خشونت پنهان علیه سالخوردگان
گروه اجتماعی
هرچند همه ما انتظار داریم «خانواده» مکانی امن، صمیمی و سرشار از حمایت و عواطفِ خوشایند باشد اما همیشه اینگونه نیست و گاه همسرآزاری و کودکآزاریهای جسمی و جنسی و بدرفتاریهای روانشناختی در متن خانواده رخ میدهد. «سالمندآزاری» نیز بهعنوان یکی از جدیترین و پنهانیترین اشکالِ خشونت خانگی نه از سوی غریبهها بلکه در اکثر موارد توسط نزدیکان و افراد مورد اعتمادِ فردِ قربانی انجام میشود. به دلیل اینکه سالمندان در خانواده به مراقبت فرد آزاردهنده نیاز داشته و بهراحتی به محیط بیرون از خانه دسترسی ندارند، قادر نیستند دیگران را درجریان موضوع بگذارند. از سوی دیگر اگر سالمند توسط فرزند خود مورد اذیت و آزار واقع شود احساس گناه، شرم و سرافکندگی ناشی از تربیت اشتباه فرزند افشای آزار و خشونت را دشوار کرده و این تعارض و استیصال، سالمند را افسردهتر و مضطربتر میکند.
تهدیدهای متداول مانند دوستنداشتن، موردپسند نبودن، دشنام دادن، تمسخر و استهزاء سالمندان در جمع، ممنوعیت برقراری ارتباط با دیگران، بیتوجهی نسبت به نیازهای جسمانی، اجتماعی و روانی، ازجمله خشونتهای روانی است كه سلامت روانی سالمند را به مخاطره میاندازد و موجب بروز احساساتی همچون بیمیلی به زندگی، سرزنش خود، نداشتن اعتمادبهنفس و نگرش مثبت، احساس یاس و ناامیدی و درماندگی، ترس از مردم، اضطراب، گناه، حقارت، احساس عدم شایستگی و خودارزشمندی و درنهایت انزوای سالمند میشود.
حقوق سالمندان از منظر قوانین
موضوع سالمندان و خشونت علیه آنها تاکنون کمتر موردتوجه بوده است حالآنکه به گفته رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور، جمعیت سالمند ایران در یک شتاب منحصربهفرد جهانی، تنها در عرض ۲ سال، یعنی از سال ۱۳۹۸ تا سال ۱۴۲۰ از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد میرسد و بهزعم کارشناسان، کشور ما با توجه به روند تغییراتی که در ساختار جمعیتیاش به سمت پیری در حال وقوع است، به نحوی درگیر موضوع گسترش مصادیق آزار و خشونت علیه سالمندان است.
این مسئله از پدیدههای منفی جوامع امروزی به شمار میرود، زیرا موانعی ازجمله «نبود تعریفی روشن از مفهوم سوءرفتار» و «فقدان ابزار مناسب برای بررسی این پدیده» در جامعه اجازه رسیدگی مطلوب به این معضل را نمیدهد. رفتار نادرست نسبت به سالمندان از سوی اعضای خانواده اساسا از مشکلات پنهان اجتماعی محسوب میشود و در قانون نیز برای سالمندان تدابیری که شایسته آنها باشد اتخاذ نشده و همین موضوع زمینهساز بروز بسیاری از حرمتشکنیها، آسیبهای روحی و جسمی به این قشر بوده است. بیتردید قوانین میتوانند نقش مثبتی داشته باشند. اتخاذ تدابیر پیشگیرانه، جرمانگاری خشونت علیه سالمندان و ترمیم آسیبهای قربانیان سالمند از مواردی است که مباحث حقوقی میتواند در تحقق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
موسی برزین خلیفهلو – پژوهشگر حقوقی از نارسایی قوانین ایران میگوید که بههیچوجه نمیتواند از پدیده سالمندآزاری جلوگیری کند. این پژوهشگر مینویسد: «در حقوق ایران قانون خاصی که به خشونت علیه سالمندان بپردازد وجود ندارد. برخی از انواع سالمندآزاری در قالب مقررات کلی جرمانگاری شده است. بهعنوانمثال ضربوجرح سالمند یا توهین به وی در قالب مواد قانون مجازات اسلامی جرم بوده و فرقی بین سالمند و غیرسالمند ندارد. فقط در مواردی وضعیت جسمی سالمند در جنایات موردتوجه قرارگرفته است. (بند پ ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی) همچنین قوانین ایران فاقد تدابیر پیشگیرانه و حمایت از قربانیان سالمند خشونت خانگی است. گرچه برخی تلاشهای قانونی در این زمینه صورت پذیرفته اما این تلاشها تاکنون عملی نشده است. بهعنوانمثال در قانون برنامه سوم توسعه به رسیدگی به وضعیت سالمندان تأکید شده است. در این راستا ماده ۲۲ آییننامه اجرایی جزء (۵) بند (الف) ماده (۱۹۲) این قانون اشارهکرده است که «بهمنظور پیشگیری از اعمال خشونت علیه افراد سالمند در خانواده و جامعه ضروری است دستگاههای ذیربط ضمن پیشنهاد و جلب حمایتهای قانونی اقدامات لازم را انجام دهند.» بااینوجود این مقرره مسکوت مانده و هماکنون نیز به دلیل پایان یافتن مدت اعتبار قانون برنامه سوم دیگر جایگاهی در حقوق ندارد. بااینوجود در برخی از مقررات سالمندان بهصورت محدود موردتوجه قرارگرفتهاند. بهعنوانمثال اصل بیست و یکم قانون اساسی دولت را موظف به ایجاد بیمه خاص برای زنان سالخورده کرده است و اصل ۲۹ برخورداری از تأمین اجتماعی ازنظر بازنشستگی و پیری را حق همگانی دانسته است. بدون شک برخورداری از خدمات اجتماعی رایگان و بهرهمند شدن از درمان رایگان و همچنین مستمری، تا حد قابلتوجهی سالمند را مستقل کرده و از این نظر آنها مجبور نخواهند بود که به دلیل امرارمعاش خشونتهای دیگران را تحمل کنند. به عبارتی یکی از مهمترین عوامل بازدارنده سالمندآزاری استقلال اقتصادی سالمند است. اگر سازوکارهایی پیشبینی شود که بر اساس آن سالمند درآمد کافی داشته و برای تأمین هزینههای زندگی محتاج به اولاد یا دیگران نباشد، بدون شک بخشی از سالمندآزاری در جامعه برچیده خواهد شد. از دیگر مواردی که موردتوجه قانونگذار قرارگرفته است جرمانگاری ترک نفقه سالمند است. بر اساس قانون مدنی پدر یا مادر از افراد واجبالنفقه هستند و اولاد موظفاند که در صورت ناتوانی آنها هزینههایشان را پرداخت کنند. بر طبق ماده ۵۳ قانون حمایت از خانواده چنانچه فردی با داشتن استطاعت مالی نفقه افراد واجبالنفقه را پرداخت نکند مجرم بوده و با شکایت شاکی تحت تعقیب قرار میگیرد. این جرمانگاری شاید موظفین به پرداخت نفقه را از ترک وظیفه باز دارد گرچه در بسیاری از موارد والدین به دلایلی ازجمله مسائل فرهنگی از اولاد خود به دلیل ترک نفقه شکایت نمیکنند. بنابراین این ماده در عمل نتوانسته است با خشونت اقتصادی اولاد علیه والدین سالخورده مقابله کند. با توجه به مطالب پیشگفته میتوان تصریح کرد که حقوق ایران در مورد پدیده خشونت علیه سالمندان نارسایی جدی دارد و مقررات کنونی بههیچوجه نمیتواند از پدیده سالمندآزاری جلوگیری کند و قربانیان را موردحمایت قرار دهد.»
موسی برزین خلیفهلو در مورد بازپروری و توانبخشی سالمندان و همچنین مبارزه با سالمندآزاری و تلاشهایی که در جامعه بینالمللی صورت گرفته، عنوان میکند: فارغ از توجه به سالمندان در قالب اصول کلی برخی اسناد بینالمللی، سازمان ملل تلاشهایی برای حمایت از سالمندان داشته است. ازجمله اولین تلاشهای بینالمللی تصویب قطعنامه شماره ۲۵۹۹ در سال ۱۹۶۹، قطعنامه ۲۸۴۲ در سال ۱۹۷۲ و قطعنامه ۳۱۳۷ در سال ۱۹۷۳ است. در سال ۱۹۸۲ نیز سندی با عنوان «برنامه اقدام بینالمللی درباره سالمندی» به تصویب رسیده است. در تمامی این اسناد سالمند و سالمندآزاری موردتوجه قرارگرفته است.اما مهمترین سند بینالمللی در مورد سالمندان در ۱۶ دسامبر ۱۹۹۱ با عنوان «اصول سازمان ملل برای سالمندان» از طرف مجمع عمومی به تصویب رسیده است. این سند ازجمله اسناد بینالمللی غیر الزامآور است. در این سند به دولتها در موردحمایت از سالمندان توصیههایی صورت گرفته است و مواردی همچون مراقبت از سالمندان، خوراک و پوشاک، درمان، کارآموزی و آموزشی، اشتغال، امنیت، کرامت و شأن، سرپناه و حقوق بنیادین موردتوجه واقعشده است.از دیگر تلاشهای بینالمللی برای حمایت از سالمندان اختصاص سال ۱۹۹۹ به سال بینالمللی سالمندان است. در این سال برنامهها و اقدامات ویژهای برای حمایت از سالمندان بهخصوص مبارزه با سالمندآزاری به عمل آمد. همچنین سازمان ملل روز ۱۵ ژوئن را روز جهانی آگاهیبخشی درباره سالمندآزاری نامگذاری کرده است. این نامگذاری خود نشاندهنده لزوم مبارزه با سالمندآزاری است. ازآنجاکه جمعیت سالمندان جهان رو به افزایش است بنابراین اقداماتی ازایندست میتواند دولتها را به توجه به پدیده سالمندآزاری تشویق کند.
روایت آماری از خشونت علیه سالمندان
ميزان شيوع سوء رفتار با سالمندان در ايران مشخص نیست و مطالعات اندکی در این زمینه انجامشده، اما سال ۹۸ از قول رئیس پیشین اورژانس اجتماعی کشور مطرح شد که سالمند آزاری پس از کودکآزاری و همسر آزاری رتبه سوم خشونتهای خانگی در کشور را دارد.
نتایج یک تحقیق نشان میدهد که ۸۷ درصد از سالمندان ایرانی در طول حیات سالمندی خود حداقل یکبار مورد خشونت و آزار و اذیت قرارگرفتهاند. برخی آمارها حکایت از آن دارد که «شیوع سالمندآزاری در کشور ۵۶ درصد است که ۳۱ درصد مربوط به آزار عاطفی است که نسبت به سایر آزارها رقم بالاتری به شمار میرود و ۱۳ درصد هم مربوط به آزار جسمانی است، رقم خشونت سالمندی در آمریکا ۴ تا ۱۰ درصد، روسیه ۲۹ درصد، چین ۳۶ درصد و آلمان ۹ درصد برآورد شده است». آماری تأملبرانگیز که نسیبه زنجری- عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سالمندی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ارائه کرده است.
بر اساس تحقیقی که سال ۹۶ در بین سالمندان مراجعهکننده به مراکز درمانی غرب تهران انجام شد، موضوع سوءرفتار با سالمندان موردبررسی قرار گرفت. به گزارش خبرگزاری فارس و براساس این تحقیق، ۷۷/۹ درصد از سالمندان، سوءرفتار را در شروع دوره سالمندی تجربه کردهاند. طبق این پژوهش، بیشترین میزان شیوع سوءرفتار مربوط بهغفلت مراقبتی با ۵۸/۳ درصد و روانشناختی با ۵۶/۴ درصد و کمترین نیز مربوط به سوء رفتار جنسی است. همچنین در سالمندانی که دچار افسردگی بودهاند و دارو مصرف میکردند و نیاز به مراقبت داشته و یا همسر آنها در قید حیات نبودهاند، میزان سوءرفتار بیشتر از دیگر سالمندان بوده است. البته تحقیقات بسیاری در این خصوص انجامشده که برخی شایعترین نوع سالمند آزاری را آزار روانی یافتهاند، اما تحقیقی دیگر، شایعترین نوع آزار سالمند را استفاده از اموال، بدون رضایت سالمند دانسته است؛ ضمن اینکه برخی تحقیقات نیز غفلت و آزار مالی را در صدر آزارهای سالمندی در ایران ذکر کردهاند.
بههرروی سالمندان به دلیل ضعف جسمی و روانی یا بیماری توانایی انجام بسیاری از کارهای روزمره خود را ندارند. همین امر آنها را آسیبپذیر میکند. این آسیبپذیری زمانی بیشتر میشود که حمایتهای اجتماعی از سالمندان ضعیف باشد. در این صورت سالمند برای امرارمعاش محتاج به دیگران خواهد شد. احتیاج به دیگران برای گذران زندگی، بدون شک سالمند را در معرض خشونت قرار میدهد. ازاینرو ضروری است در جامعهساز و کارهایی برای پیشگیری از خشونت علیه سالمندان و تدابیری در جهت حمایت از آنان پیشبینی شود.
گرچه بدرفتاری با سالمندان عموماً در تمامی نقاط دنیا اتفاق میافتد، لیکن این پدیده در جوامع کمتر توسعهیافته به خاطر فقر و محدودیتهای فراوان دیگر، بیشتر به چشم میخورد. بسیاری از سالمندان در اینگونه جوامع با مشکلات جسمی و نارساییهای مربوط بهسلامت روبهرو هستند. همین امر باعث میشود تا برخورد با سالمندان در موارد زیادی برای آنها آزاردهنده باشد.
ساختارهای خانوادگی و اجتماعی که پیشازاین در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه از نسل سالمندان حمایت مینمود، اغلب به علت تغییرات سریع اقتصادی و اجتماعی، ضعیف شده و یا بهطور کامل از بین رفته است. جایگزینی سالمندانی که در موقعیت سرپرست خانواده محسوب میشوند و محروم کردن آنها از استقلال بانام محبت به آنها، در بسیاری از کشورهای برخوردار از بنیان خانواده گسترده و حس بسیار قوی خانوادهدوستی، جزء رفتارهای فرهنگی متداول است اما احتمال دارد فرد سالمند را مطرود، افسرده و بیروحیه کند و جزء انواعی از سوء رفتارها در قبال سالمندان محسوب میشود. دراینبین، آزار اجتماعی نیز نوعی از خشونت است که شاید کمتر به آن توجه شده و اغلب خانوادهها سالمندان را از دوستان جدا کرده و یا از فعالیت وی بیرون از منزل جلوگیری میکنند که این موارد در دسته خشونت علیه سالمندان جای میگیرد و مصادیق آن در کشور ما به فراوانی قابلمشاهده است. کرونا نیز بیشازپیش سبب شد تا سالمندان امکان ملاقات با دوستان را از دست بدهند و در قرنطینه، روزهای زیادی را در تنهایی سپری کنند. تنهایی و بیتوجهی به خواستهها و تمایلات و عدم رفع نیازها، شکنجه و آزار سالمندان را به دنبال دارد و گاه زوال عقل موجب میشود تا سالمند از سوی اطرافیان مورد بیمهری و خشونت قرار بگیرد. غلامرضا حاجتی بهعنوان روانپزشک دراینباره توضیح میدهد: «بسیاری از سالمندان که دچار بیماری زوال عقل هستند دچار سوء رفتار از سوی فرزندان و مراقبان خود قرار میگیرند که علت این است که دچار برخی آشفتگیهای روانی میشوند که وقتی درمان مناسب صورت نمیگیرد، دچار توهم، هذیان و شایعترین آنها بدبینی نسبت به اطرافیان خود میشوند. سالمند فکر میکند همسر، فرزند و مراقبش قصد دارد اموال او را بخورد؛ البته برخی اوقات چنین اتفاقی میافتد. فرم دیگر سوء رفتار این است که سالمند چنین فکرهایی میکند و اگر بر اساس هذیانهای خود عمل کند منجر به پرخاشگری میشود و ممکن است درگیریهای لفظی نیز پیدا کند.»
این روانپزشک خاطرنشان میکند: در برخی موارد متأسفانه شاهدیم سالمندی که دچار اختلال قوای عقلی و یا آلزایمر است مورد ضرب و شتم قرار میگیرد که این برای سالمند و فرزندان دردناک است و برخی مواقع نیز پشیمان میشوند.
راهکارهای پیشگیرانه
از مهمترین راهکارهای جلوگیری از خشونت میتوان به مناسبسازی فضای زندگی سالمندان اشاره کرد. همچنین از دیگر موضوعات مهم در این زمینه آموزش اعضای خانواده برای مراقبت و رفتار با سالمند است. گسترش پدیده خشونت علیه سالمندان و نیاز آنها به حمایتهای اجتماعی لزوم توجه همگانی را برای رفع این معضل میطلبد. توجه به مشکلات معیشتی آنها، لزوم توجه به برنامههای رفاهی و مراقبتی در خصوص سالمندان و آموزش مراقبت از سالمندان در سطوح مختلف آموزشی، همه و همه مواردی است که کمک شایانی به کمتر شدن آسیبهای روحی و جسمی به سالمندان خواهد کرد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.