جوان گرایی فرصتها و چالشها
محمد صادق پور
توجه به جوانگرایی یکی از وعده های مهم حجت الاسلام رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بود که تا حد خوبی توانست به آن جامه عمل بپوشاند.
ورود جوانان به بدنه دولت همواره میتواند دستاوردهای مطلوبی به همراه داشته باشد و خون تازهای در رگهای مدیریتی کشور و استان تزریق کند.
عملگرایی رئیسی در بحث جوانگرایی در کابینه او مشهود است. در میان اعضای کابینه «حجت عبدالملکی» وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی و «سیداحسان خاندوزی» وزیر اقتصاد و دارایی، «سیدرضا فاطمی امین» وزیر صنعت و معدن، «عیسی زارعپور» وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، «سید جواد ساداتی نژاد» وزیر جهاد کشاورزی و «محمد مهدی اسماعیلی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در چهارمین دهه از عمر خود قرار دارند.
بعد از استعفای «عبدالملکی» و شروع روند «استیضاح فاطمی امین» و انتقادهایی که علیه «سید احسان خاندوزی» وزیر اقتصاد و دارایی مطرح است. برخی سعی در نکوهش دولت جوانگرا و تطهیر دولت قبل دارند.در این مجال نکاتی را پیرامون ایده جوانگرایی و ضرورت آن بیان می کنیم.
سابقه جوانگرایی در ایران پس از انقلاب چگونه بوده است؟
ابتدای انقلاب به اقتضای شرایط آن زمان در بسیاری از ارگانهای تعیین کننده و مهم نیروهای جوان مشغول به فعالیت شدند. بارزترین نمونه آن هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودکه بیشترفرمانده لشکرهابین ۲۰ تا ۳۰ سال داشتندکه این سن برای نیروهای نظامی درنوع خوددر جهان یک استثنا بود. مثلا محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوره جنگ ۲۷ سال سن داشت.
اما پس از گذر التهاب انقلاب و فراغت از جنگ و آغاز روند سازندگی در کشور «جوانگرایی» همواره فقط در حد شعار باقی ماند و فعالیت جدی جهت پیگیری آن صورت نگرفت. در دولت نهم و دهم طرح «مشاوران جوان» پایهریزی شد که هدف آن مشاوره دادن به مدیران دولتی در همه سطوح بود. طی آن گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری تشکیل شد و همزمان با آن گروه مشاوران جوان در استانداری ها نیز شکل گرفت. اما این طرح نیز به فرجام مطلوبی نرسید و تاحدی منحل گشت که به نظر اصلیترین دلیل آن «نبود ایده و سازوکار مشخص» برای جوانگرایی بود.
با تصویب قانون منع به کارگیری بازنشستگان انتظار میرفت که تحولی مشهود در روند جوانگرایی را شاهد باشیم اماپس از گذشت چندین سال از ابلاغ این قانون با انواع ترفندها برای استثنا کردن بخشی از کارکنان نهادهای مختلف از این قانون مواجه هستیم که به نظر امکان جوانگرایی گسترده را سلب خواهد کرد.
علت مقاومت کردن در مقابل جوانگرایی چیست؟
همواره برخی از صاحب منصبان و مدیران در سطوح مختلف از جوانگرایی فراری بوده و اقبالی به آن ندارند که چند دلیل برای این امر متصور است:
۱-اول اینکه به نظر میرسد هر مجموعهای بعد از چندین سال همکاری معمولاً به دلایل روانی و عادت به یک روند ثابت و شکلگیری روابط بین اعضاء در مقابل تغییر روند و اضافه و کم شدن افراد مقاومت نشان خواهد داد و بدون نیروی تحکمآمیز حاضر به تغییر افراد و مدیر خود نمیشود.
۲-مدیری که سالها در منصب مهمی بوده و از شأن اجتماعی و درآمد مناسبی برخوردار بوده است پس از برکناری هیچ افق روشنی در مقابل او قرار نخواهد داشت لذا در مقابل تغییر مقاومت خواهد نمود.
۳-تربیت نیروی جوان در هیچ مرکزی به صورت مشخص و ساختارمند صورت نمیگیرد لذا جوانان توانایی لازم برای تصاحب پستها را ندارند.
۴-فاصله بین نهادهای اجرایی با دانشگاه بسیار زیاد است. در حوزه علوم طبیعی با عنوان «پیوند صنعت و دانشگاه» و در حوزه علوم انسانی «پیوند بین نظر و عمل» همیشه مورد انتقاد بوده است. به عنوان مثال یک دانشجوی مدیریت صرفاً با آموزش آکادمیک توانایی مدیریت یک مجموعه صنعتی را کسب نمیکند و لازم است که در کنار آموزشهای آکادمیک در عمل نیز با صحنه مواجه شود و از چالشهای آن باخبر گردد.
۵-ضعف رسانهای حاد بسیاری از جریانها برای چهرهسازی از افراد نیز از دیگر عوامل است. بسیار افراد توانمندی هستند که به دلیل نبود یا نقض تبلیغات مناسب، از رسیدن به مناصب بازمیمانند.
راهکارهای تسهیل کننده جوانگرایی در کشور چیست؟
۱-آموزش متناسب با فضای واقعی در دانشگاهها؛ یعنی افراد تحصیل کرده در دوران آموزش خود کاملا جدای از فضای اجرایی نباشند و توأم با تحصیل آشنایی با محیط کار را نیز کسب کنند تا نیروی مناسب جهت به دست گرفتن کارها تربیت شود.
۲-برای مناصب سیاسی سازوکار حزبی برای رشد نیروی جوان بسیار حیاتی و کارساز است. حزب با داشتن شعب مختلف در نقاط کشور و دارا بودن امکانات مالی و اجرایی میتواند باعث شناسایی، رشد و معرفی چهرههای جدید در عرصه کشور گردد.
۳-نهادهای نظارتی تمرکز گسترده و با حساسیت بیشتری پیرامون اجرای برخی قوانین این حوزه مثل قانون منع به کارگیری بازنشستهکنندگان داشته باشند تا فضای بیشتری برای اشتغال جوانان ایجاد گردد.
۴-کادر سازی: با این حال که جوانگرایی قطعا به معنای واگذاری همه امور به جوانان نیست، اما به باور ناظران توجه به تجربه کارکشتهها نیز نباید به معنای آن باشد که کادرسازی را نادیده بگیریم. ظرفیتسازی و کادرسازی در واگذاری مسئولیتها از اولویت بالایی برخوردار است. بر این مبنا باید جوانان متخصص و توانمند را با برنامه ریزی، به تدریج وارد عرصه مدیریتی در سطح مختلف کرد.با ورود نسل جوان به عرصه مدیریتی کشور، رخوت و سستی از بدنه تصمیمگیری زدوده شده و شاهد تحول و انقلابی گری
خواهیم بود؛ این همان چیزی است که مدیریت کشور در دهه پنجم انقلاب اسلامی به آن نیازمند است.
چالشهای جوانگرایی چیست؟
با پذیرش این فرض که جوانگرایی پدیدهای مهم، زیبا و لازم است اما به این نکته نیز باید توجه داشت که لازمه برخی از مشاغل داشتن تجربه بالا است. جوانگرایی افراطی باعث آسیب به کارکرد بعضی از سازمانها خواهد شد. در ابتدای انقلاب نیز گرچه در غالب ارگانها نیروهای جوان مشغول فعالیت شدند اما امام خمینی(ره) فقهای شورای نگهبان را از افراد با تجربه انتخاب نمودند. امروز نیز در برخی از ارگانهای تصمیم گیر همین ملاحظه وجود دارد و جوانگرایی بدون ضابطه آسیبزا خواهد بود. فردی که چندین سال درمنصبی بوده ودارای کارکردی مثبت و قابل توجه بوده است و با رفتن وی از آنجا باعث اختلال در کار میگردد نباید با عنوان جوانگرایی آن نهاد را از خدمات وی محروم کرد اما در کنار این مسئله توجه به این ملاحظه نیز لازم است که باید با طراحی سازوکاری مشخص نیرویی جوان در کنار همین فرد رشد یابد.در خاتمه اینکه جوانگرایی و اهمیت به این نسل از این جهت که آینده کشور در دستان آنان است امری روشن، ضروری و فوری است اما در ضمن آن باید به این نکته توجه داشت اگر ایده جوان گرایی با تدبیر پیگیری نشود به ضد خود تبدیل خواهد گشت و بعد از مدتی علاوه بر ضربه به کارهای حیاتی کشور، خود ایده نیز رها شده و به عنوان یک تجربه ناموفق در اذهان باقی خواهد ماند.
جوانگرایی , محمد صادق پور
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.