خشونت از منظر دین رحمت
حجتالأسلام طاهر محمدی
یکی از سلاحهای شناختی دشمن علیه ایران و نظام، تئوریسازی خشونت است. با اینکه هر عقل سلیمی حدی از خشونت را در موارد به خصوصی جایز میداند اما تئوریزه کردن خشونت مشخصا یعنی منطقی و اخلاقی نمایاندن شدیدترین و بیقاعدهترین نوع خشونت که از سوی افرادی بدون جایگاه حقوقی مربوط به خشونت، علیه دیگر اقشار مردم یا مأموران حفظ امنیت مانند پلیس و بسیج صورت میگیرد. مثل اینکه گفته میشود دوره کردن و ضرب و شتم وحشیانه و مسلحانه یک بسیجی بعضا بیسلاح، به دلیل برخوردهای غلط حاکمیت یا مسائلی از این دست است. این سخنان را عقل سلیم مردم خوشفهم نمیپذیرد؛ اما صرفا برای اسکات یاوهگویانی که این حرفهای مسموم و تروریستی را میپراکنند، باید گفت اگر باب تئوریسازی خشونت باز شود، آن وقت هر کاری را از سوی هر کسی میتوان تئوریسازی کرد و در مسئله خشونت، امکان شناخت حسن از قبح از بین میرود. افرادی که سخنان تروریستی نشر میدهند غالبا این ادبیات را درک نمیکنند پس لازم است قدری خودمانیتر سخن بگوییم. اگر اعمال خشونت از سوی عدهای به دلیل سوءرفتار طرف دیگر قابل درک و حتی قابل قبول است، خشونت آن طرف دیگر هم به دلیل سوءرفتار طرفهای دیگری میتواند پذیرفته شود. تئوریسازی خشونت چیزی شبیه یک دور است که در خارج امکان تحققش وجود ندارد. خشونتهای جنایتآلود، از سوی افراد خاصی سر میزند و هرگز کسی یک شبه نمیتواند قمهکش و چاقوکش و قاتل شود. این رفتارها با جنون آنی که در مواردی حتی به قتل منجر میشود متفاوت است. در جنون آنی کسی که ذاتا اهل قتل و آدمکشی نیست ممکن است از فرط خشم با هرچه دم دست دارد به شخصی دیگر حمله کند؛ اما قاتل حرفهای با دقت و برنامهریزی و حواس جمع آدم میکشد. تئوریسازی خشونت از خود خشونت گناه بزرگتری است، چون زمینه را برای سلسلهای از خشونتها فراهم میسازد. اما خشونت به راستی در چه مواقعی قابل پذیرش است؟
از مفاهیمی که در طول تاریخ مورد توجه بسیاری از انسانها قرار گرفته و پیرامون آن صحبتها و مقالات متعددی تهیه و منتشر شده است، مفهوم خشونت است. فرهنگنامه دهخدا خشونت را به درشتی، زبری و عدم نرمی ترجمه کرده است که میتوان از آن معنایی کلی را به دست آورد، و هر آن چیز که با حالتی تند و شدید مطالبه شود را به نوعی خشونت دانست. اما از نکات اساسی که پیرامون این مفهوم میتوان مطرح کرد این است که تند برخورد کردن و نرم نبودن در مواجهه با انسانها آیا در تمامی حالات بد میباشد و آیا ما خشونت صحیح هم داریم یا جمیع حالاتی که واژه خشونت را بتوان برای آن به کار برد لازم است مردود دانست؟
در این زمینه باید گفت اگر ما به واژه خشونت به معنای لغوی آن نگاه کنیم، آنچه هست را در تمامی حالات نمیتوان امری منفی و بد در نظر گرفت بلکه در تمامی مبانی مدیریتی، گاهی اوقات نسبت به برخی از افراد و برخی کارها تند برخورد کردن و تنبیه کردن از لوازم رسیدن به موفقیت دانسته میشود. از باب نمونه تصور کنید در مقابل فردی قرار گرفتهاید که برخلاف تمامی هنجارها، اسباب مزاحمت و آزار و اذیت را برای سایر انسانها فراهم کرده و علیرغم تذکرات متعدد و خیرخواهانه از مسیر غلط خود دست نکشیده و حتی اسباب آلودگی افراد غافل و بیاطلاع دیگر را به وجود آورد، بیشک در مقابل چنین فردی لازم است برخوردی جدّی داشت تا اسباب انتقال این مسمومیت فکری و رفتاری به دیگران فراهم نشود.
لذا شاهد این هستیم خداوند متعال که در قرآن کریم ویژگیهای رحمانیت و رحیمیت خود را بارها و بارها اعلام داشته است به رسول خود دستور میدهد در مقابل برخی از افراد کوتاه نیامده و نهایت غلظت و شدّت را نسبت به آنها به کار ببرد و این را وصفی برای ایشان و تمامی مومنین یاد میکند و میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ؛ محمّد [صلیاللهعلیهوآله] فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند» و از این تعبیر شدیدتر را میتوان در برخی از آیات سوره مبارکه احزاب مشاهده کرد که در آن خداوند متعال پیرامون نوع رفتار در مقابل منافقینی که در مقابل حق ایستاده و اسباب تقویت و ترویج باطل را فراهم میآورند، میفرماید:
«لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا؛ اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بیاساس در مدینه پخش میکنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان میشورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند! و از همه جا طرد میشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید!» و حتی این مسئله برخورد شدید را در آیه بعد به عنوان سنتی الهی که در تمامی عصرها جریان خواهد داشت اطلاع رسانی مینماید: «سُنَّةَ اللَّهِ فىِ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلُ وَ لَن تجَدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا؛ اين سنّت خداوند در اقوام پيشين است، و براى سنّت الهى هيچ گونه تغيير نخواهى يافت»
علامه طباطبایی در ذیل آیه شریفه مینویسد: «خداى سبحان مىفرمايد: اين عذابی كه به منافقين و آن دو طايفه ديگر وعده داديم و گفتيم كه تبعيدشان مىكنيم و خونشان را هدر مىسازيم، سنتى است از خدا كه در امتهاى پيشين نيز جارى ساخته، هر وقت قومى به راه فساد انگيزى و ايجاد فتنه افتادند و خواستند تا بهمنظور استفادههاى نامشروع، در بين مردم اضطراب افكنده، تا در طغيان و سركشى بىمانع باشند، ما آنان را به همين طريق گرفتيم، و تو هرگز دگرگونى در سنت خدا نخواهى يافت، پس در شما امت همان جارى مىشود كه در امت هاى قبل از شما جارى شد» پس تند شدن و خشن بودن در جای مناسب خود را مطلقا نمیتوان امری ناپسند دانست، لذا شاهد هستیم در مقابل اعتراضاتی که نسبت به امیرالمومنین علی علیه السلام صورت میگرفت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آنها را ردّ کرده و میفرمود: «فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِي ذَاتِ اَللهِ» یعنی از علی ناراحت نباشید چراکه او در مسئله مقرّرات خدایی، مرد خشنی است. این نوع خشونت همانند نیشتر جراح است؛ ظاهرش خشن است و باطنش سرتاسر رحمت؛ این همان خشونتی است که جلوی سیلی از خشونتها را میگیرد. بر اساس آنچه بیان شد، مشخص میشود معنای لغوی خشونت در تمامی حالات امری مذموم نبوده بلکه حتی میتوان در برخی از شرایط آن را لازم و مورد سفارش دانست. بله اگر خشونت را به معنای رفتارهای خارج از چارچوبهای عقل و شرع ترجمه نماییم که با تندی و درشتی انجام شود بیشک امری ناصحیح بوده که نزد شرع و تمامی صاحبان عقل و منطق در طول تاریخ از امور منفور محسوب میشده است. بنابر این نباید هر برخورد شدید و غلیظی را بد دانست و در راستای مبارزه با آن قدم برداشت و با بیتوجهی به حقیقت ماجرا در زمین بدخواهان با تعریف سازیهای هدفمندی که دارند بازی کرد.
چنانکه امروز میبینیم کسانی در دنیا با رسانههای متعددی که در دستانشان میباشد داعیهدار مبارزه با خشونت هستند که دستانشان به خون میلیونها انسان بیگناه آلوده است و از این ادعا صرفا برای تحقق استبداد بیشتر و تضییع حقوق کسانی که مورد ظلم قرار گرفتهاند بهره میبرند. و هرگاه ببینند مظلومی در راستای دفاع از خود و مقابله با کسانی که به انسانیت حملهور شده است میایستد او را متهم به خشونت طلبی کرده و او را محکوم و به سکوت وادار میکنند و حال آنکه خود در مقابل اندک انتقاد درستی برآشفته شده و آن را با ابزارهای فیزیکی و رسانهای، مردود معرفی کرده و طرفداران آن را سرکوب میکنند.
جامعه , حجتالأسلام طاهر محمدی , خشونت
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.