خانهتکانی را از خود آغاز کنید
| گروه اجتماعی|
کم نیستند در بدنه یا ستاد وزارتخانهها از جمله آموزشوپرورش، کسانی که شصتوچندمین شمع کیک تولد خود را نیز فوت کردهاند اما ۴۰ سالی است با عصا یا بی عصا، در کسوت معاون وزیر، مشاور، دبیر کل، هیئت امنا ، مدیرعامل، نماینده ویژه، سر گروه مشاوران و غیره که همچنان برای معلمان و آموزشوپرورش نسخه ارتقای بهرهوری و کارایی و تحول میپیچند!
میانگین سنی جمعیت کشور بر اساس آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ برابر ۳۱ سال است اما هدایتگری و سیاستگذاری این جامعه جوان را مدیرانی میانسال یا بازنشسته برعهده دارند. حال آنکه پس از انقلاب اسلامی، حتی فرماندهان جنگی نیز جوانها بودند و میانگین سنی وزیران ۴۰ سال بود. در دو دوره ریاستجمهوری رهبر انقلاب، این میانگین به ۳۹ رسید و خود ایشان ۴۲ ساله بودند که سومین رئیسجمهور ایران شدند. میانگین سنی دولت اول و دوم رفسنجانی به ترتیب ۴۱ و ۴۴ سال بود. کابینه اول خاتمی ۴۵ و کابینه دوم او ۴۷ سال. معدل سن وزیران در دولت اول احمدینژاد به ۴۹ سال رسید و در دولت دوم او ۵۰ سال شد. در دولت اول روحانی این میانگین به ۵۷ سال رسید. درحالیکه روحانی وعده داده بود که معدل سنی کابینه دومش پنج سال کاهش یابد، دولت دوازدهم با میانگین ۵۸ سال، پیرترین دولت نام گرفت. پس از معرفی دولت دوازدهم، صدای رأیدهندگان درآمد که این خانه سالمندان است یا کابینه. ممنوعیت بهکارگیری بازنشستهها در مشاغل دولتی از مطالبههای جوانان در طول دولت روحانی بود. در دولت دوازدهم، آذری جهرمی، وزیر ارتباطات تنها مدیر ارشدی است که زیر ۴۰ سالسن دارد و نماینده متولدین دهه ۶۰ است. مدافعان کنار گذاشته شدن مدیران سالخورده یا میانسال میگویند هر مسئول جدیدی، نیروهای همفکر و هم سن و سال خود را به کار میگیرد و انتخاب وزیر ۶۵ساله یعنی سپرده شدن امور به مدیران میانی ۵۰ سال به بالا.
هفتهنامه«تجارت فردا» مرداد ۱۳۹۶ در نقد استمرار حضور مدیران آن دوران در امور کلان، در یادداشتی تحلیلی نوشت: «البته منطقی بود مدیرانی که تجربههای گرانسنگی کسب کردهاند، در دهههای ۷۰ و ۸۰ هم در ساختار مدیریتی کشور حضور داشته باشند اما حضور طولانی متولدین دهههای ۲۰ و ۳۰، امکان تجربه و کار در سطوح ارشد را از متولدان دهههای ۵۰ و ۶۰ گرفت.» البته این بحث تازهای نیست و بارها مطرح شده است.
به هر ترتیب، هدف از نگارش این متن، ابلاغیه وزارت آموزشوپرورش با امضای معاون برنامهریزی و منابع انسانی است، در این ابلاغیه آمده: تصویبنامه شماره ۲۲۶۷۲۵ مورخ ۳۱/۴/۹۸ شورای عالی اداری با استناد به بند ۱۱ ماده ۱۱۵ قانون مدیریت خدمات کشوری به پیشنهاد سازمان امور اداری و استخدامی و به منظور فراهم نمودن زمینه مناسب برای استقرار«دانش گرایی »شایستهسالاری « آنهم مبتنی بر اخلاق اسلامی در نصب و ارتقای مدیران، شرایط سنی ورود داوطلبان به کانونهای ارزیابی موضوع بند ۳ ماده ۳مصوبه برنامه «آموزش و تربیت مدیران آینده دستگاههای اجرایی» را به شرح ذیل اصلاح و اعلام نمود.
-داشتن ۴۵ سال سن برای سطوح مدیریت عملیاتی و پایه.
-حداکثر ۴۷ سال برای سطوح مدیریت میانی و حداکثر ۵۰ سال برای سطح مدیریت ارشد.
ناگفته نماند بند ۱۱ ماده ۱۱۵ «ق.م.خ.ک» ناظر به «تصویب طرحهای لازم برای ارتقای بهرهوری و کارایی نیروی انسانی و مدیریت دستگاههای اجرایی است.»
تا به اینجا که سخن از دانش گرایی، شایستهسالاری، ارتقای کارایی و بهرهوری مدیران است.اکنون که دولتمردان پیر، تصمیم گرفتهاند برای رضای خدا در واپسین روزهای کاری خویش، درس جوانگرایی به آیندگان بیاموزند بسی مایه تعجب و البته شادمانی است. ما نیز در حسن فاعلی آنان در این کار خداپسندانه تردید نداشته، از در آشتی بر آمده، دستمریزاد گفته به جای کف زدن ،سوت و هورا کشیدن «علی برکت الله» میگوییم. اما همین ابلاغیه نیز الزاماتی دارد که کمترین آن هموار کردن راه یا رفع تعارضات با برخی از قوانین فعلی است.
از جمله میطلبد در قوانین استخدامی مربوط به کارکنان دولت نیز حداکثر سن داوطلبان از ۳۵ تا ۴۰ سال کنونی حداقل ۱۰ تا ۱۲ سالی کاهش یابد. اما اینک این شائبه در اذهان مطرح است که «مرگ خوب است اما برای همسایه.»
در پاسخ ممکن است گفته شود که قانون «عطف به ماسبق» نمیشود و یا برخی از این حضرات در چند سال اخیر یکشبه ره صدساله رفته، به کسوت استادی درآمده، یا با تمسک به فلان بند در سلک اعضای هیئتعلمی در آمده، از کارمندی رسته به اعلیعلیین رسیدهاند که متقابلا باید گفت:
اولا: حضراتی که بیش از ۴۰ سال است ستاد وزارتخانه را در اختیار دارند در این۴۰ساله هرچه در چنته داشتهاند رو کرده و معلمان و دانش آموزان را مستفیض ساخته به حیات طیبه رساندهاند! پر معلوم است که مخزن خلاقیت، کارایی و بهرهوری در آنان تهی گشته، باید کسانی را به خدمت گرفت تا طرحی نو در اندازند.
ثانیا: از قدیمالایام گفتهاند رطب خورده کی منع رطب کند؟ قبیله سالاری، حزب گرایی و جناحبازی با شایستهسالاری ، دانش گرایی و حسن خلق اخلاقی در تباین و تعارض آشکار است. آیا تمامی وزرای آموزشوپرورش دولت از دانش و تخصص وافی و کافی در حوزه آموزشوپرورش برخوردار بودند؟
ثالثا: چه دیر به یاد جوانگرایی، دانش گرایی تخصص و شایستهسالاری افتادند. به قول شهریار سخن ، «پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند» ایکاش خانهتکانی را ابتدا از خود آغاز کرده و در همان سالهای نخست، مدیران پیر و خسته را از گرد آموزشوپرورش دور میساختند.
آموزش و پرورش , دولت , وزارت , وزارت آموزش و پرورش
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.