دردسر آپارتماننشینی
خانه صرفا مکانی برای سکونت و آرمیدن نیست. خانه تنها سرپناه نیست و کارکردِ آنهم محدود به محافظت در برابر سرما و گرما نیست، بلکه چارچوبی است برای حفظِ تشخص و فضایی به نسبت خصوصی برای زندگی. این درحالی است که با افزایش جمعیت آپارتماننشین، دیگر واژه خانه اختیاری و حریم خصوصی برای اعضای یک آپارتمان که ضخامت دیوارهای مسکونیشان کماست و در مجاورت هم هستند، هیچ معنایی ندارد. از سوی دیگر اغلب آپارتماننشینان، با شرایط سکونت در این محیط سازگاری ندارند و اجبار در پذیرش این نوع سکونت، مغایر بافرهنگ و نگرش جامعه سنتی و ناآشنا به قوانین و فرهنگ آپارتماننشینی، این محیط را به فضایی تنشزا تبدیل کرده است.
نتایج سرشماری و پژوهشها نشان میدهد، ۸۶ درصد مردم تهران در آپارتمانهای چهار طبقه به بالا زندگی میکنند که بهصورت پرتعداد و فشرده در یک زمین واحد ساختهشدهاند، حال اینکه خانههای تکواحدی غالبا از یک محیط باز مانند حیاط تشکیلشده و مشتمل بر محلی بسته است که امروزه به علت افزایش جمعیت کمتر شاهد چنین خانههایی هستیم، بهویژه در شهرهای بزرگ غالبا خانهها بهصورت آپارتمانی بناشدهاند و در برخی موارد دردسرهای این نوع زندگی، آنچنان زیاد میشود که ساکنین را کلافه و خشمگین میسازد. بااینحال برخی از شهروندان معتقدند، بیشتر مشکلات آپارتماننشینی کوچک و بیاهمیت است که چون در طول زمان تکرار میشود، به موضوعی بزرگ و آزاردهنده بدل شده و غیرقابلتحمل میشود. نتیجه گفت وگو با افراد در کلانشهرهای مختلف نیز تاییدکننده این نظر است و مثالهای زیادی برای آن وجود دارد.
شهروز که در تهران ساکن است، میگوید: «هرروز وقتی خستهوکوفته از سرکار برمیگردم و میخواهم بعد از یک روز پرکار حسابی استراحت کنم، همینکه سرم را روی بالش میگذارم صدای گوپگوپ ضبط همسایه روبهرویی روی اعصابم چنان فشاری وارد میکند که ناچار میشوم یک بالش دیگر روی گوشهایم بگذارم تا شاید صدا کمتر به گوشم برسد. اما فایدهای ندارد. صدا آنقدر نافذ است که بالش هم فایدهای ندارد. به هر بدبختی که هست خودم را قانع کردم تا به همین وضع عادت کنم و بخوابم. تازه چشمش گرم میشود که سروصدای دیگری از جا میپراندم. خوب که گوش میکنم، میفهمم صدای خداحافظی همسایه طبقه پایین با مهمانها است اما این خداحافظی کردن آنقدر طولانی و پرسروصداست که به یک پدیده آزاردهنده تبدیلشده. و با هزار زحمت تصمیم میگیرم هر طور شده بخوابم و به سروصداهای اطراف توجه نکنم، چون ۶ صبح باید سرکار باشم.»
این شهروند با اشاره به خانههای تکواحدی میگوید: «در این خانهها، حریم خانواده محفوظ میماند و آزادی و استقلال افراد نیز خدشهدار نمیشود چراکه منازل تکواحدی بافاصله از یکدیگر مجزا شدهاند و هر قطعه از زمین به یک خانواده مشخص اختصاص پیدا میکند، برخلاف منازل آپارتمانی که در هر قطعه از زمین منازل زیادی احداث میشود. تأمین آرامش یکی دیگر از ویژگیهای مثبت این منازل است، چون ارتباط منازل با یکدیگر اندک است و همسایهها کمتر از آلودگیهای صوتی ناشی از خانههای مجاور رنج میبرند. آپارتمان برای خانوادههای بچهدار ایدهآل نیست زیرا والدین برای عدم ایجاد مزاحمت از بازی بچهها در درون واحدهای مسکونی جلوگیری میکنند. این محدودیت کودکان را از حرکات طبیعی موردنیازشان محروم میکند که درنتیجه سبب به وجود آمدن رفتارهای غیراجتماعی، گوشهگیری و تماشای بیشازحد تلویزیون میشود.»
علیرضا نیز در تهران ساکن است و اعتقاد دارد بیشتر مشکلات آپارتماننشینی در پایتخت مربوط به استفاده نشدن از عایقهای صوتی و دیوارهای باضخامت مناسب بین آپارتمانهای همجوار است.
او از مشکل خودش مثال میزند و میگوید: «اتاق نشیمن آپارتمان روبهروی ما، دیواربهدیوار اتاقخواب آپارتمان ماست. تخت خواب ما با دیوار ۲۰ سانتیمتر فاصله دارد، تلویزیون آنها هم آنطرف دیوار است. روزهای تعطیل زن همسایه از صبح تا شب فیلم و سریالها را با صدای بلند نگاه میکند. انگار در اتاقخواب ما تلویزیون نگاه میکنند. همسایه هم تقصیری ندارد چون نقشهکش ساختمان به این مسائل توجه نکرده و بسازوبفروش دیوار نازک و بدون عایق بین خانهها انداخته است. مشکل این است که کار شهرداریها، گرفتن رشوه و پارتیبازی شده است. نظارتی روی ساختوساز و نقشهها ندارند.»
مشکلات مجردها
مشکلات آپارتماننشینان مجرد مضاعف است. آرش ۳۲ ساله و مجرد است که در یک ساختمان شامل ۲۸ واحد مسکونی زندگی میکند. او در این زمینه میگوید: «فرهنگ عمومی خیلی بهتر از چندسال قبل شده است. اما مشکل این است که تمرین موسیقی میکنم و همسایهها همیشه از سروصدا شکایت دارند. در جلسات ساختمان من سعی دارم به آنها توضیح بدهم که این حق من است در خانهام موسیقی تمرین کنم، اما آنها فکر میکنند که موسیقی تمرین کردن من به دلیل مجرد بودن است و با آن طبیعی برخورد نمیکنند.»
دو جوان شاغل در یک شرکت خصوصی از جدی گرفته نشدن خود به دلیل تجرد گلایه کرده و میگویند: «در واحدهای شرقی ساختمان محل زندگی من، خانوادههایی در ۱۰ واحد زندگی میکنند که ما آنها را نمیبینیم. با ۱۰ واحد غربی که نزدیک هم هستیم گاهی اوقات مشکلاتی پیش میآید. مثلا وقتی از سروصدای واحدهای دیگر شکایت میکنیم، مدیر ساختمان میگوید شما که مجرد هستید نباید از این حرفها بزنید. میگوید همهجا از مجردها گلایهدارند که سروصدا میکنید ولی شما برعکس از بقیه گلایه میکنید که چرا سروصدا میکنند. فکر میکنند فقط خانواده حق شکایت دارد. کسی که مجرد است استراحت لازم دارد. حق دارد مثل بقیه از سروصدا شکایت کند.»
گلایه از بیتفاوتیها
شیرین، ۵۱ ساله از بیتفاوتی همسایهها نسبت به خودش شکایت دارد و میگوید: « تبریز در خانه ویلایی زندگی میکردیم و همسایهها خیلی مهربان بودند. هرزمانی که مشکلی داشتم به من کمک میکردند و با چند نفر از همسایهها رفتوآمد داشتیم. حالا که به خاطر شغل همسرم مجبور شدیم خانه خود را بفروشیم و در آپارتمانی نقلی در تهران زندگی کنیم، شرایط فرق کرده. اینجا مردمدوست ندارند باهم رفتوآمد کنند. اگر یک ماه از خانه بیرون نرویم کسی نمیآید بپرسد زنده هستیم یا نه. گاهی نوههایم از تبریز به تهران میآیند و صدای روابط زناشویی واحدهای کناری، در واحد ما شنیده میشود و کلی از این بابت خجالت میکشم، انگار در آپارتمانها چیزی به نام حریم خصوصی و چهاردیواری وجود ندارد.»
بهداشت عمومی، بهداشت روانی
زندگی جمعی سبب میشود که قسمتی از مسائل بهداشتی و خصوصی افراد و خانوادهها، ابعاد جمعی و گروهی به خود بگیرد. بهطور مثال اینکه شخصی تشخیص بدهد زبالههای خود را هر دو روز یکبار از خانه خارج کند یا بهصورت روزانه، مسئلهای شخصی است، اما چگونگی انتقال این زبالهها در محیط عمومی ساختمانها یک مسئله فردی نیست.
یک خانم اهل اصفهان در این زمینه میگوید: «ساختمان ما چهار واحد دارد. همسایهها قبول نمیکنند که کسی برای تمیز کردن راهپلهها بیاید و میگویند هرکس جلوی خانه خودش و راهپله را تمیز کند. بعضی وقتها یک نفر کیسهزبالهاش پاره است و آبش میچکد روی پلهها. پشه و مگس جمع میشود و باعث مریضی است.»
یک کارمند بانک در تهران که ساکن ساختمان ۲۲ واحدی است و دو واحد را نیز اجاره داده، میگوید: «در ساختمانی مثل ساختمان ما که تعداد واحدها زیاد است، در هر دورهای یک یا دو واحد مشکلدار داشتهایم. اگر قرار باشد هر ۲۲ واحد زبالههای خود را جلوی در بگذارند پیادهرو بسته میشود. بااینکه مدیریت ساختمان بارها در جلسات تذکر میدهد بازهم بعضی واحدها رعایت نمیکنند. این مسائل به شکلی است که اگر کسی نخواهد رعایت کند، دیگران کاری از دستشان ساخته نیست. قانونی درزمینه آپارتماننشینی وجود ندارد که بتوان شکایت کرد. باوجوداینکه سر هر کوچهای یک سطل زباله مکانیزه قرارگرفته اما شهروندان به خود زحمت نمیدهند که زبالههایشان را تا سر کوچه ببرند و آنها را هر ساعتی که مایل هستند دم درب آپارتمان رها میکنند. ضمن اینکه برخی از ساکنین حین خروج زبالهها از منزل به سالم بودن نایلون آن توجه نکرده و اکثر مواقع آب زباله از پارگیهای نایلون روی زمین میریزد و پلههای آپارتمان باحالت زشتی آلوده میشود و بوی نامطبوعی آپارتمان را پر میکند.»
او رعایت نکردن مسائل بهداشتی در آپارتمانها را باعث مشکل پیدا کردن همه ساکنان یک ساختمان میداند و در تایید نظر خودش مثالی میآورد: «در ساختمان ما همسایهها برای سمپاشی سراسری توافق و هزینه کردند. ما دو سال سوسک نداشتیم تا اینکه یک مستأجر جدید به ساختمان اضافه شد و حالا از طریق اسبابهایش یا طریقی دیگر، دوباره در ساختمان سوسک پیداشده. چندین بار همسایهها مراجعه کردند و تذکر دادند که بهداشت را رعایت کند، اما گوشش بدهکار نیست و به خاطر همان تذکرها میگوید سهماش از سمپاشی جدید را نمیدهد.»
یک خانم اهل مشهد نیز به مسئله استفاده از توتون و تنباکو در آپارتمانها اشاره و میگوید: «آپارتمان ما طبقه سوم است. از راهپلهها بوی سیگار و قلیان بالا میآید. طبقه اول مدام قلیان میکشند. هربار که در آپارتمان باز و بسته میشود خانه بوی قلیان میگیرد. متأسفانه همسایهها نهتنها در فضای بسته آپارتمان سیگار میکشند بلکه فیلتر سیگار خود را در راهروهای آپارتمان میاندازند و ذرهای توجه نمیکنند که سایر همسایهها هم ناچارند دود سیگار آنها را تحمل کنند و دم نزنند.»
زندگی جمعی و فرهنگهای متفاوت
در سالهای اخیر با بد شدن وضعیت اقتصادی و افزایش ناگهانی قیمت کرایهخانه، مستأجرانی با نگرشها و فرهنگهای متفاوت مجبور به جمع شدن در یک محله شدهاند.یک خانم ۴۵ ساله که سه سال قبل با همسر و دو فرزند خود مجبور به تغییر محل زندگی از مرکز شهر به یکی از محلات جنوب تهران شده است میگوید: «میدانید اصلاً به فرهنگ ما نمیخورند. ساکنان این آپارتمان مدام باهم دعوا میکنند و پسر بزرگ در خانهدارند. فحشهای خیلی بد میدهند. من به همسرم نمیگویم. حساس است روی این مسائل. میترسم برود با آنها درگیر شود ولی ما عذاب میکشیم از این وضعیت.»
شهروندی ۵۴ ساله از مشرف بودن پنجره آپارتمانها به یکدیگر گلایه دارد و میگوید: «روزی که اینجا را کرایه میکردیم متوجه نشدم همسایه روبهرویی پسر بزرگ دارد. در تابستان و گرما نمیتوانیم پنجره را بازکنیم. مجبوریم از صبح تا شب کولر روشن باشد. پول برق برای ما زیاد میآید.»یک خانم اهل اراک، بزرگترین مشکل آپارتماننشینی را اختلاف فرهنگی بین ساکنان یک ساختمان میداند. او میگوید: «یک زن و شوهر در ساختمان ما زندگی میکنند که ۴۰ سال در خانه مستقل زندگی کردهاند و بچههایشان به بهانه قدیمی شدن خانه قبلی برای آنها آپارتمان خریدهاند و زمین خانه آنها را برای خودشان ساختهاند. این آقا عادت دارد غروبها با زیرپوش و شلوارک جلوی در ساختمان میایستد و کلاً با زیرپوش در ساختمان رفتوآمد میکند. خوب این جلوی افراد دیگر ساختمان و مهمانها درست نیست. خودش هم این احساس را ندارد که چنین کاری بد است.»
هزینههای مشترک و سلیقههای غیرمشترک
از دیگر مشکلات رایج زندگی آپارتماننشینی هزینههای مشترک قبضهای برق، گاز و آب در ساختمانهایی است که کنتورهای مجزا برای آپارتمانها در نظر گرفته نشده است.
یک شهروند گرگانی که طی مدت ۲۰ سال آپارتماننشینی در چند شهر، چهار مرتبه بهعنوان مدیر ساختمان مسئولیت محاسبه هزینهها را بر عهده داشته است بیان میکند: «یکی میگوید وقتی ساکنان یک آپارتمان مسافرت هستند باید هزینهها به ازای تعداد روزهایی که نیستند کم شود. یکی میگوید وقتی یکی مهمان زیاد دارد باید پول آب و برق بیشتر بدهد. یک نفر میگوید باید پول گاز تقسیمبر تعداد واحدها شود، ولی یک نفر دیگر میگوید باید تقسیمبر تعداد نفرات شود. هر شیوهای انتخاب شود، چند نفر شاکی دارد.»یک شهروند اهل ساری میگوید که در زمستان گذشته بر سر محاسبه مبلغ گاز بین ساکنان ساختمان آنها درگیری به وجود آمده است. او میگوید: «در جلسه ساختمان قرار گذاشتیم به دلیل مصرف بالای شومینه، ساکنین شومینه روشن نکنند. بعضی از واحدها استفاده کردند و بقیه متوجه شدند. این دزدی از جیب بقیه است. شومینه سه، چهار برابر بخاری معمولی گاز مصرف میکند. درواقع باید آنها سه، چهار برابر پول گاز بدهند ولی ندادند. بقیه ساکنان روی لجبازی با آنها شومینهها را روشن کردند و پول گاز به خاطر محاسبه پلکانی، خیلی زیاد آمد.
عباس یک شهروند تهرانی است. او که مدتهاست در یک آپارتمان ۶۰ متری اجارهای زندگی میکند دراینباره میگوید: «آپارتمان در حکم یکخانه است که مالکیت آن در انحصار چندین نفر است چون همه افراد یک آپارتمان با یک کلید در را باز میکنند و وارد میشوند اما آیا بهراستی فرهنگ آپارتماننشینی در کشور ما جاافتاده و آیا قوانین آپارتماننشینی رعایت میشود؟»
او در پاسخ به سؤال خود میگوید: «متأسفانه علیرغم گسترش آپارتماننشینی در اکثر شهرهای کشور فرهنگ آپارتماننشینی در ایران آنچنانکه بایدوشاید جانیفتاده و هنوز مردم حق همسایهها را بهدرستی ادا نمیکنند. با توجه به زندگیهای ماشینی، اینروزها اکثر افرادی که در یک آپارتمان زندگی میکنند همدیگر را نمیشناسند و همانطور که گفتم آپارتمان، خانه بزرگی است که مالکیت آن در انحصار چندین خانواده است لذا در این خانه بزرگ که اعضایش همدیگر را نمیشناسند مسائلی چون سرقت زیاد پیش میآید چراکه هرکس وارد آپارتمان شود همسایهها تصور میکنند که شاید مهمان همسایه دیگر باشد یا شاید هم عضوی از اعضای خانواده آنها! و همین ناآشناییها در ایجاد مسائلی چون سرقت در آپارتمانها تأثیرگذار خواهد بود.»
کلافه از دعوای همسایهها
مینا شهروند دیگری از اردبیل است که زندگی در آپارتمان را دوست ندارد و در این زمینه میگوید: «ما هم مثل اکثر مردم آپارتماننشین هستیم اما ایکاش آنقدر توانایی مالی داشتیم که در یکخانه تکواحدی زندگی میکردیم، حتی یکخانه ۴۰ متری. دخترم سال گذشته کنکور داد و من و پدرش تمام شرایط را برای درس خواندن او مهیا کردیم اما متأسفانه همسایههای محترم تمام زحمات ما را به باد دادند. در طبقه بالای ما زوج جوانی زندگی میکردند که چند ماه بیشتر از ازدواجشان نگذشته بود. اما متأسفانه باهم تفاهم نداشتند و هر شب شاهد دعوا و کتککاری شدید آنها بودیم و سروصدای این دعوا بهقدری آزاردهنده بود که گویا در خانه ما دعوا شده. صدای شکستن ظروف یکی پس از دیگری و پرتاب وسایل به سمت درودیوار ما را کلافه کرد اما کاری از دستمان برنمیآمد. وقتی سروصدای دعوای آنها بلند میشد، دخترم کلافه و عصبی میشد. حتی در گوشهایش پنبه میگذاشت اما بیفایده بود، چون وقتی آنها در طبقه بالا دعوا میکردند سقف خانه ما به لرزش درمیآمد. در نزدیکی منزل ما هم کتابخانهای نیست که دخترم برای درس خواندن در آنجا ثبتنام کند و بهناچار این وضعیت را تحمل کرد و نتیجه کنکورش هم اصلا مطلوب نبود.»
رسیدگی دادگاههای عمومی و شوراهای حل اختلاف به مشکلات آپارتماننشینی
ابراز گلایهمندی آپارتماننشینان درحالی است که حمیدرضا محمدی، مدرس دانشگاه و حقوقدان دراینباره معتقد است: قوانین کمو بیاطلاعی مردم از این قوانین اختلافات زیادی را بین همسایگان بهوجود آورده است و گاها وقتی پروندههای اختلافی را بررسی میکنیم با عناوینی برخورد داریم که بسیار کوچک هستند؛ بهعنوانمثال دو همسایه فقط به خاطر قرار دادن جای کفشی یا یک گلدان در راهرو با یکدیگر به اختلاف خوردهاند!این مدرس دانشگاه که در یک برنامه رادیویی صحبت کرده، بابیان اینکه تا قبل از سال ۱۳۴۳ قانونی در رابطه با آپارتمانها وجود نداشت، میگوید: تا آن زمان اساسا مسئله آپارتماننشینی خیلی ظهور و بروز نکرده بود و بیشتر مردم در خانههای تکواحدی زیست میکردند. اما امروز خانوادهها در واحدهای کوچک آپارتمانی با یکدیگر زندگی میکنند. این مسئله ممکن است عامل بروز اختلافاتی شود و درنتیجه قانون برای رفع این اختلافات احتمالی قوانینی را در رابطه با آپارتماننشینی وضع کرده است. قانون آپارتماننشینی از سال ۱۳۴۲ تاکنون بارها اصلاحشده است، آخرین اصلاح قانون آپارتماننشینی مربوط به سال ۱۳۷۶ است و هماکنون نیز در حال اصلاح و تغییراتی در این قانون هستیم که البته هنوز مصوب نشده است.این حقوقدان، حجم قوانین و مقررات مربوط به آپارتماننشینی را بسیار کمعنوان و بیان میکند: باوجودآنکه قوانین مربوط به این حوزه چند صفحه بیشتر نیست اما بیشتر مردم در این زمینه بیاطلاعاند و درنتیجه اختلافات زیادی بین همسایگان یک ساختمان دیده میشود. از سوی دیگر قوانین نیز بهروزرسانی نشدهاند و به همین جهت ازنظر قانونی هم دچار مشکل هستیم.او درباره اینکه آیا مرجع خاصی برای رسیدگی به اختلافات آپارتماننشینی وجود دارد یا خیر، اظهار میکند: دادگاه خاص و ویژه برای رسیدگی به این اختلافات وجود ندارد و دادگاههای عمومی و شوراهای حل اختلاف به مشکلات آپارتماننشینی رسیدگی میکنند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.