زبالهسوزها بیشترین آلودگی را ایجاد میکنند
گروه اجتماعی
سهیل اولاد زاد، کارشناس محیطزیست عملکرد دولت طی ۸ سال گذشته درزمینه پسماند مازندران را تنها در حد حرف دانسته و درخصوص افتتاح نیروگاه زبالهسوزی که هنوز به ظرفیت کامل خود نرسیده به «رسالت» میگوید: « نیروگاه زبالهسوز اینطور نیست که بتواند با یک مقدار از ظرفیت خودکار کند، باید ظرفیتش تکمیلشده باشد. در زبالهسوز هر خطی برای خود ظرفیت مشخصی دارد و این ناقص سوختن زبالهها در نیروگاه باعث میشود گازهای سمی خروجی از آن بهشدت بالا برود و ایزوتوپهای مختلفی اعم از دیاکسینها و فورانها میتوانند در مدت چند هفته به مردمی که مجاور این نیروگاهها زندگی میکنند سرطان تزریق کنند. متأسفانه فاصله این نیروگاه با روستاهای اطراف نزدیک ۵۰۰ متر است درصورتیکه باید دو و نیم کیلومتر بهصورت هوایی فاصله وجود داشته باشد. این مسئله بهعلاوه بوی بدی که از زمان افتتاح این نیروگاه به وجود آمده است باعث شکایت اهالی محلی شده است. حتی محلهای دفن زباله که بسیاری از آنها بسیار نزدیک خانههای مردم است بوی کمتری از این نیروگاه دارند. این در شرایطی است که از نیروگاههای زبالهسوز اصلا دود و بوی خاصی خارج نمیشود چراکه فرآیند سوخت در آنها بهطور کامل انجام میپذیرد، اما به نظر میآید میزان بالای رطوبت زبالههایی که وارد این مجموعه میشود و حجم بالای زباله تر نسبت به زباله ارزشمند باعث شود این نیروگاه در آینده خروجی خاصی نداشته باشد. هر جسمی برای خود یک ارزش حرارتی دارد یعنی در زمان تبدیل انرژی این انرژی از طریق سوختن خارج میشود و زبالههایی که تر هستند ارزش حرارتی خاصی ندارند و از آنها بهغیراز خاکستر، دود و انواع گازهای مسموم چیز دیگری خارج نمیشود. از طرفی استان مازندران بهخصوص غرب مازندران همیشه رکورددار بارش باران و رطوبت در کشور بوده است. نتیجه چنین وضعیتی این است که میزان رطوبت در زبالههای این استان بالاست. از طرفی این زبالهها بهصورت تفکیکشده حمل نمیشوند، جانمایی درستی ندارند و زیر باران میمانند، درنتیجه آن ۳۰ درصد زباله خشکی هم که باقی میماند بهواسطه این عوامل محیطی و قرار گرفتن بر روی زبالههای تر، ارزش حرارتی خود را از دست میدهند و ما با یک حجم از زباله بسیار تر و بیکیفیت ازنظر خروجی انرژی مواجه هستیم. افرادی که در جایگاه اجرایی هستند در فاصله ۱۰ سالی که از آغاز این پروژه میگذرد این فرصت را داشتند که درخصوص کاهش میزان زباله تر و تفکیک از مبدأ به مردم آموزشهایی را بدهند و یکسری زیرساختهای حداقلی را به وجود بیاورند. بالفرض که این زبالهسوز اکنون میخواهد سالم کار کند، با این وضعیت شما زبالهای ندارید که بخواهید بهصورت درست از آن استفاده کنید. مطمئن باشید در بحث زبالهسوز ساری که دو برابر مجموعه نوشهر در دست احداث است، بحران ما بهمراتب بیشتر خواهد بود. اصلا نیاز نیست نسخه زبالهسوز را برای سایر نقاط تجویز کنیم چراکه درزمینه پسماند بسیار، راهکارهای بهتر و سازگارتری با محیطزیست وجود دارد و در کل دنیا اینها را انجام میدهند. درواقع تحریم یا هر موضوع دیگری دلیل مشکل فعلی زبالههای ما نیست. در همین مازندران جوانانی داریم که توان مدیریتکردن پسماند شهری رادارند اما متأسفانه از آنها استفاده نمیشود.»
اولاد زاد بابیان اینکه ما هنوز کتابچه ارزیابی محیطزیستی این نیروگاه را ندیدهایم، میگوید: «مجریان این پروژه مشکلات محیطزیستی آن را با چانهزنی حل کردهاند. ما ضوابطی داریم به نام ضوابط استقرار صنایع که در آن صنایع ردهبندیشدهاند و سازمان محیطزیست دراینخصوص کتابچهای دارد. در این ضابطه نیروگاه زبالهسوز در رده ۸، یعنی بالاترین رده به لحاظ آلودگی قرار دارد. یکی از سادهترین نکات زیستمحیطی همین فاصله دو ونیم کیلومتری صنایع از اولین منزل مسکونی است. درواقع پروژهای با این عظمت زمانی که میخواهد راهاندازی شود باید ارزیابیهای زیستمحیطی اعم از بحث آب منطقه، شیرابهها و گازهای خروجی و جهت وزش باد و رطوبت و غیره را بگذراند. ما متأسفانه هنوز نتوانستهایم یک کتابچه ارزیابی از این طرح بخوانیم. چنین پروژهای با این حجم از آلودگی بهتر بود در یک شهرک صنعتی احداث شود هرچند در مازندران جای خاصی نداریم برای اینکه بخواهیم دو و نیم کیلومتر فاصله بدهیم و نقاط مسکونی در همه نقاط زیر دو و نیم کیلومتر به یکدیگر چسبیدهاند. »
این کارشناس محیطزیست درخصوص میزان فعالیت فعلی زبالهسوز نوشهر اظهار میدارد: « آخرین اطلاع من این است که اینها میخواستند زبالههای تر را تبدیل به زباله خشک کنند و این مهم را به یک شرکت دانشبنیان نیز سپرده بودند. این فرآیند تا جایی که اطلاع دارم هنوز انجامنشده است. آن چیزی که فعلا در حال انجام است این است که یکسری خطوط، زباله را در زبالهسوز ریخته و اینها در آنجا سوزانده میشوند. حتی فکر نمیکنم فرآیند تولید و فروش برق نیز انجام بشود. درواقع توجیه اقتصادی این پروژه همین برق بود که مسلما با این ارزش حرارتی که حداقل در هفته اول ۳۰۰ درجه بالاتر نرفته بود محقق نشده است. حداقل دمای این کوره باید به ۱۲۰۰ درجه برسد که خب فکر نمیکنم این زبالهها با این ارزش حرارتی که درحالحاضر دارند، بتواند آقایان را به آن چیزی که مدنظرشان است برساند. »
اولاد زاد با اشاره به اینکه سوزاندن، در پایینترین و بدترین رده نمودار استراتژیک مدیریت پسماند قرار دارد ، دهانپرکن بودن نیروگاه زبالهسوز را تنها علت روی آوردن مدیران شهری به ساخت آنها دانسته و میگوید: « اینکه مدیران شهری بگویند ما یک نیروگاه ساختهایم برایشان، بسیار بهتر از این است که بهعنوانمثال بگویند یک کارخانه کمپوست ساختیم یا برای فرهنگسازی مدیریت پسماند چند کتاب نوشتیم. دلیل دیگر اینکه بهنظر آنها زبالهسوز راهکار سادهای میآید، گمان میکنند زبالهها در زبالهسوز بهسرعت هضم شده و تبدیل به خاکستر میشوند و میتوان گفت برای یک مدیر شهری که به دنبال خلاصی از شر زبالههاست این راهکار خوبی به نظر میرسد، اما آقایان به آثار سوء این قضیه فکر نمیکنند. اینکه با توجه به حجم بالای زبالههای تری که داریم هرچند ماه فیلترهای این نیروگاه باید تمدید شوند. خاکستری که از این سوزانده شدن تولید میشود را باید حتما به سیمان، مواد و مصالح تبدیل کنیم یا حتما دفن بهداشتی صورت بگیرد یعنی ما حتما باید یک لندفیل هم کنار این نیروگاه برای دفن داشته باشیم. حقیقت اینکه هزینهای که زبالهسوزها به گردن مدیران شهری و کلا مجموعه دولت میاندازند بسیار سنگین است. این در صورتی است که میتوان با راهکارهای سادهتر دیگری از کمپوست گرفته تا تبدیل مواد و بازیافت آنها و یا حتی بحث تبدیل زباله در مقصد در صورت عدم همکاری مردم برای تفکیک از مبدأ معضل زباله را حل کرد. یکی از این راهکارها این است که زبالههای تر را تبدیل به مواد اولیه برخی صنایع کنیم. درحالحاضر در همین مازندران یک شرکت دانشبنیان زبالههای تر را به مواد اولیه ساخت نئوپان تبدیل کرده و با نکاچوب همکاری میکنند. خب ما اینهمه راهکار داریم. شما یکدهم هزینهای که برای این نیروگاهها انجام میشود را به افراد متخصص بدهید تا به مردم تفکیک زباله را آموزش دهند همانطور که در بسیاری از موارد دیگر آموزشهای دادهشده خروجی خوبی داشته است. متأسفانه رویکرد فعلی غلط است اما احتمالا آستانه سودی که در یک زبالهسوز است برای مدیران شهری باید زیاد باشد که دست به چنین کارهایی میزنند. ما در این استان با یک مافیای بسیار گردنکلفت در حوزه پسماند مواجه هستیم که همه زبالههای باارزش را میدزدند و عملا کسی نمیتواند جلوی این قضیه بایستد؛ مافیایی که از بحث حملونقل زباله گرفته تا رفتوروب شهری و غیره در حال فعالیت است. اکنون محلهای دفن زباله پر از کارگرانی است که زبالهها را تفکیک میکنند. حتی ما نمیگوییم کسی جلوی این مافیا دربیاید، بلکه سالم شده همین کار را به دست همین مافیا بدهند. چرا به دنبال انحصارگرایی هستیم؟ مدتها پیش بود پیشنهاد دادیم که این اپلیکیشن های فعلی زباله درصورتیکه در بحث زباله تر نیز ورود پیدا کنند بسیار خوب است چراکه زباله وارد محیط شهری نمیشود و از همان خانهها جمعآوری میگردد. همین اکنون افرادی با پول این کار را انجام میدهند و درواقع زباله را از مردم میخرند درصورتیکه در بسیاری از نقاط دنیا شما به ازای زبالهای که تولید میکنید باید پول پرداخت کنید. خب از این ظرفیت استفاده کنید و بین شرکتهای متقاضی رقابت ایجاد کنید که هرکدام سالمتر و تمیزتر کار کرد بتواند برتر باشد، اما همین طرح هم که در استان آمد باز انحصار آن را در اختیار یک فرد یا نهاد قراردادند. از طرفی میبینیم که تخصص دراینبین هیچ جایگاهی ندارد. اکنون یک سازمان مدیریت پسماند در استان زیرمجموعه استانداری راهاندازی کردهاند و بهجای اینکه مدیریت آن را به متخصص این حوزه بسپارند، شهردار یک منطقه را با لابیگری چند نفر دیگر به این سمت گماشتهاند. نتیجه اینکه با چنین رویهای نمیتوان هیچ امیدی به بهبود مدیریت پسماند در استان داشت و آقایان نیز هر کاری دلشان بخواهد دارند انجام میدهند. »
زباله , زباله سوز , سهیل اولاد زاد
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.