاز به فرهنگسازی دارد. ما ابتدا باید کاهش تولید پسماند و تفکیک از مبدأ داشته باشیم و در مرحله بعد بازیافت و کمپوست انجام دهیم. درنهایت آن چیزی که باید در نیروگاه زبالهسوز بسوزانیم، بخش قابلاحتراقی است که ارزش حرارتی داشته و میتوان برای تولید برق از آن انرژی گرفت، اما اکنون میخواهند کل زبالهها را به نیروگاه زبالهسوز منتقل کنند و در آنجا یک خط تفکیک راه بیندازند و بخش اعظم زبالههای قابلاحتراق اعم از مواد فسادپذیر و غیر فسادپذیر را بسوزانند. البته سوزاندن زبالهای که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد رطوبت دارد، نیازمند سوخت و انرژی کمکی است. درنهایت باید گفت نیروگاههای زبالهسوز در حلقه مدیریت پسماند وجود دارد و تکنولوژی آن ثابتشده است اما باید مشکلات و شیوه صحیح استفاده از آن را مدنظر داشت. اساسا نیروگاه زبالهسوز بهعنوان نیروگاه تولید برق ارزش اقتصادی ندارد. هدف اصلی و اولویت اول نیروگاه زبالهسوز مدیریت پسماند و کاهش حجم آن است. تولید برق اولویت بعدی است، اما کدام قسمت پسماند باید در زبالهسوز مدیریت بشود؟ آن بخشی که واقعا قابلاحتراق و دارای ارزش حرارتی است. باید تمام مواد باارزش و قابل بازیافت را جدا کنیم، آن بخشی هم که قابل کمپوست است تبدیل به کود کمپوست کنیم و آن بخشی نیز که واقعا نمیتوانیم کار دیگری روی آن انجام دهیم بهواسطه احتراق کاهش حجم پیداکرده تا بتوان دفن کرد. واقعیت این است که پسماند منابع غیرقابلتجدید هستند. زباله سوزها موجب اتلاف ذخایر میشوند. هزینه احداث نیروگاههای زبالهسوز ۵ تا ۶ برابر هزینههای بازیافت و کمپوست است. با همین هزینه میتوان چندین کارخانه کمپوست ساخت که با تکنولوژی داخلی نیز قابل انجام است و نیاز به واردکردن دستگاه خارجی ندارد. بهعلاوه چنانچه توجیه ساخت نیروگاه زبالهسوز تولید برق باشد، این برق را میتوان از انرژیهای تجدید پذیری مانند باد، خورشید و غیره تولید کرد.»
مشکلات زباله سوزها
ززولی در ادامه به بیان مشکلات استفاده از زبالهسوزها پرداخته و عنوان میکند: « اولین مشکل زبالهسوز تولید خاکستر است. دو نوع خاکستر در زبالهسوز تولید میشود. خاکستر فرار دودکش و خاکستر کف زبالهسوز که حاوی آلایندههای سمی است. در زبالهسوزهای دنیا میانگین ۲۰ درصد زباله، خاکستر میشود. یعنی به ازای هر ۱۰۰ تن، ۲۰ تن خاکستر. مثلا زبالهسوز نوشهر در روز ۲۰۰ تن زباله احتراق کند میانگین ۴۰ تن در روز خاکستر دارد که این میزان حتما باید دفن شود. حال شرکتهای سازنده میگویند قرار است خاکستر را برای تولید بلوک و مصالح فرآوری کنند. این فرآیند، کارخانه دیگری میخواهد که خاکستر در آن خالصسازی شده و بهعنوان مصالح استفاده شود. دومین مشکل زباله سوزها شیرابه تولیدی از زباله است. زبالههای مازندران بسیار مرطوب هستند. این شیرابه سمی نیاز به تصفیهخانه دارد. مسئله بعدی آلایندههایی است که از دودکشها خارج میشود. جداسازی این گازها، فلزات سنگین و دیاکسینها و فورانها به روشهای پیچیده پالایش نیاز دارد. آلایندههای فاضلاب حاصل از اسکرابر تصفیه دود هم معضل دیگر زبالهسوزهاست. دیاکسینها و فورانها حاصل از احتراق در زباله سوزها سرطانزا هستند که شناسایی و سنجش آنها نیاز به تجهیزات خاص نمونهبرداری و سنجش دارد.»
نیروگاهی فاقد گزارش پیوست سلامت
این استاد دانشگاه نیروگاه زبالهسوز نوشهر و ساری را فاقد «گزارش پیوست سلامت» دانسته و بیان میکند: « وزارت بهداشت برای اجرای طرحهای بزرگ نظیر کارخانههای زبالهسوز ، استانداردی دارد تحت عنوان استاندارد ملی پیوست سلامت که تمام جوانب بهداشتی حاصل از آن پروژه بررسی میشود. متأسفانه دو نیروگاه زبالهسوزی که در استان طراحیشدهاند تاکنون فاقد گزارش پیوست سلامت هستند. یعنی وزارت بهداشت فعالیت این دو نیروگاه را تأیید نکرده است. مورد بعدی گزارش ارزیابی زیستمحیطی است که اثرات مثبت و منفی این صنعت را بر محیطزیست بررسی کرده و برای اثرات منفی راهکاری بهمنظور رفع ارائه میدهد. تا جایی که اطلاع دارم این نیروگاه گزارش زیستمحیطی نیز ندارد. »
به اعتقاد ززولی مدیران گمان میکنند با تکنولوژی زبالهسوز دیگر نیاز به دفن وجود ندارد و این اشتباه است: « یکی از الزامات مدیریت پسماند داشتن محل دفن است. یعنی هر روشی برای مدیریت پسماند به کار گرفته شود، حتما باید بخشی از زباله دفن شود. به عبارتی دفن جزء لاینفک مدیریت پسماند است پس موضوع دفن و آلودگیهای ناشی از دفن همچنان به قوت خود باقی است. با زبالهسوز ممکن است آلودگی تشدید نیز بشود، ولی اساس کار زبالهسوز این است که ما زباله را ابتدا از مبدأ کاهش بدهیم، تفکیک کنیم، کمپوست کنیم و آن بخشی که قابل بازیافت نبوده و قابلیت احتراق دارد و از آن به «ریجکت» یاد میشود را بسوزانیم و از آن انرژی بگیریم. البته این بخش مقدار کمی است. یک راهکار ساده دیگر این است که بهجای سوزاندن در زبالهسوز، پسماند را بعد از تفکیک بهعنوان سوخت مشتق شده از پسماند در اختیار برخی از صنایع نظیر سیمان و … قرار دهیم که به آن سوخت مشترک (Co-Combustion) میگویند. واقعیت این است که پسماندهای شهری ذخایر غیرقابلتجدید هستند. نباید اینها را با توجیه اینکه زمینی برای دفن وجود ندارد، بسوزانیم و از بین ببریم. چنانچه زمینهای دفن را بهصورت مهندسی و با اصول علمی مدیریت کنند قاعدتا مشکلات زبالهسوز را نخواهد داشت. نیروگاه زبالهسوز فناوری بسیار پیشرفتهای دارد و هزینه سنگینی در آینده بر شهرداریها تحمیل میکند. در کشوری مثل آمریکا از سال ۲۰۰۰ تاکنون هیچ کارخانه زبالهسوز جدیدی احداث نشده است اما میبینیم که این تکنولوژی را به کشورهای جهان سوم عرضه میکنند. من چندان خوشبین نیستم که این نیروگاه بتواند تا دو سال بعد از راهاندازی به کار خود ادامه بدهد. درواقع شهرداری برای مشکلاتی که ذکر شد اعم از خاکستر، تصفیه شیرابه و فاضلاب، بهرهبرداری و تعمیر سیستم، هزینههای گزافی را متحمل خواهد شد که طبیعتا این هزینه از جیب مردم خواهد بود. مورد دیگر اینکه با ورود کارخانه زبالهسوز فرصتهای شغلی بازیافت را کم میکنیم. اکنون در برخی نقاط کشور، بازیافت یکی از فرصتهای شغلی است. در شهرهای شمالی در کنار اتوبانها و کمربندیها مکانهای بسیاری برای جمعآوری پسماند و بازیافت وجود دارد. در شهرستانی مثل جویبار چندین کارخانه بازیافت وجود دارد که درزمینه بازیافت پلاستیک، کاغذ و غیره فعال بوده و کار میکنند. »
زبالهسوز بهتنهایی چاره رهایی از مشکل زباله نیست
وی اصرار شهرداریها بر احداث نیروگاههای زبالهسوز را ناشی از عدم دانش فنی و مطالعه دقیق آنها میداند و خاطرنشان میکند:
« مسئولان ما در یک کشور خارجی دیدهاند که زبالهسوز خوب کار میکند و همان را در کشور ما راهاندازی کردهاند، اما مقدمات و الزامات کمتر موردتوجه قرارگرفته است. در حال حاضر که این پروژه را انجام دادهاند باید کاهش تولید، بازیافت و کمپوست را حتما در اولویت کار خود قرار دهند. در این صورت میتوانند زباله چند شهر را به این نیروگاه منتقل کرده و بسوزانند و مشکلات بهداشتی و زیستمحیطی آن را کاهش دهند. اعتقادم بر این است که همین دو نیروگاه کافی و حتی زیاد است چراکه هماکنون نیز با این رویه و عدم بهرهبرداری مناسب، مشکلات زباله حل نمیشود و در آینده مدیران با اعتراضات مردمی بهواسطه آلایندگی این صنایع، مشکلات فنی و هزینههای بالای زباله سوزها مواجه خواهند شد. »
زباله , نوشهر , نیروگاه زباله سوز نوشهر
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.