خودم برای خودم! - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 22424
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 07 خرداد 1399 - 8:18 |
«رسالت» به بررسی خانوارهای تک نفره می‌پردازد؛

خودم برای خودم!

 این درد، تا عمق ناکجا و گوشه گوشه جان و جهان ما ریشه دوانده، درد گرفتاری آدم‌ها در پیله «تک زیستی» و سهمشان از مجموع خانوارهای کشور که 8.5 درصد است. شاید چنین سبک و سیاقی از زندگی،  بسیار بی‌نقص و مطمئن به نظر برسد و نتوان نام درد  را بر آن نهاد
خودم برای خودم!

‌|  گروه اجتماعی- مرضیه صاحبی‌|  
 این درد، تا عمق ناکجا و گوشه گوشه جان و جهان ما ریشه دوانده، درد گرفتاری آدم‌ها در پیله «تک زیستی» و سهمشان از مجموع خانوارهای کشور که ۸٫۵ درصد است. شاید چنین سبک و سیاقی از زندگی،  بسیار بی‌نقص و مطمئن به نظر برسد و نتوان نام درد  را بر آن نهاد اما کسانی را می‌شناسم در همین پایتخت درندشت که وقتی در امتداد تنهایی، کارد به استخوانشان می‌رسد و نبض زندگی‌شان در ساعات مشخصی از حركت بازمی‌ایستد، صندلی را می‌گذارند روبه روی پنجره و با تماشای عابران، قصه زندگی هر رهگذری را با خیالبافی تصور می‌کنند؛ بعد چشم می‌دوزند به زن همسایه که هر روز حوالی ظهر با کیسه سیاه خرید، خوش و خرم از خط‌کشی خیابان می‌گذرد یا پسربچه‌ای که با دوچرخه‌اش طول و عرض خیابان را طی می‌کند و دختربچه‌ای که با راحتی خیال و آسوده اندیشی برمی‌خیزد و روی زمین با گچ سفید، جدول لی لی می‌کشد. 
تک زیستی و غم تنهایی
اگر حافظه یاری کند، مصداق‌های فراوان دیگری هم می‌توان برشمرد، خاطرم هست، سال گذشته، وقتی داخل مترو کیپ تا کیپ آدم ایستاده بود ،دلم می‌خواست جایی پیدا می‌کردم و می‌نشستم. به سمت چپ چرخیدم و به کسانی که روی صندلی‌ها نشسته بودند نگاهی انداختم تا شاید علائمی از پیاده شدن در آن‌ها ببینم. تا اینکه بی‌خود و بی‌جهت، توجه ‌ام به زنی میانسال جلب شد، حدودا ۴۰-۴۵ ساله، همان‌طور که دستش را به دستگیره آویزان از میله قطار گرفته بود، در مذمت تک زیستی و این نوع تنهایی که انسان را در دوزخ درون گرفتار می‌کند، به دوست یا شاید غریبه‌ای که در کنارش ایستاده بود، می‌گفت: «خودم هستم و خودم و سکوت کش‌دار خانه، تنهایی نفسم را بند می‌آورد. احساس می‌کنم دستی گلویم را فشار می‌دهد و دارد خفه‌ام می‌کند، دلم می‌خواهد کسی باشد که با او بتوانم یک لیوان چای بنوشم یا یک فنجان قهوه….تنهایی گزنده است. به شدت گزنده. اگر شبی حالم بد شود، کسی نیست به دادم برسد، گاهی فکر می‌کنم وقتی بمیرم، تا مدت‌ها فامیل‌های دور و نزدیک نمی‌فهمند، در خانه‌ام جان سپرده‌ام….» آن دوست یا غریبه هم در تأیید این حرف‌ها، سری تکان می‌داد و از تجربیات مشابه خودش می‌گفت: «کلید را که در قفل می‌چرخانم، به این فکر می‌کنم؛  چه کسی پشت این در چوبی به انتظارم نشسته، چراغ‌ها را روشن کرده و به گلدان‌ها آب داده؟…. در را که باز می‌کنم، خنده روی لب‌هایم می‌ماسد و مثل همیشه، سکوت خانه خالی کوبیده می‌شود به صورتم، کسی به غیر خودم در چهاردیواری ۴۰ متری‌ام نفس نمی‌کشد. چراغ‌ها را روشن می‌کنم تا غصه‌ها روی دلم تلنبار نشوند و بعد دکمه قرمز کانال گردان را فشار می‌دهم تا توی خانه صدای حرف بیاید، انگار که کسی هست و کسانی، این‌طوری از تنهایی دق نمی‌کنم.»  امثال آن‌ها کم نیستند، اصطلاحا در دایره خانوارهای تک نفره جای می‌گیرند که تقریبا  دو  میلیون یعنی ۸٫۵ درصد از مجموع خانوارهای کشور را شامل می‌شوند. 
ساختار خانواده در چرخه  تغییر
 بی‌تردید جامعه، شتابان و بی‌وقفه در حال تغییر و پوست‌اندازی است و سیر تحولات در شیوه حیات اجتماعی، تمامی بنیان‌های سابق را در خود هضم نموده و ابعاد مختلف زندگی را دچار دگرگونی عمیقی ساخته و نوع نگرش، بینش، اندیشه و شیوه‌های زیستن در عصر حاضر را با تحولات دگرگون‌سازی مواجه کرده است. شاید برای ما كه سوار این كشتی هستیم، عمق و شدت تحولات چندان ملموس نباشد اما اگر عمیق‌تر به این جریان بنگریم، اتفاقا برعكس، كاملا مشهود و ملموس است. یكی از این تحولات كه تا دو دهه قبل حرفی از آن نبود، بحث تغییر ساختار سنتی خانواده است. در گذشته نه چندان دور كه بخش اعظمی از هرم جمعیتی جامعه را روستائیان تشكیل می‌دادند شكل غالب، خانواده گسترده بود.
 خانواده‌ای شامل پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، پدران و مادران و فرزندان به همراه همسران و بچه‌ها؛ همه و همه در زیر یك سقف و یا حداقل در یك مكان مشترك زندگی می‌کردند. تا اینكه تحولات چند دهه اخیر و گسترش شهرها و تغییر بافت جمعیتی، ساخت خانواده‌های هسته‌ای شامل زن و شوهر و فرزندان را به شكل غالب در ایران مبدل ساخت. به نظر می‌رسد كه از دل خانواده‌های هسته‌ای مدل‌های متعدد و متنوعی از الگوهای خانواده نظیر تک نفره شكل گرفته كه نگاه و بررسی هر كدام از آن‌ها در جای خود موضوعی مهم و قابل تأمل است.  
خروج از  وضعیت گسترده
«سیامک زند رضوی» در جایگاه جامعه‌شناس به‌منظور پاسخ به چرایی شکل‌گیری خانوارهای تک نفره بر اهمیت توجه به بستر دگرگونی خانوارهای ایرانی تأکید دارد و در گفت و گو با «رسالت» به توضیح این مسئله می‌پردازد که از دهه ۴۰ شمسی، بعد از اصلاحات ارضی رژیم گذشته، موج مهاجرت به سمت شهرها پدید آمد و خانواده از وضعیت گسترده( شامل پدر ، مادر، فرزندان، همسران و فرزندان آنان) خارج شد زیرا در سال‌های پیشین، خانواده هم واحد تولیدمثل  وهم واحد تولید ملزومات زیست بود و بعد از مهاجرت به شهرها و تغییر نحوه امرارمعاش و جست‌وجوی اشتغال خارج از چارچوب مناسبات خانوادگی، به‌تدریج در طول این ۵۰ یا ۶۰ سال، عموما با خانواده از نوع هسته‌ای( پدر، مادر و فرزندان) مواجهیم و تداوم خانواده هسته‌ای در طول زمان، به خانوارهای تک نفره منجر می‌شود، اول در هنگامی که فرزندان مستقل شده و تشکیل خانواده می‌دهند و همزمان یکی از والدین از دنیا می‌رود. دوم جوان‌های مجرد ( پسر و یا دختر) که از خانواده اصلی خود جدا می‌شوند اما هنوز ازدواج نکرده‌اند و سوم براثر جدایی و طلاق که نوع دیگری از خانوارهای یک نفره را به‌طور دائم و یا موقت پدید می‌آورد. اما شیوه تنها زیستی به‌عنوان سبکی از خانوار، تنها در مرزهای جغرافیایی چند کشور محدود نمانده بلکه اکثر قریب به‌اتفاق جوامع با این پدیده روبه‌رو هستند.
بالغ بر یک سوم خانوارهای تک نفره در دانمارک، سوئیس و آلمان
 شواهد نشان می‌دهد، بالغ بر یک سوم خانوارها در نروژ، فنلاند، دانمارک، سوئیس و آلمان، تک نفره اند و  ژاپن، کره جنوبی و تایوان به‌عنوان کشورهای پیشرفته شرق آسیا دارای بالاترین نسبت خانوار تک‌نفره به کل خانوارها هستند. این میزان سال ۲۰۱۰ در کره جنوبی، ژاپن و تایوان به ترتیب نزدیک به ۲۳٫۹ درصد، ۳۲٫۴ و ۲۲ درصد برآورد شده و نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ از وجود ۲۴ میلیون و ۱۸۵ هزار و ۱۳۳ خانوار معمولی و گروهی در ایران حکایت دارد و سهم خانوارهای یک نفره از مجموع خانوارهای کشور ۸٫۴۶ درصد ( دو  میلیون و ۴۶ هزار خانوار) است و باید بپذیریم كه جامعه ما در حال تغییر است و الگوها و هنجارهای فرهنگی آن در حال دگردیسی. بالطبع در شرایط حال حاضر، زنان و مردان از الگوهای نوین فرهنگی پیروی می‌کنند.
در گذشته تحصیلات عالیه یك خواسته خاص و موردی بود كه امروز به یك خواسته و درخواست عمومی مبدل شده لذا گسترش این مسائل نشان می‌دهد كه موقعیت نسل فعلی، متفاوت و حتی متضاد با گذشتگان است و نمایی از آینه آمارها، سهم پررنگ زنان در این مسئله را هویدا می‌سازد. 
تک زیستی زنان بیش از مردان
تقریبا «۶۷ درصد خانوارهای یک نفره، زن سرپرست و ۳۳ درصد مرد  سرپرست‌اند»، این آمار را «شهلا کاظمی پور»، جمعیت شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت‌و‌گو با« رسالت» مطرح می‌کند و بر مبنای سرشماری سال ۱۳۹۵ از حدود ۲۴ میلیون خانوار با بُعد متوسط ۳٫۵ میلیون نفر خبر می‌دهد. این‌ها خانوارهای معمولی و گروهی هستند که  دو میلیون یعنی ۸٫۵ درصد را خانوارهای یک نفره تشکیل می‌دهند، گویا این رقم سال ۹۰ حدود  ۱٫۵ میلیون نفر بوده که آمار فعلی از افزایش ۵۰۰ هزار نفری خانوارهای یک نفره طی ۵ سال حکایت دارد. «کاظمی پور» به ۲۱ میلیون خانوار مرد سرپرست هم اشاره دارد که از این تعداد، حدود ۷۰۰ هزار نفر، مردان تک زیست‌اند و از میان ۳ میلیون خانوار زن سرپرست حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار تن را زنان تک زیست شامل می‌شوند که ۶ درصد یعنی دو سوم، زنان سالمند هستند. اما از دیگر نکاتی که این جمعیت شناس به طرح آن می‌پردازد، رشد کل خانوار است:«این رشد بین سال‌های ۹۰ تا ۹۵ حدود ۲٫۷ درصد بوده و از رشد جمعیت با ۱٫۲۴، پیشی گرفته است، چون خانوارهای ما از حالت گسترده و چند فرزندی به سمت خانوارهای هسته‌ای و حتی تک نفره در حرکت هستند. اگر قرار بود خانوارهای یک نفره، همانند کل خانوارها زیاد شود، باید ۲٫۷ درصد افزایش می‌داشت، درحالی‌که این افزایش ۶٫۲ درصد بوده، یعنی خانوارهای یک نفره
رشد چشمگیری داشته و به تفکیک برای مردان ۷٫۸ درصد و برای زنان ۵٫۵ درصد بوده و در مورد افراد ۶۰ سال به بالا، چندان تفاوتی نداشته و تقریبا رشد ۵ درصد را نشان می‌دهد.
علل گسترش خانوارهای تک نفره
این اعداد و ارقام نشان از آن دارد که جامعه  از خود صفات تازه‌ای بروز داده و محتویات آن به طرز عجیبی در حال دگرگونی است، همانند تنهازیستی که به عنوان بارزترین صفات این جامعه، رخ نموده و البته تا حدودی، جنبه ناخواسته و جبرگونه هم داشته است، برخی افراد بعد از ورود به دانشگاه ممكن است مدتی را به دلیل تحرک جغرافیایی در خوابگاه و یا خانه‌های مستقل سپری کنند كه این روند باعث تقویت قوه استقلال‌خواهی آنان بعد از فارغ‌التحصیلی می‌شود. اما مسئله شکل‌گیری خانواده‌های تك نفره فقط مختص دانشجویان شهرستانی یا افراد متمول نمی‌شود، این روزها بسیاری از جوانان ترجیح می‌دهند باهدف دستیابی به سطحی از درآمد و تحصیلات و موقعیت اجتماعی بهتر، به کلانشهرها مهاجرت کنند که این مسئله، افزایش سن ازدواج را سبب می‌شود. از سوی دیگر، پذیرش این گفتار كه نسل جدید روزبه‌روز فاصله‌اش با نسل قبل بیشتر می‌شود دشوار است اما به‌واقع، پدیده گسست نسل‌ها به شكافی عمیق و غیرقابل ترمیم انجامیده است.
«شهلا کاظمی پور» در تحلیل علل شکل‌گیری خانوارهای تک نفره، همین سخنان را تکرار می‌کند، از جابه‌جایی جمعیت باهدف تحصیل در سطوح آموزش عالی که باعث می‌شود افراد در خوابگاه‌ها یا منازلی کوچک زندگی کنند تا مهاجرت برای کسب شغل و ماندگاری در کلانشهرها و افزایش طلاق که می‌تواند به شکل‌گیری خانوارهای تک نفره منجر شود. عامل دیگر هم بحث تأخیر در ازدواج است، جوانان وقتی ازدواجشان به تأخیر می‌افتد، ترجیح می‌دهند از خانه پدری جدا شده و مستقل باشند.»
پیامد گسترش خانوارهای تک زیست
برگزیدن چنین سبکی از زندگی، تبعات و پیامدهای خاص خودش را دارد، درست است که خیلی‌ها مدافعان سینه‌چاک این شیوه زیستی هستند و پس از برهم ریختگی نظم معاش با یافتن موقعیت‌های خوب شغلی، جیب‌های همیشه خالی‌شان پر از پول شده اما این سکه روی دیگری هم دارد، کم نیستند کسانی که چون مرض فقر، از درها و پنجره‌هایشان، ناخوانده آمده و نشسته سر سفره‌هایشان و چون قواره جیب‌هایشان با هزینه اجاره‌بها همخوانی نداشته، قید زندگی مشترک را   زده‌اند. هرچند بازهم «رفتارشناسان» فارغ از مؤلفه‌های اقتصادی که آدم‌ها را از تشکیل خانواده بازمی‌دارد، تأکید می‌کنند: «تنها زیستی» به‌مراتب از سرطان کشنده‌تر است و از شدت مضر بودن، می‌تواند با مصرف ۱۵ نخ سیگار در روز، برابری کند.
 محققان دانشگاه هلسینکی فنلاند، اعلام کرده‌اند تنهایی، خطر مرگ پس از سکته‌های قلبی و مغزی را تا ۳۰ درصد افزایش می‌دهد. بر اساس تحقیقات و پژوهش‌های موجود، افرادی که تنها هستند در مقایسه با کسانی که در کنار خانواده زندگی می‌کنند، ۸۰ درصد بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار می‌گیرند. در بخشی از این تحقیقات آمده است: شرایط مسکونی بد برای زنان و نبود حمایت‌های اجتماعی برای مردان از عوامل اصلی ابتلا به افسردگی در افرادی است که تنها زندگی می‌کنند. 
عارضه «تنها زیستی» سالمندان
«کاظمی پور» فارغ از افسردگی و تنگناهای روحی به «تنها زیستی» زنان سالمند گریزی می‌زند، «زنان سالمندی که متعلق به طبقات پایین یا میانی جامعه‌اند و بعضا با مشکلات مالی روبه‌رو هستند، اگر از حقوق بازنشستگی همسر برخوردار باشند، گذران زندگی راحت‌تر است اما مسئله این است که مطابق آمارها دارای ۳ هزار زن سرپرست خانوار هستیم که اکثرا دچار فقر مالی‌اند و باید اجاره خانه و خرج فرزندان و اقساط و هزینه درمان را پرداخت کنند.» آنان در نمای بیرونی، ذیل هیچ‌یک از بندهای اساسنامه نهادهای حمایتی قرار ندارند و بر مبنای شواهد آماری، «۹ درصد مردان سالمند و ۴۹ درصد زنان سالمند بدون همسر و تنها زندگی می‌کنند؛ گرچه بیش از ۷۰ درصد مردان تنهای سالمند و ۳۰ درصد از زنان تنهای سالمند، احساس نیاز به ازدواج مجدد را ابراز کرده‌اند اما مشکلات مالی، گریبان آنان را گرفته و اکثرا بازنشسته هستند و سطح درآمدشانکاهش یافته است و با این حال، همچنان نقش حمایتگری خود را هنگام ازدواج فرزندان و بعد از آن ایفا می‌کنند و این کار نیز مخارج آن‌ها را چند برابر افزایش می‌دهد. علاوه بر این، مصائبی همچون بیماری که درکهنسالی به وجود می‌آید سبب بالا رفتن هزینه‌ها می‌شود. افرادی که دارای بیمه باشند با دریافت حقوق ماهانه، می‌توانند تا حدودی از پس مخارج برآیند و اگر چنین نباشد، حلقه تنگنای مالی آنان را تحت محاصره قرار داده و حتی عاصی می‌کند.
 «سیامک زند رضوی» بر این مسئله تأکید می‌کند که خانوارهای تک نفره سالمند در طبقات بالا معمولا مشکلات کمتری دارند. به این دلیل که وضعیت مالی مناسب‌تری داشته و اگر نیاز باشد، سه شیفت پرستار به آنان خدمت ارائه می‌دهد و فرزندان هم چه ساکن داخل و چه خارج کشور، به روش‌های مختلف؛ این والدین را دیده‌بانی می‌کنند. آنچه این  سالمندان را  بیشتر تحت‌فشار قرار می‌دهد، غم تنهایی و خطر انزواست که البته این خانواده‌ها عموما به دلیل دسترسی به وسایل ارتباطی جدید  و شبکه‌های اجتماعی نظیر واتساپ و تلگرام  و تماس چهره به چهره با فرزندان و عزیزانشان در داخل یا خارج کشور کمتر دچار انزوا و تنهایی می‌شوند اما  خانوارهای سالمند تک نفره در طبقه  اجتماعی متوسط، شرایط متفاوت‌تری دارند و یک گروه از افراد این طبقه به دلیل سکونت در آپارتمان  و دور بودن مسیر فرزندان، وضعیت  کاملا بسامانی نداشته و بعضا در مضیقه مالی هستند، از طرفی انزوا و تنهایی هم، آنان را رنجور کرده. ازاین‌رو در مواردی متکی به کمک همسایه‌ها و پویش‌های اجتماعی هستند که برای حمایت از سالمندان در برخی محله‌های شهری شکل گرفته است. سالمندان طبقات پایین جامعه هم به‌رغم مشکلات معیشتی، در مقابل فرزندان، خود را خانواری مستقل و یک نفره می‌دانند اما فضای فیزیکی  محل زندگی‌شان در خانه‌ای کنار عروس و  داماد، امکان استقلال را نمی‌دهد. یعنی ممکن است در یک خانه‌ای که فقط دو اتاق دارد، سالمند در سرشماری، خانواری تک نفره ثبت شده باشد به این معنا که سفره و مخارجش از دیگران حاضر در آن خانه جدا باشد، اما فضای زیستی مشترک و محدود باشد.  

نویسنده : گروه اجتماعی-مرضیه صاحبی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای خودم برای خودم! بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.