رستگاری در جنوب شهر - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 42501
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 07 اردیبهشت 1400 - 6:10 |
زوایای مختلف فیلم شنای پروانه بررسی شد

رستگاری در جنوب شهر

رد پای  «جاهل ها» و «لات‌ها» و «لمپن‌ها» را بیش از یک قرن است که در تاریخ ایران {می توان جست وجو کرد. حتی در بسیاری از تحولات سیاسی و تاریخ ساز معاصر هم حضور مؤثر دارند. 
رستگاری در جنوب شهر

معین ضابطی
رد پای  «جاهل ها» و «لات‌ها» و «لمپن‌ها» را بیش از یک قرن است که در تاریخ ایران {می توان جست وجو کرد. حتی در بسیاری از تحولات سیاسی و تاریخ ساز معاصر هم حضور مؤثر دارند. 
در فاصله سقوط رضا شاه تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با تضعیف قدرت مرکزی این «لات‌ها» هستند که میداندار هستند. کم کم لوطی‌گری كه مترادف جوانمردی و مروت بود، به فراموشی سپرده می شود. لوطی‌گری‌که با فتوت آغاز می‌شد و در اصناف بازار و عياری نمود می‌يافت، در سراشيبی زوال قرار می گیرد و در دوره معاصر به لمپن تغييـر شـكل می‌دهد. انقلاب در امواج نخستین خود همچون  انقلاب های بزرگ دیگر این گروه ها را درون خود کشید و آن‌ها را در  سال های نخست حذف کرد و  با تغییر رویه درون  صفوف انقلاب قرار داد.  اما
 پس از جنگ با گسترش  فقر شهری ، «لات‌ها» رشدی محسوس داشتند. اما از آن رویکردهای جوانمردانه پیشین کمتر چیزی باقی مانده است. سينمای ایران از زمان پيدایش تاکنون، مسائل اجتماعی را به طور مدام به نمایش گذاشته است. سینمایی که پرداختن به موضوع  لات ها و لمپن‌ها  در دوره‌های مختلف قبل و بعد از انقلاب را در کارنامه خود دارد. «قیصر»، «فریاد نیمه شب» و «لات جوانمرد» از فیلم های شاخص قبل از انقلاب است که سراغ این موضوع رفته اند. با وقوع انقلاب اسلامی
 همگام با تغيير گفتمان سياسی، سازمان توليد فيلمسازی دوره‌پهلوی فروریخت و سازوکارهای جدیدی با بازنمایی مسائل فرهنگی و اجتماعی بر سينمای ایران حاکم شد. اما بعد از انقلاب هم لات ها و لمپن‌ها در ژانرهای مختلف در فیلم هایی همچون اخراجی‌ها، مارمولک، آدم برفی، مغزهای کوچک زنگ زده، به اشکال مختلف ظهور و بروز داشته‌اند. سينمای ایران پس از انقلاب، چهاردهه را پشت سر گذاشته که هر دوره، مسائل اجتماعی مختص به خود را داشته است. در دهه شصت سينمای جنگ است ، سینمای متأثر از فضای دفاع مقدس. در این دوره، نوعی تقدس گرایی بر سينما حاکم است و مسائل مختلف سياسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داخلی به حاشيه می‌روند. در دهه هفتاد مسائل  جدید زنان، ظهور زنان مدرن، نقش و موقعيت اجتماعی جدید زنان، نابرابری جنسيتی، تابوشکنی زنان و افزایش آگاهی آنان بررسی می‌شود. پروبلماتيک سینمای دهه هشتاد خانواده‌طبقه متوسط است؛ اما در دهه نود با سينمایی انباشته از مسائل اجتماعی مواجه هستیم که تعدد و پراکندگی آن در بستری از خشونت بازنمایی شده است.»«شنای پروانه» از نمونه های درخشان و موفق دهه نود است و
 در مقابل کلیشه‌های سینمای اجتماعی ایران قرار دارد. در مقابل همه آن چیزهایی که جریان شبه روشنفکری در این سال‌ها به تصویر کشیده‌اند.
 در سینمای خسته چند سال اخیر معدود آثاری یافت می شوند که قهرمانانشان دور از امور سطحی‌اند و می توان ساعت ها به آن‌ها فکر کرد.  شنای پروانه محمد کارت چنین وضعیتی دارد. محمد کارت یکباره دوربین به دست نگرفته تا باساختن فیلمی جنوب شهری تجربه ای در این حوزه کسب کند او در «خونه رو» «مسروقه» «مخدر، کلاف سردرگم» «سمفونی مرگ» «آوانتاژ» و «خونمردگی» کاملا 
زیر پوست شهر رفته است و آنچه روایت می کند تنها یک قصه نیست. صحنه هایی است که به شکل مستند دیده و حس کرده است. طراحی کم‌نظیر از اموری مثل قمه‌کشی، عرق‌خوری، قمار و دیگر بازی‌های ترسناک ارازل و اوباش و مناسبات حاکم بر آن‌ها در شنای پروانه، محصول سال ها تجربه کارت در ساخت مستند های اجتماعی متفاوت است آن هم با دقت و ظرافتی که کمتر در سینمای ایران شاهدش بوده ایم. تجربه زیسته محمد کارت و شناخت و مشاهده میدانی از واقعیت، بزرگ‌ترین سرمایه او در ساخت آثاری از این دست است. چراغ‌های سینما که خاموش می شود مخاطب به عمق ماجرا فرو می رود و حادثه اصلی و محرک داستان را تماشا می کند. 
فیلمی از شنای شخصیت پروانه (با بازی طناز طباطبایی) در استخر، در حال دست‌به‌دست شدن است. زنی مچاله شده و قربانی فضای مجازی که شوهرش (هاشم) گنده لات شهر است. هاشم (با بازی امیر آقایی) تاب تحمل چنین رخدادی را ندارد و با خشونت تمام همسرش را به قتل می‌رساند. این قتل سرآغاز تمام پریشان‌حالی‌های حجت (با بازی جواد عزتی) است. داستان فیلم در مورد این است که بفهمیم چگونه یک فرد برای اهداف خود همه را فدا می‌کند حتی زن و برادرش را. اگر چه زنش در همان ابتدا قربانی می شود اما برادر کوچکتر که در مسیر انتقام و پیدا کردن عامل پخش فیلم زن برادرش است متوجه می شود که برادرش از او هم سوءاستفاده کرده است و همین نقطه عطف انتهایی باعث رستگاری حجت می‌شود. حجت در شنای پروانه شمایلی از کهن الگوی «بازگشت» دارد که طی فیلمنامه‌ای درست و منطقی، محرکی برای عمل قهرمانانه می‌یابد و با قرار گرفتن در دل بحران و گذر از نقطه اوج، در سکانس منتهی به فینال پیام فیلم را به شکلی کاملا سینمایی منتقل می‌کند.  «خیانت» در چند سال گذشته، یکی از جذابترین طرح ها برای داستان های مکتوب و سینمایی بوده است؛ اما شنای پروانه درباره خیانتی حرف می زند که نمونه آن را کمتر در سینمای ایران و جهان دیده‌ایم. آنچه
 شنای پروانه را بیشتر از هر چیزی برای مخاطب باورپذیر می کند این است که اتفاقات بر مبنای روندی عقلی شکل می گیرد و کارگردان برای طبیعی جلوه دادن آن مجبور نیست دست به کارها عجیب و غریب بزند.«شنای پروانه»  قهرمان محور است و بازی، هوش، شخصیت و همراهی جواد عزتی در نقش حجت،  قهرمان این داستان را از دل فیلم بیرون می کشد و البته نه قهرمانی عجیب و غریب بلکه قهرمانی  که همه مردم می توانند آن را درک کنند. داستان، «محمد کارت» در فضاسازی جنوب شهر، بیقوله های معتادان و… هم بسیار موفق است. اما در این میان برخی شنای پروانه را به ترویج خشونت و نمایش خشونت متهم
 می سازند. اما شنای پروانه یکی از نمونه های موفق سينمای ايران در به نمايش كشيدن جنوب شهر و برخی واقعيات اجتماعی است و اتفاقا خشونت موجود در آن در خدمت نفی آن است‌. وقتی فیلم را درون ژانر ببینیم و از سینما آنطور که باید انتظار داشته باشیم، انتظاراتمان قدری تعدیل می‌شود، «شنای پروانه» را می‌توان در قالب یک تریلر معمایی دسته‌بندی کرد؛ فیلمی پر زد و خورد و پرتعلیق که به خوبی ساخته شده است. قهرمان فیلم با وجود دست زدن به ماجراجویی‌هایی که جنس محیط زندگی و زیست درون خانواده‌ای ملتهب تا حدودی آن را توجیه می‌کند از ابتدا تا انتها روش و منشی را در پیش می‌گیرد که می‌توان وجوه اخلاقی زیادی در آن مشاهده کرد یکی از لات‌ها با بازی جواد عزتی تصمیم گرفته از گذشته‌ سیاهش فاصله بگیرد و در پایان مابا او همدردی می‌کنیم و کاملا او را درک می کنیم و رستگاری اش را به چشم می بینیم.بعد از گذشت حدود چندین  دهه از عمر سينمای ايران، اين سـينما شـرايط لازم بـرای پاسخگويی به محرك‌های بيرونی جامعه را پيدا كرده است و تماشاچی سينما هم سليقه خـاص خود را يافته است. اكنـون سـينمای ايـران سـينمايی صـرفا رويـاپرداز نيـست كـه سـينماگر و تماشاچی آن به دور از نيازها و شرايط گوناگون جامعه و اجتماع  به ساخت و تماشـای‌فـيلم‌هـايی‌خـاص مبادرت كنند و محمد کارت با درک این وضعیت در فیلم اولش خوش درخشید و انتظار می رود در «یاغی» که به تازگی استارت زده است گام‌هایی به جلو بردارد.

نویسنده : معین ضابطی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای رستگاری در جنوب شهر بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.