اخبار ویژه »
شناسه خبر : 109290
پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه
تاریخ انتشار : 19 دی 1403 - 6:21 |
بیش از سه میلیارد نفر به رژیمغذایی مغذی دسترسی ندارند
روند صعودی فقر غذایی در جهان
فقر و سوءتغذیه به هم مرتبط هستند و هرکدام به دیگری دامن میزنند و این چرخه معیوب یکی از نگرانیهای عمده بهداشت عمومی در جهان است.
فقر و سوءتغذیه به هم مرتبط هستند و هرکدام به دیگری دامن میزنند و این چرخه معیوب یکی از نگرانیهای عمده بهداشت عمومی در جهان است. معمولا افرادی که در فقر به سر میبرند، به غذای ایمن، کافی و مغذی دسترسی ندارند و سازمانهای بینالمللی هم به عمق این مشکل واقف هستند و برنامههایی برای کنترل فقر اعلام کردهاند ولی کمتر پیش میآید که بتوانند به اهداف طلایی مبارزه با فقر و گرسنگی دست یابند. افرادی که در فهرست گرسنگان قرار دارند؛ یا امکان تهیه غذا در هر روز را ندارند یا اینکه مواد غذایی بهاندازه نیاز روزانه خود دریافت نمیکنند. به تعبیر دقیقتر این افراد روزانه کمتر از ۲۱۰۰ کالری مواد غذایی دریافت میکنند و به همین دلیل ممکن است به بیماریهای مرتبط با کمبود دریافت منابع غذایی و ویتامینها دچار شوند.
بر اساس تعریف فائو، مفهوم دسترسی به غذا یعنی فرد به شبکه توزیع غذا در محل زندگی خود دسترسی آسان داشته (دسترسی فیزیکی) و با درآمدی که کسب میکند، بتواند غذای مورد نیاز را خریداری کند (دسترسی اقتصادی). دسترسی به غذا به توانایی و قدرت خرید واقعی مردم وابسته است. اما وضعیت امنیت غذایی جهان بهطور قابلتوجهی بدتر شده است و مبتنی بر آمارها بیش از ۳ میلیارد نفر به رژیمغذایی مغذی دسترسی ندارند.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که «قرار گرفتن در معرض سوءتغذیه در اوایل زندگی و به دنبال آن اضافهوزن از کودکی به بعد، خطر ابتلا به طیف وسیعی از بیماریهای غیرواگیر را افزایش میدهد و این مورد باعث، بار مضاعف سوءتغذیه بهعنوان یک عامل اصلی در ایجاد بیماریهای جهانی نوظهور مانند دیابت نوع دو، فشارخون بالا، بیماریهای قلبی و عروقی و سکته مغزی میشود. این تأثیرات منفی به نسلهای مختلف نیز منتقل خواهد شد. بنابراین حفظ سلامت فردی، مصرف رژیم غذایی مغذی و کنترل بیماریهای مزمن یا ترکیبی از این سه مورد میتواند بهعنوان چالشی برای افرادی که به دلایل مختلف نظیر منابع مالی محدود و فقر یا ناامنی غذایی درگیرند، تلقی شود. علاوه بر این، افرادی که با فقر و ناامنی غذایی سروکار دارند معمولا دشواریهای دیگری نظیر ناامنی انرژی و بیثباتی در سرپناه را تجربه میکنند که اثری مضاعف بر تغذیه و سلامت آنها دارد.»
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که «قرار گرفتن در معرض سوءتغذیه در اوایل زندگی و به دنبال آن اضافهوزن از کودکی به بعد، خطر ابتلا به طیف وسیعی از بیماریهای غیرواگیر را افزایش میدهد و این مورد باعث، بار مضاعف سوءتغذیه بهعنوان یک عامل اصلی در ایجاد بیماریهای جهانی نوظهور مانند دیابت نوع دو، فشارخون بالا، بیماریهای قلبی و عروقی و سکته مغزی میشود. این تأثیرات منفی به نسلهای مختلف نیز منتقل خواهد شد. بنابراین حفظ سلامت فردی، مصرف رژیم غذایی مغذی و کنترل بیماریهای مزمن یا ترکیبی از این سه مورد میتواند بهعنوان چالشی برای افرادی که به دلایل مختلف نظیر منابع مالی محدود و فقر یا ناامنی غذایی درگیرند، تلقی شود. علاوه بر این، افرادی که با فقر و ناامنی غذایی سروکار دارند معمولا دشواریهای دیگری نظیر ناامنی انرژی و بیثباتی در سرپناه را تجربه میکنند که اثری مضاعف بر تغذیه و سلامت آنها دارد.»
مثلث فقر، ناامنی غذایی و کاهش سلامت
تحقیقات متعدد نشان میدهد «مردمی که در فقر به سر میبرند در مقایسه با افرادی که از نظر درآمدی در سطوح بهتری قرار دارند با وضعیت بهداشت و سلامت اسفبارتری مواجه بوده و دسترسی کمتری به مراکز بهداشتی دارند. به عبارت دیگر، به دلیل منابع مالی محدود، افرادی که با ناامنی غذایی مواجهند ممکن است برای استفاده بلندمدتتر از بودجه ناچیز خود دست به اقداماتی بزنند که سلامتی آنها را به خطر بیندازد. علاوه بر این، همسایگی با افراد فقیر یا کمدرآمد (زندگی در محلههای فقیرنشین) در مقایسه با همسایگی با افراد پردرآمد اغلب منجر به دسترسی کمتر به منابع ترویجدهنده سلامت (میادین میوه و ترهبار با امکانات کامل، پارکها و تجهیزات تفریحی مناسب و محیطهایی با فرهنگ فعالیت فیزیکی) شده و تهدیدهای زیستمحیطی بیشتری (نظیر کیفیت آبوهوای پایین و شرایط سکونت ضعیف) سلامت افراد را به خطر میاندازد. از سوی دیگر افراد بالغی که در فقر به سر میبرند درخطر بیماریهای متعددی نظیر دیابت، حملههای قلبی، چاقی (بهویژه در میان زنان)، افسردگی، ناتوانی، بهداشت دهان ضعیف و مرگومیر زودرس قرار دارند. این افراد همچنین نرخ کمتحرکی، دریافت مواد مغذی ناکافی و استعمال دخانیات بالاتری را نسبت به افراد پردرآمد تجربه میکنند. علاوه بر این، خانوادههای فقیر با سطح استرس بالاتری مواجهند که بر آینده فرزندان آنها تأثیرگذار بوده و میتواند عواقب جبرانناپذیری بر سلامت آنها برجای بگذارد. برای مثال، کودکانی که به بیماری صرع مبتلا هستند و در خانوادههایی با امنیت غذایی پایین زندگی میکنند، اثرات جانبی شدیدتری را در مسائل مربوط به کیفیت زندگی در مقایسه با خانوادههایی با امنیت غذایی تجربه خواهند کرد. ازاینرو، جای تعجب نیست که نتیجه تحقیقات نشان بدهد، خانوادههایی با ناامنی غذایی سالانه هزینههای بهداشت و سلامت بیشتری را متحمل میشوند.
ناامنی غذایی میتواند مردم را نسبت به کمبود مواد مغذی آسیبپذیر کند
محمد علی نژاد، کارشناس تغذیه معتقد است: «در سالیان اخیر تقریبا اغلب گروههای درآمدی در بسیاری از کشورهای جهان رژیم غذایی مناسبی ندارند (مصرف بسیار کم میوه، سبزیجات، غلات و لبنیات کمچرب و مصرف بسیار زیاد مواد قندی افزودنی، سدیم و چربیهای جامد). و بهطورکلی ضعف در دریافت مواد مغذی و رعایت نکردن رژیم غذایی متنوع و مناسب، منجر به بیماریهای مزمنی چون دیابت نوع دوم، برخی سرطانها، پوکی استخوان و نارساییهای قلبی و عروقی شده و علاوه بر این، دریافت ناکافی مواد مغذی در حین بارداری خطر کمخونی، کموزنی نوزاد، تولد نارس و نقص هنگام تولد را افزایش داده است.»
این کارشناس تغذیه در ادامه توضیح میدهد که «ناامنی غذایی و درآمد پایین میتواند مردم را نسبت به کمبود مواد مغذی و همچنین چاقی آسیبپذیر کند. کمبود دسترسی به غذاهای سالم و مقرونبهصرفه، استفاده چندباره از غذاها و فاسدشدن آنها، فشارهای روانی و استرس بسیار بالا، افسردگی، فرصت کمتر برای فعالیتهای ورزشی، بیشتر در معرض محصولات مروج چاقی قرار گرفتن و دسترسی محدود به مراقبتهای بهداشتی از دیگر عوارض فقر و ناامنی غذایی به شمار میرود. بسیاری از مردم گمان میکنند ازآنجاکه افراد ثروتمند به دلیل نداشتن مشکلات مالی، دسترسی بیشتری به مواد غذایی دارند، بنابراین چاقی شیوع بیشتری در این گروه دارد. اما تحقیقات نشان میدهد نرخ چاقی در کشورهای توسعهیافته با تحصیلات و میزان درآمد رابطهای عکس دارد. برخی پژوهشگران تأکید میکنند منحنیهای چاقی برای همه گروههای درآمدی یکسان است و نرخ چاقی هم برای مردان و هم زنان در تمامی گروههای سنی و نژادی در تمامی سطوح درآمدی و تحصیلی بهطور یکنواخت افزایش مییابد. از سوی دیگر، برخی دیگر معتقدند نمودارهای چاقی دارای واگرایی بوده و شکافی رو به رشد در نرخ چاقی میان کودکان در حال ایجاد است. درصورتیکه نرخ چاقی میان کودکانی با وضعیت اجتماعی اقتصادی بالا روندی نزولی داشته ولی کودکانی با وضعیت اجتماعی اقتصادی ضعیف بر وزنشان افزودهشده است.»
علی نژاد با تأکید بااینکه تغذیه مناسب برای سلامت انسان حیاتی است، عنوان میکند: «مهمترین و مشهودترین پیامد تغذیه نامناسب، سطح سلامت پایین و پیامد حاد آن مرگ است. این موضوع هم برای سوءتغذیه و هم برای تغذیه بیشازحد صدق میکند. اما تغذیه ضعیف عواقب جبرانناپذیرتری برای رشد انسان دارد. کودکانی که با تغذیه ضعیف مواجهند نهتنها ازنظر فیزیکی بهخوبی رشد نمیکنند بلکه ازنظر رشد شناختی نیز با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند. عملکرد شناختی ضعیف نیز منجر به دستاوردهای تحصیلی ضعیفتر، بهرهوری کمتر در محیط کار و درنهایت درآمد ملی پایینتر میشود. با استناد به دلایل بیولوژیک میتوان استدلال کرد کودکانی که دچار سوءتغذیه هستند نهتنها از رشد جسمی بازمیمانند بلکه از کمبودهای شناختی و ذهنی نیز رنج میبرند. سوءتغذیه مزمن بر رشد مغز تأثیر گذاشته و منجر به کاهش توجه و حافظه ضعیف میشود. این موضوع همچنین به رشد مهارتهای عضلانی هم ضربه میزند بهطوریکه منجر به تعامل کمتر این کودکان با محیط و محدود شدن یادگیری آنها میشود. بنابراین سیاستگذاری برای مبارزه با فقر و گرسنگی باید بسیار حائز اهمیت تلقی شود.»
مصرف اقلام ضروری در طول سالهای اخیر روند نزولی داشته است
این کارشناس با اشاره به فقر غذایی در ایران میگوید: «در یک نظام اجتماعی، درآمد خانوار مهمترین عامل تأمین امنیت غذایی است و در وهله بعد حمایت دولتها و غذا رسانی و خدماتدهی مرتب و همهروزه به اقشار آسیبپذیر میتواند تا حدودی ناامنی غذایی را جبران کند. اما مهمترین بُعد فقر که در طول سالهای اخیر روند صعودی داشته است، بعد تغذیه در زمینه دریافت کالری (حداقل ۲۱۰۰ کیلوکالری در روز) و پروتئین در خانوار بوده است که گرانی اقلام غذایی میتواند یکی از مهمترین دلایل آن باشد. دادههای هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار نیز نشان میدهند مصرف اقلام ضروری در طول سالهای اخیر روند نزولی داشته است. لذا سیاستگذاری در زمینه حمایت غذایی و تأمین سبد کالا برای خانوارها خصوصا در دهکهای پایین درآمدی در شرایط فعلی بسیار حائز اهمیت بوده و میتواند شیب سیر صعودی فقر در آینده را کاهش دهد.»
تغییرات پیدرپی و تورمزای بازار اثرات سوئی بر اولویتبندی نیازهای غذایی مصرفکنندگان میگذارد که از زنگ خطر ناامنی غذایی نشان دارد و از همین رو اغلب دولتهای مسئول، بخشی از برنامههایشان را به پیشگیری از ناامنی غذایی اختصاص میدهند و با خدماترسانیهای متنوع توزیع مواد غذایی ضروری مانع بروز ناامنی غذایی و بحران در نظام سیاسی خود میشوند. به عنوان مثال در دهه ۱۳۹۰، تا مدتی برنامه تغذیه در ایران، با توزیع شیر به همراه مکمل ویتامین (دی) در مدارس اجرا شد ولی خیلی زود شکلی بینظم به خود گرفت و بعد فقط به مدارس مناطق محروم اختصاص یافت ولی چندان نپایید و از دستور کار خارج شد و در حد وعده و وعید باقی ماند.
حذف مواد پروتئینی از سبد غذایی خانوادهها
فقر غذایی میتواند از نتایج بلندمدت ناامنی غذایی باشد. در تعاریف ارائهشده از ناامنی غذایی فاکتورهایی مثل بیثباتی در تولید و عرضه غذا، فقر، بیکاری، تورم اقتصادی، بیسوادی، ناآگاهیهای تغذیهای، حوادث، خشکسالی و… مد نظر قرار میگیرند. با آسیبهایی که بهویژه در یک سال اخیر در پی خشکسالی و عوامل متعدد دیگر به بخش دامپروری و کشاورزی کشور وارد شده است، بروز این پدیده که منجر به افزایش نرخ مواد غذایی اساسی میشود، یکی از عوامل صعودی شدن نمودارهای مربوط به فقر غذایی است.
پیشتر نتایج یکی از مطالعات معاونت رفاه وزارت تعاون نشان داده است، سوءتغذیه از سویی به دلیل سبک زندگی و از طرفی به دلیل بالا بودن هزینه زندگی است. هزینههایی مثل مسکن که در اولویت قرار دارد و در مواردی باعث حذف مواد پروتئینی از سبد غذایی خانوادهها میشوند.
اهمیت موضوع تغذیه و سلامت در مباحث مربوط به فقر آنجا خودنمایی میکند که سلامت مادران باردار را در معرض خطر قرار داده و تولد فرزندانی با مشکلات عدیده را به همراه داد. در پژوهش مورداشاره در مورد وضعیت سلامت مادران و نوزادان آمده است: «همهساله، تعدادی از نوزادان قبل از رسیدن به یکسالگی به دلایلی چون نارس بودن، کموزنی بدو تولد، بیماریها و نقصهای مادرزادی یا بیماریهایی چون تب و تشنج، اسهال، مننژیت یا بیماریهای مسری از دنیا میروند. این آمار در مناطق محروم و در میان دهکهای پایین درآمدی، به دلایلی بیشتر است. ازجمله این دلایل میتوان به: ضعف مراقبتهای بهداشتی حین بارداری و زایمان، تغذیه نامناسب مادر هنگام بارداری و شیردهی، کمبود چشمگیر مراکز بهداشتی و درمانی و ضعف پوشش واکسیناسیون اشاره کرد.» این نرخ مرگومیر میتواند در کودکان زیر پنج سال هم تکرار شود. بر اساس اطلاعات موجود در این پژوهش «بسیار اتفاق میافتد که در مناطق محروم و در میان اقشار فقیر، به علت کمبود امکانات بهداشتی و شیوع بیماریهای واگیر یا بیماریهای ناشی از آلودگیهای محیطی، کودکان دچار بیماری شده و جان خود را از دست میدهند. اما تغذیه ضعیف و نامناسب نیز میتواند در مرگومیر این کودکان مزید بر علت باشد.»
تحقیقات متعدد نشان میدهد «مردمی که در فقر به سر میبرند در مقایسه با افرادی که از نظر درآمدی در سطوح بهتری قرار دارند با وضعیت بهداشت و سلامت اسفبارتری مواجه بوده و دسترسی کمتری به مراکز بهداشتی دارند. به عبارت دیگر، به دلیل منابع مالی محدود، افرادی که با ناامنی غذایی مواجهند ممکن است برای استفاده بلندمدتتر از بودجه ناچیز خود دست به اقداماتی بزنند که سلامتی آنها را به خطر بیندازد. علاوه بر این، همسایگی با افراد فقیر یا کمدرآمد (زندگی در محلههای فقیرنشین) در مقایسه با همسایگی با افراد پردرآمد اغلب منجر به دسترسی کمتر به منابع ترویجدهنده سلامت (میادین میوه و ترهبار با امکانات کامل، پارکها و تجهیزات تفریحی مناسب و محیطهایی با فرهنگ فعالیت فیزیکی) شده و تهدیدهای زیستمحیطی بیشتری (نظیر کیفیت آبوهوای پایین و شرایط سکونت ضعیف) سلامت افراد را به خطر میاندازد. از سوی دیگر افراد بالغی که در فقر به سر میبرند درخطر بیماریهای متعددی نظیر دیابت، حملههای قلبی، چاقی (بهویژه در میان زنان)، افسردگی، ناتوانی، بهداشت دهان ضعیف و مرگومیر زودرس قرار دارند. این افراد همچنین نرخ کمتحرکی، دریافت مواد مغذی ناکافی و استعمال دخانیات بالاتری را نسبت به افراد پردرآمد تجربه میکنند. علاوه بر این، خانوادههای فقیر با سطح استرس بالاتری مواجهند که بر آینده فرزندان آنها تأثیرگذار بوده و میتواند عواقب جبرانناپذیری بر سلامت آنها برجای بگذارد. برای مثال، کودکانی که به بیماری صرع مبتلا هستند و در خانوادههایی با امنیت غذایی پایین زندگی میکنند، اثرات جانبی شدیدتری را در مسائل مربوط به کیفیت زندگی در مقایسه با خانوادههایی با امنیت غذایی تجربه خواهند کرد. ازاینرو، جای تعجب نیست که نتیجه تحقیقات نشان بدهد، خانوادههایی با ناامنی غذایی سالانه هزینههای بهداشت و سلامت بیشتری را متحمل میشوند.
ناامنی غذایی میتواند مردم را نسبت به کمبود مواد مغذی آسیبپذیر کند
محمد علی نژاد، کارشناس تغذیه معتقد است: «در سالیان اخیر تقریبا اغلب گروههای درآمدی در بسیاری از کشورهای جهان رژیم غذایی مناسبی ندارند (مصرف بسیار کم میوه، سبزیجات، غلات و لبنیات کمچرب و مصرف بسیار زیاد مواد قندی افزودنی، سدیم و چربیهای جامد). و بهطورکلی ضعف در دریافت مواد مغذی و رعایت نکردن رژیم غذایی متنوع و مناسب، منجر به بیماریهای مزمنی چون دیابت نوع دوم، برخی سرطانها، پوکی استخوان و نارساییهای قلبی و عروقی شده و علاوه بر این، دریافت ناکافی مواد مغذی در حین بارداری خطر کمخونی، کموزنی نوزاد، تولد نارس و نقص هنگام تولد را افزایش داده است.»
این کارشناس تغذیه در ادامه توضیح میدهد که «ناامنی غذایی و درآمد پایین میتواند مردم را نسبت به کمبود مواد مغذی و همچنین چاقی آسیبپذیر کند. کمبود دسترسی به غذاهای سالم و مقرونبهصرفه، استفاده چندباره از غذاها و فاسدشدن آنها، فشارهای روانی و استرس بسیار بالا، افسردگی، فرصت کمتر برای فعالیتهای ورزشی، بیشتر در معرض محصولات مروج چاقی قرار گرفتن و دسترسی محدود به مراقبتهای بهداشتی از دیگر عوارض فقر و ناامنی غذایی به شمار میرود. بسیاری از مردم گمان میکنند ازآنجاکه افراد ثروتمند به دلیل نداشتن مشکلات مالی، دسترسی بیشتری به مواد غذایی دارند، بنابراین چاقی شیوع بیشتری در این گروه دارد. اما تحقیقات نشان میدهد نرخ چاقی در کشورهای توسعهیافته با تحصیلات و میزان درآمد رابطهای عکس دارد. برخی پژوهشگران تأکید میکنند منحنیهای چاقی برای همه گروههای درآمدی یکسان است و نرخ چاقی هم برای مردان و هم زنان در تمامی گروههای سنی و نژادی در تمامی سطوح درآمدی و تحصیلی بهطور یکنواخت افزایش مییابد. از سوی دیگر، برخی دیگر معتقدند نمودارهای چاقی دارای واگرایی بوده و شکافی رو به رشد در نرخ چاقی میان کودکان در حال ایجاد است. درصورتیکه نرخ چاقی میان کودکانی با وضعیت اجتماعی اقتصادی بالا روندی نزولی داشته ولی کودکانی با وضعیت اجتماعی اقتصادی ضعیف بر وزنشان افزودهشده است.»
علی نژاد با تأکید بااینکه تغذیه مناسب برای سلامت انسان حیاتی است، عنوان میکند: «مهمترین و مشهودترین پیامد تغذیه نامناسب، سطح سلامت پایین و پیامد حاد آن مرگ است. این موضوع هم برای سوءتغذیه و هم برای تغذیه بیشازحد صدق میکند. اما تغذیه ضعیف عواقب جبرانناپذیرتری برای رشد انسان دارد. کودکانی که با تغذیه ضعیف مواجهند نهتنها ازنظر فیزیکی بهخوبی رشد نمیکنند بلکه ازنظر رشد شناختی نیز با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند. عملکرد شناختی ضعیف نیز منجر به دستاوردهای تحصیلی ضعیفتر، بهرهوری کمتر در محیط کار و درنهایت درآمد ملی پایینتر میشود. با استناد به دلایل بیولوژیک میتوان استدلال کرد کودکانی که دچار سوءتغذیه هستند نهتنها از رشد جسمی بازمیمانند بلکه از کمبودهای شناختی و ذهنی نیز رنج میبرند. سوءتغذیه مزمن بر رشد مغز تأثیر گذاشته و منجر به کاهش توجه و حافظه ضعیف میشود. این موضوع همچنین به رشد مهارتهای عضلانی هم ضربه میزند بهطوریکه منجر به تعامل کمتر این کودکان با محیط و محدود شدن یادگیری آنها میشود. بنابراین سیاستگذاری برای مبارزه با فقر و گرسنگی باید بسیار حائز اهمیت تلقی شود.»
مصرف اقلام ضروری در طول سالهای اخیر روند نزولی داشته است
این کارشناس با اشاره به فقر غذایی در ایران میگوید: «در یک نظام اجتماعی، درآمد خانوار مهمترین عامل تأمین امنیت غذایی است و در وهله بعد حمایت دولتها و غذا رسانی و خدماتدهی مرتب و همهروزه به اقشار آسیبپذیر میتواند تا حدودی ناامنی غذایی را جبران کند. اما مهمترین بُعد فقر که در طول سالهای اخیر روند صعودی داشته است، بعد تغذیه در زمینه دریافت کالری (حداقل ۲۱۰۰ کیلوکالری در روز) و پروتئین در خانوار بوده است که گرانی اقلام غذایی میتواند یکی از مهمترین دلایل آن باشد. دادههای هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار نیز نشان میدهند مصرف اقلام ضروری در طول سالهای اخیر روند نزولی داشته است. لذا سیاستگذاری در زمینه حمایت غذایی و تأمین سبد کالا برای خانوارها خصوصا در دهکهای پایین درآمدی در شرایط فعلی بسیار حائز اهمیت بوده و میتواند شیب سیر صعودی فقر در آینده را کاهش دهد.»
تغییرات پیدرپی و تورمزای بازار اثرات سوئی بر اولویتبندی نیازهای غذایی مصرفکنندگان میگذارد که از زنگ خطر ناامنی غذایی نشان دارد و از همین رو اغلب دولتهای مسئول، بخشی از برنامههایشان را به پیشگیری از ناامنی غذایی اختصاص میدهند و با خدماترسانیهای متنوع توزیع مواد غذایی ضروری مانع بروز ناامنی غذایی و بحران در نظام سیاسی خود میشوند. به عنوان مثال در دهه ۱۳۹۰، تا مدتی برنامه تغذیه در ایران، با توزیع شیر به همراه مکمل ویتامین (دی) در مدارس اجرا شد ولی خیلی زود شکلی بینظم به خود گرفت و بعد فقط به مدارس مناطق محروم اختصاص یافت ولی چندان نپایید و از دستور کار خارج شد و در حد وعده و وعید باقی ماند.
حذف مواد پروتئینی از سبد غذایی خانوادهها
فقر غذایی میتواند از نتایج بلندمدت ناامنی غذایی باشد. در تعاریف ارائهشده از ناامنی غذایی فاکتورهایی مثل بیثباتی در تولید و عرضه غذا، فقر، بیکاری، تورم اقتصادی، بیسوادی، ناآگاهیهای تغذیهای، حوادث، خشکسالی و… مد نظر قرار میگیرند. با آسیبهایی که بهویژه در یک سال اخیر در پی خشکسالی و عوامل متعدد دیگر به بخش دامپروری و کشاورزی کشور وارد شده است، بروز این پدیده که منجر به افزایش نرخ مواد غذایی اساسی میشود، یکی از عوامل صعودی شدن نمودارهای مربوط به فقر غذایی است.
پیشتر نتایج یکی از مطالعات معاونت رفاه وزارت تعاون نشان داده است، سوءتغذیه از سویی به دلیل سبک زندگی و از طرفی به دلیل بالا بودن هزینه زندگی است. هزینههایی مثل مسکن که در اولویت قرار دارد و در مواردی باعث حذف مواد پروتئینی از سبد غذایی خانوادهها میشوند.
اهمیت موضوع تغذیه و سلامت در مباحث مربوط به فقر آنجا خودنمایی میکند که سلامت مادران باردار را در معرض خطر قرار داده و تولد فرزندانی با مشکلات عدیده را به همراه داد. در پژوهش مورداشاره در مورد وضعیت سلامت مادران و نوزادان آمده است: «همهساله، تعدادی از نوزادان قبل از رسیدن به یکسالگی به دلایلی چون نارس بودن، کموزنی بدو تولد، بیماریها و نقصهای مادرزادی یا بیماریهایی چون تب و تشنج، اسهال، مننژیت یا بیماریهای مسری از دنیا میروند. این آمار در مناطق محروم و در میان دهکهای پایین درآمدی، به دلایلی بیشتر است. ازجمله این دلایل میتوان به: ضعف مراقبتهای بهداشتی حین بارداری و زایمان، تغذیه نامناسب مادر هنگام بارداری و شیردهی، کمبود چشمگیر مراکز بهداشتی و درمانی و ضعف پوشش واکسیناسیون اشاره کرد.» این نرخ مرگومیر میتواند در کودکان زیر پنج سال هم تکرار شود. بر اساس اطلاعات موجود در این پژوهش «بسیار اتفاق میافتد که در مناطق محروم و در میان اقشار فقیر، به علت کمبود امکانات بهداشتی و شیوع بیماریهای واگیر یا بیماریهای ناشی از آلودگیهای محیطی، کودکان دچار بیماری شده و جان خود را از دست میدهند. اما تغذیه ضعیف و نامناسب نیز میتواند در مرگومیر این کودکان مزید بر علت باشد.»
برچسب ها
این مطلب بدون برچسب می باشد.
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=109290
تعداد دیدگاه : ۰
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.