زاویهای دیگر از عصر عاشورا
وقتی نقاشیهای واقعگرایانه عصر باروک و رنسانس را نگاه میکنیم، همه آنها را در مورد خدا و اولیای خدا مییابیم اما در بیشتر آنها اثری از تقدس نمیبینیم. نقاشی واقعگرایانه در این دورانها میل به واقعگرایی، ترسیم جزئیات، انسانگرایی و تقدسزدایی دارد. در این دوره هنرمندان نامآوری چون میکل آنژ، داوینچی، رافائل و دیگران سوژههای مقدس را به شکلی عاری از تقدس و کاملا زمینی تصویر میکردند. مجسمه مشهور میکل آنژ از حضرت داوود، گواهی بر این مدعاست. در این اثر، جناب داوود پیامبر خدا، به طور کامل برهنه تجسم یافته است. از اساس یکی از عوامل تضعیف کلیسا، فعالیت همین هنرمندان آن هم در قالب خدمت به کلیسا برشمارده شده است.
از همین رو فعالیت یک نقاش در سبک باروک اما با پیرنگ آیینی یک اتفاق مهم به شمار میآید. حسن روحالأمین یک نقاش آیینی است که سوژه آثار او عمدتا مصائب اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام هستند. او تا به حال چند اثر از روز عاشورا خلق کرده که در حکم روضههایی مصورند.
وقتی پای مصائب اهل بیت خصوصا مصائب مربوط به سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام به میان میآید؛ کار هنرمند از دو جهت بسیار سخت است. اول آنکه سوژه او بسیار مقدس است. او برای حفظ تقدس سوژه نمیتواند چهره امام معصوم علیهالسلام را به تصویر بکشد. سبک نقاشی او نیز همچون مینیاتور یک سبک انتزاعی نیست؛ بلکه شدیدا عینی و واقعگراست. او باید در عین یک ترسیم واقعگرایانه، تقدس، روحانیت، معنویت و حال و هوای آسمانی سوژه خود را کاملا حفظ کند. از جهت دیگر این سوژه علاوه بر تقدس، در حال تحمل مصائب است. روضه به خودی خود حرمت بسیار زیادی دارد و نقاش در به تصویر کشیدن روضه باید مواظب باشد ناخواسته به ذوات مقدسه توهین نکند.
این کار چکونه ممکن است؟ چگونه میتوان هم هنری عینی و پرجزئیات داشت هم حرمت امام را حفظ کرد و روضه را مؤدبانه به تصویر کشید؟ تنها نیروی عشق و ایمان باعث میشود هنرمند به خطا نرود. استفاده از این روشها احتمال خطا را بسیار بالا میبرد و اگر هنرمند خود دلسوخته سوژه نباشد، اثر او نیز تقدسزدا خواهد شد. بیشک هر کسی استحقاق به تصویر کشیدن این مصائب عظیم را ندارد. باید مطمئن بود هنرمند با هر چرخش قلم سوگوار سالار شهیدان شده است. این خصیصهای است که آن را در هنر و شخصیت روحالأمین میبینیم.
تابلوی مضطر، آخرین اثر این هنرمند، راوی یکی از جانسوزترین روضههای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام است. زمانی لشکر دشمن، پیش از شهادت امام، رو به سوی خیام میکند. در اینجا معمولا روضهخوانها عبارت یکسانی را میگویند: «به نیزههای شکسته تکیه زد»… حضرت در همین حال، جمله تاریخی و باعظمت خود را بر لبهای خشکیدهشان جاری میسازند: «ويْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ، وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ». «واى بر شما! اى پيروان آل ابى سفيان! اگر دين نداريد و از حسابرسى روز قيامت نمىترسيد لااقل در دنياى خود آزاده باشيد، و اگر خود را عرب مى دانيد به خلق و خوى عربى خويش پايبند باشيد». پس از این ندای مظلومانه و در عین حال قدرتمندانه لشکر دشمن باز میگردد و امامالأحرار را به شهادت میرساند.
این اثر نباید هم در یک رونمایی عادی، در یک گالری با حال و هوای هنری رونمایی میشد. شأن این اثر همین بود که همزمان با نالههای زنان و مردان رونمایی شد. کسانی که بارها در ذهن خود این صحنه را تجسم کرده بودند اما حالا شمایی از آن را به چشم میدیدند. رونمایی این اثر جز با سینهزنی و نوحهخوانی، معنایی نداشت. این ابتکار خبر از آغاز دورانهای جدید در هنر شیعه میدهد. هنر آیینی هم خلقش و هم دیدن یا شنیدنش آیین است.
عاشورا
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.