دوگین؛ فیلسوف سلطهستیز
محمدطاها جهاندیده
شنبه شب گذشته داریا دوگین، دختر الکساندر دوگین، فیلسوف و نظریه پرداز مشهور روس در بمب گذاری خودرو در مسکو ترور شد. شواهد نشان می دهد که هدف اصلی این بمب گذاری ترور الکساندر دوگین بوده است.
نام الکساندر دوگین با وقوع جنگ اوکراین به شکلی مضاعف بر سر زبانها افتاد. رسانه ها به او لقب «مغز پوتین»، «راسپوتین پوتین» و «فیلسوف کرملین» داده و اقدامات پوتین را اجرای برنامه های سیاسی دوگین عنوان کردند. او در شاخص ترین کتاب هایش «مبانی ژئوپولیتیک: ژئوپولیتیک آینده روسیه» و «نظریه چهارم سیاست»، از ایده چشمگیر خود، نو اوراسیاگرایی سخن گفت.
شهرت دوگین پس از تسخیر کریمه بیشتر شد. رسانههای غرب او را فاشیست و راست افراطی خطاب کرده و اندیشههایش را ضد حقوق بشر لقب دادند؛ دوگین اما خود را خارج از تقسیمبندی های چپ و راست مدرن دانسته و در «نظریه چهارم سیاست»، ضمن نفی سیاستهای مدرن کنونی و سایر نظریات سیاسی حاصل از فلسفه مدرن، درصدد ایجاد ایدئولوژی جایگزین نوینی بود که نه تنها فاشیسم و نژادپرستی را تقبیح می کند، بلکه صرف نظر از کشور، زبان یا نظام اقتصادی، مربوط به همه انسانها است. دیدگاهی که از طرفی به دلیل تاثیر دوگین از فیلسوفانی همچون رنه گنون (عبدالواحد یحیی) و اعتقاد او به حکمت جاودان، به مکتب سنتگرایی نزدیک است و از طرفی به دلیل باور او به نسبیتگرایی فرهنگها، اندیشهاش را ذیل فلسفه پست مدرن طبقه بندی میکند؛ با آنکه خود با بخشهایی از پست مدرنیسم مخالف است.
تئوری چهارم سیاست
«اگر لیبرال یا کمونیست نیستید، پس حتما فاشیست هستید» مخالفان دوگین با استفاده از این مغالطه که اندیشههای سیاسی را به سه قطب محدود کرده است، او را به فاشیسم متهم میکنند. دوگین در کتاب «تئوری چهارم سیاست» اظهار میکند که یک ایدئولوژی سیاسی کاملاً جدید را فارغ از سه قطبی موجود در فلسفه سیاسی مدرن بنیان نهاده و نظریه چهارم سیاست، لیبرال دموکراسی، مارکسیسم و فاشیسم را اصلاح، ادغام و جایگزین مفهوم جدیدی ساخته که متعلق به همه تمدنها ست. دوگین محور اندیشه سیاسی خود را بر پایه مفهوم «دازاین» بنا می سازد؛ مفهومی که در تعبیر های دیگر آن به معنای وجود انسانی است.
مفهوم دازاین در دیدگاه دوگین به هویت انسانی باز میگردد. او ضمن نفی طبقهبندیهای موجود در فلسفه مدرن بر اساس نژاد و ثروت، به وجود تمدنها و فرهنگهای متفاوت و وجود هویت انسانی مشترک بر اساس این فرهنگها معتقد است. او ضمن مخالفت با تسلط ارزشها و فرهنگهای یک فرهنگ بر فرهنگ دیگر، جامعه غرب را به تحمیل تعاریف و برداشتهای مستبدانه خود از مفاهیمی همچون آزادی و حقوق بشر محکوم کرده و در صفحه ۲۰۳ کتاب «تئوری چهارم سیاست» مینویسد:
«من مطلقا مخالف ارزشهای غربی هستم که اساسا مدرنیستی و پست مدرنیستی بوده و توسط ایالات متحده به زور یا با مزاحمت (در خاورمیانه) تبلیغ می شوند. بنابراین، باید همه سنتگرایان علیه غرب و جهانی شدن و افزون بر آن، بر ضد سیاستهای امپریالیستی ایالات متحده باشند.»
به گفته دوگین، تئوری چهارم سیاست دارای رویکردی کلنگر نسبت به تمامی انسانها و فرهنگها ست. او از ایدئولوژی خود به عنوان نظریه ای غیر مدرن نام برده که در همه زمانها و مکانها معتبر است. در اندیشه کلنگر او، عاملی که باعث گفتوگوی تمدنها و ایجاد صلح میان فرهنگها و تمدنهای مختلف میشود، عناصر متافیزیکی و کلنگری همچون خانواده، دین و امر قدسی است؛ همانطور که در کتاب خود صراحتا از سنت گرایی و فیلسوفانی همچون رنه گنون سخن می گوید. به گفته او، منظور او از سنت نه امر گذشته و قدیمی، بلکه حکمت جاودان است. همان حکمتی که سیدحسین نصر نیز از آن سخن می گوید و انتقادی مشترک بر متافیزیک مدرن وارد می کند؛ همانطور که دوگین در نهایت معنای دازاین را به روح متعالی هویت انسانی تعبیر کرده است.
سنت مقدس و مدرنیسم شیطانی
دوگین چندین بار به ایران سفر کرده است. او بر ضرورت بازگشت مجدد ایران و روسیه به اصالت و هویت شرقی خود تاکید کرده و داستان غربت غربی سهروردی را مصداقی از این مفهوم دانسته است. وی بازگشت روسیه به اندیشه مسیحیت ارتودکس را همانند بازگشت انقلاب اسلامی به اندیشه های شیعی خود، امری ضروری عنوان کرد. دوگین در گفت وگو با آیت الله میلانی گفت: «من بینهایت خوشحالم که به مقر اصلی مبارزه با مدرنیته آمدهام، چون من زندگی خود را وقف این مبارزه کردهام. بحث مدرنیته، صرفاً منحصر به یک زمان، یا عصر حاضر نمیشود، بلکه یک ایدئولوژی، فرهنگ، تمدن، سبک زندگی، فلسفه، و سیاستِ به کل اشتباه است. بنابراین برای من، مدرنیته یعنی شیطان. من پیرو عقاید رنه گنون هستم، فیلسوفی فرانسوی که مفصلترین نقدها را درباره مدرنیته ارائه کرده است. به عقیده من، نور و ظلمت یعنی سنت و مدرنیته. این چارچوب فکری من است و من ایران را به خاطر دفاع از سنت و جنگ با مدرنیته تحسین میکنم.»
سنتگرایان دیگری همچون حسین نصر نیز همواره بر عواقب ناگوار فلسفه مدرن، در ابعاد گوناگون آن پرداخته بودند. برای مثال نصر بحرانهای محیط زیست و از خودبیگانگی انسان در صورت حذف امر الهی را بارها تبیین وپیش بینی کرده بود. دوگین نیز عواقب ناگوار فلسفه مدرن را به ما هشدار می دهد. او در کنفرانسی در سال ۲۰۱۷ در انتقاد از لیبرالیسم گفت: «مشخصه اصلی لیبرالیسم رهایی از هرگونه اجبار خارجی جهت رهایی فرد بوده و این امر به معنای رهایی فرد از هرگونه هویت جمعی است. لیبرالیسم درصدد رهایی از هرگونه هویت جمعی همچون طبقه بندی دینی، ملی و جنسی بوده وحال لیبرالیسم در آخرین مرحله خود درصدد رهایی از هویت انسانی است. بنابراین همانگونه که امروزه لیبرالیسم هویتهای جنسی را یک مانع خارجی دانسته و درصدد رهایی از آن است، در مرحله بعدی انسان بودن یا انسان نبودن به عهده فرد خواهد بود و شما می توانید انتخاب کنید که انسان نباشید! چون انسان بودن یک مانع خارجی است و این همان ایده ترابشریت را شکل می دهد.»
انتقادهای دوگین را با فهم بیشتر مفهوم ترابشریت
می توان دریافت. در کنفرانسی که اخیرا با حضور دو تن از حامیان فلسفه مدرن، اسلاوی ژیژک و یووال نوح هراری با موضوع طبیعت انسان برگزار شد، هر دو از نفوذ خطرناک تکنولوژی و هوش مصنوعی بر انسانها سخن گفتند. ژیژک ماجرایی را از اواخر دهه بیست شوروی تعریف کرد که در آن یک زیست شناس با استفاده از نوعی واکسیناسیون تقلبی، استالین را متقاعد ساخته بود تا یک انسان جدید و پرولتاریای کامل بسازد که از محدوده کارگری خود فراتر نرود. استالین درصدد تغییر ماهیت انسان و ایجاد انسانی جدید بود. اما هراری، در ادامه بیان کرد که در آینده ای نزدیک صاحبان قدرت می توانند مهندسی بدن را تا سطح دی ان ای تغییر داده و یک گونه جدید انسانی بسازند. هراری، از مشاوران ارشد پروژه های جهانی سازی مجمع جهانی اقتصاد است که در سخنان خود مفاهیمی همچون آزادی، تعقل و سایر ارزش های انسانی را توهم دانسته و انسانها را به یک سیتسم پیچیده شبیه به کامپیوتر تشبیه می کند. او بارها بیان کرده است که می توان با عملی ساختن ترابشریت، بسیاری از چنین توهماتی را اصلاح کرده و انسانی با ویژگی ها و تصمیمات کدنویسی شده بهتر ساخت!
پست مدرنیسم سنت گرابه عقده دوگین، مفهوم دموکراسی به تکثرگرایی فرهنگی گره خورده و بنابراین باید رویکرد دموکراسی نسبت به حقایق متفاوت موجود در فرهنگ های متعدد، عدم مداخله باشد. دوگین از این جهت به نسبیت گرایی فرهنگی معتقد بوده و قضاوت ارزشها و فرهنگ های هر تمدن را تنها به وسیله همان تمدن صحیح می داند. دوگین در مصاحبه ای با بی بی سی در سال ۲۰۱۶ بیان کرد که روسیه می تواند از پست مدرنیسم غربی جهت توجیه ارزش های روسی علیه غرب استفاده کند. او گفت: «اگر همه حقایق نسبی باشند، پس ما در روسیه حقایق مخصوص خود را داریم و شما باید آن را با اینکه مطابق حقایق شما نیست، بپذیرید.»
کلید طلایی دوگین، شناخت دقیق او از تناقضها و نقص های موجود در فلسفه سیاسی مدرن است. او احتمالا با قیاس ناپذیری ارزشها آشنا ست و به همین دلیل هر گونه قضاوت ارزشی و اخلاقی غرب بر سایر تمدنها را محکوم می کند. دوگین توضیح می دهد که هرگز نمی خواهد روسیه تنها قطب برتر جهان شود، بلکه تنها درصدد آن است که از شر نظم تک قطبی و تحمیل های عقیدتی آمریکای امپریالیست خلاص شود و این امر با چندقطبی شدن جهان انجام می شود: «اگر شما واقعا رئیس باشید، نمی توانید به بقیه اجازه دهید تا در مسئولیت های شما مداخله کنند و این پاسخ روسیه به آمریکا بود که شما دیگر رئیس نیستید.»
فرمول طلایی دوگین، شناخت دقیق او از عیوب «خودمتناقض» موجود در فلسفه سیاسی مدرن و استفاده از آن جهت اثبات ضد آن است. او با استفاده از مسئله نسبی گرایی و قیاس ناپذیری ارزشها جهت اثبات و حفظ عقاید ملی و دینی روسیه، تمدن لیبرال را به دیکته کردن ارزش های سلبی و ایجابی خود بر سایر ملتها محکوم می کند. بنابراین ایده او جهت مقابله با این امر و جهت بقای کثرت فرهنگها، اتحاد روسیه با سایر مردم روسی زبان، اوراسیا، اروپای کاتولیک ، پروتستان و سایر جوامع غیرلیبرال و دولت های اسلامی همچون ایران است که روح بشری و سنتی جاودان، وجه مشترک همه آنها ست.
الکساندر دوگین , محمدطاها جهاندیده
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.