جایگاه متزلزل دانشآموزان در آزمونهای بینالمللی
انتشار نتایج آزمون بینالمللی تیمز ۲۰۱۹ در علوم و ریاضی پایههای چهارم و هشتم نشان از عملکرد ضعیف دانشآموزان ما دارد. عملکردی که هرچند در طول ۲۴ سال حضور کشورمان در این آزمونها فرازوفرودهایی داشته است اما هیچگاه به معیار متوسط جهانی نرسیده و این قابلتأمل بوده و نیاز به بررسی دارد.
ایران در انتهای جدول !
آزمون تیمز (TIMSS) یک ارزیابی بینالمللی بهمنظور بررسی عملکرد و سیاستهای کشورهای شرکتکننده در زمینه آموزش و یادگیری دروس ریاضی و علوم در پایههای چهارم و هشتم است که توسط انجمن بینالمللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در سطح دنیا برگزار میشود. نخستین دوره این آزمون در سال ۱۹۹۵ به اجرا درآمد و از آن زمان هر چهار سال یکبار برگزار میشود. آخرین آزمون تیمز مربوط به سال ۲۰۱۹ بود که چندی پیش نتایج آن در قالب ۱۴ فصل و ۸ پیوست منتشر شد. آزمون پرلز (PIRLS ) نیز که پیشرفت سواد خواندن را مورد ارزیابی قرار میدهد هر ۱۰ سال برگزار میشود. بر اساس گزارش پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش که مسئول برگزاری آزمون تیمز و پرلز در کشور است « تیمز مقدماتی ۲۰۱۹ در اسفندماه سال ۹۶ در دوپایه چهارم و هشتم در دو درس علوم و ریاضی به اجرا درآمد. طبق دستورالعمل نمونهگیری انجمن بینالمللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی (IEA ) در این مطالعه حدود ۲۵۰۰ دانشآموز در قالب ۵۴ مدرسه ( ۲۸ مدرسه پایه چهارم و ۲۶ مدرسه پایه هشتم ) از ۲۶ استان شرکت داشتند. در مرحله اصلی که در اردیبهشت ۱۳۹۸ برگزار شد تقریبا۵ برابر یعنی ۴۵۰ مدرسه و ۸۰۰۰ دانشآموز موردبررسی قرار گرفتند. » نکته قابلتأمل برای مسئولین آموزشوپرورش کشور عملکرد ضعیفی است که همچون آزمونهای گذشته تکرار شده است. ميانگين نمرات دانشآموزان ما در درس رياضی پايه چهارم ۴۴۳ بوده است که در بین ۵۸ کشور شرکتکننده، رتبه ۵۰ را کسب کردهاند. در درس علوم این پایه، دانشآموزان با کسب میانگین نمره ۴۴۱، از میان ۵۸ کشور، جایگاه ۴۸ را به خود اختصاص دادند. در پایه هشتم نیز نتایج تعریفی ندارد. دانشآموزان ایرانی این پایه، در درس علوم با کسب میانگین نمره ۴۴۹، از بین ۳۹ کشور شرکتکننده ۳۲ بوده است و در درس ریاضی نیز دانشآموزان با کسب میانگین نمره ۴۴۶، از میان ۳۲ کشور، در جایگاه ۲۹ ایستادهاند. این در حالی است که میانگین نمره جهانی ۵۰۰ است. سنگاپور، هنگکنگ، کره جنوبی، تایوان و ژاپن کشورهایی هستند که بالاترین عملکرد را در آزمون اخیر داشتهاند. همچنین ایران از برخی کشورهای همسایه نیز رتبه پایینتری داشته است. بهعنوانمثال در ریاضیات پایه چهارم، بحرین و قطر عملکرد بیشتری در مقایسه با کشورمان داشتند و در علوم پایه چهارم، ارمنستان، قطر و گرجستان از ایران بهتر ظاهرشدهاند.
نمودار روند نمرات دانشآموزان پایه چهارم – درسریاضی(نمودار آبیرنگ)،درسعلوم ( نمودار سبزرنگ )
نمودار روند نمرات دانشآموزان پایه هشتم
روشهای نادرست جذب معلم؛ تأثیرگذار بر یادگیری دانشآموزان
رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش ضمن مهم دانستن تأثیر برنامه درسی و روشهای آموزش مدارس در کسب نمرات، در خصوص تأثیر منفی روشهای نادرست جذب معلم دوره ابتدایی بر یادگیری دانشآموزان به تسنیم میگوید: « قانون استخدام معلمان حقالتدریس ۱۱ بار اصلاحیه خورد و نیروهای نهضت سوادآموزی برای معلم شدن در دوره ابتدایی انتخاب شدند. از سوی دیگر با استقرار نظام ۳/۳/۶و ۶ پایه شدن دوره ابتدایی، معلمانی که در دوره متوسطه بودند بدون گذراندن آموزشهای لازم به دوره ابتدایی آمدند. » مطابق دیدگاه رضوان حکیم زاده، پذیرش این نکته که تعلیم و تربیت یک علم و امر تخصصی بوده که برای کودکان تخصصیتر است، اهمیت بیشتر آموزش دوره ابتدایی از سایر دورههای تحصیلی را بیشازپیش نمایان میکند: « اگر این نگاه را داشته باشیم از تصمیمات شتابزده برای جذب نیرو پرهیز خواهیم کرد، حتما برای آموزش و توانمندسازی معلمانی که در دوره ابتدایی تدریس میکنند، سرمایهگذاری خواهیم کرد، اگر پایه (دوره ابتدایی) سست باشد یادگیری بعدی دانشآموزان نیز محکم نخواهد بود. »
روشهای آموزشی در مدارس ما حافظه محور بوده که این موضوع دانشآموزان را در درک مفاهیم علمی با مشکل مواجه میکند . معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش این موضوع را یک چالش بزرگ دانسته و میگوید: «تصور میکنم سایه کنکور در انتهای نظام آموزشی ( باوجود تمام پیگیریها همچنان به قوت خود باقی است) که از طریق برخی آزمونهای تستی اقدام میکند بر نوع آموزشی که خانوادهها مطالبه میکنند تأثیر دارد و مدارس نیز به همان سمت روی میآورند. باید دانشآموزان را در معرض تجربههای عمیق معنادار و عملی قرار دهیم که بتوانند به درک معنادار مفاهیم علمی دست پیدا کنند. »
نتایج ضعیف دانشآموزان در سایه نظام آموزشی فرسوده
در شرایطی که به گفته انجمن بینالمللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی: « یافتهها و اطلاعات بهدستآمده از مطالعات تیمز و پرلز منبع مهم و تعیینکننده برای کشف و شناسایی نقاط ضعف و قوت نظامهای آموزشی کشورها در مقیاس ملی و بینالمللی و ارائه راهکارهای برخاسته از نتایج پژوهشی در بهبود فرآیند یاددهی_ یادگیری است» سؤال این است که آیا مسئولین ما در همه این سالها به دنبال دلایل عملکرد ضعیف دانشآموزان و یافتن راهکارهایی برای بهبود شرایط آموزشی که منجر به چنین نتایجی میشود رفتهاند؟ چنانچه پاسخ مثبت است چرا این نتایج غیرقابلقبول تکرار میشود؟ این اتفاق در حالی رخ میدهد که نتایج آزمونهای بینالمللی برای برخی کشورها از چنان اهمیتی برخوردار است که کسب نتیجه نامناسب گاه منجر به عزل وزیر آموزشوپرورش آن کشور میشود. آیا زمان آن نرسیده است که سیستم آموزشی فرسوده ما تکانی به خود دهد تا در آزمونهای بعدی شاهد تکرار نتایج نامطلوب و بهدوراز شأن دانشآموز ایرانی نباشیم؟
دلایل منحنی نزولی عملکرد دانشآموزان ایرانی
محمد داوری، کارشناس ارشد آموزشوپرورش و سخنگوی سازمان معلمان، با اشاره به اینکه عملکرد دانشآموزان ایرانی در آزمون تیمز هرساله با افت مواجه بوده است، دلایل این عملکرد ضعیف را در سه محور پررنگتر دانسته و به « رسالت » میگوید: « یکی از این دلایل عدم اجرای موفق طرح ارزشیابی کیفی- توصیفی است. اصل این طرح قابلقبول بوده و ازنقطهنظر کارشناسی قابل دفاع است اما ازآنجاکه در اجرای آن چندان موفق نبودیم به همین دلیل گذار از پایههای مختلف در ابتدایی و بعدازآن نیز گذر از دوره ابتدایی به دوره متوسطه بدون ارزشیابی واقعی عملکرد تحصیلی اتفاق میافتد. دلیل دیگر کمبود دبیر و استفاده از دبیران غیرتخصصی یا پارهوقت است. نتیجه اینکه ما با دبیرانی مواجه هستیم که در کار خود مهارت یا انگیزه کافی ندارند. دلیل سوم شرایط حرفه معلمی در کشور ما است. این شرایط ازنظر منزلتی، معیشتی و معرفتی آسیبدیده است و ازآنجاییکه محور نظام آموزشی معلمان هستند، چنانچه حرفه معلمی آسیب ببیند یکی از تبعات آن را باید در عملکرد تحصیلی دانشآموزان شاهد باشیم. »
ارزشیابی کیفی-توصیفی در مرحله تئوری متوقف مانده است
داوری مبنای ارزشیابی کیفی-توصیفی که سالهاست در دنیا به رسمیت شناختهشده است و بیش از دو دهه نیز در کشور ما به آن پرداخته میشود را در ارزیابی مستمر عملکرد دانسته و در رابطه با این مهم توضیح میدهد: «علاوه بر اینکه ما یک ارزیابی مقطعی داریم که زمانی سه نوبت در سال انجام میشد و بعدازآن به دو نوبت تقلیل یافت، در هر جلسه آموزشی نیز یک ارزیابی باید انجام شود که این اتفاق نمیافتد. در ریاضی، علوم و سایر دروس زمانی باید سرفصل جدید محتوای آموزشی آغاز شود که معلم از سرفصل قبلی مطمئن شده و به این نتیجه رسیده باشد که دانشآموزان سرفصل قبلی را بهخوبی فراگرفتهاند و مفاهیم در ابعاد مختلف آن منتقلشده و یادگیری در سطوح بالا نیز اتفاق افتاده است. یعنی این یادگیری تنها در مرحله دانش نبوده، بلکه در مرحله درک ،فهم و کاربرد و حتی بالاتر یعنی
در مرحله تجزیه، ترکیب و ارزشیابی نیز بوده است. خب اکنون این اتفاق نمیافتد. درواقع در اینجا بحث عملکرد معلمان، شیوههای ارزشیابی آنان و نظارت بر عملکرد معلمان مطرح است که در این خصوص چنانچه به معلمان مراجعه کنید آنها نیز نارضایتی شغلی خود را دلیل ضعف این عملکرد عنوان میکنند. متأسفانه ما در اینجا دچار یک سیکل باطلشدهایم. درنهایت اینکه ارزشیابی کیفی_ توصیفی در مرحله تئوری و نظر بهویژه برای دوره ابتدایی بسیار قابل دفاع است اما در مقام اجرا به دلایل مختلف با نارساییهایی مواجه هستیم. »
تأثیرشاخصهایآموزشی بیشتراز روانی- عاطفی است
وی با اظهار امیدواری نسبت به اینکه مسئولین، مثل زمانی که ایران در این آزمونها ردهبالایی داشت و روی این عملکرد خوب مانور میدادند، در شرایط فعلی که عملکرد ما پایین آمده است نیز به این موضوع توجه کنند، میگوید: «زمانی که در این آزمونها رده ما بالابود مسئولین از آن بهرهبرداریهای تبلیغاتی کرده، آن را رسانهای میکردند و بسیار موردتوجه قرار میدادند. اکنون نیز امیدواریم به همان اندازه این نتایج ضعیف را موردتوجه قرار دهند. متأسفانه ما در کشورمان نهتنها در آموزشوپرورش بلکه در سایر دستگاهها نسبت به شاخصها بهویژه شاخصهای بینالمللی که اعتبارهای بینالمللی را معمولابر اساس آنها میسنجند، بیاهمیت بوده و حتی گاهی نگاه منفی داریم. خوشبختانه اکنون در سطح افکار عمومی، خانوادهها، کارشناسان و حتی رسانهها به اینگونه اتفاقات بینالمللی پرداخته میشود. اما در سطح مسئولین واکنشهای جدی ندیدهام، امیدوارم مطالبه گری کنشگران رسانهای و والدین دانشآموزان و کارشناسان بتواند این توجه را بر مسئولین تحمیل کند.»
نظام آموزشی ما فرسوده، متمرکز، سنتی و گرفتار روزمرگیهاست
سخنگوی سازمان معلمان در ادامه علت کسب جایگاههای برتر آزمون بینالمللی تیمز توسط کشورهای شرق آسیا را چنین بیان میکند: « این کشورها نهتنها در این زمینه بلکه در زمینههای دیگر نیز نگرشهای توسعهای خود را تغییر دادهاند. بهویژه در این نگرشها که مبتنی بر الزامات توسعه در دنیای جدید است برای آموزش جایگاه ویژهای قائل شدهاند. درنتیجه زمانی که نگاه آنها به ساختارهای کلان سیاستگذاری و بهطورکلی برنامهریزی آموزشی، توسعه محور باشد، تمام ساختارهای مدیریتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود را بر این مبنا استوار میکنند. این کشورها با پذیرش واقعیتهای توسعهیافتگی و الگوهای توسعه در دنیای جدید، آن را با الزامات داخلی خود بومیسازی کرده و بهدوراز تعصب و تأثرهای بیجا توانستهاند در مسیر درستی قرار بگیرند. در کشور ما نیز باید همین اتفاق بیفتد. نظام آموزشی ما در پیوند باسیاستگذاریهای کلان توسعه تعریفنشده است. این نظام فرسوده، متمرکز، سنتی و گرفتار در روزمرگیهاست. این آزمون شاید یکی از نشانههای ناکارآمدی نظام آموزشی ما باشد. درواقع مشت نمونه خروار است. چنانچه ما از طریق شاخصها، ابعاد دیگر نظام آموزشیمان را مورد ارزیابی قرار دهیم یقیناهمین نتایج را میگیریم و برمیگردیم به اینکه ریشه ناکارآمدی عمیقتر و وسیعتر از اینهاست. » وی آزمون تیمز را علمی و حرفهای دانسته و معتقد است کسانی که بخواهند اصل آزمون را زیر سؤال ببرند دچار فرافکنی هستند: «این آزمون بسیار علمی و حرفهای و نتایج آن قابلاتکا است چراکه سعی میکنند نمونههای آماری که انتخاب میشود قابلتعمیم به تمام دانشآموزان آن کشور باشد و یقینا از چند مدرسه برتر دانشآموزان را انتخاب نمیکنند که نمونه دچار انحراف شود. »
این کارشناس ارشد آموزشوپرورش در پایان به بیان راهکارهای تقویت سطح علمی دانشآموزان پرداخته و با اشاره به اینکه شرایط دانشآموزان در درسی همچون ادبیات فارسی نیز بهمراتب فاجعهبارتر از علوم و ریاضی است عنوان میدارد: « من احساس میکنم چنانچه آزمونی در ادبیات نیز برگزار شود ما وضع فاجعهبارتری داریم. ادبیات و بهویژه ادبیات فارسی جزو الزامات
نظام آموزشی در کشور ما است و ما تمام آموزشهای خود را حتی آموزش زبان انگلیسی را با محوریت ادبیات فارسی انجام میدهیم. زمانی که بچهها به دوره متوسطه اول میرسند معلمهای ادبیات پایههای هفتم، هشتم و نهم بسیار معترض و ناراضیاند که در ۶ سال ابتدایی چه اتفاقی برای بچهها افتاده است که بسیاری از آنان توانایی خواندن و نوشتن به معنای واقعی را نیز ندارند. و این هشداری حتی بزرگتر از ریاضی و علوم است. اما باید چه کنیم ؟! نظام آموزشی در ذیل یافتههای علوم تربیتی در گرایش مدیریت آموزشی، برنامهریزی آموزشی و درسی و روشهای آموزشی میگنجد.
ما باید بپذیریم دورهها و مراحل رشد در ابعاد مختلف مبتنی بر این یافتههای علمی و متکی بر توانمندی معلمان و مربیان حرفهای، علمی و باانگیزه از همان دوره پیشدبستانی باید باشد. به همین دلیل اکنون در تمام زمینهها نیازمند تجدیدنظر کلی هستیم، نیازمند یک توجه ویژه هستیم تا در حداقلها نمانیم. ما در شرایط فعلی برای پر کردن کلاسها مجبوریم از هر معلمی با هر ویژگی استفاده کنیم، حتی سرباز معلم استخدام میکنیم، یا بهعنوانمثال فردی که فیزیک و شیمی خوانده است را دبیر آموزش ابتدایی میکنیم. آنهم آموزش ابتدایی که تخصصیترین بخش آموزش ماست و کسانی که به آموزش ابتدایی میپردازند باید برای این آموزش تربیتشده باشند. دانشگاه فرهنگیان ما باید پاسخ دهد چرا پاسخگوی نیاز آموزگار در آموزش ابتدایی نیست. چرا آموزگاران قبلی در روشها و مهارتها بهروز نمیشوند؟! و چرا انگیزههای لازم برای معلمان توانمند ایجاد نمیشود؟! درنتیجه یک بخش بحث آموزگاران است. بخش دیگر بحث مدیریت مدارس است. در مدارسی که مدیران توانمند، خوشفکر و به معنای واقعی راهبر آموزشی داریم، میبینیم با همان معلمانی که ممکن است توانایی کمتری داشته باشند یا همان دانشآموزانی که ممکن است مشکلات خانوادگی داشته باشند نتایج بهتری میگیرند. لذا مدیریت آموزشی و مدیریت مدارس باید موردتوجه قرار بگیرد تا بتواند از همین ظرفیتهای فعلی تا زمانی که اثرات آن راهکارهای اساسی و زیربنایی نمایان شود، استفاده کنند.
بخش بعدی نقش خود والدین است. متأسفانه والدین نیز آب به آسیاب ناکارآمدی میریزند و نگاه غیرحرفهای، نگاه کنکور محور، تست محور و نگاه شعبدهبازی در آموزش باعث شده است والدین نیز از مدارس مطالبه واقعی نداشته باشند. درواقع سه ضلع دانشآموز، آموزگار و والدین چنانچه با یکدیگر همسو باشند میتوانند بسیار تأثیرگذار و تعیینکننده ظاهر شوند. مدارسی که توانستهاند این سه ضلع را با نگرشها و سیاستهای درست هماهنگ کنند نتایج بهتری گرفتهاند.
به همین دلیل چنانچه این آزمون را در برخی مدارس و مناطق برگزار کنیم یقینارتبه ما بالاست اما خب این آزمون میانگین کل کشور را نشان میدهد که پایین است و بیتردید این میانگین واقعیت دارد و در اکثر مناطق و مدارس کشور ما پایین است. آیا کشورهای موفق در این آزمون بهویژه کشورهای شرق آسیا مزیتهایی در ابعاد دیگر نسبت به ما دارند؟ قطعاخیر. کشور ما مزیتهای بسیار دیگری دارد. یا کشوری مثل امارات چه مزیتی نسبت به ما دارد؟ تنها مزیت آن باز گذاشتن درها بهسوی کارشناسان، صاحبنظران و افراد توانمند برای ارائه نگرشها و رویکردهایی است که میتواند تحول ایجاد کند.»
نگاه کنکور محور، عامل بیعلاقگی
مسلم است که باید دیوارهای مدارس را کوتاهتر کنیم و به تنوع و تکثر دیدگاهها اجازه عرضاندام دهیم تا آبی جدید وارد این جریان شده و بتواند آبادانی و تحرک و شکوفایی به بار بیاورد و درعینحال قابل کتمان نیست که عملکرد دانشآموزان ما در آزمون تیمز
سیر نزولی داشته و کارشناسان رویکرد کنکور محور را یکی از دلایل این افت میدانند. آفاق صیدی، در قامت معلم و کارشناس آموزش با این توضیح که دانشآموزان ما به این نگاه میکنند که برای کدام رشته،
صندلی خالی در کنکور است، میگوید: «گرایش به سمت رشتههای ریاضی و تجربی و رقابت سنگین در این رشتهها، دانشآموزان را نسبت به این دو درس دلسرد کرده است و اینطور در نظر میگیرند که چنانچه به رشته علوم انسانی بروند، راحتتر میتوانند دانشگاه بروند و تحصیلات عالیه داشته باشند.»
این کارشناس آموزش با اشاره به نقش معلم در ایجاد علاقه در دانشآموزان بیان میکند: « ما از همان دوره ابتدایی معمولادر درس ریاضی دانشآموزان برجستهای نداریم یعنی تعداد دانشآموزانی که ریاضی را خوب یاد بگیرند و در آن عالی باشند در یک کلاس ۳۰ نفره، فرضا ۱۰ نفر است. مگر اینکه دانشآموزی در این درس استعداد ذاتی داشته باشد وگرنه علاقه نسبت به این درس کمتر از سایر دروس است. من فکر میکنم این بیعلاقگی و کمتوجهی به درس ریاضی از همان دوران ابتدایی برای دانشآموزان ما نهادینه میشود و در دورههای بعد این علاقه کمتر و کمتر میشود. البته در این خصوص باید گفت استعداد بهتنهایی ملاک نیست و علاقه و انگیزهای که توسط معلم در دانشآموز ایجاد میشود، بسیار نقشآفرین است. دانشآموزی را میشناختم که در دوران ابتدایی در درس ریاضی ضعیف بود. اما اکنون از نوابغ این رشته و تبدیل به شخصیتی برجسته در کشور شده است. زمانی که علت را از خود او جویا شدم گفت علاقه من به فلان معلم و تدریس متفاوت او در درس ریاضی مسیر زندگیام را تغییر داد و متوجه شدم چه قدر این درس را دوست دارم و چه قدر در این درس استعداد دارم. درنتیجه زمانی که از علاقه یا بیعلاقگی دانشآموزان نسبت به دروسی مثل ریاضی یا علوم حرف میزنیم نباید از نقش معلمها در ایجاد انگیزه غافل ماند. یک معلم باید بتواند این انگیزه را در دانشآموز ایجاد کند و به استعداد تکتک دانشآموزان خود پی ببرد و ببیند آیا مثلادر زمینه ریاضی میتوانند پیشرفتی داشته باشند یا خیر. ما میتوانیم دانشآموزانمان را به سمت آن چیزی که حقشان و در توانشان است سوق دهیم. ما دانشآموزان توانمند زیادی در کشور داریم که این توانمندی باید توسط یک معلم شناخته شود و بر روی استعداد او مانور داده شود. متأسفانه دانشآموزانمان را خوب نمیشناسیم، استعدادهای آنها را خوب تشخیص نمیدهیم و هزینه نمیکنیم. » صیدی معتقد است: معلمینی که واقعا به این حرفه علاقهمند باشند تعدادشان کم شده است و این در عملکرد آنها تأثیرگذار است: « سابقافردی که میخواست بهعنوان معلم به آموزشوپرورش برود باید حتما به این حرفه علاقه میداشت. بهعنوانمثال خودم میتوانستم معلمی را انتخاب نکنم و در یک ارگان دیگر کارکنم اما مهمترین موضوع که مرا به سمت معلم شدن کشاند علاقه به این حرفه بود. امروزه متأسفانه جوانهایی داریم که لیسانس یا فوقلیسانس گرفتهاند و چون جای دیگر برایشان کار نیست به سمت معلم شدن میآیند. ما در حال حاضر در سطح آموزشوپرورش افرادی داریم که بدون اینکه آن دوره کارورزی را گذرانده باشند مشغول به کار هستند. درصورتیکه باید برای این شغل تربیت شد چراکه معلمی تنها سواد علمی نیست و بسیار فراتر از اینهاست. یک معلم باید سواد معلمی داشته باشد و روانشناسانه سر کلاس درس حاضر شود. زیرا تکتک دانشآموزانی که با آنها برخورد میکند، هرکدام از یک خانواده آمدهاند و هرکدام مشکلات و تنشهای خاص خود رادارند. یک معلم باید تفکر معلمی و عشق و علاقه نسبت به شغل خود داشته باشد تا بداند با هر دانشآموزی چه طور برخورد کند. متأسفانه ما اکنون این را نمیبینیم. » این کارشناس آموزش بابیان اینکه ۴۵ سال است در این حرفه فعالیت میکند، محتوای کتابهای درسی را نسبت به گذشته خوب ارزیابی کرده و عنوان میکند: « در حال حاضر درسها بهصورت مهارتی درآمده و تفهیمی شده است یعنی تنها بعد دانش بچهها پیشرفت نمیکند.
دانشآموز واقعا با آن درس مأنوس میشود و مهارت میآموزد. »
خانوادهها فرزندانشان را خسته میکنند
وی با انتقاد از عملکرد برخی خانوادهها که به مدارس اعتماد نمیکنند، میگوید: «درگذشته این اعتماد وجود داشت اما اکنون فکر میکنند چنانچه فرزندشان را به فلان کلاس تقویتی و بهمان مؤسسه بفرستند این بچه پیشرفت بیشتری میکند حالآنکه اصلالزومی به کلاسهای اختصاصی گوناگون نیست و این کار دانشآموز را دلزده میکند.
زمانی ما میتوانیم دانشآموز خوب و شایستهای تحویل جامعه دهیم که خانواده و مدرسه همسو با یکدیگر همکاری داشته باشند و همیشه این دو را دو بال یک پرنده میدانم که در صورت کوتاهی یکی آن پرنده دیگر قادر به پرواز نخواهد بود.»
آزمون های علمی , المپیاد , دانش آموزان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.