دهه فجر لااقل خواب آمريکا نبينيد!
حوادث و وقايع بزرگ، هرچند در قالب زماني و مکاني خاص به وقوع ميپيوندند اما به همان محدوده زمان و مکان خود محدود نميشوند و عمق تأثيرشان همچون رودي خروشان، بر بستر تاريخ جريان مييابد. سرآمد همه اين حوادث قيام عاشوراي سيد و سالار شهيدان است که هرروز تکرار ميشود، چه آنکه کلام حکيمانهاي داريم:
«کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا».
وقايعي همچون انقلاب شکوهمند اسلامي ملت ما و روزهاي سرنوشتساز آنکه وامدار نهضت عاشورايند هم از همين قبيلاند. روزهايي که بهدرستي يومالله ناميده شدهاند و در يک افق بلند، روز خوشحالي جبهه حق و سرآغاز سقوط باطل هستند. همين امروز هم، اگر انديشمندان و تحليلگران مادي که ليبرال دموکراسي را پايان تمدن تاريخ ميدانستند، گرد هم بيايند و نيک بنگرند، ريشه همه مشکلات و بههمريختگيهاي محاسبات معاصرشان را از بهمن ۱۳۵۷ مييابند؛ همان زماني که امام کبير ما، با خشوع کامل و با اعتماد به خدا و اتکاي به ملت، از پلکان هواپيما پايين ميآمد، آمال و آرزوهاي جريان غربزده در ايران و منطقه و بعدها بهتبع آن در ساير نقاط عالم، دود ميشد و به هوا ميرفت. ۱۲ بهمن ۵۷، يومالله است و هرروز و هرسال تکرار ميشود.
هدف از ذکر اين نکته، صرفا يادآوري يک روز و بزرگداشت آن نيست، بلکه بيان اين نکته است که ايامالله، همچون اولياءالله بر ما حقوقي دارند که بايد پاس داشته شود. نکند روزي بيايد که ما، بهواسطه غرور يا غفلت، از ياد برده باشيم که چه خونهايي براي اين انقلاب ريخته شد و چهقدر بار بر دوش ما، سنگين است. نکند از ياد ببريم سخنان گهربار امام راحل را که فرمود «نگذاريد اين انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد» همان امامي که فرمود «پشتيبان ولايتفقيه باشيد تا به مملکت شما آسيبي نرسد» انگار روز و حال ماست.
ما اگر از جانب شيطان بزرگ آسيبي ديدهايم، به خاطر اعتماد به او و مذاکره با او و فرض آن نکته است که با شيطان ميشود بازي برد – برد داشت. عموم ملت ايران البته نه، اما آنهايي که در۶ سال گذشته خواب آمريکا را ديدهاند و برخي همچنان ميبينند، خدا بيدارشان کند؛ مگر امام بزرگوار ما نفرمود : «با توسل به آمريکا، ضعف و ناتواني خود را برملا نسازيد و از گرگها و درندهها براي شباني و حفظ منافع خود استمداد نطلبيد.» ديدهام برخي تحليلگران داخل و حتي خارجي، ترور ناجوانمردانه سردار سليماني را عاقبت مذاکره و اتخاذ مواضع ضعيف دولت در برابر آمريکا دانستهاند و بر مبناي اين منطق خميني کبير، اين استدلال بيراه هم نيست.
مايه تأسف است که برخي با ساخت دوقطبي دروغين مقاومت – مذاکره، عملا نظريه سازش را تئوريزه کردند همانهايي که حتي براي احتمال برقراري پرواز مستقيم ايران – آمريکا جشن گرفتند، چرا مشخصا نسبت خود را با تفکر امام و رهبري معين نميکنند؟ از آنها بگذريم، ما چرا تکليف خود را با اين جماعت معلوم نميکنيم. آيا ما به مسئوليت خود در برابر انقلاب اسلامي کاملا پايبند بودهايم؟ حتي همه آنهايي که تا چند روز پيش از عاشورا، در کربلا همراه سيد و سالار شهيدان بودند، از عاقبت بخيري خود اطمينان نداشتند و برخي در ميانه راه، از کاروان عشق جدا شدند. برخي حتي به خود نهيب ميزدند که نکند امام ما شهيد شود و ما نظارهگر باشيم. نکند ما دين خود را به امام و انقلاب ادا نکنيم و از انديشههاي الهي او، سرسوزني کوتاه بياييم. ايامالله دهه فجر، بهترين فرصت براي يادآوري اين مسئله است. بايد به برخي مسئولان گفت لااقل دهه فجر، خواب آمريکا نبينيد!
انتخابات , انقلاب , تاريخ , دهه فجر , محسن پيرهادي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.