حیات وحش در آغوش مرگ
گروه اجتماعی
میگویند سالی که نکوست از بهارش پیداست و امسال از ابتدای بهار، گزارشهای سازمان هواشناسی از کاهش شدید بارندگی در کشور حکایت داشت و وزارت نیرو هم پیشبینی کرده بود که خشکترین تابستان را در نیمقرن اخیر تجربه خواهیم کرد و به همه این موارد باید هشدارهای رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست را نیز بیفزاییم که از محو ایران به دلیل کم آبی گفته و طبیعتی که حالا قربانی سیاستهای کلان شده است. با این مقدمه به سراغ اصل مطلب میرویم و اصل برای ما فقط در تشنگی آدمها خلاصه نمیشود، بلکه عطش حیات وحش نیز دارای اهمیت است، موضوعی که در این روزها کمتر موردتوجه واقعشده است.«معضلات مربوط به آب ازجمله خشکسالی، طوفان، سیل و کیفیت پایین آب، مسئله اساسی در این قرن خواهد بود. خشکسالی به طرق مختلف بر محیطزیست تأثیر میگذارد. زندگی گیاهان و حیوانات درست مثل انسانها به آب وابسته است. با رخ دادن خشکسالی، مواد غذایی روی زمین کاهش مییابد و زیستگاه جانوران آسیب میبیند. به دلیل کاهش منابع غذایی و آب، بیماری در حیوانات وحشی افزایش مییابد و گونههای بسیاری در معرض نابودی قرار میگیرند.» این گزارش مجله نشنال جئوگرافی است که خاطرنشان میکند خشکسالی کمسابقه و گرمای سوزان، زیست حیات وحش را در معرض خطر قرار داده و ادامه این وضعیت احتمال انقراض برخی گونههای جانوری و پرندگان را نیز شدت بخشیده است.
این روزها در پی تشدید خشكسالی، برخی گونههای حیات وحش خود را به روستاها و سکونتگاههای انسانی میرسانند تا جانشان را براثر تشنگی از دست ندهند. این موضوع به حدی نگرانکننده است که هر آن احتمال میرود بسیاری از جانداران و حیات وحش تلف شوند و تاکنون گزارشهای فراوانی در این رابطه منعکسشده که نشان میدهد کمبود بارشها سبب کاهش رویشهای گیاهی و خشکیدگی مراتع و علفزارها شده و حیات وحش معمولا برای رفع عطش و گرسنگی به مزارع کشاورزی و سکونتگاههای انسانی پناه میبرند و یا در این راه جان میدهند و تخریب زیستگاهها نیز از پیامدهای خشکسالی است که گونههای مختلف جانوری را به کام مرگ میکشاند.
اما آنطور که خبرگزاری مهر گزارش داده، بیآبی تنها حیات حیوانات علفخوار را تهدید نمیکند بلکه مرگ گوشتخواران، سگسانان، گربهسانان و همچنین پرندگان و خزندگان را نیز در پی داشته است.
در جستوجوی آب و غذا، خارج از مناطق حفاظتشده
بحران کم آبی، ابعاد وسیعی دارد که مرگ حیوانات مهمترین و غمانگیزترین ابعاد این بحران است. رئیس شورای روستای شوگه خاش، فروردینماه امسال وقتی داشت از تلف شدن ۱۵۰ رأس گوسفند و بز این روستا میگفت، علتش را کمبود شدید بارش، کمآبی و خشکسالی عنوان کرد. خشک شدن بندهای خاکی، چاهها و کم شدن آب سفرههای زیرزمینی از عواقب کمبود شدید بارش در بخش مرکزی خاش در استان سیستان و بلوچستان عنوان شده است. بخشدار مرکزی خاش گفته است: «معضلات کمآبی و خشکسالی به حدی رسیده است که رودخانههای فصلی، برکهها و بندهای خاکی به کلی خشک شدهاند و چاههای آب شیرین و کشاورزی مردم نیز بهشدت با افت آب مواجهاند.»
هرچند مرگومیر جانوران و دامها به دلیل کمآبی موضوع تازهای نیست و سال ۱۳۹۳ مدیرکل امور عشایری استان سمنان از تلف شدن بیش از ۲۵ هزار رأس دام عشایر استان سمنان در ۶ ماه منتهی به اردیبهشت آن سال خبر داد. بر اساس این گزارش، دامهای عشایر استان با مشکلات زیادی از قبیل کاهش وزن، کاهش تولید شیر، بیماریهای مختلفی مانند وبای گوسفندی و از همه مهمتر خشکسالی، سقطجنین و مصرف علوفه دستی مواجه شده بودند. این تلفات به عشایر استان خسارات بسیاری وارد کرد، با این حال، امسال پدیده خشکسالی و مرگ حیات وحش، تلختر است و پرندگان و گونههای جانوری در بیابانها و صحراهای خشک و بیآب «لارستان» آوارهاند و در گزارشها به تلف شدن بیش از صدها پرنده تشنه به ویژه از نوع تیهو و کبک و برخی جانوران وحشی این منطقه در آبانبارها و آبشخورهای خشکیده حیات وحش اشاره شده است.
«بیش از ۱۰ ماه است که آبی در زایندهرود جریان نداشته و چاههای اطراف آن خشک و یا کم آب شدهاند. همین موضوع سبب شده گونههای نادر و کمیاب جانوری و گیاهی اصفهان در معرض خطر باشند و بیش از ۴۴ هزار رأس آهو، کل و بز و قوچ و میش در زیستگاههایشان با تنش خشکی مواجه شوند.» این اظهارات منصور شیشهفروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان است و باتوجه به اینکه امسال ۸۰ درصد این استان در محاصره خشکسالی کم تا بسیار شدید قرار دارد، این اظهارات بسیار درخور توجه است.
معاون پایش و نظارت حفاظت محیطزیست اصفهان نیز به افزایش تلفات حیات وحش در این استان به علت آب و تشنگی اشاره داشته و تأکید کرده است که «حیات وحش اصفهان به ویژه آهوها، جبیرها و قوچها و میشها از تشنگی به کام مرگ فرو میروند و حفاظت از این گونهها که در جستوجوی آب و غذا به خارج از مناطق حفاظتشده میروند، دشوار است.» با کاهش بارشها نهفقط چاهها که چشمهها نیز در زیستگاه حیات وحش، آبی برای نوشیدن ندارند و معاون پایش و نظارت اداره کل حفاظت محیطزیست اصفهان با نگاهی به مسئله خشکسالیهای فراگیر و اثرات مستقیم و غیرمستقیم آن بر مناطق محیط زیستی از کاهش تولید گیاهی (علوفه) و منبع غذایی حیات وحش خبر داده که «حتی در برخی مناطق شرقی استان به صفر رسیده است. منابع آبی نیز بر اثر خشکسالیهای پیدرپی رو به خشکی میرود و سختی تأمین آب پایدار برای حیات وحش را دوچندان میکند.»
ضعیف شدن بنیه دامهای عشایر
اما از دیگر عواقب خشکسالی و کم آبی، ضعف بنیه دامها و بیماریهای آنهاست که مدیرکل امور عشایر خراسان جنوبی اخیرا در این مورد سخن گفته است. مهدی عصمتیپور شرح داده که در سال آبی جاری براثر خشکسالی و کمآبی، ۱۴۰ حلقه چاه مالداری و چشمه در مناطق عشایری استان خشکشده و بر اثر ضعیف شدن بنیه دامهای عشایر این ناحیه و بروز بیماریهای واگیردار، مرگومیر بین دام عشایر تشدید شده و نگرانی بسیاری را برای این مردم به همراه داشته است.
طبق اعلام رسمی، استان خراسان جنوبی جزءگروه یک کشور در حوزه خشکسالی و کمبود بارندگی است. بارندگی سال جاری در این منطقه ۶۲ درصد نسبت به سال گذشته کاهش داشته است و به گفته مقامهای رسمی، خشکسالی در سال جاری به دلیل اثرات تخریبی خود از زلزله وحشتناکتر خواهد بود. خشکسالی که موجب افزایش کوچ مکانیزه میان عشایر میشود، از عمده دلایل سقطجنین دامها و کم شدن جمعیت آنها به شمار میرود.
کمآبی در استان خراسان جنوبی به دلیل وجود عشایر که حرفه بیشتر آنها دامداری است، تهدید بسیار بزرگی محسوب میشود چراکه زندگی عمده این افراد و نوع شغل آنها از کمآبی و بحران خشکسالی تأثیرپذیر است. زندگی و شغل عشایر به علوفه مرتعی وابسته است و خشکسالی یا سال کم باران فعلی کاهش علوفه مرتعی را در پی داشته است که به معنای نبود غذای مناسب و کافی برای دامهای این مناطق است.
انتظار همراهی از تشکلهای غیردولتی
این روزها میشنویم که سودجویان به جای آب و غذارسانی، آنان را شکار میکنند و یا این حیوانات در طول مسیری که برای یافتن آب و غذا میپیمایند بر اثر تصادفات جادهای تلف میشوند و محیطزیست هم اعتباری در اختیار ندارد تا بتواند در این بخش صرف کند و طبق گفتههای معاون پایش و نظارت اداره کل حفاظت محیطزیست اصفهان، «حداقل به ۱۱ میلیارد تومان اعتبار احتیاج داریم تا شرایط اولیه و نیازهای حیاتی حیوانات شامل علوفه و آب را تأمین کرده و تا حدودی از برخی بیماریها پیشگیری کنیم.» اما دست محیطزیست خالی است و دوستداران حیات وحش برای عبور از بحران فعلی، از سازمانهای مردم نهاد و تشکلهای غیردولتی انتظار همراهی دارند.
***
فرزاد علیزاده، فعال حقوق حیوانات: حیات وحش قربانی همیشگی توسعه و اینک خشکسالی
همواره از خشکسالی به عنوان پدیدهای طبیعی یاد میشود حالآنکه ردپای انسان در بروز این بحران غیرقابلانکار است. امروزه نقش انسان و توسعه ناپایدار او در تغییرات اقلیمی را نمیشود نادیده گرفت و از کنار آن بهسادگی گذشت. در این میان گذشته از انسانها زیستمندان عرصههای طبیعی یعنی حیات وحش نیز از گزند این تغییرات اقلیمی و به تبع آن خشکسالی بینصیب نماندهاند.
شدت و حدت این خساراتی که متوجه حیات وحش میشود با توجه به اقلیم کشورها متفاوت است. اگر بخواهیم در خصوص حیات وحش کشورمان سخن بگوییم باید این نکته را در نظر بگیریم که ایران در اقلیم نیمه گرمسیری قرار دارد و در حالت طبیعی هم دشتها و زیستگاههای حیات وحش آن با کمبود بارشهای فصلی روبهرو است.
حالآنکه توسعه بیحساب و کتاب شهرها و روستاها، سدسازی و انتقال آب، استخراج معادن، شکار بیرویه و در یککلام عدم مدیریت خردمندانه از این مواهب طبیعی، همه و همه دست بهدست هم داده است تا جمعیت حیات وحش کشور را بیشتر و بیشتر به سمت نابودی بکشاند.
توسعه بیحساب و کتاب کشاورزی در سایه اهمال متولیان امر در وزارت جهاد کشاورزی موجب شده زمینهای زیر کشت تا دامنههای مناطق کوهستانی پیشروی کنند تا جایی که مثلا در منطقه زاگرس کشاورزی تا زیر درختان بلوط گسترش پیدا کرده است درنتیجه حیات وحش از منطقه مهاجرت کرده و به مناطق مرتفعتر کوچ کرده اما همین حیات وحش در فصول گرم و خشک برای تهیه آب و علوفه بهناچار مجبور است به دشتهای پایین دست بیاید و وقتی بارندگی نباشد درنتیجه علوفهای هم برای چهارپایان علفخوار وجود ندارد و حیات وحش بهناچار وارد زیستگاه انسانی میشود. پوشش گیاهی، اصلیترین زنجیره غذایی در اكوسیستم است و وقتی در اثر خشکسالی و توسعه کشاورزی پوشش گیاهی طبیعی مراتع از بین میرود دیگر به این سادگیها به شکل طبیعی و اولیه خود بازنمیگردد.
مهاجرت و كوچ حیات وحش به خاطر نبود منابع غذایی، كاهش تنوع زیستی، تخریب زیستگاه حیات وحش، افزایش بیماریها و درنتیجه كاهش زادوولد و افزایش مرگومیر حیوانات ازجمله خطرات و صدمات حاصل از خشكسالی بر پیكره محیطزیست و حیات وحش است.
همان اندک علوفه باقیمانده در دشتها و مراتع را نیز گسترش دام و دامپروری سنتی از بین بردند تا پاسخی باشد بر عطش سیریناپذیر انسانها برای مصرف بیشتر و بیشتر گوشت و فرآوردههای دامی. سؤال اینجاست که سازمانهای متولی امر یعنی سازمان جنگلها و مراتع و محیطزیست چرا اجازه میدهند دام در مناطق تحت حفاظت واردشده، علوفه حیات وحش را نابود، آبشخورها را آلوده و زیستگاه حیات وحش را ناامن کنند؟ مگر نه اینکه حفاظت و صیانت از محیطزیست بر عهده این دو سازمان است؟
به گفته عیسی کلانتری، رئیس وقت سازمان حفاظت از محیطزیست کشور که البته خود نیز ید طولایی در خشکسالی و تخریب محیطزیست کشور دارد! «بیش از ۸۰ درصد تالابهای کشور خشک شده است» در آن ۲۰ درصد باقیمانده هم چیزی جز فاضلاب شهری و روستایی یافت نمیشود. ایجاد چاههای بسیار عمیق در دشتهای ایران و استخراج آب آنها برای صنعت موجب بهوجود آمدن فروچالههایی شده است که شاید تا چند دهه پیش غیرقابلتصور بود. ایجاد همین چاههای عمیق موجب خشکسالی چشمهسارها و قناتهای پایین دست شدهاند. برای مثال ایجاد چاه عمیق و برداشت آب برای تولید فولاد در شهرستان نطنز موجب خشکی قناتهای صدساله روستاهای مجاور آن شده است.
تقلید از الگوی توسعه غیربومی و توسعه بر اساس مدلهای غربی در بخش آب از دهه ۳۰ شمسی در کشور ما آغاز شد و بهکارگیری نسنجیده فناوری و تکنولوژی نابخردانه تا به امروز ادامه دارد. بعد از انقلاب هم بهغلط، سدسازی به عنوان تنها رویکرد تأمین آب کشور معرفی شد.
برای مثال حقابه دریاچه زیبای بختگان را پشت سدهای درودزن، سیوند و ملاصدرا ذخیره کردیم تا آن را تقدیم به کشاورزی «غرق آبی» کنیم و باافتخار اعلام کردیم که استان فارس درکشت گندم پرآب بر مقام اول را کسب کرده است و ما به خودکفایی این محصول رسیدهایم! بی آنکه لحظهای فلامینگوهای زیبای پارک ملی بختگان را تصور کنیم.
تالابهای هفتگانه جلگه پهناور خوزستان را به واسطه ایجاد سدهای پرشمار بر روی رودخانههای دز و کارون و… خشک کردیم تا نفت استخراج کنیم و آب این مایه پرارزش و حیاتبخش را صرف توسعه صنایع فولاد در کویر مرکزی ایران کردیم بی آنکه ذرهای به فکر حیات وحش پایین دست رودها و تالابها باشیم.
در استان مازندران در پناهگاه حیات وحش میانکاله (خلیج گرگان) از زاغمرز و بهشهر تا گلوگاه و پسازآن تا بندر ترکمن در استان گلستان، میلیونها لیتر فاضلاب شهری و روستایی و سموم کشاورزی را وارد تالاب بحرانزده گرگان کردیم و در زمستان به تماشای مرگومیر پرندگان مهاجر نشستیم و این لیست بلند بالا ادامه دارد…
در میانه این وانفسای بحرانزده محیط زیستی اما در برخی مناطق، محیطبانان، این حافظان زحمتکش طبیعت با لایروبی چشمهها و پخش کردن علوفه در فصلهای گرم برای حیات وحش تلاش میکنند تا مشقتهای تشنگی و گرسنگی حیات وحش را کم کنند . نیروهای مردمی دوستدار طبیعت نیز تا آنجا که در توان دارند آستینها را بالا زده و در این بحران محیط زیستی با ایجاد آبشخور به کمک حیات وحش شتافتند.
ایجاد آبشخور در زیستگاه حیات وحش اگر بدون مطالعات میدانی و در نظر گرفتن اقلیم طبیعی منطقه صورت نگیرد نهتنها به حفظ زیستگاه کمک نمیکند بلکه بلای جان حیات وحش نیز میشود. برای مثال نباید در منطقهای که در گذشته هیچ آبشخوری برای حیات وحش وجود نداشته، آبشخور جدیدی احداث کرد، این موضوع دقیقا همان راهکاری است که شکارچیان و برخی از قرقداران شکار با استفاده از آن حیات وحش را به سمت آبشخور مصنوعی کشانده و حیوانات لبتشنه را شکار میکنند. خطر دیگر این کار جذب علفخواران و گوشتخواران مناطق مجاور به آبشخور و درنتیجه ایجاد تنش و برهم زدن زیستگاه است. بنابراین ایجاد آبشخور در فصلهای گرم و کم آب بایستی حتما با مطالعه دقیق انجام پذیرد، در غیر این صورت جز ضرر بهره دیگری برای حیات وحش به همراه نخواهد داشت.
سپهر سلیمی، فعال محیطزیست: ۹۵ درصد حیات وحش در چند دهه گذشته از بین رفته است
خشکسالی، هم باعث مرگومیر حیوانات و هم کاهش زادآوری خواهد شد و بهطور مستقیم میتواند بر جمعیت گونهها اثرگذار باشد و
باعث افزایش تعارض با انسان شود. افزایش تعارض به این معنا که ممکن است گونههای حیوانی برای رفع عطش به نزدیک محیطهای انسانی بیایند و این مسئله، احتمال تصادف جادهای را به دلیل خروج از محیط امن و زیستگاههای حیوانی افزایش میدهد و یا به تعارض بین حیات وحش و گونههای دیگر مثل سگهای بومی و گله که نزدیک سکونتگاههای انسانی هستند، میانجامد. نکته مهمتر آن است که نزدیکی علفخواران با دامهایی مثل گوسفند و بز میتواند شانس ابتلا به بیماریهای مشترک را بالا ببرد و از آنطرف باعث آسیبرسانی به حیات وحش و مرگومیر آنان شود.
این خشکسالی به دلیل کاهش علوفه و گیاهان باعث کاهش مواد غذایی حیوانات شده و علاوه بر مشکل بیآبی، مشکل گرسنگی را هم برای این حیوانات ایجاد میکند و به هر ترتیب نزدیکی آنها به محیطهای انسانی، احتمال شکار آنان را نیز در پی دارد و میتواند باعث شود شکارچیها در مکانهایی که آبشخور و چشمههای طبیعی هست، کمین کنند و این حیوانات بیزبان را به راحتی شکار کنند. راهکاری که میتوان بهطور موقت انجام داد، ایجاد آبشخورهای مصنوعی است که خوشبختانه در سالهای گذشته، گروههای محیط زیستی و سازمان محیطزیست اقدامات بسیاری انجام دادهاند اما هنوز کافی نیست. ضمن اینکه در فصول گرم سال که منابع غذایی کاهش پیداکرده، توزیع علوفه نیز مطرح است و امسال هم که خشکترین تابستان در ۵۰ سال اخیر است با اقدامات موقتی میتوان حیات وحش را حفظ کرد اما انجام اقدامات حفاظتی نیز بسیار مهم است و باید فرض را بر این بگذاریم که به خاطر خشکسالی، یکسری از دامها و حیات وحش تلف شوند، بنابراین دیگر ظرفیتی وجود ندارد که بخواهیم با مجوزهای شکار، حیات وحش را از بین ببریم و یا براثر رد شدن اتوبان، تلفات جادهای داشته باشیم و یا در مناطق حفاظتشده، مجوز معادن را صادر کنیم که این امر یکی از عوامل اصلی افزایش مرگومیر حیوانات است. بنابراین باید سعی کنیم حالا که درگیر خشکسالی هستیم و احتمال دارد این پدیده تا سالها ادامه داشته باشد، تلفات حیات وحش را در سایر بخشها ازجمله شکار و احداث صنایع به حداقل برسانیم و تعداد محیطبانها را در مناطق حفاظتی افزایش دهیم که از جنبههای دیگر شاهد مرگومیر حیات وحش نباشیم. کمبود منابع آبی و شرایط اقلیمی عرصه را بر تمام زیستمندان کشور تنگ کرده و همانطور که انسان در این زمینه دچار مشکل شده، این شرایط برای حیات وحش نیز به وجود آمده و متأسفانه حیات وحش ما که به گفته برخی از کارشناسان ۹۵ درصد آن طی چهار،پنج دهه گذشته از بین رفته، درحال حاضر در شرایط بسیار بحرانی و خطرناکی قرار دارد بنابراین میطلبد که تمامی ارگانها فراتر از سازمان حفاظت محیطزیست وارد میدان شوند، چراکه بسیاری از مسائلی که به حوزه حیات وحش ربط دارد به دستگاههایی مثل وزارت نیرو و وزارت کشور و نیروهای انتظامی ارتباط دارد و باید عزمی ملی در کار باشد تا از بقایای ذخیرهگاهها و تنوع زیستی جانوری و گیاهی در کشورمان حفاظت شود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.