حلقه مفقوده پیشگیری از اعتیاد
گروه اجتماعی
۲۲سازمان و نهاد دولتی در حوزه پیشگیری از اعتیاد فعالیت میکنند و اگر وضعیت جامعه و میزان شیوع مصرف مواد مخدر را به کمک بررسیها و تحلیلهای کارشناسان آنالیز کنیم، باید از بابت ناکامیمان در مصون نگهداشتن جامعه در مقابل اعتیاد و حرکت بخشی از جمعیت سالم کشور به سمت موادمخدر نگران باشیم. حرکت لاکپشتی و کمرمق در پیشگیری از اعتیاد کماکان با افزایش روزافزون استفاده از موادمخدر نسل جوان را نشانه رفته و بسیاری از پژوهشگران این حوزه از ناکارآمدی برنامههای مبارزه با اعتیاد گلایه میکنند. سال ۹۵ بود که برای نخستین بار، مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی آموزشوپرورش گفت:
۱۳۶ هزار نفر از دانشآموزان در معرض خطر ابتلا به مصرف مواد مخدر هستند و از این میان ۳ هزار و ۶۰۰ نفر حداقل یکبارمصرف کننده مواد مخدر بودهاند، درمجموع آمار شفاف و دقیقی درباره آمار ابتلای دانشآموزان به اعتیاد در دست نیست و آمارهای متناقض به فراوانی یافت میشود.
سردار اسکندر مؤمنی، دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر یکی از گروههای هدف قاچاقچیان مبارزه با مواد مخدر را مدارس و دانشآموزان دانسته که تلاش دارند تعداد مشتریان بیشتری را به سمت اعتیاد، جذب کنند. مؤمنی درباره نرخ شیوع اعتیاد در بین دانشآموزان میگوید: در ایران تنها۲/۱درصد دانشآموزان کشور به اعتیاد مبتلا هستند؛ درحالیکه نرخ شیوع اعتیاد در میانگین جمعیت دانشآموزی جهان، ۲۰ درصد است. مؤمنی از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر معتاد رسمی در کشور خبر داده که معادل ۵ درصد جمعیت کشور است اما برآوردها از یکمیلیون و ۴۰۰ هزار معتاد شناسایینشده نیز حکایت دارد.
فقدان چرخه حمایتی
ما سالها برای مبارزه با مواد مخدر جنگیدهایم، شهید دادهایم، جانباز تقدیم کردهایم و با دستگیری توزیعکنندگان، بساط پاتوقها را به هم زدهایم، معتادان متجاهر را از کف خیابانها جمع کردهایم و به کمپهای درمانی فرستادهایم و کلینیکهای درمان اعتیاد راه انداختهایم، با این حال هنوز مواد مخدر و اعتیاد جزو اولین معضلات کشور است.
در سالهای اخیر فعالیت كمپها با هدف درمان بیماران معتاد در كشور بیشتر و هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود كه تعدادی از این کمپها بهصورت خصوصی و بخشی نیز با عنوان دولتی فعالیت میکنند.
بیشتر این کمپها توسط افرادی كه پیشتر معتاد بودهاند اداره میشود اما باوجود تجربه این افراد و آشنایی آنها با این بیماری خلأ تیم تخصصی درمانی شامل پزشك، روانشناس، مددكار و مشاور خانواده بهصورت مستمر در مراكز بازپروری و کمپهای ترك اعتیاد محسوس است.
به گفته كارشناسان و دستاندرکاران این حوزه، اولین گام در ترك اعتیاد به اراده فرد معتاد بستگی دارد ، هدایت و انتقال او به كمپ كه منجر به ترك اعتیاد میشود یکطرف قضیه است ولی نگهداشتن فرد در وضعیت ترك به حمایتهای جامعه و مسئولان نیاز دارد. بیش از ۸۰ درصد معتادان و مراجعهکنندگان به کمپها و مراكز ترك اعتیاد پس از مراحل درمان، بازگشت مجدد به چرخه این معضل را تجربه میکنند و این مسئله به فقدان چرخه حمایتی ، فشار روحی و روانی، طرد شدن از طرف خانواده و جامعه و همنشینی دوباره با افراد معتاد، نگاه تحقیرآمیز جامعه و نداشتن اعتمادبهنفس بازمیگردد.
نگاه انتظامی و امنیتی بهجای پیشگیری
«سعید صفاتیان» از پژوهشگران حوزه اعتیاد در گفتوگو با «رسالت» میکوشد تحلیلی درست ارائه کرده و از دلایل شکست در سیاستگذاریهایمان سخن بگوید و از اینکه چرا کمپها در بهبودی معتادان عملکرد موفقی نداشتهاند.
صفاتیان در ابتدا توضیح میدهد: «سال ۶۷، اولین جایگاه برای ستاد مبارزه با مواد مخدر با تصویب قانون مجمع تشخیص مصلحت نظام، تعریف شد و ما اکنون ساختاری تحت عنوان «ستاد مبارزه با مواد مخدر» داریم، این ساختار در تمامی کشورهای دنیا هم موجود است. اما در ایران، به دلیل حساسیت خاصی که بود، امام راحل بعد از جنگ فرمودند، یکی از اولویتهای اصلی مسئولین باید مواد مخدر باشد، به همین خاطر، ساختار تشکیلاتی ستاد مبارزه با مواد مخدر مصوب و به این موضوع هم اشاره شد که این ساختار، مسئول هماهنگی و برنامهریزی و اجراست و در حال حاضر نزدیک به ۲۲ سازمان و وزارتخانه عضو این ستاد هستند. در طی این سالها، طبق قانون، رئیسجمهور، رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر است که تعداد کمی از کشورها در دنیا تا به این حد به حوزه مواد مخدر اهمیت دادهاند که رئیس این ساختار را رئیسجمهور بگذارند. رئیسجمهور یک نفر را بهعنوان دبیرکل ستاد انتخاب میکند و دستگاهها و سازمانها زیر نظر دبیرکل فعالیت میکنند که بزرگترین اشتباه این است که تمامی دبیرکلها، نگاه انتظامی و امنیتی به مقوله مواد مخدر داشتهاند، البته در برخی مقاطع این نگاه کمتر یا بیشتر شده و بعضا پیشگیری هم مدنظر قرارگرفته اما بهطورکلی همیشه این نگاه امنیتی و انتظامی را حاکمیت داشته و سابقه دبیران کل ستاد مبارزه با مواد مخدر، امنیتی- نظامی یا انتظامی بوده است. بیتردید جایگاه دبیرکل بهعنوان کسی که تئوری ارائه کرده و برنامهریزی میکند بسیار مهم است، وقتی این شخص دیدگاهش امنیتی- قضائی و انتظامی باشد، مسلما برنامهها و بودجهها و سخنرانیها نیز به همین سمت هدایت میشود، بنابراین اولین پیشنهادم به رئیسجمهور منتخب این است که در انتخاب دبیرکل ستاد، همانند سایر کشورها عمل کنیم. من در بسیاری از اجلاسهای بینالمللی شرکت کردم و دیدهام که دبیران کل ستاد مبارزه با مواد مخدر، یا پزشک و روانشناس و یا جامعهشناس و افراد باتجربه در این حوزهاند و گاهی این افراد سالیان متمادی در حوزه مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد فعالیت داشتهاند، چراکه امروزه دنیا بهجای مبارزه بر امر پیشگیری توجه و تمرکز دارد. اگرچه مبارزه و مقابله هم حائز اهمیت است اما نباید اولویت باشد. بااینکه ۱۰ هزار جانباز و ۴ هزار شهید در حوزه مبارزه با مواد مخدر داریم و بیشترین میزان کشفیات
در سطح دنیارا از آن خودکردهایم که باعث افتخار است اما اینها کافی نیست و نگاهمان باید بر بحث پیشگیری هم معطوف باشد.»
مدیران از برنامههای پیشگیری میترسند
هنگامی در این حوزه موفق خواهیم بود که الگوی اعتیاد تغییر نکند، سن اعتیاد در کشورمان پایین نیاید و تعداد زنان معتادمان بیشتر نشود. بنابراین اولویت اصلی برنامهها باید موضوع پیشگیری باشد اما مدیران ما از این موضوع میترسند، چون به فرض مثال میگویند، عمر مدیریتیام دو سال است و یک برنامه پیشگیری تا بخواهد جواب بدهد، ۵ سال طول میکشد، بنابراین چرا باید برای مسئلهای وقت بگذارم که به عمر مدیریتیام قد نمیدهد و معمولا هم برنامههای کوتاهمدت در حوزه پیشگیری از اعتیاد، تأثیرگذار نیست.
در سایر کشورهای جهان وقتی از مدیری سؤال کنید این برنامه که در حوزه پیشگیری از اعتیاد اجرایی میکنید، مربوط به دوره شماست باافتخار میگویند، از ۱۰ سال پیش آغازشده و به دوره من ارتباطی ندارد اما چون موفق بوده، ادامهدهنده آن بودهام اما در کشور ما، مسئولان مبارزه با مواد مخدر اصرار به اجرای برنامههایی دارند که هیچ ارتباطی به مدیران قبلی ندارد و میخواهند برنامه موردنظر، به نام خود آنها و برای خود آنها باشد و ادامهدهنده اقدامات خوب گذشته نیستند. بنابراین با تغییر مدیران، برنامههای ما در حوزه مواد مخدر، ۱۸۰ درجه تغییر میکند. موضوع دیگر که بسیار اهمیت دارد، کاهش آسیب است. زمانی که مسئول کمیته مواد مخدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام بودم، بحث بر سر این بود که برای اولین بار، به سیاستهای کلان نظام که مجمع مصوب میکند، بندی به مواد مخدر اختصاص بدهیم و موردقبول هم واقع شد، بر این اساس، بند ۵۷ سیاستهای کلی نظام را در حوزه مواد مخدر آوردیم و در آن بند، دولت را موظف کردیم که از سال ۹۶ تا امروز، میزان شیوع اعتیاد را ۲۵ درصد کاهش دهد، اما این اتفاق نیفتاد و کسی هم از دولت دراینباره سؤالی نپرسیده است. کسی از معاون دبیرکل نپرسیده که چرا صدها میلیارد تومان هزینه کرده اما تأثیری نداشته است، چرا آن ۲۵ درصد را کاهش نداده و سن اعتیاد را بالا نیاورده است. ما باید به قوانین بالادستی و برنامههای خود در این حوزه توجه کرده و آنها را عملیاتی کنیم. قوانین خوبی در حوزه مبارزه با مواد مخدر داریم اما اجرایی نمیکنیم؛ در حوزه درمان قوانین بسیار خوبی داریم که اجرایی نشده است. وزارت بهداشت بهعنوان مسئول سلامت روی بخشهایی دست میگذارد که راحتتر بتواند اجرایی کند و سایر بخشها را نادیده میگیرد. بنابراین حوزه پیشگیری، حوزهای نیست که در سطح کلان به آن ورود شود. درحالیکه میگویند هر کشوری اگر یک واحد پولی خود را برای امر پیشگیری هزینه کند، ۱۲ واحد پولی را در طول سال ذخیره میکند که عدد کمی نیست. درحال حاضر، مواد مخدر در طول سال ۱۰ میلیارد دلار به اقتصاد کشور ما در عرصههای بهداشتی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی ضربه میزند، اگر رئیسجمهور بهعنوان رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر بگوید اقدامی انجام میدهم که این ضرر ۱۰ میلیارد دلاری به ۹ میلیارد دلار تنزل یابد و از ۲۵ درصد کاهش اعتیاد، ۵ درصد را کاهش میدهم، طبیعتا موفق خواهیم بود. برنامههای ما زمانی مثمر ثمرند که مدیر قوی و علمی با جایگاه اجتماعی-پزشکی به این عرصه وارد شود.»
مراکز ترک اعتیاد چقدر موفق بودهاند؟
به اذعان «صفاتیان»، نگرش غیرپیشگیری باعث شده که کمپهای ترک اعتیاد اجباری گسترش یابد: «ما درحال حاضر نزدیک به ۲ تا ۳ میلیون معتاد داریم که ازنظر من این آمار غلط است و بیشتر از این حرفهاست. اما از همین میزان، مگر چند درصدشان معتاد متجاهرند؟ شاید در حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزارنفر معتاد متجاهر باشند، از این تعداد چند درصد باید تحت درمان اجباری باشند؟ شاید به ۱۰ هزار نفر نرسد. اما دبیران کل ستاد ملی مبارزه با مواد مخدر بهکرات دراینباره صحبت کرده و بودجه صرف میکنند و اجازه هیچگونه تحقیق علمی نمیدهند که این مراکز، چقدر در درمان و ترک اعتیاد موفق بودهاند و چقدر میل معتادان به مصرف مواد کم شده و چند درصد اینها بعد از ترک در کمپها به سمت مصرف مواد مخدر میروند. بنابر برخی آمارها، ۸۰ درصد از معتادانی که در کمپها ترک کردهاند، دوباره به اعتیاد روی میآورند، به خاطر اینکه وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با مواد مخدر ، درمان را به درمان دارویی تقلیل دادهاند. درحالیکه درمان دارویی فقط ۱۵ تا ۲۰ درصد اهمیت دارد و مهمتر از این مسئله، اقدامات روانشناسی و کارهای حمایتی و مددکاری است و کسانی که در این حیطه کار میکنند باید نگاه کلان و قدرت تفکیک داشته باشند، درمان بخشی از مسئله است و بخش بزرگتر، کارهای حمایتی و پیشگیرانه است و باید از تیم قویای استفاده کرد، تیمی که مسلط بر قوانین و ابعاد اجتماعی و حمایتی باشد اما افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند، معمولا تجربه این کار را ندارند و مادامیکه این موارد رعایت نشود، فایدهای نخواهد داشت. در کشورهای دیگر، برنامهریزیها منسجم و درست است و همه موارد از مسائل روانشناسی و اجتماعی تا اقدامات حمایتی مدنظر قرار میگیرد. در دنیا به این صورت بوده که اگر کسی کمپ ترک اعتیاد را راهاندازی میکرد، باید تعهدهایی را به سیستم دولتی میداد و سیستم در قبال این تعهد، پول و امکانات و مجوز میداد و دولت، شاخ و برگهای اضافی را جدا میکرد تا کمپها بتوانند راحتتر و اصولی گام بردارند، به همین علت است که در کشورهای آسیای جنوب شرقی، دارای کمپهای موفق هستیم، در این کمپها الزاما پزشک حضور ندارد ولی حداقل دورهها را دیدهاند. یکی از بزرگترین ضعفهای ما، برنامههای آموزشی است که وزارت بهداشت اجرا نمیکند، بهعنوانمثال، پزشک و مددجو و روانشناس ۱۰ سال پیش دورهدیده و از ۱۰ سال پیش تاکنون دیگر دوره آموزشی جدیدتری ندیده است. لذا نمیتوانیم بگوییم کمپهای ترک اعتیاد اجباری روش غلطی است اما نحوه اجرا و مدیریت آن در داخل کشور ما غلط است. در سایر کشورها این کمپها همانند مدرسه بهداشتی است و شخص از اینکه قرار است مدتی در کمپ بماند، لذت میبرد اما در کمپهای ما مثل این است که یک مجرم یا قاتل را گرفتهاند. برای همین است که میگوییم حوزه امنیتی و نظامی باید به امر کشفیات ورود کند اما در حوزه درمان و پیشگیری، افراد غیرنظامی باید ورود کنند.»
برنامهریزی ستاد مبارزه با مواد مخدر در اتاق دربسته
این پژوهشگر حوزه اعتیاد عنوان میکند: «ما تحقیقات علمی و بنیادی لازم را در حوزه کمپهای ترک اعتیاد انجام ندادهایم، چون به بخش خصوصی و سازمانهای مردمنهاد اعتماد نداریم. یکی از دلایل موفقیت در کشورهای اروپایی این است که برنامهریزیها و نظارت و اختصاص بودجه با دولت است اما کار را سعی میکنند به بخش خصوصی بسپارند. در کشور ما چون نگاه انتظامی و امنیتی حاکم است، دولت خودش میخواهد در این حوزه ورود داشته باشد. بسیاری از کشورها، نوشتن آییننامه و برنامهریزی را با حضور بخش خصوصی انجام میدهند. اما در کشور ما ستاد مبارزه با مواد مخدر در یک اتاق دربسته، برنامهای را با حضور چند وزارتخانه مینویسند و به حرف کسی هم گوش نمیدهد و بهسادگی دیدگاههای کارشناسی را نادیده میگیرد. در دنیا هم این مراکز بستری و اقامتی و نگهداری وجود دارد و حتی مراکزی هستند که به آنها دادگاه درمانمدار میگویند و یک نوع مراکز نیز اجتماع درمانمدارند اما اینگونه نیست که چند ماه معتاد را نگهدارند و هیچ کاری در حوزه روانشناسی و مددکاری و اجتماعی انجام ندهند؛ از این افراد حمایت قضائی صورت میگیرد و دولت سعی میکند که به خانواده این افراد کمک کند و در حوزه مالیات به صاحبان کارخانهای که این افراد را به کار بگیرند، تخفیف میدهد.»
«صفاتیان» خاطرنشان میکند که ضعف مدیریتی و ضعف برنامه در حوزه مبارزه با مواد مخدر بسیار مشهود است، تازه چندماه طول میکشد که فرد متوجه شود، حوزه مواد مخدر چیست و این ضعف در کنار نگاه مقابلهای سبب شده که اعتیاد در کشور ما هم چهره زنانهتری پیدا کند و هم سن اعتیاد کم و کمتر شود و به این دلیل از اصل پیشگیری و مباحث فرهنگی و آموزشی غافل شدهایم و خانوادهها و والدین چندان با مقوله اعتیاد آشنایی ندارند، درعینحال، تلویزیون و رسانهها و آموزشوپرورش هم در این حوزه اطلاعرسانی نمیکنند اما اگر نگاه مسئولین ما پیشگیرانه باشد، اولین کاری که میکنند این است که وزیر آموزشوپرورش را در جلسات ستاد ملی مبارزه با مواد مخدر دعوت کرده و میگویند این برنامهها را باید عملیاتی کنید.»
اعتیاد , سن اعتیاد , مبارزه با مواد مخدر
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.