روایتی از فتح مجاهدان کرونا
| مسعود پیرهادی |
عملیات مقابله با کرونا، هشتاد روز پیش آغاز شد و رزمندگان در این جهاد با رزمجامههای سفید، مثل لباسخاکیهای دفاع مقدس جانانه و بیتکلف، جنگیدند. نباید خاک بر لباسشان بنشیند، اما برای آنکه صبر و قرار از کف ندهند، از پدر خاک مدد میگیرند و با روضههای پور بوتراب، اشک میریزند.
روز هشتاد و یکم عمليات، در كنار آن درمانگاهی كه سفرهاش را برای سرفهداران پهن کرده بود، پرستاران تازهنفس میرفتند تا خود رابه خط برسانند و جانشين مجاهدانی شوند كه در روزهای قبل با تب بیماران، غم گرفته بودند و با سرفههايشان، نفستنگی …
چهرههای پزشکان با اينكه زیر ماسک و نقاب بود، اما لبخند رضایتشان بعد از دعای خیری که آن پیرزن هفتاد و دو ساله برايشان کرد، هویدا بود و بهراستی شيرينتر از اين لحظات را كجا میتوان سراغ كرد؟
بگذار جوانی که جسمش میزبان آن ویروس بدپیله شده و روی تخت دراز کشیده، زیر لب، به آخوندها اعتراض کند که موقع کار کجایند و آن طلبه و پرستار، ریز بخندند و به روی خود نیاورند، کسانی که غذا را قاشق قاشق، دهان آنها میگذاشتند و آبمیوه میگرفتند و برای قضای حاجت، کمکشان میکردند، همان طلبههای حوزه علمیه بودند که درسشاناین روزها عملی شده است.
مگر نمیدانی طنین «هل من ناصر» در دشت بلا آنقدر پیچیده که ۱۴۰۰ سال بعد هم مستمع دارد؟ آیا گمان کردهای که عاشورا همان روز دهم سال ۶۱ هجری تمام شده؟ نه؛ تا نبرد حق و باطل هست
عاشورا برپاست. تا صدای مظلومی از گوشهای به گوش میرسد، این ارض، کربلا نام دارد و نیک بنگر که در کدام جبهه ایستادی؛ حسینی یا یزیدی.
آن نوعروسی که آماده بود لباس سفید چیندار بپوشد، چه چیز در خدمت به خلق دید که همان لباس ساده و سفید رزم را ترجیح داد؟ چراغها شب دهم خاموش شد و شیفتها تمام شده بود و بیعتی بر گردن کسی نبود ولی چنان نوری در آسمان پرستاره پرستار ما میدرخشید که تاریکی شب، مرکبی نمیشد برای رفتن و میدان را خالی کردن؛ بلکه فرصتی بود برای التیام یک دردمند در دل تاریکی.
حاج رسول، آن بنکدار که در لبیک به حضرت روح الله هم پیشقدم بود و دکان خود را به خدا سپرده بود تا از جنگ برگردد، این روزها شده ملجأ خیریههایی که دنبال جمع کردن کمکهای مؤمنانه هستند. به قیمت خرید هم تخفیف میزند تا بستههای بیشتری نصیب خانوادههایی شود که بساط دستفروشیشان را کرونا برچیده است. زنهای همسایه آنقدر این روزها پای چرخ خیاطی ماسک دوختهاند که اگر همه را جمع کنی بیشتر از ماسکهای سرقتشده توسط ترامپ میشود. جبهه همان جبهه و پشت جبهه همان؛ دلها مثل همان ایام مملو از عشق به خدا عشق به وطن و عشق به یکدیگر است. البته حالا شاید جمعیت دلداده به خوبیها بیشتر شده باشد و امتحانها پشتسرهم و بیوقفه از راه برسند؛ ما هم به امید آنکه آخرین مرح
بحران کرونا , پرستاران , کرونا , مبارزه با کرونا , مجاهد , مسعود پیرهادی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.