درسهای سیل در تابستان
گروه اجتماعی
ایران بار دیگر روی ویرانگر سیل را به خود دید. سیل و مصیبتهای حاصل از آن در حالی بر سر شهرهای کشور سایه افكنده که پیوسته از بابت فراموش کاری و درس نگرفتن از اشتباهات گذشته، هزینه گزافی را متحمل می شویم. همین که بحرانی رخ عیان می کند، تازه به یاد می آوریم که چه اقدامات اثرگذاری را پشت گوش انداخته ایم. در جریان وقوع سیلاب های اخیر هم این فراموش کاری و عدم تکیه بر تجارب و درس آموخته ها به وضوح قابل مشاهده است. حال اینکه باید از مخاطرات طبیعی که مصداق بارز آن سیل ۹۸ است، درسهای زیربنایی گرفت و آنها را به كار بست. در جریان رخداد اخیر نیز این مسئله صدق می کند و یكی از درسها؛ آسیبها و خسارتهای وارده، در سایه دستكاریها و مداخلات انسانی است. طی سالهای متمادی، نهرها و رودخانههای باستانی یا كانالهای آبی میتوانستند آبهای سطحی را جمعآوری كنند اما مداخلات انسانی و اصرار برای احداث خانه در مسیلها و بستر رودخانهها به تدریج این نهرها و رودخانهها را از میان برده و حاصل این اقدامات در ویرانگری سیلاب های اخیر آشکار است.
آنچه مغفول مانده، مدیریت معقول سرزمین است و از این رو، تعرض به حاشیه رودخانه ها به دلیل تفکر وجود سد، درسی است که مسئولان نیاموخته اندو این مسئله موجب شده ساخت وساز و توسعه ساختارهای زیربنایی و اراضی کشاورزی در حریم رودخانه ها و همچنین سواحل دریاها شدت بگیرد و همواره به هنگام وقوع سیلاب، خانه هایی که در حریم رودخانه احداث شده اند همگی تخریب و یا خسارتهای شدیدی یافته اند.
سدها ناتوان در کنترل سیلاب
پژوهشگران حوزه آب و کارشناسان محیطزیست از منتقدان جدی مدیریت سازه محور به شمار می روند.
آنان معتقدند، این پروژهها مخرب است. شاید تا همین چند سال پیش چنین تفکری رواج داشت که «سدسازی تنها راه منطقی و عملی بهمنظور جلوگیری از خسارت سیل در کشورهایی نظیر ایران است و ترویج اینکه نباید دیگر سدی ساخته شود، عدم استفاده از دههها تجربه جهانی است»، اما اغلب کشورهای پیشرفته در حال تخریب سدهای بزرگ خود هستند زیرا آثار منفی مدیریت سازه ای بر سودمندیهای حاصل از آن می چربد. آنچه سیل و خسارتهای آن را افزایش داده، نه کمبود سدها بلکه تخریب جنگلهاست.
عباس محمدی، فعال محیطزیست و رئیس انجمن دیدهبان کوهستان پس از وقوع سیلاب سال ۹۸ در گفتوگویی مطرح کرد که «پوشش گیاهی ایران ازجمله در استان لرستان بهدلیل چرای بیرویه، به شکل بیرحمانهای نابود شده و ما به جای آنکه نگران پوشش گیاهی باشیم، سد میسازیم. ساختوساز در حریم رود نیز از دیگر دلایل تخریبهاست. حتی سازمان جنگلها اداره خود را در پلدختر، در حریم رود ساخته است.» او در مقابل نظر مدافعان سدسازی که معتقدند احداث سد جلوی سیلاب را خواهد گرفت عنوان کرد: « نهتنها سدها نمی توانند جلوی سیلاب را بگیرند بلکه اگر مقابل سیل و حرکت آب گرفته شود تالابها به درستی تغذیه نمیشوند. سدهای متعددی که روی کارون و دز احداث شده اجازه انتقال آب را به تالابها نداده و آنها را در این استان خشک کرده است.»
حمیدرضا عباسی از دیگر فعالان محیط زیست، مطابق پژوهشهای انجام شده، تأکیدش بر آن بوده و هست که «احداث سد موجب می شود جریانات سیلابی در پایین دست رودخانه اتفاق نیفتد و مسیر سیلاب تنگ تر و باریکتر شود. سدسازی درچند دهه گذشته موجب شده که رودخانه هایی مانند کرخه و کارون به دلیل رسوبگذاری و رشد برخی گونه های گیاهی آبزی و همچنین ساخت وساز در حاشیه نتواند در هنگام سیل بهخوبی عمل کند. در هنگام خشکسالی سدها موجب شدت گرفتن خشکسالی در پایین دست شده و پدیده ریزگردها را بهوجود می آورند و در هنگام ترسالی هم به دلیل عدم مدیریت بهره برداری مناسب نمی توانند بحران سیل را مهار نمایند. از این گذشته، احداث سد بایستی بر اساس ارزیابی اثرات منفی و مثبت به اکوسیستم و سرزمین صورت گیرد نه براساس یک سیل با دوره برگشت چند ده ساله. بهجای تمرکز بر احداث دیوار بر روی رودخانه ها، توجه به مدیریت سرزمین و حفظ پوشش گیاهی که موجب تقویت آبخوانها می شود بایستی در سرلوحه کار قرار گیرد.
میترا ابراهیمی، کارشناس حوزه آب نیز از منتقدان این مسئله، در گفت و گو با « رسالت»، مطرح می کند:
«درسی که مسئولان باید از سیلاب های اخیر بیاموزند، این است که مدیریت سازه ای به بهانه کنترل سیلاب و یا احداث سدهای کوچک آبخیزداری در تمام رود درههای کشور، به رغم سرمایه گذاری های هنگفت آسیب زاست. اغلب این سازهها در جریان سیلاب های مختلف یا ظرفیت شان تکمیل شده که دیگر کاربری ندارند و یا ساخت و ساز آنها به گونه ای بوده که در طول زمان می شکنند و نابود می شوند؛ به این مفهوم که حجم آب زیادی در این سدها جمع شده و با وقوع سیلاب می شکنند و خسارتی عظیم را از نظر جانی و مالی به کشور تحمیل می کنند. بنابراین مسئولان باید در احداث این سازهها بازنگری کنند، سازههایی که به جای مفید و مؤثر بودن، مخرب اند و عملا اکوسیستم آب های زیرزمینی را برهم می زنند و در زمان وقوع سیل برخلاف تصور مدیران و مسئولان نقش غیرسازنده و آسیب زایی دارند.»
پیش تر با انتشار متنی از قول عباس محمدی، فعال محیط زیست، این مسئله را مورد واکاوی قرار دادیم که «آبخیزداریِ سازهای در این سالها با شدت بیشتری ادامه یافته و میرود که از نظر ابعاد کلی خاکبرداری و دستکاری در سیمای سرزمین، از سدسازی هم پیشی بگیرد و میتوان این اقدامات را نمونه غمانگیز و شاخصِ بی اعتنایی به ارزش پوشش گیاهی طبیعی و صورتبندی کوهستان خواند. مشاهدات نشان میدهند که دستکم در شرایط ایران که در آن فرسایش خاک بسیار بیشتر از حد طبیعی و میانگین جهانی است، سیلبندها در مدت کوتاهی (حدود دو سه سال) پر از رسوب میشوند و اگر خراب نشوند، هیچ کارکردی در نگهداشتن رسوبهای بعدی ندارند. همچنین نمیتوانند جریان سیل را کند کنند، چرا که «حوضچه آرامش» آنها پر شده و البته شیب کلی دره و کوهستان هم که پس از ساخت سیلبند تغییری نمیکند و سیلاب با همان سرعت پیشین، از کوه به پایین روانه میشود. سیلهای شدید اسفند ۹۷ و فروردین ۹۸ ثابت کردند همانگونه که هیچ سدی نمیتواند سیلهای بزرگ را مهار کند، هیچ خشکهچینی و گابیونی هم نمیتواند سیلابهای بزرگ را در درههای فرعی کماثر سازد.»
این فعال محیط زیست، باری دیگر در گفت و گو با «رسالت» و در اظهارنظری مشابه، نگرش سازه ای را زیرسؤال برده و می گوید: «پیوسته با وقوع هر سیلاب، مسئله احداث سد و آبخیزداری سازه ای داغ می شود اما این سازهها خود عامل تشدید کننده خطرند. در سیل های اخیر مشاهده کردیم که چندین سد کوچک و متوسط و بسیاری از سازههای آبخیزداری، تخریب شدند و طبیعتا خطر و آسیب سیل را تشدید کردند، به ویژه در سیستان و بلوچستان که این اتفاق گسترده بود. آبگرفتگی و سیلابی هم که وارد شهر تاریخی یزد شد به احتمال زیاد نتیجه شکست بندهای آبخیزداری بوده است. اگرچه با وقوع بارندگی، آب پشت این سازهها جمع می شود اما وقتی بارشها از یک حدی فراتر رود، این سازهها تخریب و تندآب غیرعادی روان می شود.»
اظهارات ابراهیمی نیز در گفت و گو با «رسالت» مبتنی بر همین مسئله است که برنامه های آبخیزداری به شیوه کنونی جای نقد و بازنگری دارد، اما موضوع مهمتری که این کارشناس حوزه آب مطرح کرده، این است که تالاب ها به طرز هولناکی خشک و تهی از آب بودند و این روزها بر اثر بارشهای سیل آساجان گرفته اند و این موضوع نشان می دهد، به بهانه کنترل سیلاب و جلوگیری از آسیب های آن نباید به پروژههای سدسازی روی آورد. تالابهای ما نباید از سدها تغذیه کنند، بلکه آب آنها از طریق سیلاب هاتأمین می شود. مسئولان ما باید اجازه دهند که این تالاب ها به شکل طبیعی و به واسطه بارشهای سیلابی پر شوند. لازم است همانند بسیاری از کشورهای دیگر، بستر سیلابی را در حدود ۵۰ متری حاشیه رودخانه ایجاد کرد تا در صورت سیلابی شدن رودخانه، آب در پهنه سیلابی گسترده شود و اگر هم تصرفی رخ داده باید با آزادسازی، پهنه را قابل نفوذ کرد، تا هم سفرههای آب زیرزمینی تغذیه شده و هم اینکه سیلاب کنترل شود و اغلب کشورهای پیشرفته از پوشش گیاهی و یا کران رودی استفاده می کنند تا به جذب بیشتر آب کمک شود.»
دستکاری در آبراهه و مسیر رود
دخالت در نظام طبیعت و محیط پیرامونی شهرها با انواع ساخت و سازها موجب شده است تا در سیلاب روزهای اخیر، بر شدت خسارت ها افزوده شود و «عدم رعایت حریم رودخانهها و رود درهها»، «تجاوز به حریم آبراههها» و «ساخت و ساز در حریم رودها» از کلیدواژههای پرتکرار است که رضا شهبازی، مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور نیز عدم رعایت حریم آبراهه و تخریب کانال انتقال آب را از عوامل تشدید کننده این بحران قلمداد کرده است، بحرانی که علی بیت اللهی، دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی را به یاد سیلاب سال ۱۳۹۸ دروازه قرآن شیراز انداخت. بیت اللهی در گفت و گو با ایسنا تشریح کرده است: در آن سیل نیز با توجه به دستکاریهایی که در آبراهه و مسیر رود شیراز انجام شده بود متأسفانه سیل روی سطح معبر و خیابان جاری شد و حدود ۲۱ نفر جان خود را از دست دادند. بررسی عکس های هوایی و بازدید های میدانی از سیلاب امامزاده داوود نیز نشان داد که جهت جریان آب کانالی با سطح مقطع کوچک و کم عرض بوده که به صورت بتنی احداث شده بود، متأسفانه روی این مسیل ساختمان سازی و تجاوز به بستر رودخانه صورت گرفته بود. تاریخ نشان می دهد که در سال ۱۳۳۳ نیز در همین مکان سیلی جاری بوده که تلفات جانی داشته است.
این سیلاب به گواه اظهارات بیت اللهی از این جهت اهمیت دارد که هفت آبراهه بزرگ و حوضه آبریز مشرف بر شهر تهران وجود دارد که از ارتفاعات شمالی مستقیم وارد محدوده شمالی شهر تهران میشود و نشان میدهد که تهران هم میتواند در برابر سیل آسیب پذیر باشد. علاوه بر حوضه آبریز کن که امامزاده داوود را در بر میگیرد، حوضه آبریز درکه، فرحزاد، دارآباد، گلابدره، جماران و تجریش هم آبراهه هایی هستند که در مواقع بارندگیهای شدید استعداد تشکیل سیلاب شدید را به دلیل وجود شیب تند دارند.
شیب تند؛ سرعت سیلاب را شدید و بیشتر میکند و بیت اللهی بر این باور است که باری دیگر درسی را که باید میگرفتیم نگرفتیم و با توجه به تجاوز به بستر آبراهه، با وجود اینکه سالهای سال آنجا سیلابی جاری نبوده شاهد این سیلاب بودیم.
در همین حال میترا ابراهیمی، دخالت های انسانی و احداث اتوبان بر روی رود درهها را خسارت بار دانسته و به «رسالت» می گوید: «تمام حریم و بسترها به شیوههای مختلف تصرف می شود و اگرچه مدتی قبل سخن از آزادسازی بستر و حریم رودخانه ها به میان آمد اما این عملیات به نحوی بوده که سازههای دیگری به نام «گردشگری»، حریم و بستر را تصرف کرده اند و برخی از این تصرفات نیز با چراغ سبز نهادهای دولتی انجام شده است.»
عباس محمدی، فعال محیط زیست نیز در گفت و گوبا «رسالت» عنوان می کند: «ساخت و ساز در کنار رودخانه ها و مسیل ها علت سیل نیست، بلکه خطرات و آسیب های این اقدام با بروز سیل تشدید می شود و مطابق روال همیشه، پس از فروکش کردن سیلاب، در همین امامزاده داوود ساختمانها، نوسازی و پاکسازی می شود و هیچ اقدامی صورت نمی پذیرد، چراکه تغییر نگرش به سیاستی کلی نیاز دارد و متأسفانه هنوز این سیاست مورد توجه نیست.»
بیتوجهی به لایروبی رودخانهها
لایروبی با هدف حفاظت رودخانهها در مقابل تعرض به حریم و بستر آنها و کاهش خسارات احتمالی سیلاب، نقش مهم و حائز اهمیتی دارد و در جریان وقوع سیلاب امامزاده داوود، نمایندگان مجلس از ترک فعل دستگاههای ذیربط گفتند. از جمله سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی که در بازدیدی از مناطق سیلزده تأکید کرد: رودخانههای شهر تهران نیازمند لایروبی است و این خواسته ما از وزارت نیرو است. محسن پیرهادی از دیگر نمایندگان مجلس، طی روزهای گذشته، عملکرد وزارت نیرو و به صورت ویژه سازمان منابع طبیعی را نامطلوب خوانده و به طور مشخص عنوان کرد که سازمان منابع طبیعی موظف به لایروبی حریم رودخانه بوده اما سهل انگاری و تعلل داشته است و همین تعلل یکی از علت های اصلی خسارت بار شدن سیل کن بوده است، چرا که به گفته کارشناسان این حوزه، در سال ۹۸ به دلیل لایروبی مسیر رودخانه، بارشی که ۵ برابر میزان اخیر بود به راحتی کنترل و مانع از بروز چنین حادثه ای شده بود، بنابراین مسئولان باید شرح دهند چرا سیل اخیر که یک پنجم سال ۹۸ بوده چنین خسارت بار شده است؟
البته در این باره گفتنی هایی است که «میترا ابراهیمی»، در گفت و گو با «رسالت» مطرح کرده است. به اعتقاد این کارشناس حوزه آب: «نباید به اسم لایروبی، تمام درختان و گیاهان کران رودی را از بین برد، در این صورت معیشت مردم هم مختل می شود. از سویی، اکوسیستم های غنی گیاهی و جانوری در بافت کران رودی وجود دارد که براثر لایروبی به همراه بافت اسفنجی نابود شده و حالت نفوذپذیری آب کاهش می یابد، بنابراین باید این بافت اسفنجی، کران رودی و پیچان رودی حفظ شود تا آب نفوذ کند.»
لزوم راه اندازی سامانه هشدار سیل
این روزها عبارت «ترک فعل» زیاد به گوشمان خورده، ترک فعلی که با تأخیر سه ساله درراه اندازی سامانه هشدار سیل مطرح است. طبق ماده ۲۶ قانون هوای پاک، سازمان هواشناسی کشور مکلف بوده در بازه زمانی ۲ ساله شبکه ملی هشدار و پیش آگاهی سیل و طوفان را تا سال ۹۸ تکمیل کند و حالا سازمان بازرسی کشور به دلیل خسارت گسترده سیلاب های اخیر، به دنبال آن است تا برای دستگاههایی که در رابطه با این سامانه ترک فعل داشتند پرونده قضائی تشکیل دهد. موضوعی که به زودی در دستور کار دیوان محاسبات هم قرار می گیرد.
راه اندازی هشدارهای سریع و دقیق برای پیشگیری از بحران، آنچنان اهمیت دارد، که بارها کارشناسان ضرورت آن را گوشزد کرده اند. « پیشبینیها اغلب دقیق نیستند. ما در قسمت پایش وهشدار به دنبال این هستیم که به دقیقترین پیشبینی دسترسی پیدا کنیم. این امر مستلزم ادواتی هست که هنوز از آنها بیبهرهایم. ما همچنین فاقد مراکزی هستیم که بتوانند این دادهها را مرتبا پردازش کنند و تحلیلهای دقیق و صحیح با حجم بالا را انجام دهند. این موضوع زمانی اهمیت دوچندان پیدا میکند که در سیل و تحلیل آن ویژگیهای خاصی نیز وارد میشود و کار پیشبینی آ ن را مشکل میکند. باید از تصاویر ماهوارهای نیز استفاده کنیم که امکان استفاده از آنها برای ما فراهم است.» جمله ای از زبان فاطمه فلاحتی، مدیر گروه مخاطرات هیدرولوژیکی پژوهشکده سوانح طبیعی که نشان می دهد؛ شبکه ملی هشدارهای سریع را باید جدی گرفت.
مرتضی اکبرپور، معاون پیشین سازمان مدیریت بحران کشور نیز در این باره تأکید کرده، «یکی از مشکلات ما این است که سامانه هشدار مناسبی نداریم و غافلگیر میشویم. هواشناسی رگبار را پیشبینی کرده و درباره آن هشدار هم داده بود اما اینکه در دامنه کوهها چه اتفاقی میافتد مستقل از پیشبینیهاست. در کشورهای دیگر سامانههای هشدار سریع سیل وجود دارد و آن وقت دیگر حادثه غیرمترقبه نیست و میتوان از اثرات مخرب آن جلوگیری کرد. لازم است این سامانهها در تمامی رودهای کشور با اولویت رودهای دارای سابقه سیل و همچنین مسیلها نصب شود. باید سیستمهای هشدار جدید در کشور ما نیز راه اندازی و همچنین به مشکلات زیرساختی مانند ضعف اینترنت و شبکههای اطلاعرسانی نیز پرداخته شود. اجرای سیستمهای هشداردهنده تکلیف وزارت نیرو است که باید سامانههای هشدار سریع را در بالادست رودخانهها و سدها با همکاری سازمان مدیریت بحران راه اندازی کند. این پروژهای جمعی است که باید با همکاری نهادهایی نظیر صداوسیما، رسانههای گروهی، سازمان هواشناسی، استانداریها، وزارت ارتباطات و … اجرایی شود، تا به محض پیشبینی وقوع سیل از طریق رسانهها موضوع به مردم اطلاع داده شود.»
عدم آموزش عامل بیتوجهی به هشدارها
برخی شهروندان به پیش بینی ها و هشدارها توجهی ندارند، شاید به این دلیل که مسئولان ما، رفتار سیل و قدرت تخریبی آن را به جامعه آموزش نداده اند. در این باره علی بیت اللهی، دبیر کارگروه مخاطرات طبیعی می گوید: «همین که دیده شده برخی افراد با خودرو وارد جریان روان آب میشوند، نشان میدهد اطلاعاتشان در مورد سیل و قدرت آن کم است. اگر این فرد بداند بادی که در لاستیکهای خودرو وجود دارد، در آبی به ارتفاع ۲۰ سانتیمتر مانند قایق بادی رفتار میکند، قطعا دیگر چنین کاری انجام نخواهد داد. به این خاطر معتقدم اگر این آموزشها استمرار داشته باشد در ذهن مردم ثبت میشود.»
میترا ابراهیمی، کارشناس حوزه آب نیز در گفت و گو با «رسالت» تأکید می کند: «شهروندان نمی دانند در هنگام وقوع سیل چه کنند. در واقع آموزش های اولیه، نحوه فرار از خطر و ریسک نکردن بسیار محدود است و دستگاههایی نظیر صداوسیما باید نشان دهند که به عنوان مثال عمق آب ۵ سانتی متری، در زمان وقوع سیل می تواند بسیار خطرناک باشد. شاید در هنگام تردد با وسایل نقلیه، ظاهر آب آرام باشد اما نباید وارد آن شد. این موارد مستلزم آموزشهای مستمر است تا ملکه ذهن شود. بهره گیری از ظرفیت رسانه ای کشور در قالب ارسال پیامک و اطلاع رسانی در گروههای واتساپی و یا آموزشهای صداوسیما را باید جدی گرفت. پلاکاردهایی نیز باید توسط شهرداری ها و دهیاری ها با ابتکارات خود این بخش ها و یا رهنمودهای کشوری، در مناطق پرخطر نصب شود. این مسائل مستلزم سازماندهی پیچیده ای نیست، اما دستگاههایی که در حوزه اطلاع رسانی نقش دارند، آنقدر درگیر مسائل حاشیه ای هستند که عملا موضوعات در اولویت و مهم نظیر آموزش شهروندان را جدی نمی گیرند.»
سیل در تمام فصول
وقوع سیل در تابستان با دردسرهای خاصی همراه است و معمولا مردم به دلیل گرما و آفتابی بودن هوا هشدار بروز سیل را جدی نگرفته و باور نمی کنند که ممکن است در هوای آفتابی باران های رگباری به بروز سیلاب منجر شود.
محمد حسن نامی، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، درباره جزئیات سیل اخیر در شرق استان فارس به همین مسئله اشاره کرده؛ اینکه «این منطقه دارای درهای زیبا و سرسبزاست که در فصل گرما به تفرجگاه و محل تفریح مردم بدل میشود. در روز جمعه، ۳۱ تیرماه حدود ۲۰۰۰ تا ۲۲۰۰ نفر در رودخانه واقع در این دره حضور داشتند. هنگامی که هشدار وقوع سیل صادر شد، هیچ اثری از بارش باران در محل حادثه دیده نمیشد و طبیعی بود که مردم به این هشدار توجه نکنند. در واقع مردم باور نمیکردند که ممکن است در چنین شرایطی سیل رخ دهد، در حالی که در بالادست رودخانه باران شدید باریده و منجر به جاری شدن سیلاب شده بود و در عرض کمتر از نیم ساعت به منطقهای رسید که هیچ اثری از بارش باران در آن وجود نداشت.»
« برخی ازمردم باور ندارند که ممکن است سیلابی در تابستان رخ دهد، در حالی که ما سالهاست روند سیلاب ها را به کرات در این فصل دیدهایم.» جمله ای که گوینده آن دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی است. علی بیت اللهی هشدار می دهد: سیلهایی که اتفاقا در آن فصل رخ میدهد قدرت تخریبی بالایی دارند. حتی در پاکدشت تهران، استهبان استان فارس و دیگر مناطق مختلف کشور نیز شاهد سیلابهای تابستانه زیادی بودیم و مردم و مسئولان باید تغییرات اقلیمی را باور کرده و مثل روال سابق انتظار نداشته باشیم که در تابستان سیلاب خسارتزا کمتر باشد. اتفاقا پیشبینیها بر این است که زین پس تعداد این سیلاب ها نیز بیشتر خواهد شد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.