حقابه مسئله حل‌نشده ایران و افغانستان - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 85654
  پرینتخانه » سیاسی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 20 اردیبهشت 1402 - 6:36 |
تلاش‌های تیم دیپلماسی برای دریافت حقابه رود هیرمند از طالبان تاکنون بی‌نتیجه مانده است

حقابه مسئله حل‌نشده ایران و افغانستان

حقابه رودخانه هیرمند طی سال‌های اخیر همواره یکی از مهم‌ترین چالش‌ها میان کشور ما و حکومت‌های مستقر در افغانستان بوده است. طرف ایرانی در هر دیدار و تماسی با سران این کشور، بر ضرورت رعایت حقابه ایران از رود هیرمند تأکید کرده، اما این مسئله حل‌نشده باقی‌مانده است.
حقابه مسئله حل‌نشده ایران و افغانستان

گروه اجتماعی 
حقابه رودخانه هیرمند طی سال‌های اخیر همواره یکی از مهم‌ترین چالش‌ها میان کشور ما و حکومت‌های مستقر در افغانستان بوده است. طرف ایرانی در هر دیدار و تماسی با سران این کشور، بر ضرورت رعایت حقابه ایران از رود هیرمند تأکید کرده، اما این مسئله حل‌نشده باقی‌مانده است. از زمان استقرار طالبان در افغانستان چالش به‌شکل‌فزاینده‌ای بیشتر هم شده و حاصل آن، تشدید طوفان‌های گردوغبار در منطقه، تنگنای معیشتی، گسترش فقر و مهاجرت اقلیمی بوده و رفته‌رفته تالاب بین‌المللی هامون و گستره آبی‌رنگش در حال تبدیل‌شدن به خاطره‌ای کم‌رنگ در ذهن‌هاست. 
مقام‌های دولت همچنان حل این مسئله از راه دیپلماسی را وعده می‌دهند و همانند همیشه، دیپلماسی آب و محیط‌زیست را صرفا به مذاکره (سیاسی) محدود می‌کنند، درحالی‌که به تعبیر حجت میان‌آبادی، پژوهشگر هیدروپليتیک «دیپلماسی آب تنها به معنای مذاکره نیست؛ بلکه مذاکره، تنها یکی از ابزارهای دیپلماسی است». به هر ترتیب استراتژی‌ها و رویکردهایمان در حوزه دیپلماسی آب چنان قدیمی و منسوخ بوده که حالا هامون در خشک‌ترین روزهای خود به سر می‌برد. این تالاب ۵۷۰ هزار هکتاری که تأمین‌کننده آب موردنیاز کشاورزی و حتی آشامیدنی مردم این منطقه است، در بی‌آبی دست‌وپا می‌زند. بر اساس معاهده تقسیم آب رودخانه هیرمند حقا‌به باید به‌صورت لحظه‌ای و در تمام طول سال در رودخانه جریان داشته باشد. یعنی در هیچ‌ لحظه‌ای نباید جریان آب قطع شود، اما باوجود حجم گسترده آب پشت‌بند کمال‌خان، نه‌تنها آبی از هیرمند وارد هامون نمی‌شود بلکه افغانستان با انحراف آب از هیرمند به سمت شوره‌زاری به نام  گودزره، نمی‌گذارد یک قطره آب به بستر تفیده تالاب برسد! 
هامون سومین دریاچه بزرگ کشورمان پس از دریای خزر و دریاچه ارومیه، هفتمین تالاب بین‌المللی جهان و یکی از ذخیره‌گاه‌های زیست‌کره در ایران محسوب می‌شود که حیات یک‌ونیم میلیون نفر از مردم سیستان‌وبلوچستان به آب این تالاب وابسته است. هامون آنچنان اهمیت دارد که شماری از ساکنان سیستان در اعتراض به تأمین نشدن حقابه رودخانه هیرمند، بر بستر خشکیده تالاب هامون زنجیره انسانی تشکیل داده و اصلاح سامانه انحرافی بند کمال‌ خان در افغانستان را خواستار شدند. رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشورمان به این مسئله واکنش نشان داده و اعلام کرده سازمان متبوعش برای رهاسازی حقابه هیرمند در تلاش است. علی سلاجقه قرار است در نخستین فرصت، در رأس یک هیئت فنی عازم افغانستان شود. 
او اگرچه مسئولیت اولیه تأمین حقابه را با وزارت نیرو می‌داند. اما با توجه به آثار حقابه‌ها بر محیط‌زیست منطقه و معیشت مردم می‌گوید: سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز روی این موضوع پیگیر است و حساسیت دارد. هم‌زمان وزیر امور خارجه هم وعده داده، به تلاش‌هایش در مسیر دیپلماسی ادامه می‌دهد؛ اما این تلاش‌ها از یک سال و نیم گذشته تاکنون هیچ نتیجه‌ای نداشته است. بااین‌حال کاظمی‌قمی، نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور افغانستان گفته است که نوید رها شدن آب نزدیک است. مطابق اعلام او، سد ساخته‌شده در افغانستان که مقابل آب‌رسانی به ایران ایستاده در دوره اشغالگری آمریکا در این منطقه ساخته و موجب انحراف آب‌شده است تا در ۲کشور ایران و افغانستان ایجاد چالش کند، اما با اقداماتی که در چند‌ماه اخیر بین ۲کشور صورت گرفته، نوید می‌دهیم که سال‌جاری آب در هیرمند رها شود؛ چون یکی از ملاک‌های اصلی تعامل جمهوری اسلامی ایران با طالبان براساس میزان پایبندی آن‌ها به معاهدات و تأمین حقابه هامون از رودخانه هیرمند است. 
 انتقادها به عدم پویایی در حوزه دیپلماسی
حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه، علی‌اکبر محرابیان وزیر نیرو و محمد مخبر معاون اول رئیس‌جمهور تاکنون چند بار از انجام مذاکره با طالبان بر سر حقابه هیرمند خبر داده‌اند ولی در عمل طالبان حاضر نشده دریچه‌های سد کمال خان را به‌سوی هیرمند بازکند. این درحالی  است که افغانستان اهرم فشاری برای تأمین خواسته‌های خود در قبال ایران به دست گرفته و عدم تحرک و پویایی در حوزه دیپلماسی کشورمان، منجر به کورتر شدن گره ایجادشده توسط کشور افغانستان شده که این رویه پس از قدرت گرفتن طالبان شدت گرفته است. این مسئله پیوسته از سوی فعالان محیط‌زیست و پژوهشگران دیپلماسی آب موردانتقاد واقع‌شده و ناظر بر گفته‌های آن‌ها، تیم دیپلماسی ما عملکرد قابل دفاعی نداشته است. نتیجه آنکه، پس از روی کار آمدن طالبان، اقداماتی که از سال‌های گذشته در زمینه کنترل آب‌های بالادست در کشور افغانستان انجام می‌گرفت با همان رویکرد و با شدت بیشتر ادامه دارد و این اتفاق منجر به این شده که آبی از حوضه هیرمند وارد تالاب هامون نشود. 
حجت میان‌آبادی، پژوهشگر هیدروپليتیک و دیپلماسی آب از ضعف‌های آشکار حوزه دیپلماسی آب پرده برمی‌دارد. او تغییر رویکرد در این حوزه را مهم دانسته و تشریح می‌کند: «ما اصطلاحا جعبه‌ابزارهای قدرت آب را نه‌تنها نشناخته‌ایم بلکه تا الان استخراج هم نکرده‌ایم. برای مواجهه با یک معضل، نیاز به یک جعبه‌ابزاری از وسایل داریم، حالا سؤال اینجاست که جعبه‌ابزارهای دیپلماسی آب ما در مواجهه با افغانستان چیست. اولین اقدام ضروری که باید انجام بدهیم، تعریف و مشخص کردن ابعاد مسئله هیرمند و بازسازی جعبه‌ابزارهای دیپلماسی است. اگر از این حالت و رویکردهای منفی دیپلماسی که صرفا محدود به مذاکرات مقامات رسمی می‌شود، خارج بشویم می‌توانیم به حل مسائل امید داشته باشیم وگرنه در سازوکار فعلی و صرفا مذاکره، آن‌هم در قالب سازوکار کمیساران، بلاشک، مسئله سیستان حل نخواهد شد بلکه وضعیت نگران‌کننده‌تر هم خواهد شد.» 
میان‌آبادی محدود کردن دیپلماسی صرفا به وزارت خارجه را یک گزاره غلط می‌داند، چراکه به‌زعم او، در هیچ جای دنیا که در حوزه منابع آبی و دیپلماسی آب موفق بوده با این سازوکار به جواب نرسیده‌اند. باوجود یک دهه مذاکره، همچنان تعریف درستی از دیپلماسی آب نداریم و استراتژی‌ها و رویکردهایمان در حوزه دیپلماسی آب بسیار قدیمی و بعضا منسوخ‌شده است؛ بر این اساس لازم است دستگاه‌های اصلی حوزه هیدروپلیتیک، از جمله وزارت نیرو، وزارت جهادکشاورزی، وزارت امور خارجه و سازمان محیط‌زیست یک تعریف واقعی‌تری از ابزارهای نوین دیپلماسی ارائه بدهند و دیپلماسی را محدود به مذاکره چندمقام رسمی و برگزاری یک نشست سیاسی نکنند. 
عضو هیئت‌علمی دانشگاه تربیت مدرس از عملکرد مسئولان سیاسی و نمایندگان مجلس در سیستان هم انتقاد کرده و می‌گوید: آن‌ها نشان دادند که از بدنه مشاوره قوی برخوردار نیستند. به اسم نجات سیستان، این منطقه را به یک آزمایشگاه سیاست‌گذاری برای شرکت‌ها و پروژه‌ها تعریف کردند، انگار که سیستان به آزمایشگاه سعی و خطای سیاست‌گذاری‌ها تبدیل‌شده است و اینجاست که بدنه نماینده باید ازنظر علمی به‌قدری قوی باشد که مانع تبدیل‌شدن سیستان به سعی و خطای پروژه‌های غلط باشد. سازوکارهایی که می‌تواند مسیر را اصلاح کند باید از طریق نمایندگان صورت بگیرد اما نمایندگان استان در طول این چند دوره درست عمل‌نکرده‌اند و خیلی از اقداماتشان معکوس بوده است. 
 آیا صرفا  مکاتبه و اعتراض ابزار دیپلماسی است؟
پیامد این اقدامات معکوس در سدسازی‌های افغانستان نمایان است و تنها به سد کمال‌خان هم محدود نمی‌شود. این کشور برنامه احداث ۱۹سد دیگر را در حوزه هیرمند در دستور کار دارد که بخشی از آن اجراشده و بخش دیگر در حال ساخت است. افغانستان برای احداث سدهای متعدد در سرشاخه‌هایی که منبع اصلی تغذیه‌کننده تالاب هامون هستند، برنامه‌ریزی کرده است. فراه و بخش ‌آباد دو سرشاخه مهم و حیاتی برای زنده‌بودن تالاب‌های بین‌المللی هامون بودند که مشمول ساخت پروژه‌های آبی شدند. 
میان‌آبادی در این مورد به‌شدت ابراز دلواپسی می‌کند، چراکه اثر سد بخش آباد می‌تواند از سد کمال خان هم خطرناک‌تر باشد، اما پرسش این است: «وزارت نیرو و کمیساریای آب در حال حاضر که سد هنوز بهره‌برداری نشده چه‌کاری انجام می‌دهند؟» 
این پژوهشگر هیدروپليتیک و دیپلماسی آب تصریح می‌کند: محدود کردن دیپلماسی به کمیساران و ابزار حقوقی در اینجاها نمایان می‌شود که در آنجا باید صبر کنید سد را بسازند و فقط واکنش نشان بدهید، در بازه‌ای که هنوز این سد تکمیل‌نشده چه اقداماتی می‌شد انجام داد؟ از سال ۱۳۹۵ تا حدوداً ۱۳۹۹ که سد کمال خان تکمیل شد، وزارت نیرو چه‌کارهایی انجام داد؟ آیا صرفا مکاتبه و اعتراض ابزار دیپلماسی است؟ با این رویکردها وضعیت سیستان به‌شدت نگران‌کننده است.  
حال سؤال پرتکراری که به ذهن می‌رسد، این است که در حوزه ایران و افغانستان چه اقدامی ما را به نتیجه مطلوب می‌رساند؟ فعالان محیط‌زیست می‌گویند: در شرایط فعلی با توجه به اینکه طالبان نیز حاضر نیست حقابه ایران را بپردازد، اتخاذ سیاست‌های جدید باید در دستور کار نهادهای مربوطه قرار گیرد تا بتوان با استفاده از اهرم‌های فشار، حکومت فعلی در افغانستان را وادار به اجرای معاهدات فی‌مابین کرد. اما همان‌طور که مهدی اسماعیلی بیدهندی؛ عضو هیئت‌علمی دانشکده محیط‌زیست دانشگاه تهران می‌گوید، اگر حقابه ما از هیرمند دریافت نشود، ممکن است این موضوع توسط کشورهای دیگر نیز تکرار شده و آن‌ها نیز این جسارت را پیدا کنند که حقوق ایران را پایمال کرده و مطمئن باشند که ایران ازنظر حقوقی اقدامی را علیه آن‌ها انجام نمی‌دهد!
این عضو هیئت‌علمی دانشکده محیط‌زیست دانشگاه تهران تأکید می‌کند: باید هرچه زودتر برای گرفتن حق خود از طرف‌های افغانستانی اقدام کنیم. اگر درگرفتن حقابه خود از افغانستان اقدام نکنیم، موجی از ناامیدی در داخل کشور در رابطه با عدم توانایی حاکمیت در احقاق حقوق مردم و دفاع از حقانیت ملی ایجاد می‌شود.
 احیای مسیر طبیعی رودخانه در اولویت قرار گیرد
برهمین اساس سازمان محیط‌زیست پیگیری حقابه هامون را اولویت نخست خود قرار داده و امسال را «سال دیپلماسی» محیط‌زیست نامیده است. فرزاد حسن‌پور،عضو هیئت‌علمی سازه‌های آبی گروه مهندسی دانشگاه زابل در گفت‌وگو با «رسالت» تأکید می‌کند: «این سازمان می‌تواند برای برون‌رفت از شرایط بحرانی به وجود آمده در منطقه سیستان نقش کلیدی خود را ایفا کند. به تأيید کنوانسیون‌های بین‌المللی زمانی دریاچه هامون بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین فلات ایران بوده و از طرفی ۳۰ درصد هامون‌ها با آب شیرین که قسمت عمیق هامون‌ها را نیز شامل می‌شوند در خاک افغانستان واقع‌شده‌اند و ساخت و بهره‌برداری از بند کمال خان آن‌ها را نیز دچار مشکل کرده است. یکی از اهداف این بند کنترل سیل بوده و بدین منظور یک سرریز جانبی به طول تقریبی ۵۰۰ متر برای آن در نظر گرفته‌شده است که این مورد بدون در نظر گرفتن پتانسیل مسیر طبیعی رودخانه در پایین‌دست است؛ به‌طوری‌که در طرح کنترل سیل با کمک سازمان ملل فقط مجموعه رودخانه سیستان و فیدر کانال یک بدون در نظر گرفتن رودخانه پریان مشترک، قادر است تا سیلاب‌هایی با دبی ۳۲۰۰ مترمکعب بر ثانیه را بدون وارد شدن خسارت به دو کشور ایران و افغانستان مدیریت نماید. ازآنجایی‌که سرریز مذکور باعث تغییر مسیر رودخانه به سمت شوره‌زار گودزره شده، باید اولویت اصلی مسئولین دیپلماسی کشور، احیای مسیر طبیعی رودخانه باشد و حقابه از دل احیا  رودخانه مطالبه گردد زیرابه فرض حصول حقابه باوجود سرریز بند کمال خان دیگر هامون‌ها احیا  نخواهند شد.»
  حقابه هیرمند حق مردم سیستان است
حقابه رودخانه هیرمند ناظر بر معاهده‌ای است که در سال ۱۳۵۱ میان دو کشور به امضا رسیده و به‌ موجب آن، افغانستان نسبت به تأمین حقابه ایران که معادل ۸۲۰ میلیون مترمکعب در سال است، متعهد شده و این قرارداد نزدیک به سه دهه کمابیش اجرا می‌شد اما از اواخر دهه ۷۰ که بارندگی‌ها کاهش و خشکسالی‌ها افزایش یافت، میزان آب ورودی از رودخانه هیرمند به دریاچه هامون نیز به‌تدریج کمتر شد. در طول دو دهه گذشته با توجه به تغییرات سیاسی رخ‌داده در افغانستان از یک‌سو و از سوی دیگر حضور و نفوذ اشغالگران غربی در آن، افغانستان ضمن جلوگیری از رهاسازی کامل حقابه رودخانه هیرمند، با احداث سد‌ها و بند‌های مختلف بر روی این رودخانه و سرچشمه‌های آن در داخل افغانستان، سعی بر کاهش هرچه بیشتر حقابه این رودخانه داشته، این مشکل باروی کار آمدن گروه طالبان در افغانستان مضاعف شده است. حسن‌پور دراین‌باره تأکید می‌کند: «حقابه از رودخانه هیرمند به دلیل تمدن چندین هزارساله سیستان حق مردم این منطقه است و در ضرورت احیاء آن هیچ‌گونه شکی وجود ندارد و مسئولین کشور افغانستان در جلسات مختلف به این حق اذعان داشته و قرارداد ۱۳۵۱ را تأيید کرده‌اند اما متأسفانه مشکل در نحوه اجرای آن است که من به‌عنوان یک استاد مهندسی رودخانه مقیم در منطقه بر این باور هستم که سازه بند کمال خان با توجه به محل ساخت و سازه آن به‌هیچ‌وجه قادر به تأمین حقابه ایران نیست و براین اساس اینکه چه حکومتی در رأس قدرت در افغانستان باشد، فرقی نمی‌کند.»
این عضو هیئت‌علمی سازه‌های آبی گروه مهندسی دانشگاه زابل، تشدید پیگیری‌ها برای دریافت حقابه را ضروری و منطقی دانسته و بیان می‌کند: «نگاهی به رژیم طبیعی رودخانه هیرمند قبل از ساخت بند کمال خان مشخص می‌سازد که دشت سیستان همواره براساس سیلاب‌های رودخانه هیرمند که کشور افغانستان قادر به مدیریت آن‌ها نبوده تأمین می شده است و همین مورد باعث ناپایداری در تأمین آب در دوره‌های کم‌آبی افغانستان گردیده و خسارات و کاهش راندمان کشاورزی در منطقه را به دنبال داشته است بنابراین تأمین آب پایدار از منابع داخلی در کنار پیگیری حقابه مسلم ایران از رودخانه هیرمند ضروری و منطقی است.»
اما اینکه چرا هیچ حکومتی در افغانستان حقابه ایران را نمی‌دهد؟ پرسشی است که برخی کارشناسان در پاسخ به آن، از احتمال دست‌های پشت پرده کشورهای خارجی می‌گویند. مطابق تحلیل حجت میان‌آبادی، پژوهشگر هیدروپليتیک و دیپلماسی آب «اشغالگران آمریکایی طی دو دهه اشغال افغانستان تلاش کردند که هیدروپلیتیک افغانستان به‌ویژه در دوره اشرف غنی بر مبنای استفاده ابزاری از آب علیه ایران شکل بگیرد. همچنین کشورهای دیگر با تسلط بر منابع آبی افغانستان و با ایجاد توهم و تصور توسعه در این کشور، سعی می‌کنند حوزه نفوذ خود را در افغانستان افزایش دهند. اقدامات هند و اقدامات گسترده ترکیه نشان از این دارد که کشورهای مختلف برای نفوذ در افغانستان از منابع آبی این کشور استفاده می‌کنند که این سبک از توسعه در میان‌مدت به دلیل عدم رعایت مسائل زیست‌محیطی و هیدروپلیتیکی به ضرر مردم افغانستان و بعدازآن به ضرر کشورهای پایین‌دست ختم خواهد شد. بنابراین مناسب است که مسئولان افغانستان این مسئله را حتما مدنظر قرار دهند که دخالت‌های کشورهای دیگر برای انجام مسائل مختلف در حوزه آب افغانستان نه برای دلسوزی بلکه برای اختلاف‌افکنی و پیگیری نفوذ سیاسی همچنین تسلط خود بر افغانستان است.»
این موضوع باید از جنبه‌های مختلف موردمطالعه و بررسی قرار گیرد و به جنبه‌های بین‌المللی آن نیز توجه شود. در این رابطه فرزاد حسن‌پور با ذکر مثالی مطرح می‌کند: «چرا ترامپ، رئیس‌جمهور سابق ایالات‌متحده که شرکای خود را به‌خاطر پرداخت حق عضویت در ناتو تهدید به خروج می‌نمود؛ حاضر به سرمایه‌گذاری در ساخت بند کمال خان برای ایجاد زیرساخت‌های توسعه کشاورزی در کشور افغانستان شد؟ و از منظر دیگر در بعد داخلی کشور افغانستان نیز بایستی روشنگری‌هایی در خصوص خسارت‌های آتی تغییر مسیر رودخانه هیرمند در دو کشور ایران و افغانستان صورت گیرد و این باور غلط که ایران با برداشت غیراصولی در پایین‌دست مسبب خشک شدن هامون‌ها بوده است اصلاح شود.»
 دوری از سخنان تحریک‌کننده 
سال گذشته بود که رئیس‌جمهور به وزارت امور خارجه تکلیف کرد هر چه سریع‌تر حقابه هیرمند را بگیرند. در سفر معاون اول رئیس‌جمهور به حوزه سیستان نیز به نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور افغانستان گفته شد که به هیئت حاکمه افغانستان اعلام کنند درصورتی‌که حقابه سیستان را ندهند تمام اتباعی را که در استان حضور دارند اخراج خواهند کرد، اما عضو هیئت‌علمی سازه‌های آبی گروه مهندسی دانشگاه زابل خاطرنشان می‌کند: «با توجه به شناختی که از خصوصیات فرهنگی مردم افغانستان وجود دارد اقدامات تحریک‌کننده و تهدیدآمیز کمکی به حل مسئله نمی‌کند و از سویی با خصوصیات فرهنگی مردم ایران که در طول دوران سخت کشور افغانستان با مهمان نوازی و حسن همسایگی تعداد زیادی پناهجو را اسکان دادند، سازگار نیست. هرچند در شرایط کنونی ضروری است برخورد مناسب با مهاجرین طبق قوانین بین‌المللی و مشابه سایر کشورهای مبتلابه صورت پذیرد. اما درمجموع، وجود اشتراکات فرهنگی و تاریخی مردم در دو سوی مرز ازیک‌طرف و نیازهای مختلف تجاری از طرف دیگر، واقعیتی را مشهود ساخته است که رشد و توسعه هیچ‌کدام از ساکنین در دو سوی مرز بدون دیگری امکان‌پذیر نیست. و براساس این سیاست و دوری از سخنان تحریک‌کننده بایستی با افزایش جلسات منطقه‌ای و ملی، راهکارهای منطقی باهدف توسعه و رشد طرفین موردبررسی و گفت‌وگو قرار گیرد.»

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای حقابه مسئله حل‌نشده ایران و افغانستان بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.