دخیلک یا ایران!
حنیف غفاری
در شرايطي که مناقشه رياض و ابوظبي در عدن ( يمن) وارد فاز آشکار شده است، رسانه هاي منطقه اي و فرامنطقه اي از تمايل بن زايد و بن سلمان براي عادي سازي روابط خود با جمهوري اسلامي ايران خبر مي دهند. بدون شک فاکتورها و مولفه هاي متعددي در تحقق اين موضوع موثر بوده که از جمله آنها مي توان به شکست سنگين ائتلاف متجاوز سعودي- اماراتي در يمن، ناتواني لابي سعودي در کنگره آمريکا و کاخ سفيد در جلب حمايت حداکثري و مطلق ترامپ از رياض( خصوصا پس از ماجراي قتل قاشقچي) ،شکنندگي شرايط سياسي نتانياهو در سرزمينهاي اشغالي و از همه مهم تر، افزايش قدرت و ابتکار عمل محور مقاومت در منطقه اشاره کرد. از سوي ديگر، نشانه ها
و شواهد موجود نشان مي دهد که دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي کشورمان به سوي “عبور نسبي از ديپلماسي اروپايي” و “گذار به سوي ديپلماسي منطقه اي” گام بر مي دارد.کليت اين گذار امري مبارک است اما در عين حال نبايد از خطوط قرمز و حتي ظرافتهاي بازي ديپلماتيک در فضاي منطقه غرب آسيا نيز غافل شد. در اين خصوص نکاتي وجود دارد که نمي توان به سادگي از کنار آن گذشت:
۱-آنچه امروز ابوظبي و رياض را نسبت به تغيير رفتار و حتي در مواردي کتمان سازي و حذف مقطعي استراتژي هاي
مخرب خود در قبال کشورمان مجاب ساخته،پشيماني و ندامت اين کشورها نسبت به رفتارهاي ضد ايراني آنها نبوده است! در ماوراي اين تغيير رفتار، برخي اهداف کوتاه مدت و ميان مدت و برخي محاسبات ريزبينانه و متعاقبا، برخي انتظارات به چشم مي خورد که بايد به خوبي مورد رصد و تحليل دستگاه ديپلماسي ما قرار گيرد. بنابراين اگر ذره اي تصور کنيم که تغيير رفتار شيخ نشينهاي منطقه نسبت به ايران يک” کنش مشتاقانه ” از سوي آنهاست، سخت در اشتباه خواهيم بود! اين تغيير رفتار نوعي “واکنش اجباري” نسبت به تحولاتي است که در منطقه و نظام بين الملل رخ مي دهد .تحولاتي که مطلوب عربستان و همپيمانان آن نيست.
۲-ترسيم مختصات نقطه اي که امروز رياض و ابوظبي در آن قرار گرفته اند،چندان دشوار نيست. آنها انتظار داشتند پس از انهدام پهپاد جاسوسي آمريکا توسط جمهوري اسلامي ايران، دونالد ترامپ فورا آتش جنگ عليه ايران را در منطقه شعله ور سازد. با اين حال استراتژيستهاي ارشد نظامي در واشنگتن به اين نتيجه رسيدند که شعله ور شدن آتش هر جنگي عليه ايران، عواقب و تبعات بسيار سختي براي ساکنان کاخ سفيد و به طور کلي حکومت آمريکا خواهد داشت.نکته جالب توجه اينکه پس از اين حادثه، برخي از تحليلگران آمريکايي ضمن پرده برداري از بهت و استيصال امارات و عربستان، خلط و همسان سازي دکترين بوش پسر و دونالد ترامپ در حوزه سياست خارجي را اصلي ترين خطاي راهبردي اين دو دانستند، در حالي که احتمالا اگر بوش پسر نيز در راس معادلات سياسي و اجرايي واشنگتن حضور داشت، همان تصميم دونالد ترامپ ( مبني بر عدم مواجهه نظامي با ايران ) را در قبال ماجراي سرنگوني پهپاد اتخاذ مي کرد.
۳- تعيين و تنظيم روکرد جمهوري اسلامي ايران در برابر هرگونه چرخش گفتاري، رفتاري و راهبردي عربستان و امارات، مستلزم چينش ثوابت و متغيرات زيادي در کنار يکديگر خواهد بود که مهم ترين آنها، رصد سقف ( ظرفيت) و ميزان واقعي تغيير پذيري اين دو بازيگر منطقه اي است. همچنين در اين محاسبه راهبردي، بايد «گذشته»،«حال» و « آينده »
سعودي ها و اماراتي ها را نيز به صورت کامل در نظر گرفت. هرگونه واکنش جمهوري اسلامي ايران نسبت به استيصال و شکست سياست هاي
منطقه اي امارات و عربستان ، بايد بر مبناي رصد هوشمندانه و ترسيم همه احتمالات در آينده (در قالب آينده پژوهي ) باشد. در اين صورت، نه تنها شاخ و شانه کشيدن هاي پوشالي و تو خالي سعودي ها و اماراتي ها
و نه در آن سو، فريادهاي «دخيلک يا ايران» آنها ما را از مسير موثر و منطقي خود ذره اي دور نخواهد کرد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.