حال ناخوش گیشه - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 82657
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 14 اسفند 1401 - 6:25 |
این روزها در حالی سخن از افزایش بلیت سینما می‌رود که این صنعت سال‌هاست از بحران مخاطب رنج می‌برد

حال ناخوش گیشه

آخرین ماه سال، از هر نظر زیباست. ماهی است که هم خنکای زمستان را با خود دارد و هم گرمای بهار را. ماهی است که نوید نوروز را می‌دهد؛ نوید تعطیلات و سالی نو را. اما در روزگار تورمی، این ماه بستر حرف‌هایی منفی است ناظر بر افزایش قیمت‌ کالاها و خدمات مختلف در سال آینده. یکی از این گفت و سخن‌ها، افزایش قیمت بلیت سینماست.
حال ناخوش گیشه

گروه فرهنگی
آخرین ماه سال، از هر نظر زیباست. ماهی است که هم خنکای زمستان را با خود دارد و هم گرمای بهار را. ماهی است که نوید نوروز را می‌دهد؛ نوید تعطیلات و سالی نو را. اما در روزگار تورمی، این ماه بستر حرف‌هایی منفی است ناظر بر افزایش قیمت‌ کالاها و خدمات مختلف در سال آینده. یکی از این گفت و سخن‌ها، افزایش قیمت بلیت سینماست. بلیت سینما در سال آینده حدود هفتاد تا هشتاد هزار تومان تخمین زده می‌شود. با شنیدن این خبر، بسیاری با در نظر گرفتن شرایط سخت اقتصادی به این نتیجه می‌رسند که سینما به کل از سبد تفریحی و فرهنگی مردم خارج می‌شود. اما در این میان نظر دیگری نیز وجود دارد که معتقد است این اتفاق خیلی وقت است که برای سینما رخ داده. سال‌ها و شاید به عبارت دقیق‌تر، دهه‌هاست که سینمای ایران در بحران مخاطب به سر می‌برد. خاصه در دهه نود، سینمای ایران به هیچ‌عنوان فروش پایداری نداشت و اغلب صندلی‌های سینما خالی بودند.  
موضوع افزایش قیمت بلیت زمانی حساس‌تر می‌شود که عده‌ای قیمت فعلی بلیت سینما در ایران را نسبت به کشورهای دیگر بسیار کم توصیف می‌کنند و معتقدند سینما ارزان‌ترین تفریح مردم است. از این جنس حرف‌ها در مورد قیمت بنزین و برق و گاز هم زیاد زده می‌شود. اما سؤال اینجاست که این قیاس، چرا در مورد درآمد مردم ایران و جهان کمتر بیان می‌شود؟ به عنوان یک مثال، علی سرتیپی، تهیه‌کننده و سینمادار اخیرا گفته: «در همین همسایگی‌ ما قیمت بلیت سینما در کشور امارات ۱۱ و ۱۲ دلار است ولی در ایران کمتر از یک دلار است؛ یعنی ما ۷۰ تا ۸۰ سنت بلیت سینما را می‌فروشیم، در حالی که هزینه‌های ما با آن‌ها یکی است؛ مثلا امکاناتی که در ایران‌مال یا پردیس کوروش داریم با آنچه در آنجا دوبی‌مال هست، فرقی ندارد ولی قیمت بلیت آن‌ها چقدر است و قیمت بلیت سینماهای ما چقدر! این دولت است که باید کمک کند و درصدی از هزینه‌ها را متقبل شود تا این ارزان‌ترین تفریحی که الان برای مردم باقی مانده از دست نرود. واقعا با ۳۵ و ۴۵ هزار تومان چه چیزی می‌توان خرید؟ با افزایش قیمت‌ها آیا تفریح‌هایی مثل سفر و رستوران رفتن همانند گذشته است؟ اگر دولت در بخش فرهنگی کمک کند، سینما همچنان ارزان‌ترین تفریح و سرگرمی برای خانواده‌ها و بچه‌ها و دور هم بودن‌ها است». در نقد این سخن‌های دلسوزانه، باید پرسید مگر ارزان بودن سینما تقصیر مردم است؟ سینما اگر در ایران ارزان است، در دیگر نقاط جهان هم به نسبت درآمدهای همان نقطه ارزان است. به گفته روزنامه دنیای اقتصاد در پنج کشور کانادا، آمریکا، استرالیا، بلژیک و ایتالیا، قیمت بلیت سینما از حداقل دستمزد ساعتی، ۶ یوروی بلژیک بیشتر است. در بقیه این چهار کشور این اختلاف یا یک است، یا صفر و یا دو. 
اما بحران مخاطب سینمای ایران دلایل مختلفی دارد. مهم‌ترین دلیل، بحث فرهنگ است. در ایران فرهنگ سینما رفتن عمومیت ندارد؛ چراکه سینما پدیده‌ای ایرانی نیست و فرصت ایرانی شدن هم نیافته. باید توجه داشت که فیلم دیدن با سینما رفتن متفاوت است. مخاطب ایرانی قانع نمی‌شود که چرا باید فیلمی را در سینما ببیند. چرا نباید آن را در تلویزیون ببیند و یا چرا نباید برای اکران آن در شبکه نمایش خانگی آنلاین یا غیر آنلاین صبر کند تا با قیمت کمتر به فیلم دسترسی داشته باشد. البته باید توجه داشت با رشد شبکه نمایش خانگی آنلاین یا استریمرهای ویدئو که VOD خوانده می‌شوند، فرهنگ سینما رفتن در تمام جهان تضعیف شده است؛ رخدادی که همه‌گیری کرونا هم به آن کمک کرد. علاوه بر فرهنگ سینما رفتن که در ایران به نسبت کشورهایی همچون آمریکا و فرانسه بسیار سطح پایین‌تری دارد تولیدات سینما هم برای مخاطب جذاب نیست و از تنوع پایین برخوردار است. برخورد مخاطب ایرانی با سینما، برخورد مضمون‌محور است و نه فرم‌محور، یعنی مخاطب فیلم می‌بیند برای ژانر آن، و نه برای اینکه یک فیلم خوب ببیند. ژانرهای محبوب نیز چندان سینمایی نیستند و حق پرده سینما را ادا نمی‌کنند. محبوب‌ترین ژانرهای در ایران ابتدا کمدی و بعد اجتماعی هستند. چرا این فیلم‌ها را باید بر پرده بزرگ سینما دید؟ سهم ژانرهای دیگر در گیشه بسیار محدود است و این روی رفتار مخاطبی که سلایق، نظرات و معلومات متنوعی دارد، تأثیر منفی خواهد گذاشت. یکی از راه‌های جذب مخاطب به سالن سینما، اکران آثار خارجی است. نکته‌ای که سرتیپی هم به آن اشاره کرده است: « علاوه براین، در همان سینماهای امارات فیلم‌های خارجی هم امکان نمایش دارند و در منطقه پخش می‌شوند ولی ما در بخش تولید فقط با یک محصول بومی طرف هستیم و فیلم‌هایی مثل «آواتار» را نمی‌توانیم اکران کنیم». او همچنین اضافه کرد: «ما در مخمصه‌ای گیر کرده‌ایم که اگر بخواهیم قیمت بلیت را واقعی کنیم باید با توجه به تورم حداقل آن را به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان برسانیم ولی نمی‌توانیم چنین کاری کنیم. شخصا معتقدم حداقل قیمتی که می‌توانیم برای سال آینده تعیین کنیم تا بدون هیچ سودآوری سینما فقط بتواند خرج خود را بگذراند ۸۰ هزار تومان است. هزینه‌ها و درآمدها با هم نسبتی ندارند و ترازهای مالی سینماها همه منفی است. اگر کمک شود تا سوبسیدی روی بلیت سینما گذاشته شود و مردم هم از سینما استقبال کنند به سال آینده امیدوار خواهیم بود، در غیر این صورت ادامه کار بسیار سخت خواهد بود». نگارنده در جای دیگر برخی از آفت‌ها و مسائل صنعت سینمای ایران را به شرح ذیل گرد آورده است:
  مخاطب کم: 
مخاطب کم، ام‌الأمراض سینمای ایران است. مردم ما کم به سینما می‌روند و این هم علت و هم معلول بسیاری از مشکلات این صنعت است. این واقعیت وقتی تلخ‌تر می‌شود که بدانیم شیب علاقه مردم به سینما رفتن نزولی است. بنابر گزارش «نقشه مسائل صنعت سینما» از نمافر، به طور میانگین هر ایرانی، هر ۱۰ سال، تنها سه بار به سینما می‌رود. در آمریکا و فرانسه که دارای صنعت سینمای قدرتمندی هستند، شاخص سالانه سینما به ترتیب ۷/۳ و ۲/۳ است. این شاخص در ایران تنها ۳/۰ است. همچنین این رقم از سال ۶۴ تا ۱۴۰۰ به مرور کمتر شده و از ۵۶/۱ در ۶۴ به ۰۹/۰ به ۱۴۰۰ رسیده است. این در حالی است که سینمای پس از انقلاب با پیشرفت‌های فراوانی همراه بود. علاوه‌بر خلق آثار ملی و فاخر، همین سینما بود که جشنواره‌های خارجی را فتح کرد و از ابتذال مفرط فیلمفارسی، به آثاری بعضا با بار هنری و تکنیکی درجه بالا رسید. این سینما که از قضا بیشتر در قبضه جریان‌های روشنفکری و سکولار و بدون نسبت با ایده‌ها  و ارزش‌های انقلاب اسلامی بود و هر از گاهی هم رکورد فروش را با کمدی‌های بی‌ارزش می‌شکاند، نتوانست در جذب مخاطب موفق عمل کند. دلیل این امر را می‌توان در تنوع پایین تولیدات، عدم توجه به ذائقه مخاطب و تولیدات غیرجذاب جستجو کرد. ۳۸ درصد مخاطبان سینمای ایران، موضوع یا ژانر فیلم را در انتخاب یک فیلم ملاک خود قرار داده‌اند و این مؤلفه به درست یا به غلط، مهم‌ترین شاخص انتخاب آثار از نظر مخاطب ایرانی است؛ پس تنوع ژانرها برای صنعت سینمای ایران اهمیت بسیار زیادی دارد. این در حالی است که اغلب تولیدات به یکی دو ژانر محدود تعلق گرفته است.  
باید توجه داشت افزایش علاقه مردم به سینما، صرفا با بهبود صنعت سینما به طور کامل محقق نمی‌شود. هنر، یک شبکه و مجموعه است و برای افزایش علاقه به یک هنر، باید دیگر هنرها نیز ترویج شوند. برای مثال مطالعه رمان و کتاب‌های داستانی، در علاقه افراد به هنر هفتم بسیار مؤثر است.   
 بازاریابی خارجی ضعیف 
یکی از مهم‌ترین راه‌های سودآوری صنعت سینما، فروش در بازارهای بین‌المللی است. فیلم و از اساس هنر، قابلیت صدور بسیار بالایی دارد. چراکه زیبایی و جذابیت مفهومی انسان‌شمول و جهان‌شمول است و همه دنیا مخاطب آن هستند. امروز بیشترین سود هالیوود از فروش خارجی است. اگر قرار بود هالیوود تنها به مخاطب آمریکایی اکتفا کند، این صنعت تقریبا هیچ سودی نداشت و اگر امروز یک غول سودآور است، سود خود را مدیون فروش بین‌المللی است. با اینکه برخی آثار ایرانی به دلیل سوگیری‌های سیاسی بسیار واضح در جشنواره‌هایی مثل کن و اسکار دیده شده‌اند، اما ایران از لحاظ فروش خارجی آثار سینمایی خود رتبه پایینی دارد.  
 بازیگرزدگی 
شاید این هم یکی از بازماندگان و اثرات فیلمفارسی است که بازیگران و ستاره‌های سینمایی، از محبوبیت و مشهوریتی برخوردارند که بعضا قد و قامت آن‌ها را از کارگردان و خود اثر هم بالاتر می‌برد. این محبوبیت بیش از قاعده هنرپیشه‌ها و بازیگران، اثرات سوئی در کیفیت تولیدات سینما گذاشته است. حضور بازیگر معروف در اثر به عنوان سومین مؤلفه مهم در انتخاب فیلم برآورد شده است. این واقعیت باعث تولید آثار سریالی یا سینمایی‌ای شده که با سرمایه‌گذاری زیاد و به کارگیری ستاره‌های متعدد در اثر، بدون داشتن داستان و بار هنری جذاب، به فروش‌های بسیار بالا دست پیدا کنند. این وضعیت باعث می‌شود خود بازیگر هم تلاش زیادی برای هنرنمایی نداشته باشد. چراکه می‌داند که از او فقط حضورش را می‌خواهند، او پول حضور خود بر پوستر فیلم را گرفته نه حق‌الزحمه یک هنرنمایی اصیل سینمایی را. گزارش نمافر، مثال بارز ضعف‌پوشانی اثر با بازیگر را فیلم «ما همه با هم هستیم» می‌داند. فیلمی با حضور مهران مدیری، محمدرضا گلزار، پژمان جمشیدی، لیلا حاتمی، جواد عزتی، مهران غفوریان، هانیه توسلی، ویشکا آسایش، مانی حقیقی و سروش صحت. کارگردان و تهیه‌کننده اثر نیز بسیار نام‌آشنایند: کمال تبریزی و رضا میرکریمی. در پشت این نمایشگاه سلبریتی‌ها اما، فیلمنامه و داستانی ضعیف خوابیده بود.          

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای حال ناخوش گیشه بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.