جنگ غزه و چند نکته
امروز در چهلمین روز عملیات طوفان الاقصی، فرصت مناسبی برای قضاوت در مورد پیامدهای آن است. از باب مقدمه باید یادآوری کرد که صبح روز پانزدهم مهر ماه، رزمندگان فلسطینی از دل منطقه محاصره شده غزه، با امکانات بسیار محدود و بدون هر گونه پشتیبانی، به صورت زمینی و هوایی از دیوار حائل عبور کردند و ظرف چند ساعت، تلفاتی به اسرائیل تحمیل کردند که پیش از آن، هیچ کشور و ارتش عربی ظرف ۷۵ سال گذشته نتوانسته بود. از باب اين مقایسه کوچک، اسرائیل در این عملیات حدود ۲۵۰ اسیر داد، در حالی که پیش از آن در جنگ ۶ روزه با ۵ ارتش عربی، تنها ۱۵ اسیر داده بود. ارتش اسرائیل در پی واکنش به عملیات طوفان الاقصی، انبوهی از جنایت به بار آورد که اینک سه پرسش اساسی بر جا گذاشته است. پیش از این، در سه نوشته «غزه ۲۰۲۳ همان لبنان ۲۰۰۶ است»، «فرمول طلایی مقاومت» و «معجزه الاقصی» به صورت تفصیلی به برخی مسائل پرداخته ایم. هدف از مطلب حاضر، پاسخ کوتاهی به سه پرسش پیرامون مسائل غزه است.
یک. با وجود این همه جنایت رژیم صهیونیستی و هزاران شهید فلسطینی، آیا ارزشش را داشت؟ صد درصد. نوار غزه حدود ۱۵ سال است که در محاصره کامل است و زندگی عادی در جریان نیست. نوجوانان و جوانان آینده ای ندارند، رفت و آمد به بیرون مرزها در جریان نیست، هرچند سال یک بار به بهانه یک جنگ، اغلب زیرساخت ها نابود می شود و برخی دولت ها هم در حال عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بوده اند. غزه به کلی در حال فراموشی بوده و این یعنی حمله ابتدایی به اسرائیل، نه یک راه مطلوب بلکه تنها راه بوده است. از سوی دیگر، مقاومت فلسطین با بررسی تمام تعاملات پیشین با رژیم صهیونیستی دریافته که جز مقاومت سخت، هیچ راهی در برابر غاصبان نمانده است که نمونه آن، بدعهدی رژیم پیرامون به رسمیت شناختن دولت فلسطینی در پیمان اسلو است. نکته سوم آن که حزب الله لبنان سه مرتبه با ارتش اسرائیل جنگید و هزینه های بسیاری هم داد و نتیجه اش، آرامش امروز شهرهای لبنان و بازدارندگی حزب الله است، اما تشکیلات خودگردان که سابقه اش هم از حزب الله بیشتر است، سلاح را بر زمین گذاشت تا به خیال خام، هزینه ندهد اما حاصلش، صدها کشته و زخمی و بازداشت های گاه و بیگاه در کرانه باختری است.
دو. حزب الله لبنان و ایران کجاست و چرا کاری نمی کنند؟ پاسخ روشن است. حزب الله مهم ترین و اصلی ترین کمک را به مردم و رزمندگان فلسطینی ارائه کرده و راه را به آنها نشان داده است. پیش از تولد حزب الله، کسی در برابر اسرائیل نمی ایستاد و اگر هم چنین می شد، شکست می خورد، تا جایی که از افسانه شکست ناپذیری اسرائیل سخن گفته می شود. حزب الله چه کرد؟ حزب الله طی سه جنگ اصلی و البته درگیری های کوچک تر دائمی، در سرزمین های خود هزینه حضور ارتش صهیونیستی را بالا برد(۱۹۸۲)، سپس اسرائیل را از جنوب لبنان اخراج کرد (۱۹۹۹) و در نهایت با تثبیت مواضع و حمله پیش دستانه، لبنان را به سطح بالایی از بازدارندگی رساند که امروز، دیگر مانند دو چند دهه قبل، آسمان لبنان و به ویژه بیروت، زنگ تفریح خلبانان ارتش اسرائیل نیست. دقیقا همین مدل، تنها نمونه موفق در برابر اسرائیل از آغاز تحمیل آن به منطقه ما بوده است و امروز، نوار غزه با آموختن همین مدل، عینا همان روش را تکرار می کند و به همین دلیل است که نتیجه می گیرد. نکته دیگر آن که حزب الله، به این هم اکتفا نکرده و همین حالا هم، در حمایت از غزه پا به عرصه جنگ سخت گذاشته و آتش را در مرزهای شمالی سرزمین های اشغالی روشن نگاه می دارد و حتی بر اساس برخی تخمین ها، تا ۵۰ درصد از توان ارتش اسرائیل که می شد صرف غزه شود، به خود مشغول کرده است. شهرک نشینان صهیونیست، از ترس غزه از سمت جنوب غرب به سمت شمال مهاجرت کرده اند و حالا از ترس حزب الله هم از شمال به سوی مرکز مهاجرت کردند. ارتش اسرائیل، هدف از حمله به غزه را حذف حماس و کوچ فلسطینی ها به جنوب اعلام کرده، اما هم حماس پابرجاست و هم به جای کوچ فلسطینی ها، این اسرائیلی های وحشت زده هستند که از شهرها و شهرک های خود کوچ کرده اند. نکته سوم آن که حزب الله هم در زمان جنگ های سخت خود با ارتش اسرائیل، یک گروه سیاسی نظامی برخاسته از متن مردم لبنان بود و نه تنها از سوی ارتش لبنان حمایت نمی شد، بلکه گاهی از سوی برخی ارکان دولت خود از پشت خنجر می خورد. حزب الله، آموزش ساخت سلاح، روش های جنگ و مهم تر از همه ایده محوری مقاومت را از جمهوری اسلامی ایران آموخته بود و خود را مدیون آن می دانست و در نهایت پیروز شد. امروز هم حماس و جهاد اسلامی در غزه، همین نسبت را با حزب الله دارند.
سه. آینده و دورنمای جنگ غزه چیست و قرار است به کجا برسد؟ درست است که غزه، هزینه بسیاری پرداخته اما تا همین جا راهبرد جنگ ناهمتراز را به درستی رعایت کرده است. یعنی با وجود نیروی انسانی کمتر و امکانات بسیار ضعیف تر، آن قدر با اقدامات چریکی به طرف مقابل ضربه وارد کرده که تحمل این جنگ را برای اشغالگران بسیار سخت کرده است. چند روز است که خبرهایی از طرح مبادله اسرای اسرائیلی و اسرای غزه با وساطت آمریکا و قطر شنیده می شود. این یعنی تنها ظرف ۴۰ روز، باریکه کوچک غزه به سطحی رسیده که در معادلات قدرت، از برخی دول عربی بالاتر است. ماه ها و سال های قبل، اصلا طرف اسرائیلی نوار غزه را به حساب نمی آورد چه رسد به آن که بخواهد با پیدا کردن واسطه، با حماس مذاکره کند و چیزی از او بخواهد. اسرائیل هرچند دولت رسمی فلسطین را حتی به عنوان دولت دوم سرزمین فلسطین نپذیرفته، اما این اولین بار است که قدرت رسمی یک گروه فلسطینی را پذیرفته و نشانه آن همین درخواست مبادله و مذاکره است. دورنما این است: مقاومت غزه دو گام مهم برداشته، اولا خود در مسیر ساخت و ایجاد قدرت برای خود قدم گذاشته و از این پس در معادلات، حساب ویژه ای روی آن خواهد شد که البته این مسیر بدون دشواری هم نیست و دوم آن که الهام بخش سایر گروه های فلسطینی و غیر فلسطینی از جمله ساکنان کرانه باختری خواهد شد. گزاره آخر را زمان اثبات خواهد کرد.
جنگ غزه , سید محمد بحرینیان , معجزه الاقصی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.