خبرنگاری در قامت پرستاری
سجاد تنها
خبرنگاری هرچند یک شغل مدرن بهحساب میآید اما با وجوهی متفاوت در گذشته نیز با همین مفهوم وجود داشته است. افرادی بودهاند که وظیفهشان صرفا ثبت اخبار بوده است. بسیاری از اخباری که از جنگها داریم، فیالمثل واقعه عاشورا، توسط خبرنگارهایی به دستمان رسیده که در جنگ شرکت نمیکردند و تنها به ثبت آنچه میگذشته مشغول بودهاند؛ اما سوای این خبرنگاری، نوعی خبرنگاری افشاگرانه و غیر خنثی نیز هست که در همان مثال عاشورا، بر عهده حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) بود. عموما نقش خبرنگار را صرفا بازتاب اخبار میدانند. درحالیکه خبرنگار و مقیاسی بزرگتر دستگاه رسانهای انتخاب میکند که چه چیز را بازتاب دهد و چگونه بازتاب دهد. دستگاه رسانهای حکومت اموی خاندان طهارت را خروجکننده بر خلافت رسولالله جا انداخته بود، برای عوض کردن این معنا و مفهوم آنچه نیاز بود خبرنگاری بود؛ باید اهلبیت پیامبر دوباره برای مردم بازتعریف میشدند. ازاینرو است که حضرت زینب(س)یزید را «یابن طلقا» معرفی میکند تا مردم بفهمند یا به یاد بیاورند یزید فرزند کسانی است که در فتح مکه به آنها امان داده شد و امام سجاد(ع) خود فرزند مکه و منا، مروه و صفا و فرزند رسول خدا با تمام فضائلی که حضرت سجاد یکییکی برایش برمیشمارد معرفی میکند؛ تا مردم به یاد بیاورند که چه کسانی دارند توسط فرزندان ابوسفیان «خارجی» خطاب میشوند. کار فتنه این است تفاوتها را از میان برمیدارد. تفاوتها بارز و آشکار را کدر میکند. مانند غباری که آنقدر غلیظ شود که باز شناساندن شب را از روز سخت نماید. هرچند برای چشم سالم، غبار هیچگاه حریف خورشید نخواهد شد! این چشم سالم همان است که با صاحب آن میگوییم با بصیرت! کار حضرت زینب(س)و امام سجاد(ع) در قامت خبرنگاری این بود که دوباره تفاوتها را نمایان ساخته و مردم را از بیتفاوتی به درآورند.
اساسا یکى از شیوههاى قرآن کریم براى بیدار کردن مخاطب، شیوه مقایسهاى است؛ یعنى با طرح واژههاى متضاد، مفهوم بصیرت و با چشم باز عمل کردن را به مخاطب نهیب میزند. مانند این آیه شریفه: «وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى وَ الْبَصِیرُ وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لَا الْأَمْوات»؛ در مقایسه بین کور و بینا، ظلمات و نور، سایه و باد سوزان و زندگان و مردگان، این مطلب را درک میکنیم که خبرنگار بصیر صاحب نور و در فضاى نورانى قرار دارد.
اما مردم در شناخت تفاوتها نباید تنها بمانند و اینگونه است که خبرنگاران با بصیرتبخشی خود به جامعه ادامهدهنده راه انبیای الهی هستند زیرا آنها میتوانند جامعه را به آیندهنگرى و پیروى از حق و دورى گزیدن از باطل دعوت نمایند. شکوفایى این شعور، شکوفایى انسانیت است و فلسفه بعثت انبیاى الهى، چیزى جز رشد و بالندگى و شکوفایى انسانیت و سازندگى جامعه مطلوب انسانى نیست. چراکه از انسان با قوه تمییز و اختیار و انتخاب خود است که از بر دیگر مخلوقات شرافت پیدا میکند و تمام سعی دستگاه ظلم این است که این قوه تمییز و شناخت خیر و شر و حق و باطل را از او بستاند. پیامبر اکرم(ص) دراینباره میفرماید: «هیچ بندهاى نیست، مگر آنکه دو چشم در چهرهاش دارد که با آنها امور دنیا را میبیند و دو چشم در دلش که با آنها امور آخرت را مشاهده میکند. پس هرگاه خدا، خیر بندهاى را بخواهد، دوچشمی را که در دل اوست، میگشاید و او با آنها، آنچه را خداوند در عالم غیب وعدهاش را داده است، میبیند و به وسیله غیب «دو چشم دل» به غیب ایمان میآورد. خبرنگار بهمثابه چشمهای مردم جامعه عمل میکند. در اینجا باید به تفاوت میان آگاهی و علم نیز اشاره کنیم. آگاهی خبر داشتن از واقعیات است و علم مربوط به حقایق. علم زمان ندارد، گزارههای علمی برای همه اعصار هستند اما آگاهی باید بهروز باشد. بهروز و در عصر ما، بهساعت! انسان باید هردوی اینها را داشته باشد. علم بدون آگاهی کاربردی ندارد
آگاهی نیز بدون علم ممکن است انسان را به راه خطا ببرد و مجب هدایت انسان نگردد.
خبرنگاران در جامعههاى گوناگون به اعتبار قدرت نفوذ و تأثیرگذارى بر اندیشهها و رفتار مردم و همچنین میزان تأثیرپذیری متفاوتاند. خبرنگاران به دلیل موقعیت ویژهاى که دارند بر رفتار و ارزشهاى دیگران تأثیر میگذارند. بیتردید، یکى از مهمترین رازهاى شکست حکومت امام على(ع)، سوءاستفاده دشمنان از عدم آگاهی مردم بود. بر پایه این سخن، جامعهاى که از آگاهی لازم برخوردار باشد، نهتنها حق را میبیند و باطل را در چهرههاى گوناگون تشخیص میدهد بلکه عملا از حق، جانبداری میکند و از پیشوایان حق، اطاعت مینماید. چنین جامعه و مردمى، با رهبران الهى، صادقانه رفتار میکنند و در عوض، در سختیها و مشکلات، مورد اعتماد آنهاهستند و در دام دشمنان قرار نمیگیرند؛ اما مردمى که امام على(ع) بر آنها، حکومت میکرد به دلیل آنکه خواص آن زمان جامعه را آگاه نکرده بودند بهسادگی در دام دشمن میافتادند، آنها نمیتوانستند چهره روشن و زیباى حق را مشاهده کنند. ازاینرو، نه از حق جانبداری میکردند و نه از امام خویش فرمانبری داشتند. با امام خود، یکرنگ نبودند و امام نیز نمیتوانست در بحرانها به آنها اعتماد کند.
طبق فرمایشات رهبر انقلاب خبرنگاران در صف مقدم ترویج فرهنگ «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه اسلامی قرار دارند و امسال هم روز خبرنگار قبل از هفته امربه معروف و نهی از منکر است و تقارن این اتفاق را باید به فال نیک بگیریم و با الگوگیری از رهبرانقلاب همیشه در انتقادات انصاف را رعایت کنیم همانگونه که معظم له میفرمایند: باید در انتقاد از یک شخص یا دستگاه دچار بیانصافی نشویم. باید باانصاف بود، باانصاف عمل کرد، باانصاف حرف زد. اگر باکسی دشمن هستید نباید موجب شود حتی نسبت به دشمن بیعدالتی و بیانصافی کنید. نگرانی من از انتقاد کردن نیست. یکی انتقاد میکند یکی هم جواب میدهد، نگرانی من از رایج شدن اخلاق بیانصافی در جامعه است.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.