دولتیها از عدالت جا ماندند!
گروه اجتماعی
نظام آموزشی ما به امراض متعددی مبتلاست که مهمترینش «نابرابری» است. با اعلام نتایج امتحانات نهایی باری دیگر صحبت از عدالت آموزشی و فقدان آن در سیستم آموزشی کشور و صحبت ناکام ماندن دانشآموزان از طبقات پایینتر جامعه در چرخه رقابت و ورود به دانشگاهها و رشتههای برتر به گوش میرسد. هرچند درصد موفقیت دولتیها و غیردولتیها در نتایج امتحانات نهایی به تفکیک مشخص نشده اما کارشناسان بدون دسترسی به این آمار تفکیکی، مدارس دولتی عادی را جامانده از عدالت توصیف میکنند. در خبرها آمده است که دانشآموزان، امتحانات نهایی خردادماه را بهخوبی پشت سر نگذاشتهاند، این البته اتفاق تازهای نیست، در سالهای قبل به دلیل اینکه سوابق تحصیلی هیچ تأثیری درنتیجه کنکور نداشت، دانش آموزان برای کسب نمرات بالا در امتحانات نهایی بیرغبت بودند، اما اکنونکه سوابق تحصیلی در کنکور لحاظ میشود، کسب نتایج ضعیف جای بسی تأمل دارد. معاون حقوقی و پارلمانی وزیر آموزشوپرورش که از افت ۲ نمرهای معدل دانشآموزانِ پایه دوازدهم در امتحانات نهایی خرداد امسال خبر داده، درباره علت این موضوع توضیح داده است: «شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرد تأثیر نمره این امتحانات در کنکور ۴۰ درصد و بهصورت قطعی باشد. برای همین امتحانات را در حد کنکور برگزار کردیم.»
قرار است سهم آزمون سراسری بهتدریج کمرنگ شود و در سال آینده سهم نمرات امتحانات نهایی به ۵۰ درصد و پسازآن به ۶۰ درصد برسد. احمد لاشکی معتقد است «این روند باعث میشود، دانشآموزان از حالت دوگانگی خارج شوند، هرچند رعایت عدالت و کنترل بیش از ۵ هزار حوزه امتحانی دشوار است، بااینحال به نفع آموزشوپرورش خواهد بود»، اما دانشآموزان مناطق کم برخوردار بیشتر از قبل در گود شکاف تحصیلی گرفتارشدهاند و قادر به رقابت با مدارس خاص و غیردولتی نیستند.
در کنار عمق شکاف آموزشی، وضعیت دانشآموزان رشته علوم انسانی به نسبت سایر رشتهها مأیوسکنندهتر است و به گفته محسن زارعی، رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزشوپرورش «افت نمرات امتحانات نهایی آنها بیشتر از دانشآموزان سایر رشتهها بوده است.» بااینوجود، نهفقط دانشآموزان علوم انسانی که محصلان دو رشته علوم تجربی و ریاضی نیز عملکردی قابل قبولی نداشتهاند.
تجدیدی در امتحانات نهایی پایه دوازدهم
سحر بیات، متخصص تعلیم و تربیت در تحلیل این موضوع به «رسالت» میگوید: «با توجه به تأثیر سوابق تحصیلی درنتیجه کنکور، سؤالات امسال در حد کتاب نبود و بیشتر تحلیلی و مفهومی طراحیشده بود. بنابراین نتایجی که کسبشده جای تعجب ندارد. البته طبق اطلاعاتی که دارم دانش آموزان مدارس خاص و غیردولتی نمرات خوبی کسب کردهاند و مثل همیشه، دانش آموزان مدارس دولتی عادی که از آموزش استاندارد و باکیفیت بیبهرهاند، عملکرد نامطلوبی داشتهاند. به این دلیل که آموزش معلمان این مدارس معطوف بر کتاب و برنامه درسی است. آموزش آنها به شکل مفهومی و تحلیلی و تداعیکننده آزمون سراسری نبوده است، وقتی آموزش این معلمان در سطح کتاب است، نباید انتظار داشت دانش آموزان نمراتی که کسب میکنند فراتر از آموزشهای ما باشد. حتی امسال درصد تجدیدی دانش آموزان مدارس دولتی در امتحانات نهایی پایه دوازدهم زیاد بوده و به همان نسبت کسب نمرات خوب در مدارس غیردولتی قابلمشاهده است. این مدارس، شهریههای ۷۰ تا ۱۰۰ میلیونی را فقط برای آموزش کتاب اخذ نمیکنند، بلکه کلاسهای تقویتی و تورهای مختلف آموزشی برگزار کرده و مازاد بر کتاب، بهصورت تحلیلی محتوا ارائه میکنند. درحالیکه دانش آموزان مدارس دولتی ازاینگونه آموزشها محروماند و صرفا براساس یک برنامه درسی متمرکز که وزارتخانه به معلمان ابلاغ کرده آموزش میبینند. بنابراین شکاف طبقاتی در همین بخش مشهود است.»
این متخصص تعلیم و تربیت، میگوید: «سؤالات امتحان نهایی امسال کاملا بهصورت مفهومی طراحیشده بود. طبیعتا دانش آموزان مادامیکه محتوای دروس را درک و تحلیل نکنند، قادر به پاسخگویی صحیح نیستند. در رشته علوم ریاضی سؤالات به نحوی طراحیشده بود که گویی دانشآموز باید مفاهیم مختلف ریاضی را بلد باشد، بنابراین دانش آموزان مدارس دولتی عادی متضرر شدند چون به روال هرسال آموزشدیده بودند. معلمان در این مدارس فرصتی برای آموزشهای جبرانی ندارند و تمام تمرکزشان معطوف بر آن است که کتاب را تمام کنند، کما اینکه انگیزهای هم برای فعالیت بیشتر ندارند. دانش آموزان مدارس غیردولتی در بسیاری از مواقع روزهای پنج شنبه و جمعه هم به مدرسه میروند و معلم فرصت دارد که علاوه بر کتاب، بهصورت موشکافانه و همراه با کندوکاو بیشتر، دانشآموز را برای کنکور و امتحان نهایی آماده کند. بنابراین مسئله اصلی متوجه عدم کیفیت آموزش و برنامه درسی است.»
نتیجهای که از پیش مشخص است
عدالت آموزشی به این مفهوم است که دانش آموزان فارغ از وضعیت اقتصادی و اجتماعی به آموزش باکیفیت دسترسی داشته باشند، اما شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصوبه کنکوری خود، بدون بسترسازی لازم، صرفا سوابق تحصیلی را در آزمون سراسری لحاظ کرده است، حال اینکه به گفته سحر بیات باید «کیفیت مدارس دولتی را ارتقاء میدادند، بهنحویکه هر دانشآموز از هر طبقه اجتماعی بتواند به آموزش باکیفیت و استاندارد دسترسی داشته باشد، اما این بستر فراهم نشده و فاکتور وضعیت اقتصادی و اجتماعی دانش آموزان در نتایج آزمون ها چنان اثرگذار است که حق دانش آموزان بیبضاعت تضییع و در این مسابقه، از پیش بازندهاند. در مقابل، دانش آموزان مدارس غیردولتی، بهترین نمرات را در امتحانات نهایی کسب کرده و در بهترین رشتهها و دانشگاهها تحصیل خواهند کرد. درواقع همچنان فرزندان خانوادههایی که هزینه کرده و امکانات بیشتری را فراهم نمودهاند، عملکرد بهتری دارند. درعینحال سیاستگذار بهگونهای اقدام کرده که طبقات اجتماعی بالا، نتایج خوبی کسب کنند و این یعنی آموزش طبقاتی برچیده نشده است. وقتی سهم سوابق تحصیلی در کنکور اثرگذار است، باید به همان نسبت سطح مدارس دولتی را تقویت میکردند تا شانهبهشانه غیردولتیها در یک رقابت برابر و عادلانه قرار بگیرند. در حال حاضر رقابت عادلانه نیست و دانش آموزان بیبضاعت از آموزش مناسب محروم و خدماتی هم دریافت نخواهند کرد. اما دانش آموزان مرفه خدمات را خریداری میکنند و در این رقابت نابرابر نتیجه از پیش مشخص است.»
برخی کارشناسان برای تغییرات مداوم کتابهای درسی هم در کسب نمرات ضعیف دانش آموزان سهمی قائلاند، موضوعی که آسیبزننده است. معلمان برای فراگیری این تغییرات نیاز به کلاسهای ضمن خدمت دارند که این کلاسها برگزار نمیشود. گویا فرض بر این است که همه معلمان میتوانند تدریس کنند. بیات نیز این مسئله را قبول دارد و در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند: «سیستم تعلیم و تربیت ما باگذشت ۴۵ سال فاقد برنامه درسی علمی و مبتنی بر رشد تفکر دانش آموزان است، به همین علت سالانه کتابهای درسی تغییر میکند؛ اتفاقی که در هیچ کجای جهان رخ نمیدهد. ضمن اینکه بسیاری از کشورهای پیشرو در حوزه آموزش عمومی، کتاب متمرکز ندارند، معلم دارای سرفصل است و حتی خودش محتوا تولید میکند و یا محتوای مناسب را به دانش آموزان پیشنهاد میدهد. اما در کشور ما علیرغم کسب رتبه ۵۴ بین ۵۷ کشور در آزمون تیمز، همچنان تغییر مداوم کتابهای درسی اصلی پذیرفتهشده و رایج است. این بدان معناست که محتوای آموزشی ما براساس سن و رشد تفکر دانش آموزان تدوین نمیشود و هرسال سازمان پژوهش برمبنای منویات و تفکر خودش کتاب را تغییر میدهد. اگر یک برنامه درسی تخصصی و علمی حاکم بود، مطابق آن کتب درسی نگاشته میشد و تغییرات اساسی رخ نمیداد. بنابراین نباید همه بار کسب نمرات ضعیف در امتحانات نهایی را به دوش دانشآموزان و معلمان افکند، چراکه ایرادات نظام آموزشی این نتایج را به بار میآورد.»
مشکل از دانش آموزان علوم انسانی نیست
جامعه ما با سایر جوامع متفاوت است و همواره تلاش شده تا رشته علوم انسانی، بهعنوان رشته تحصیلی دانشآموزان کاهل و بیانگیزه معرفی شود و برخی از کارشناسان سعی کردهاند که نمرات ناامیدکننده محصلان این رشته در امتحانات نهایی را با این موضوع مرتبط بدانند. سحر بیات که سالهاست با دانش آموزان این رشته کارکرده، نگاه دیگری دارد: «معمولا دانش آموزان علوم انسانی بسیار خوشفکر و خلاقاند. ضمن اینکه یکی از رموز موفقیت کشورهای پیشرو در دنیا این است که هیچ دانشآموزی را ضعیف قلمداد نمیکنند. متأسفانه روشهای یاددهی و آموزش ما بهاندازه کافی خلاقانه نیست تا همه دانش آموزان در طیفهای مختلف را پوشش دهد. برای هر دانشآموز و هر استعداد و تفکری باید یک روشی برای آموزش وجود داشته باشد، اما شیوه معلمان ما برای تدریس در یک کلاس ۴۰ نفره، تکیه بر یک روش مشخص است، درحالیکه نباید انتظار داشت، با توجه به تفاوتهای فردی، همه دانش آموزان به یکمیزان دریافتی داشته باشند. لذا این تحلیل که دانش آموزان علوم انسانی ضعیفترند و به همین علت در امتحانات نهایی نمرات کمتری کسب کردهاند، تحلیل درستی نیست. مشکل از نظام آموزشی ماست که بهاندازه کافی پویا و خلاق نیست.»
ابراهیم سحرخیز، معاون سابق آموزش متوسطه از دریچه دیگری عملکرد ضعیفتر دانش آموزان رشته علوم انسانی نسبت به سایر رشتههای تحصیلی را ارزیابی میکند. سحرخیز در گفتوگو با «رسالت»، عدم اجرای نظام جامع هدایت تحصیلی را در افت نمره اثرگذار دانسته و بیان میکند:« در صورت پیادهسازی نظام جامع هدایت تحصیلی، دانش آموزان مبتنی بر علائق و انگیزه خود به سمت رشته دلخواه هدایتشده و توازن بینرشتهای برقرار میشود. متأسفانه این تصور وجود دارد که دانش آموزان ضعیف، رشتههای علوم انسانی و کار و دانش را انتخاب میکنند و از طرفی در مناطق محروم کشور دایر کردن رشته انسانی کمهزینهتر از رشتههای ریاضی و علوم تجربی است، چون این باور غلط حاکم است که هر معلمی بدون هیچگونه تخصصی میتواند در علوم انسانی تدریس کند. بهعنوانمثال معلم تعلیمات دینی؛ زبان انگلیسی و ادبیات همدرس میدهد که البته مشخص است با چه کیفیتی. نتیجه آن نیز، کسب نمرات پایین است. باید پذیرفت که اغلب دانش آموزان از بد حادثه این رشته را انتخاب کردهاند و قاطبه کسانی که در مناطق محروم در رشته علوم انسانی تحصیل میکنند، دسترسی به رشته ریاضی و تجربی نداشتهاند و یا نمراتشان بهگونهای بوده که بهناچار در این رشته تحصیل میکنند، حال اینکه در کشورهای توسعهیافته، علوم انسانی حرف اول را میزند و معتقدند مدیریت بر رفتار و سازمانها باید در اختیار کسانی باشد که در این رشته تحصیلکردهاند.»
سحرخیز در ادامه برای تحلیل واقعبینانه افت نمرات دانش آموزان در امتحانات نهایی عوامل متعددی را دخیل میداند اما معتقد است که پیش از هرگونه قضاوت و تحلیلی باید دراینباره پژوهش و مطالعه جامعی صورت پذیرد و طبیعتا نمیتوان به یک عامل وزن بیشتری داد و صرفا از یک متغیر خاص سخن گفت، چراکه در این جریان، تمامی متغیرها از کلاسهای شلوغ ۵۰ نفره تا بهکارگیری معلمان فاقد تخصص و مهارت تأثیرگذار است. مسئولان ذیربط باید همراه با آنالیز، جزئیات و اطلاعات کامل را در اختیار رسانهها قرار دهند، تا مشخص شود استانها چه معدلی اخذ کردهاند، آیا این تفاوت معدل معنادار است؟ میان دختران و پسران در مناطق شهری و روستایی چقدر تفاوت وجود دارد و مدارس غیرانتفاعی و دولتی چه معدلی کسب کردهاند؟ این موارد باید در پژوهشی مستقل به تفکیک مشخص شود، تا بهتر بتوان قضاوت کرد. همچنین باید در این پژوهش سؤالات امتحان را با سالهای قبل مقایسه و سطح دشواری آن را سنجید و بعد هم کمینه و بیشینه نمرات دانش آموزان مناطق محروم و نا برخوردار کشور را به دست آورد. احتمالا این افت ۲ نمرهای به دانش آموزان مدارس برخوردار شهر تهران و یا غیردولتی برند مربوط نمیشود، بیتردید امسال نیز همانند سالهای گذشته معدل دانش آموزان این مدارس بالاست. از سوی دیگر امسال با حساسیت بیشتری اوراق امتحانی تصحیحشده و همانطور که معاون حقوقی و پارلمانی وزیر آموزشوپرورش عنوان کرده است، برگه سؤالات دانشآموزان استان تهران توسط مصححان سایر استانها تصحیح و همچنین تصحیح اوراق بهصورت الکترونیک بوده، بنابراین با توجه به نظارت و پایش های صورت گرفته، امکان دخل و تصرفهای انسانی کمتر بوده است.»
معاون اسبق آموزش متوسطه در اظهاراتی، مبنی بر دشواری سؤالات امتحانات نهایی خردادماه امسال عنوان میکند: «همانطور که اشاره کردم در قالب پژوهشی مستقل باید سطح دشواری سؤالات را بررسی کرد. اگر بهیکباره سطح سؤالات دشوار و پیچیده باشد، غیرقابلقبول است، به این دلیل که سالهاست پرسشهای امتحان نهایی یک فرم و یکشکل بوده و نمیتوانید بهیکباره این فرم را تغییر دهید. سؤال خوب، لزوما سؤال سختی که کمتر کسی بتواند به آن پاسخ دهد، نیست. بیتردید منحنی زنگولهای یا منحنی نرمال باید در طراحی سؤالات دیده شود. سنجش و طراحی سؤال یک هنر است و طراحی پرسشهای پیچیده اقدام سنجیده و درستی نیست.»
سحرخیز در کاهش نمرات، به موضوع تعطیلی آموزش حضوری در ایام کرونا هم اشارهکرده و میگوید: «این ویروس بزرگترین لطمه را به دانش آموزان وارد کرد، نمرات ارفاقی و تقلبهای دانش آموزان در آزمونهای آنلاین تأثیر خودش را در امتحانات نهایی نشان داده و از همه نگرانکنندهتر این است که به هر قیمتی در مناطق نا برخوردار کشور دبیرستان دایر و معلمان بدون هیچ تخصصی، همزمان چند درس را آموزش میدهند. آثار این نابرابری و بیعدالتی در نتایج کنکور و امتحانات نهایی نمایان است و آن بضاعتی که برای پاسخ دادن به سؤالات امتحان نهایی و کنکور لازم است، در مدارس دولتی عادی وجود ندارد.»
بیتفاوتی دانش آموزان به درس و مدرسه
«خط بیعدالتی آموزشی در کشور ما همیشه پررنگ بوده و دانش آموزان کشور علی رغم تفاوت در سبک آموزش و امکانات متفاوتی که دریافت کردهاند، در یک ترازو سنجیده میشوند که این مصداق بیعدالتی است.» نرگس ملکزاده، مدیر مدرسه و کارشناس آموزش بابیان این موضوع به تشریح نابرابریها پرداخته و در گفتوگو با «رسالت» عنوان میکند: «دانش آموزان در مدارس خاص و غیردولتی با پیشخوانی دروس در تابستان، سال تحصیلی را آغاز و ساعت آموزشی بیشتر و باکیفیتتری دارند. اما وضعیت در مدارس دولتی عادی متفاوت است و کلاسهای درس بالای ۴۰ نفر است و به مرز انفجار میرسد. گاه تا اواسط مهرماه کلاس بدون معلم دایر است و درنهایت هم معلمانی غیرمتخصص، نامرتبط با رشته تحصیل و تدریس اصلی، راهی کلاس درس میشود، به این موارد باید ساعت آموزشی محدود و بیانگیزگی دانشآموزان را هم اضافه کرد و اگر در این شرایط، نمرات خوبی در امتحانات نهایی کسب میشد باعث تعجب بود. در اینجا ایرادی متوجه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست، این مصوبه خوب است اما باید پیش از اجرا، زمینه و تمهیدات لازم فراهم و پایه دوازدهم با نگاه ویژهتری در اولویت قرار میگرفت. چه در کاهش تراکم کلاسی و چه در بهکارگیری معلمان متخصص و ارائه امکانات آموزشی باید این نگاه ویژه حاکم باشد. حتی اگر آموزشوپرورش در برقراری عدالت ناتوان است، میتوان از ظرفیت خیرین و مؤسسات آموزشی که زیر نظر نظام تعلیم و تربیت فعالیت میکنند برای پیشبرد این هدف استفاده کرد.»
ملکزاده، در پایین بودن نمرات دانش آموزان، پرسشهای مفهومی و بیانگیزگی دانش آموزان را دخیل دانسته و بیان میکند: «سطح پرسشها با میزان یادگیری و سطح آموخته محصلان تناسبی نداشت. سؤالات بهشدت مفهومی و استنباطی بود و این دشواری صدای معلمان را هم درآورد، چون دانش آموزان قادر به پاسخگویی نبودند. متأسفانه طراحان سؤال به تعطیلی آموزش حضوری در ایام کرونا و کاهش اندوخته علمی دانش آموزان در سالهای اخیر توجهی نکردند. در این میان باید سهمی را هم برای دانش آموزان در نظر گرفت، دانشآموزانی که قاطبه آنها نسبت به درس و مدرسه بیتفاوت شدهاند و این فقط، خاص رشته علوم انسانی نیست، بلکه در سایر رشتهها نیز، دانش آموزان آینده بهتر را در گروی نظام آموزشی و کسب نمره و معدل خوب نمیدانند. آنها معتقدند که تحصیل نمیتواند آینده آنها را تضمین کند و شیوه تفکرشان با نسل گذشته متفاوت است. نبود بازار کار مناسب برای رشتههای دانشگاهی، صندلی خالی در برخی رشتهها و حتی دانشگاههای بدون کنکور، تحصیل در آموزش عالی را آسان و به همان نسبت افراد را به داشتن تحصیلات دانشگاهی کم رغبت کرده است. دانش آموزان به دنبال فعالیت اقتصادی و کسب درآمدند و دیگر حضور در دانشگاه انگیزهای برای بهتر درس خواندن نیست و دانش آموزان با همین بیانگیزگی امتحانات نهایی را هم پشت سر گذاشتند. در مورد رشته علوم انسانی این بیانگیزگی محسوستر است، غافل از اینکه توسعه رشتههای علوم انسانی میتواند جامعه را متحول کند اما فضای فکری دانش آموزان متفاوت از این دیدگاه است. دانش آموزان منفعت شخصی را بر منفعت والای اجتماعی ترجیح میدهند.»
آموزش و پرورش , امتحانات نهایی , نظام آموزشی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.