راههای دفع خطر اعتیاد از نوجوانان
روند رو به افزایش میزان مصرف مواد مخدر و بهویژه کاهش سن مصرفکنندگان که زنگ خطر آن از سالها پیش در کشور به صدا درآمده است، از اصلیترین و مهمترین معضلات اجتماعی در کشور معرفیشده و امروزه مسئله اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر علاوه بر پدیدهای روانی و شخصیتی، بهعنوان پدیدهای اجتماعی هم شناخته میشود که طیفهای گوناگونی از جامعه ازجمله کودکان و دانشآموزان را نیز درگیر کرده است.
زمانی که سن اعتیاد، بهتدریج از میانسالی به سمت جوانی میآمد، قابل حدس بود که روزی این شیب بیشتر میشود و نوجوانان نیز در بساط مصرف، شریک بزرگسالان میشوند. امروز ما رسیدهایم به این نقطه، بهجایی که باید نگران مصرفکنندگان کودک و نوجوان باشیم و حالا این مسئله به یکی از دغدغههای جدی خانوادهها و فعالان حقوق کودک تبدیلشده است. سازمانهای رسمی و دولتی از کاهش سن اعتیاد به ۱۰ سال خبر دادهاند. اگرچه ستاد مبارزه با مواد مخدر که متولی اصلی رسیدگی به این موضوع است، تأکید میکند، گرایش به مصرف مواد مخدر روند افزایشی ندارد. بااینوجود برخی شواهد نشان میدهد که به نسبت سالهای گذشته کودکان و نوجوانان بیشتری به مصرف مواد مخدر صنعتی و روانگردانها روی آوردهاند و این مسئله هرروز ابعاد گستردهتری مییابد.
میگویند مصرف ماده مخدر گل در میان دانشآموزان شایع است و ازنظر شیوع مصرف، پس از تریاک قرار دارد. یک درمانگر اعتیاد که با ما گفتوگو کرده، ارزانقیمت بودن و در دسترس قرار داشتن این ماده مخدر را دلیل ازدیاد مصرف آن در بین نوجوانان میداند: «در هر محلهای از تهران، بهویژه در پارکها و میادین بهراحتی میتوان فروشندگان این ماده مخدر را پیدا کرد.»
طهورا پاکنژاد، معتقد است «ناآگاهی دلیل اصلی جذب جوانان و نوجوانان به این ماده مخدر است: «به دلیل اینکه جوانان میشنوند که مثلا مصرف ماری جوآنا در کشورهای دیگر مجاز است و حتی بهعنوان دارو استفاده میشود، ترس یا احتیاط خیلی ویژهای در مورد مصرف این مواد ندارند. دلیل دیگر، سرخوشی کاذبی است که با مصرف گُل و حشیش به دست میآید و برای نوجوانان و جوانان بسیار جذاب است. غافل از اینکه این سرخوشی فقط مربوط به چند بار اول مصرف است.»
تصویری که در جامعه از اعتیاد وجود دارد، تصویری کلیشهای است درحالیکه علل روی آوردن به مواد مخدر یک پدیده چندعاملی و پیچیده است و نمیتوان آن را به علل شایع و منفردی فروکاست. پژوهشها تصویر تازهای به ما نشان میدهند. بهعنوان نمونه، یک پژوهش گسترده در تمام استانهای کشور در مورد شیوعشناسی اعتیاد نشان میدهد، ۶ عامل اولیه تمایل به مصرف مواد مخدر و محرک شامل کسب لذت، کنجکاوی، تفریح، رفع مشکلات روحی، در دسترس بودن مواد و اصرار دوستان است.
عدم نظارت خانوادهها و گرایش به اعتیاد
آنطور که پاکنژاد میگوید: «مصرف مواد توسط اعضای خانواده، سوءرفتار فیزیكی، استرسهای روانی شدید و فشار زیاد روی بچهها و نوجوانان میتواند زمینهساز اتفاقات خطرناكی ازجمله مصرف مواد مخدر باشد و چون نوجوانان نمیتوانند فشار زیادی را تحمل كنند، ممكن است پا در هر راهی بگذارند. نظارت نكردن خانوادهها به دلایل مختلف شغلی و فرهنگی و آزادیهای بیشازحد هم از دیگر شرایطی هستند كه نوجوانان را هرچه بیشتر به سمت اعتیاد هل میدهد. البته به اینها، عوامل اجتماعی مانند دسترسی آسان، ارزانی مواد و یادگیری از راههای مختلف مانند فضای مجازی را نیز باید اضافه كرد. موضوع قابلتوجه دیگر این است كه گاهی خانوادهها نمیدانند سررفتن حوصله نوجوانان و در اختیار قرار دادن پولتوجیبی زیاد اگر همراه با نبود نظارت باشد، میتواند احتمال بروز اعتیاد را بالا ببرد.»
این درمانگر تصریح میکند که «مشکلات تحصیلی و خروج از سیستم تحصیلی و همچنین وجود افراد معتاد در خانواده میتواند نقش مؤثری بر وارد شدن به حیطه اعتیاد داشته باشد. والدین معتاد خود در یک ساختار ذهنی بیمار (اعتیاد) سیر کرده و ناخودآگاه همسر و کودکان خود را به یک سیستم همبود اعتیاد یا هماعتیادی دچار میکنند. این چرخه بهراحتی قابل شناخت نیست و میتواند زمینه تربیت و رشد نامناسب برای کودکان باشد. تحقیقات نشان میدهند امکان اعتیاد کودکان با والدین معتاد خیلی بیشتر است.»
از سوی دیگر، نبود پایایی در خانواده و احساس امنیت و آرامش مانند ناسازگاری و ناآرامی مدام، نبود آگاهی کافی به دلیل سطح سواد پایین والدین، نبود امکان رسیدگی به نیازهای کودکان از سوی والدین تک سرپرست و نبود آگاهی کافی والدین از چگونگی پرورش کودکان و آموزش لازم نسبت به روشهای مناسب سن کودکان و نوجوانان دعوتنامهای برای آسیبها و کجرویهاست، و میتواند بهراحتی دامی برای اعتیاد و فریب نوجوانان باشد.
پاکنژاد میگوید: «محیط نامناسب در خانواده و نبود صمیمیت، باعث میشود خانواده جای امنی برای کودکان نباشد. در این بستر ناامن کودک نمیتواند درباره ترسها و مشکلات خود صحبت کند و ازاینرو بهناچار به محیط ناامن بیرون از خانه پناه میبرد و ممکن است بهراحتی در دام اعتیاد بیفتد.»
البته آمار اعتیاد کودکان و نوجوانان بهاندازهای نیست که برخی افراد ادعا میکنند و سعی در بزرگنماییاش دارند، ولی وجود کودکان و نوجوانان درگیر اعتیاد را نمیتوان انکار کرد. بیگمان عدم توجه صحیح به این مسئله میتواند خسارت جبرانناپذیری به همراه داشته باشد.
سهگانه «خانواده»، «دولت» و «نهادهای مختلف» میتوانند برای مقابله با پایین رفتن سن اعتیاد نقش مؤثری ایفا کنند. برخی از صاحبنظران بر این باورند که دولتها باید نقش پررنگتری را به نسبت خانواده برای جلوگیری از اعتیاد کودکان و درمان آن ایفا کنند. گروه دیگری نیز خانواده را در جلوگیری و یا کنترل این وضعیت مؤثر میدانند. اما گروهی هم معتقدند برای یافتن راهکاری برای کنترل این پدیده تمامی بخشها باید در کنار یکدیگر فعالیت کنند.
پاکنژاد دراینباره تأکید میکند: «طبیعتا آنجایی که عرضه مواد، در دسترس بودن و آموزش همگانی برای پیشگیری از اعتیاد در سنین پایین مطرح است، نهادهای رسمی مسئولیت دارند. جایی که خانواده نقش پیدا میکند، مانند آموزش مهارتهای اجتماعی
، دادن اعتمادبهنفس یا اطلاعرسانی برای مقاومت در برابر فشار گروه همسال و مهارت نه گفتن وارد حیطه وظایف خانواده میشود. بنابراین دولت، خانواده و نهادها میتوانند در بخشهای موردبحث نقش داشته باشند. از طرفی برای حل مشکل اعتیاد از دید کارشناسی باید به خانواده بهعنوان مهمترین چرخ جامعه آموزش داده شود. تنها با آگاهی در سیستمهای کوچک قادر به مدیریت سیستمهای بزرگتر برای چهار مرحله پیشگیری، شناخت، درمان و پشتیبانی بعد از رفع اعتیاد بهمنظور بازگشت به بستر خانواده و دیگر سیستمها خواهیم شد.»
این درمانگر عنوان میکند: «برخورد غیرعلمی با اعتیاد نوجوانان و تعریف تکبعدی از آن به این معنا که تمام مسئولیت را به عهده مصرفکننده بگذاریم. میتواند سبب ایجاد احساس گناه و نبود قابلیت کافی در نوجوانان و افراد بالغ شود و راه رهایی از آن برایشان مسدود شود. نداشتن یک درک عمومی از دیسیپلینهای متفاوت برای پیشگیری، شناخت عوامل، درمان اعتیاد و پشتیبانی بعد از ترک و همچنین نبود ترویج فرهنگ صحیح پیشگیری و شناخت و درمان، راه را برای شیوع اعتیاد هموارتر میکند.»
امروزه بسیاری از کشورها در تدوین برنامههای پیشگیرانه از اعتیاد توجه ویژهای به طراحی و تدوین برنامههای پیشگیری از مصرف اولین مواد و مصرف زودهنگام دارند؛ بااینحال در بسیاری از کشورها برنامههای پیشگیرانه چندان موردتوجه نیست.
آموزش مهارت تابآوری
یک جامعهشناس در مورد پیشگیری از اعتیاد در دوره کودکی و نوجوانی عنوان میکند: باید به چهار روش برای پیشگیری از اولین مصرف مواد مخدر توجه کرد و به کودکان و نوجوانان آموخت؛ که با فشارهای زندگی مقابله کنند؛ عدم توانایی در مواجهه با فشارهای زندگی یکی از مهمترین دلایلی است که فرد را به سمت مصرف مواد مخدر سوق میدهد. درواقع عدم یادگیری و آموزش مهارت تابآوری باعث میشود فرد برای فرار از واقعیتهای تلخ و سخت زندگی خود به اعتیاد روی آورد.
نازنین اعظمی تصریح میکند: «زمانی که سخن از مصرف مواد یا الکل میشود این تصور که «من فقط یکبار مواد مصرف خواهم کرد» ممکن است بسیار خطرناک باشد و برای کسانی که برای اولین بار مواد مصرف میکنند این تصور که بگویند «من میتوانم هر وقت اراده کنم، مصرف مواد را متوقف کنم» بسیار خطرناکتر است. این امکان وجود دارد که درصد کمی از افراد مصرفکننده مواد بتوانند مصرف خود را متوقف کنند، اما تعداد بسیار زیادی هم هستند که بعد از اولین مصرف به وابستگی دائمی و ابتلای به اختلال مصرف مواد برسند.»
این جامعهشناس در ادامه با تأکید بر نقش مهم خانواده در پیشگیری از اعتیاد میگوید: «خانوادهها باید در دوره نوجوانی بیشتر از همیشه به گروه دوستان فرزندشان توجه كرده و بدانند فرزندشان با چه كسانی و درواقع با چه سبک خانوادههایی رفتوآمد میكند. واقعیت این است كه هر نوجوانی با شبكه سه چهارنفری از همسنوسالهایش ارتباط دارد كه باید این خانوادهها قواعدی مشابه یكدیگر داشته باشند. پدر و مادر یک نوجوان باید بهصورت مداوم با مدرسه ارتباط داشته باشند؛ چیزی كه این روزها آن را كمتر میبینیم و متأسفانه در بعضی از خانوادهها این روال وجود دارد كه یکبار در اول سال فرزندشان را در مدرسه ثبتنام میكنند و یکبار هم آخر سال موقع گرفتن كارنامه مراجعه میكنند، درصورتیکه باید بدانند همهچیز بر عهده مدرسه نیست و آنها هستند كه باید به حال و احوال فرزندشان نظارت كافی داشته باشند.»
اعظمی در مورد علت گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر بیان میکند: «در نوجوانان طلاق، جدایی والدین و مشکلات اقتصادی خطر مصرف مواد را افزایش میدهد، بنابراین طلاق والدین، جابهجایی و تغییر مدرسه از مهمترین عواملی است که میتواند موجبات گرایش آنها به مصرف مواد را فراهم کند؛ تغییر مقطع آموزشی یعنی ورود به دوران راهنمایی، موقعیتهای اجتماعی، خانوادگی و آموزشی جدیدی برای نوجوان میگشاید؛ در این دوران فرد اغلب در معرض موادی مانند سیگار و الکل قرار میگیرد. همچنین هنگامیکه نوجوان وارد دبیرستان میشود، ممکن است با همسالانی آشنا شود که او را در معرض مستقیم مصرف مواد مخدر قرار دهند.»
توانایی مقابله با فشار همسالان
این جامعهشناس بیان میکند: «برخی افراد بهویژه نوجوانان و جوانان تنها برای ترسیم تصوری قوی و مستقل در مقابل دوستان و همسالان خود، مصرف انواع مواد را امتحان میکنند، درواقع برخی از افراد روی به مصرف مواد میآورند تا در جمع دوستان خود قرار گیرند و از فشار آنها رها شوند؛ چراکه معتقدند مصرف مواد موجب میشود تا نزد دوستان و همسالان خود قویتر و موردقبولتر واقع شوند. توانایی مقابله با فشار همسالان و مهارت مدیریت قرارگیری در چنین شرایطی از راهکارهای مؤثر پیشگیری از اعتیاد به شمار میرود.»
او در خاتمه بر لزوم تقویت روابط خانوادگی تأکید کرده و میگوید: «تحقیقات نشان میدهد، افرادی که رابطه نزدیک و گرمی با خانواده خوددارند، با احتمال کمی معتاد میشوند. راهنمایی و پشتیبانی از جانب خانواده باعث میشود فرد بتواند با فشارهای زندگی مقابله کند و از مصرف انواع مواد پرخطر و غیرقانونی دوری کند. در مورد رابطه با دوستان مسئولیتپذیر و قابلاعتماد همین امر نیز صادق است. اگر نتوانیم سقف خانواده را بهعنوان سقف ایمن برای کودک و نوجوانمان تعریف کنیم این نوجوان بهزودی به دنبال سقف مطمئنی خواهد گشت، نگاه خانوادهها به مسئله و چالشها نگاهی هیجانمدار و عاری از دیدگاههای مسئلهمدار است، اینجاست که بچهها با همان نگاه هیجان مدار
رشد میکنند. نگاه هیجانمدار یعنی اینکه مسائل و بحرانها با کوتاهترین و در دسترسترین روش ممکن که متأسفانه مواد مخدر یکی از همین راهها است بهسرعت و به شکل موقت تسکین مییابد. از سوی دیگر مهارت گفتوگو درون خانواده در جلوگیری از بروز هر نوع آسیب اجتماعی مؤثر است.»
اعتیاد , مصرف مواد مخدر
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.