حقابه هیرمند همچنان بلاتکلیف
هامون اگر خشک نباشد و حقابه آن برسد، بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران، هفتمین تالاب بینالمللی جهان و یکی از ذخیرهگاههای زیستکره در کشور است، اما مدتهاست به حال احتضار افتاده و طالبان همچنان به تخصیص حقابه رودخانه هیرمند پایبند نیست. خشکیدگی، ریزگرد و روستاهایی در محاصره شنهای روان شرایط ناگواری را در سیستان رقمزده و باعث ترک منطقه از افراد بومی و تغییر زیستبوم آن شده است و بیش از ۱۰۰ هزار نفر از جمعیت ۵۰۰ هزارنفری آن طی این سالها مهاجرت کردهاند. خبر مهاجرت و طوفان شن در سیستان تکراری است، بیش از ۱۰ هزار خانوار فقط در یک سال گذشته وطن خود را ترک کردهاند. سیستانیها اگر با هر چیزی غریبه باشند، اما در دهههای گذشته بیش از همه با شنهایی خو گرفتهاند که از اواخر بهار تا اوایل پاییز خانه وزندگیشان را در چنگ میگیرد.
اتفاقی که با شروع وزش بادهای ۱۲۰ روزه تکرار میشود، این بادها دیگر نه یک پدیدۀ جویِ بلکه چالشی عظیم برای منطقۀ سیستان محسوب میشود.
بادهایی که برای مردم سیستان جزئی از زیستتاریخیشان بهشمارمیرفت و حالا با خشك شدن هامون، دیگر حكایت بادهای سیستان هم با گذشته تاریخیشان فرق دارد. تالاب كه روزگاری منبع حیات بود حالا شده كانون گردوخاك. گردوخاك كه بلند میشود هوا تا چندین برابر استاندارد آلوده میشود و مردم روانه بیمارستان میشوند. بااینوجود گره حقابه هامون هنوز گشوده نشده و اگرچه طی ماههای اخیر رایزنیهایی میان وزارت امور خارجه ایران و هیئت حاکمه افغانستان صورت پذیرفته و طرف مقابل خود را در قبال توافقنامه و حقابه ایران متعهد میداند اما هنوز بهصورت عملیاتی گامی ازسوی افغانستان برداشته نشده و وعده طالبان مبنی بر اجازه بازدید کارشناسان ایرانی از سد کجکی و اصلاح بند کمالخان تاکنون رنگ واقعیت به خود نگرفته است.
در همین راستا حسین سرگزی، از فعالان اجتماعی سیستان و کارشناس منابع طبیعی در گفتوگو با «رسالت» از یکسو به کارشکنی و چندصدایی طالبان در مورد بازدید از سد کجکی اشاره و از سوی دیگر تأکید میکند که نیازی به بازدید نیست، ایستگاه آبسنجی دهراوود بالادست سد کجکی است که میزان آب واردشده به رود هیرمند را محاسبه میکند: «طالبان در حالی خلف وعده کرده است که به بازدید کارشناسان نیازی نیست و تصاویر ماهوارهای حجم سیلاب و ذخیره آب پشت سدها را نشان میدهد،
کما اینکه مقامات طالبان میخواهند فصل زراعی به پایان برسد و آب پشت سد را به طورکامل استفاده کنند و بعد اجازه بازدید بدهند. هرچند معیار حقابه، آب پشت سد نیست، طبق معاهده ۱۳۵۱ درصورتیکه طرف افغانستانی اعلام کند سال آبی نرمال نیست، باید اطلاعات حجم آورد رودخانه هیرمند را بهطرف ایرانی بدهد و ایستگاه آبسنجی دهراوود بالادست سد کجکی است که میزان آب واردشده به رود هیرمند را محاسبه میکند؛ اگر دادهها و اطلاعات آن ایستگاه بهصورت شفاف در اختیار ایران و جامعه بینالمللی قرار گیرد، مشخص میشود که امسال سال پرآبی بوده است، اما طالبان بهوضوح کارشکنی میکند.»
رئیسجمهور سکوت کرده است!
محمدتقی رخشانی، مدیرمسئول روزنامه زاهدان و از صاحبنظران در موضوع حقابه هیرمند بخشی از پیمانشکنی طالبان را ناشی از عملکرد دستگاه دیپلماسی دانسته و در گفتوگو با «رسالت» عنوان میکند: «متأسفانه درروند دیپلماسی آب در قبال طرف افغانستانی تغییری ایجاد نشده و شاید طالبان متوجه این نکته شده است که استراتژی ایران در قبال آنها، به سمت برخورد تندتر و صریحتر پیش نمیرود. متأسفانه برخی از سیاسیون و دیپلماتهای ما، علیرغم اینکه در روابط بینالمللی نقش دارند، مسئله را بهخوبی متوجه نشدهاند. قاعدتا ساختار دیپلماسی ما ضعیف نیست و این سیستم بارها در موارد سخت و دشوار توانمندی خودش را نشان داده است، مشکل بر سر استراتژی مقابله و یا تعامل با طالبان است و از طرفی سیستم دیپلماسی ما فقط با نگاه حقوقی به این موضوع واردشده و به این دلیل دستاوردی نداشته است.»
رئیسجمهور در سفری که اردیبهشت به استان سیستان و بلوچستان داشت، شخصا به موضوع حقابه هیرمند ورود کرد و در موضعگیری جدی به حاکمان افغانستان اخطار داد تا حقابه مردم سیستان و بلوچستان را بهفوریت بدهند و مأموریت ویژهای به وزرای خارجه و نیرو برای «پیگیری جدی» این موضوع داده شد، اما مدیرمسئول روزنامه زاهدان تأکید میکند که «وعده اصلاح بند کمال خان در طول یک سال گذشته و اجازه بازدید کارشناسان برای بازدید از سد کجکی، با خلف وعده طرف افغانستانی همراه شده، بااینوجود رئیسجمهور سکوت کرده است، حالآنکه مردم سیستان زیر آماج طوفانهای مهیب قرار دارند و با خشکسالی و فقر و بیکاری دستبهگریباناند و در برابر این شرایط بهجز تسلیم شدن چارهای ندارند، این مسئولان هستند که باید چارهاندیشی کنند. شرایط امروز سیستان پیچیده و دشوار است و مدیران نباید به این منطقه نگاه باری به هر جهت داشته باشند.»
شناخت صحیح مدیران از معادلات مهم و پیچیده هیدروپلتیکی منطقه و درک چالشهای واقعی موجود در خطه سیستان در ابعاد زیستمحیطی، اقلیمی و هیدرولوژیکی بسیار مهم است، چراکه لحظهبهلحظه شرایط برای سیستانیها سخت و سختتر میشود. علیرضا سروری نژاد، محقق آبوخاک در گفتوگو با «رسالت» قطع جریان آب از رودخانه هیرمند را اقدامی بهغایت نگرانکننده توصیف و تأکید میکند: « اکنون دریاچه هامون با وسعت ۵۶۶۰ کیلومترمربع که ۳۸۲۰ کیلومترمربع آن در سیستان است و ۱۵۰هزار هکتار اراضی کشاورزی، به دلیل عدم کشت تبدیل به نقاط بحرانی گردوغبار شدهاند. ضمن آنکه ضریب فرسایشپذیری اراضی لمیزرع کنونی، حتی نسبت به بستر تالاب هم بیشتر خواهد بود و هرچه زمان میگذرد بر ابعاد فاجعهآمیز آلودگی هوا افزوده میشود، بهنحویکه بادهای موسوم به ۱۲۰ روزه سیستان که در اثر تغییر اقلیم و سایر عوامل دیگر به بیش از ۱۸۰ روز در سال رسیده است، در بیشتر روزها بر حجم گردوغبار اضافه میکند. بهتدریج انواع تأسیسات و ابنیهها نیز متأثر از گردوخاک آرامآرام دفن میشود. سیستانیها دیگر هوای سالم و آبی برای آشامیدن و امرارمعاش ندارند. بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد شغل و معیشت مردم این منطقه وابسته به صنعت و کشاورزی است که براثر نبود آب، درآمدی برای ارتزاق و ادامه زندگی ندارند.»
براین اساس سروری نژاد تصریح میکند که «چنانچه دولتمردان بهسرعت و با برنامهای جامع نسبت به رفع چالشهای موجود اقدام نکنند، مرزهای جنوب شرقی با مشکلات عدیده و غیرقابل جبرانی مواجه خواهد شد.»
نمیتوانیم از هیرمند بگذریم
به تعبیر حسین سرگزی، کارشناس منابع طبیعی شرایط امروز سیستان فوقالعاده است و مردم باید نسبت به گرفتن حقشان احساس اطمینان داشته باشند، بنابراین مسئله دریافت حقابه و تأمین آب از رودخانه هیرمند ضرورتی غیرقابلانکار است.
سرگزی میگوید: «بقا و اساس شکلگیری منطقه سیستان، رودخانه هیرمند بوده است وزندگی مردم این منطقه در همه ابعاد به این رودخانه وابسته است و نمیتوانیم از هیرمند بگذریم. این رودخانه در اقتصاد، محیطزیست و حتی در امیدآفرینی نقش دارد و مردم باید امیدوار باشند که هنوز امکان بقا دراین سرزمین وجود دارد. اکنون حالوروز منطقه سیستان خوش نیست. آب این منطقه بهطور کامل به ورود آب از افغانستان وابسته است. وضعیت جنوب استان به نسبت بهتر است ولی شمال استان سیستان و بلوچستان که ۵ شهرستان زابل، زهک، نیمروز، هامون و هیرمند را در خود جایداده، اوضاع ناخوشایندی دارد. آخرین ورودی آب مربوط به سال ۹۸ بوده و از آب ذخیرهشده در چاه نیمهها استفاده میشود که باتوجه به عدم تازهسازی، هم ازنظر کیفیت و هم کمیت دچار افت شده است.
حقابهای که از رودخانه هیرمند دریافت میکردیم، در چاهنیمهها برای مصارف آب شرب، کشاورزی، مباحث زیستمحیطی و صنعت استفاده میشد. چاهنیمهها سالانه ۳۰۰میلیون مترمکعب تبخیر داشتند که ۲سال آب نرسید و با توجه به حجم مصارف، شاید تا چندماه آینده دیگر کفاف مصرف شرب سیستان و بلوچستان را هم ندهند. در حال حاضر بسیاری از روستاهای ما دچار مشکل شده و ایستگاه پمپاژ ثابت به ایستگاه پمپاژ شناور تبدیلشده است. بنابراین یک چنین وضعیتی در منطقه سیستان حاکم است.»
افغانستان در دو دهه اخیر با ایجاد سازههای آبی اعم از سدهای انحرافی و انواع نهرها و کانالها بهتدریج از رسیدن حقابه به ایران خودداری کرده و سرانجام جریان آب هیرمند بعد از راهاندازی بند کمالخان قطع شد؛ کمالخان یکبند انحرافی است که به گفته سرگزی، «دو تا سه برابر میزان حقابه، به سمت شورهزار منحرف و همانجا نیز بدون هیچ استفادهای تبخیر میشود.»
این مسئله، در کنار وزش بادهای ۱۲۰ روزه و گرمای هوا و فقر گسترده به دلیل ناتوانی درکشت محصولات کشاورزی، وضعیت فجیعی را در منطقه سیستان پدید آورده است. محمدتقی رخشانی، مدیرمسئول روزنامه زاهدان در این زمینه هشدار میدهد که «چنانچه بند کمال خان بهعنوان یکبند انحرافی باقی بماند، حتی اگر تمام سد کجکی را هم بازکنیم، آب بهطرف گودزره منحرف میشود. بیش از ۳۰ سال حقابهای از سد کجکی دریافت نکردیم و بارشهای سیلابی وارد دریاچه میشد و مشکل آب هم وجود نداشت. اکنون باوجود سد انحرافی کمال خان اگر کل آب سد کجکی هم رها شود، به سمت گودزره منحرف خواهد شد.»
تبعات زیستمحیطی این خطای استراتژیک نهفقط برای ایران که افغانستان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. علیرضا سروری نژاد، محقق آبوخاک دراینباره بیان میکند: «سیستان بدون آب یعنی سیستان ناآباد و با تبدیل عرصههای مرتعی به عرصههای بیابانی و کویری، پتانسیل فرسایش چندین و چند برابر شده و یک فاجعه انسانی و زیستمحیطی غیرقابلبرگشت را رقم خواهد زد و ساکنین هر دو طرف مرز را متأثر میسازد، بنابراین باید طالبان را از بابت آسیبپذیری جوامع محلی ساکن در ولایات نیمروز، هلمند و قندهار آگاه کرد، چراکه سیستان خشک، یعنی وارد شدن لطمات جبرانناپذیر به ساکنین حوضه آبریز هلمند و ازاینپس، سیستان منشاء بزرگ گردوغبار در ولایتهای افغانستان خواهد بود.»
حقابه هیرمند روی میز شورای عالی امنیت ملی
بااینحال طالبان همچنان به سیاست دفع وقت ادامه میدهد و مدتهاست گره حقابه هیرمند کور شده، به همین علت قرار است این مسئله در شورایعالی امنیت ملی مطرح و در صورت لزوم از راههای غیردیپلماسی در برابر طالبان برای دریافت حقابه هیرمند بهره گرفته شود. برخی کارشناسان معتقدند، ارتقاء طرح مسئله و ارجاع آن از وزارت امور خارجه به شورای عالی امنیت ملی میتواند گامی به جلو تلقی گردد. گویا عزمی در حال شکلگیری است تا با استفاده از تمامی ابزارهای مؤثر موجود و اتخاذ تصمیمی استراتژیک و متناسب با شرایط هیدروپلتیکی منطقه و ظرفیتهایی که برای طرفین عملا برد- برد قلمداد میشوند، بر این چالش عظیم در جنوب شرقی کشور فائق آیند. اما محمدتقی رخشانی، مدیرمسئول روزنامه زاهدان، در گفتوگو با «رسالت» طرح این موضوع در شورای عالی امنیت ملی را بهعنوان آخرین راهکار مؤثر میداند، درحالیکه بهزعم او، ما هنوز به آخرین راهکار نرسیدهایم: «پیش از آن باید با طالبان بر سر میز مذاکره نشست و بسته پیشنهادی خود را بهطرف مقابل ارائه و زمینه توافق را فراهم کرد. ما هنوز وارد مسائل میدانی نشدهایم، حال اینکه در بحث انرژی و تکنولوژی و تجارت با طالبان حرفهای زیادی برای گفتن داریم و همه این موارد در کنار مسئله حقابه باید در یک بسته پیشنهادی گنجانده شود. چنانچه این راهکار پاسخگو نبود، میتوان به سراغ گزینههای دیگری رفت. قرار نیست با افغانها تخاصم و تقابلی داشته باشیم، افغانها از مرز ما تا خود قندهار سیستانیاند و همشهری، همزبان، هم دین و هم فرهنگ ما هستند، قرار است با یکدیگر رفاقت کنیم و بهترین راهکار برای دریافت حقابه هامون تدوین بستهای پیشنهادی است و اینیک بسته امتیازدهی نیست، بسته تعامل است، آنها به بخشی از مسائل تجاری، انرژی و تکنولوژی ما نیاز دارند، در نقطه مقابل ما هم به این همکاری احتیاج داریم. مراودات مشترک در بازارچههای مرزی نیز حائز اهمیت است، تا از یکدیگر کالا خریداری کنیم. افغانستان به سوخت هم نیاز دارد و اگر تمامی این موارد دربستهای مشخص و در چارچوب قراردادی منعقد شود، میتوان مسئله حقابه را نیز حل کرد. چنانچه این راهکار به نتیجه نرسید، آنگاه ناچاریم برای حیات سیستان و حتی برای تحقق بندهای مختلف معاهده ۱۳۵۱ بهزور متوسل شویم.»
حسین سرگزی، فعال اجتماعی و کارشناس منابع طبیعی، طرح این مسئله در شورای عالی امنیت ملی را گامی روبهجلو عنوان وهمانند محمدتقی رخشانی معتقد است، برای دریافت حقابه هیرمند، هنوز بسیاری از راهها طی نشده و متأسفانه در تمام سالیان گذشته ابزارهای لازم برای وابستگی افغانستان به ایران فراهم نشده است. سرگزی میگوید: «میزان برق صادراتی ما به این کشور محدود است، حال اینکه میتوانستیم با تأسیس نیروگاههای بادی و خورشیدی برق بیشتری به افغانستان بدهیم. ما به این کشور آب هم میدهیم. یک لوله از چاهنیمه سیستان به سمت شهر زرنج افغانستان است اما وابستگی تامی وجود ندارد. دیپلماسی فقط مذاکره نیست. دیپلماسی همین مراودات مالی، حقوقی و تجاری است. متأسفانه ما از این ابزارها استفاده نکردهایم. حکومت طالبان هنوز پا نگرفته و کشوری نیازمند است، لذا میتوان از طریق بده بستان به توافق رسید، منتها بحث بر سر این است که موضوع حقابه و ضرورت تأمین آب از طریق رودخانه هیرمند توسط سیاستگذاران و دولتمردان بهدرستی فهم نشده است. شاید بتوان نیاز به آب شرب کشور را از طریق منابع داخلی تأمین کرد، اما برای دریافت حقابه هیرمند بهعنوان یک حق قانونی باید بااقتدار و قدرت عمل کرد. بنابراین شورای عالی امنیت ملی میتواند گزینههای مختلفی را مدنظر قرار دهد و اینیک گام روبهجلوست. ولی امیدواریم هرچه زودتر این اتفاق بیفتد. دو ماه دیگر از تابستان امسال باقیمانده و فصل وزش بادهای ۱۲۰ روزه هنوز تمام نشده، وضعیت منطقه بسیار وخیم است. بسیاری از مردم در این دو ماه تصمیم میگیرند که فرزندانشان را در مدارس زابل ثبتنام کنند و یا به نقطه دیگری از کشور کوچ کنند. این مسئله برای مردم منطقه حیاتی است و باید هرچه زودتر در شورای عالی امنیت ملی راهکاری ارائه و سپس خیلی شفاف اقدامی که در شرف وقوع است را اطلاعرسانی کرد، تا مردم منطقه تکلیف خود را بدانند.»
منابع آب داخلی پاسخگو نیست
تلاش وزارت نیرو این است که با حفر چاه ژرف و تأمین آب زاهدان از حرمک، انتقال آب از تهلاب و دریای عمان مشکل آب شرب سیستان را حل کند. آنطور که وزیر نیرو اعلام کرده، باوجود رایزنیهای متعدد درباره رهاسازی آب این موضوع هنوز محقق نشده است. علیاکبر محرابیان گفته است که «باوجود تحقق نیافتن حقابه ما اقدامهای لازم را برای تأمین آب انجام میدهیم.» به نظر میرسد دولت به دلیل عدم همکاری طالبان و فشار افکار عمومی، اجرای طرحهای آبی و ایجاد هرگونه سازهای را در دستور کار قرار داده و در تازهترین اظهارنظر، مجید محبی، مدیرکل مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان عنوان کرده؛ «امیدی به حقابه هیرمند نداریم و اتکا مسئولان بر منابع آب داخلی است»! این منابع مشکل آب شرب سیستان را حل میکند، اما با گردوغبار چه باید کرد؟
محمدتقی رخشانی در این زمینه بهصراحت مطرح میکند که «منابع آب داخلی پاسخگو نیست. در پروژه انتقال آب از چابهار تا خراسان جنوبی و جنوب خراسان رضوی سهمیه آبی که برای سیستان دیدهشده ۱۰ میلیون مترمکعب آب در سال است، حال اینکه نیاز آب آشامیدنی این منطقه حدود ۴۰ تا ۴۵ میلیون مترمکعب است، یعنی در این پروژه تقریبا یکپنجم آب آشامیدنی مردم سیستان تأمین میشود. حفر چاهکها برای استحصال آبهای زیرقشری نیز علاوه بر تخریب و فرونشست زمین نمیتواند پاسخگوی نیاز آبی سیستان باشد. میزان آبی که از این طریق وارد لولهها میشود، کمتر از ۱۰ درصد مصرف را شامل میشود. پروژه چاه ژرف نیز پس از دو بار تصفیه، فقط دو درصد مصرف یک شهر را تأمین میکند. بنابراین هیچکدام این پروژهها نمیتواند آب منطقه را حتی در حد آشامیدن تأمین کند. ضمن اینکه حیات سیستان وابسته به تالاب هامون است. سیستان بدون کشاورزی کاملا قابلتصور است ولی بدون هامون قابلتصور نیست، به دلیل اینکه بستر ۵ هزار کیلومتری این دریاچه به کانون ریزگرد بدل خواهد شد و بر سر و روی مردم میبارد. بنابراین امکان زیستن در سیستان بدون دریاچه وجود ندارد. حتی اگر منابع آب داخلی نیز بهخوبی پاسخگو باشد، فقط نیاز شرب تأمین میشود، درحالیکه بهطور مکرر گردوخاک بر سر و روی مردم میبارد. بنابراین مسئولان ضمن توجه به تأمین آب از منابع داخلی، باید حقابه هیرمند را دریافت کنند تا امکان زندگی حداقلی در سیستان فراهم باشد.»
حسین سرگزی نیز انحراف از موضوع حقابه و تمرکز صرف بر راهکارهای تأمین آب در داخل را موردانتقاد قرار داده و در خاتمه میگوید: «گویا در خصوص مسائل آبی سیستان وحدت نظری وجود ندارد، بنابراین نقطه نظرات و انگیزههای شخصی وارد مسئله حیاتی تأمین آب سیستان شده است. متأسفانه تا حد زیادی هم بعضی از مسئولین متقاعد شدهاند که با گزینههای مختلف بازی کرده و بهنوعی فرافکنی کنند. درحالیکه تأمین آب شرب از طریق منابع داخلی به ماندگاری مردم در منطقه منجر نخواهد شد. معیشت ۷۰ درصد جمعیت منطقه با بیش از هزار روستا وابسته به منابع آبوخاک است. وقتی مردم نتوانند در این منطقه درآمد کسب کنند، دلیلی برای ماندن ندارند. این نکته را هم باید در نظر داشت که وقتی از حقابه سخن میگوییم، نخستین اولویت حتی پیش از شرب، زیست پذیر کردن منطقه سیستان است و باید شرایط اکولوژیک و زیستبوم را به مرحلهای رساند که امکان بقا وجود داشته باشد.»
حقابه هیرمند , هامون
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.