روانشناسی زرد و مصائب آن برای جامعه - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 83062
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 22 اسفند 1401 - 6:39 |
طرفداران نسخه‌های زرد در جست وجوی حال خوب

روانشناسی زرد و مصائب آن برای جامعه

بدون ذره‌ای تخصص، برای همه نسخه کلی و واحد می‌پیچند. حرف‌های عامه‌پسند و به‌ظاهر منطقی را با جملات زیبای روانشناسان بزرگ مزین می‌کنند تا با ذائقه مخاطب سازگار باشد. آن‌ها بانفوذ در رسانه‌ها، شهرت و محبوبیت کسب کرده و با ترویج باورهای غلط و مضر و ارائه درمان‌های چکشی و کپسولی، افراد را گمراه می‌کنند. برخی آمارها اشاره دارد به اینکه 30 درصد از افراد جامعه ما به مشکلات روان‌شناختی دچارند.
روانشناسی زرد و مصائب آن برای جامعه

گروه اجتماعی- حسن طباطبایی
بدون ذره‌ای تخصص، برای همه نسخه کلی و واحد می‌پیچند. حرف‌های عامه‌پسند و به‌ظاهر منطقی را با جملات زیبای روانشناسان بزرگ مزین می‌کنند تا با ذائقه مخاطب سازگار باشد. آن‌ها بانفوذ در رسانه‌ها، شهرت و محبوبیت کسب کرده و با ترویج باورهای غلط و مضر و ارائه درمان‌های چکشی و کپسولی، افراد را گمراه می‌کنند. برخی آمارها اشاره دارد به اینکه ۳۰ درصد از افراد جامعه ما به مشکلات روان‌شناختی دچارند. طبیعتا این افراد به علت فقدان اطلاعات و آگاهی تصور می‌کنند اختلالات روانی بامطالعه کتاب‌های زرد و یا مراجعه به روانشناس نماها و شرکت در سمینارها برطرف می‌شود، به‌این‌ترتیب بازار خدمات سرپایی و زودگذر روانشناسی زرد داغ‌تر از همیشه بر خیل طرفدارانش افزوده می‌شود!  
اما طبق تعریفی که محمد حاتمی، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور ارائه کرده، روانشناس به فردی اطلاق می‌شود که حداقل دارای مدرک کارشناسی در این رشته، دریکی از دانشگاه‌های معتبر داخلی و خارجی باشد. ضمن اینکه لفظ روانشناس بعد از دریافت مدرک به افراد اطلاق نمی‌شود، بلکه باید به سازمان نظام روانشناسی و مشاوره مراجعه و مجوز دریافت کنند. بنابراین اگر فردی مدرک هم داشته باشد اما مجوز نداشته باشد بر اساس قانون اجازه فعالیت ندارد.
 شناخت نیاز جامعه
واقعیت آن است که افراد جامعه از این مسئله آگاه نیستند و چندان هم به این تعاریف تخصصی توجهی ندارند و شاید علت، همانی باشد که فرزاد آسنجرانی، روان‌درمانگر مطرح کرده، اینکه «فردی که در چاه تاریکی و ناامیدی فرورفته، تنها به دنبال فرد دیگری است که نجاتش دهد. او طنابی می‌خواهد که از پایین به بالا کشیده شود و برای همین به پوسیده بودن طناب توجه نمی‌کند. افراد در ورطه غم و ناامیدی چندان حوصله این را ندارند که به دنبال متخصص بروند. گویی همین‌که آن فرد حرف‌های دلگرم‌کننده بزند، همین‌که ویترین خوبی داشته باشد، بانمک و بذله‌گو باشد، همین‌که فن بیانی قوی داشته باشد، برای آن‌ها کافی است. برای همین است که هرروز به تعداد مشاوران اینستاگرامی، روان‌شناسان زرد و بازاری افزوده می‌شود. مشاورانی که حتی ممکن است پایشان به برنامه‌های تلویزیونی هم باز شود. آن‌ها زیرک هستند و این شهرت را تنها با شناخت نیاز جامعه به دست آورده‌اند.»
بی‌تردید در سایه بی‌اطلاعی و نبود اطلاع‌رسانی، مردم به سمت افرادی می‌روند که تنها خوب حرف می‌زنند! یکی دیگر از نکاتی که باعث می‌شود روان‌شناسی زرد مریدانی داشته باشد، درمان‌های سریع و چکشی است؛ درمان‌هایی که به گفته آسنجرانی با یک تلفن حل می‌شود و این به‌ظاهر روانشناسان از پشت تلفن مقتدر و رک، اما کاریزماتیک جواب می‌دهند: «این مدل درمان‌ها در ظاهر نمای خوبی دارند، در لحظه حال مخاطب را خوب می‌کنند و حتی ممکن است او را در مسیری درست قرار دهند؛ اما آیا می‌شود اسم «درمان» روی آن گذاشت؟ قرار نیست آن حرف، بد باشد. خیلی اوقات همان حرف مختصر، مفید واقع می‌شود، اما زنگ خطر زمانی به صدا درمی‌آید که در بلندمدت آثار بدی روی روان فرد به‌جا می‌گذارد. وقتی حرفی علمی نباشد و از روی تجربه گفته شود، نمی‌توان آن را به دیگری تعمیم داد؛ اما ما شاهد این اتفاق در سخنرانی‌ برخی از این افراد روانشناس‌نما هستیم. قانون جذب، انرژی مثبت، روان‌شناسی انگیزشی و ازاین‌دست مفاهیمی که خودشان را در دسته‌بندی روان‌شناسی تعریف کرده‌اند، خیلی خوب بین مردم عام پذیرفته‌شده‌اند.» 
این دیدگاه در میان تمامی روانشناسان صاحب صلاحیت و تخصص مشترک است. دکتر محمدرضا رئیسی، روانشناس بالینی نیز با آسنجرانی هم‌عقیده است. او می‌گوید: «در روانشناسی زرد، راه‌حل‌های سریع برای مشکلات مهم و دشوار ارائه می‌شود. این روش‌ها به‌طورمعمول از سوی پژوهش‌ها و جامعه علمی تأیید نمی‌شوند؛ اما افراد عادی را به‌سرعت ‌به سمت خود جلب می‌کنند و کسانی که به دنبال حال خوب هستند، برای رسیدن به این هدف، از روانشناسی زرد استقبال می‌کنند؛ به‌ویژه در اوضاع کنونی که انبوهی از مشکلات در زندگی فردی و جمعی اقشار مختلف مشاهده می­‌شود. بااینکه علم روانشناسی تلاش می‌کند از طریق روش‌های علمی، رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان‌ها را مطالعه کند و این دانش معتبر، برای مردم جذاب است چون کمک می‌کند آن‌ها جواب پرسش‌های ذهنی‌شان را پیدا کنند، اما روانشناسی زرد، تلاش می‌کند شما را خیلی زود به جواب برساند، به شما راهکار بدهد و بگوید رمز زندگی موفق را می‌شناسد. نویسنده‌های کتاب‌های زرد روانشناسی، برخلاف نویسندگان کتاب‌های علمی، به‌طورمعمول روان‌شناس نیستند، منبع علمی ندارند و شواهد تجربی از آن‌ها حمایت نمی‌کند.»
با گسترش دسترسی به اینترنت و حجم زیادی از خدمات و تبلیغات در این بخش، داده­‌های غیرعلمی و شبه‌علمی روانه این فضا شده و پدیده روان‌شناسان قلابی و روان‌شناسی زرد گسترش‌یافته است و مطابق تعریف محمدرضا رئیسی، شبه‌روان‌شناسی یا روان‌شناسی زرد، به مباحثی اطلاق می­‌شود که هیچ پایه علمی ندارند و گاه آمیخته با خرافات، دروغ، فریب و حتی آسیب‌رسان هستند و در بیشتر موارد از سوی کسانی ارائه می­‌شود که هیچ تخصص آکادمیک در حوزه روان‌شناسی و روان‌پزشکی نداشته و بیشتر از آنکه دانشور باشند، سخنورانی حرفه­‌ای هستند و کتاب‌هایی هم که در این حوزه به نگارش درآمده، بیشتر اوقات، محتواهای فریبنده‌ای دارند و با ترویج تفکر اشتباهی مانند کسب موفقیت از راه نشستن و فکر کردن(!)، تلاش می‌کنند مخاطب را مجاب کنند که می‌توانند فقط با تفکر مثبت به موفقیت، ثروت، شادی و… برسند! این در حالی است که بسیاری از این کلمات، مبهم هستند و تعریف روشنی هم از آن‌ها ارائه نمی‌شود. اگر دقت کنید، متوجه می‌شوید که در چنین کتاب‌هایی، پدیده‌های بی‌ربط به‌شکلی حیرت‌آور به هم ربط داده می‌شوند. ازاین‌دست کتاب‌های شبه‌روان‌شناسی در بازار نشر فراوان است و متأسفانه در غفلت مسئولان ناظر، هرروز برشمار و عناوین آن‌ها اضافه می‌‌شود و نگارنده افراد بسیاری را سراغ دارد که بامطالعه این کتاب‌ها به مشکلات شدید روان‌شناختی مبتلا شده‌اند! اما در فضای مجازی که اوضاع آشفته‌تر از دنیای کتاب و نشر است، روان‌شناسان قلابی با اخذ مبالغ گزاف به ارائه راهکارهایی می‌پردازند که نه‌تنها مفید نیست، بلکه مضر و آسیب‌رسان بوده و ممکن است فرد را تا پایان عمر از هرچه روانشناسی و مشاوره و روان‌پزشکی، بیزار کند. نتیجه آنکه، مشکلات فردی و بین فردی مردم ماندگار شده و با ریشه‌دواندن در همه سطوح زندگی شخصی و اجتماعی آن‌ها، معضلات پیچیده‌ای را می‌آفریند.
بیماری‌های روانی همانند بیماری‌های جسمی نیازمند درمان است. به همین دلیل برای بهبود، باید به سراغ متخصصان و افراد دارای مدرک تحصیلی رفت تا بتوانند ارزیابی دقیقی انجام دهند. علم روان انسان بسیارحساس است و با تشخیص اشتباه و تجویز راهکارهای نامناسب، زندگی فردی و اجتماعی برخی مراجعین آسیب‌های جدی می‌بیند. روانشناسی همان‌طورکه از نامش پیداست با روان آدمی‌، که از پیچیده‌ترین پدیده‌های هستی محسوب می‌شود درارتباط است. این‌طور نیست که با یک جلسه بتوان مشکلات مختلف را برای افراد گوناگون حل کرد. در همین ارتباط  دکتر سعید درویشی، روانشناس تأکید می‌کند: «بسیاری از مشکلات و مسائلی که مراجعین با آن دست‌به‌گریبان‌اند ریشه در مسائل خاص و پیچیده‌ای دارد که با راهکارهای روانشناسی زرد نه‌تنها بهبود نمی‌یابد بلکه درطول‌زمان به بحران‌های غیرقابل‌حل تبدیل می‌شود. متأسفانه به‌قدری روانشناسی زردروی افکار برخی از مردم تأثیر گذاشته است که گاهی قانع کردن مراجعین و آگاهی‌دادن به آن‌ها درباره تفکر و مسیر اشتباهشان به‌مراتب انرژی بیشتری از ما می‌گیرد تا درمان آن‌ها. اگر بسیاری مراجعین قبل از اعتماد به راهکارهای همکاران جعلی، به روانشناسان حاذق و علمی مراجعه کنند خیلی از مشکلاتی که با آن روبه‌رو هستند را راحت‌تر پشت‌سر گذاشته و با کمترین آسیب از تونل بحران‌های خود عبور خواهند کرد.»
روانشناسی زرد می‌گوید تو فقط به چیزهای خوب فکر کن و مثبت‌اندیش باش! درواقع آن‌ها با گفتن چند جمله و تمرین فوری سعی در حل مشکلاتی دارند که ایجاد شدنشان سال‌ها طول کشیده. بنابراین آنچه بانام روانشناسی به‌ویژه در صفحات مجازی دیده می‌شود به‌هیچ‌وجه روانشناسی محسوب نشده و فاصله زیادی با واقعیت علم روانشناسی دارد. در روانشناسی مشکلات صراحتارو می‌آید و برای درمان هر فرد راهکارهای متفاوتی وجود دارد؛ یعنی به‌هیچ‌وجه برای هریک‌از درمان‌جویان از یک راهکار یا روش درمانی استفاده نمی‌شود و هرکس باتوجه‌به مشکلاتش مسیر درمان را طی می‌کند.  اما اغلب افراد اهمیت چندانی به‌سلامت روانشان نمی‌دهند و به‌جای رجوع به متخصصین از دم‌دستی‌ترین روش‌ها برای دریافت خدمات روانشناسی استفاده می‌کنند.
 علل اقبال مردم به روانشناسی زرد 
اما  چه می‌شود که در یک جامعه «روانشناسی‌ زرد» مورد اقبال قرار می‌گیرد؟ این پرسشی است که علی صاحبی، روانشناس بالینی و مربی ارشد مؤسسه واقعیت درمانی ویلیام گلاسر در سیدنی به آن، این‌گونه پاسخ می‌دهد: «به‌طورکلی شبه‌روانشناسی در همه جای جهان وجود دارد. «اسکینر»، روانشناس علمی رفتارگرا، نکته بسیار زیبایی بیان می‌کند: «انسان هر چه بیشتر رشد کرده و مرفه‎تر و در تکنولوژی پیشرفته‎تر شده و برجهان تسلط بیشتری پیداکرده؛ اما خرافه‌ها را پشت سر نگذاشته است؛ تنها خرافه‎های او هم مدرن شده‌اند.» درواقع در جوامعی مثل اروپا که بنیادهای علمی و خردگرایی در آن‎ها بیشتر وجود دارد، خرافه و شبه‎علم کمتر است؛ اما امریکا، نقطه اوج روان‎شناسی زرد است وگرایش به شبه‎روانشناسی بسیار بیشتر از روانشناسی علمی است. 
وقتی شخصیتی علمی مثل «استیون هِیز» یا«اد داینر» جلسه‎ای دارد و درباره هیجانات انسان صحبت می‎کند که «چرا انسان در برخی از موقعیت‎ها خردورزانه تصمیم نمی‌گیرد؟» حداکثر کسانی که در این جلسه حضور می‎یابند، ۳۰۰ نفرند؛ ولی وقتی «تونی رابینز»، که حتی دیپلم هم ندارد، همایش می‎گذارد، که از آتش بگذرد و درباره افسردگی و تغییر رفتار صحبت کند، جمعیت بسیاری حضور می‎یابند. در جامعه ایران هم ما آدم‎هایی مثل آنتونی رابینز بسیار داریم، که با نداشتن تحصیلات و دانش، به‌اصطلاح، خودشناسی و توسعه فردی درس می‌دهند و درباره رفتارهای آدمی اظهارنظرهای قاطع و محکم می‌کنند. دلیل دیگر این امر، آن است که پایگاه‎های علمی مبتنی بر شواهد و علم روز، کمتر در رسانه‎ها فعال هستند و این موضوع نقش زیادی در گسترش شبه‎روانشناسی در کشور دارد. شاید بتوان گفت روانشناسان علمی و دانشگاهی ارتباط با مردم را بلد نیستند یا ضرورت آن را احساس نمی‎کنند و تنها در محیط دانشگاهی خود به تعداد محدودی آموزش می‌دهند؛ چراکه بلندگوهای بیرونی را به رسمیت نمی‎شناسند؛ غافل از اینکه افراد بی‎دانش و بی‌تخصص بسیاری در رسانه‌هایی مانند اینستاگرام درباره استعداد، موفقیت، فرزندپروری و… صحبت می‌کنند و طرفداران و دنبال‎کننده‎های زیادی دارند و این، بسیار برای مردم آسیب‎رسان است. شبه‌علم، تنها در حوزه روانشناسی نیست؛ برای مثال در حوزه پزشکی بسیار اتفاق می‎افتد که مثلا وقتی کسی سرطان دارد، اگر به‌موقع به یک مرکز پزشکی مراجعه کند، به‌موقع هم شیمی‌درمانی و درمان می‌شود؛ اما گاهی شخص وارد شبه‌علم می‌شود و گیاه‎درمانی و خام‌گیاه‌خواری و… می‌کند یا در همین کرونا دیدیم که چقدر مردم از پرداختن به شبه‌علم از بین رفتند.» 
علت اساسی شیوع شبه‌علم، این است که تفکرنقاد یا اندیشه‎ورزانه در جامعه کمرنگ است و مردم، همچنان خرافه‎گرایانی مدرن هستند. نکته‌ای که علی صاحبی با اشاره به آن، می‌گوید: «بسیاری از امور، تقلیدی است و مهارت‌های ضروری زندگی در مدارس، رادیو، تلویزیون و رسانه‌ها آموزش داده نمی‌شوند. این نکته مهمی است که کسی که تفکر نقاد دارد، هیچ حرفی را ساده‌لوحانه و بدون استدلال نمی‌پذیرد؛ بلکه به منطق زیربنایی و به استدلال و مدارک و شواهد آن می‎اندیشد. خوشبختانه امروزه سازمان بهداشت جهانی ۱۰  مهارت اساسی ازجمله تفکر نقادانه، مهارت حل‌مسئله، شیوه‌های مقابله با استرس و… معرفی کرده است که برای همه انسان‎ها آموزش آن‌ها ضروری است؛ اما این کافی نیست و قوانین به شکل منطقی برای غیر‎متخصصان باید محدودکننده و برای متخصصان همراه با نظارت باشد؛ همچنین رسانه‌های رسمی، نقش بسیار بنیادینی دارند؛ چراکه در دنیای تکنولوژی هر شخص می‌تواند یک رسانه باشد و صفحه‌ای در اینترنت برای خودش باز کند و اطلاعات درست یا نادرست به دیگران بدهد. به همین سبب رسانه‎هایی که رسمامسئولیت اجتماعی برعهده دارند، باید بتوانند مخاطبان بیشتری را جذب کنند و به افراد کمک کنند. از طرفی افرادی که کار علمی می‌کنند،باید فعالانه‌تر به عرصه آموزش و رسانه وارد شوند. 
شیوه‌های ارتباط‌گیری با مردم را یاد بگیرند و با زبان ساده‌تری با مردم صحبت کنند. خود مردم نیز نباید به‌دنبال راه فوری و دستورالعمل‌های ساده بدون بررسی و غیرتخصصی باشند.» 

نویسنده : حسن طباطبایی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای روانشناسی زرد و مصائب آن برای جامعه بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.