تیغ بیمهری زیر گلوی دانشگاه
گروه اجتماعی- زهره سادات موسوی
حرفوحدیثها بر سر دانشگاه فرهنگیان فراوان است و همواره مخالفین و موافقین خاص خود را داشته و البته تنگنظریها سبب شده، دانشگاهی که طرح تأسیس آن از عالیترین نهاد سیاستگذاری علمی و فرهنگی کشور یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی بیرون آمده، در هیچ کجای تحولات نظام آموزشوپرورش قرار نگیرد. عدهای ثمره خروجی این دانشگاه را به دلیل نوپا بودن و فقدان امکانات کافی و هیئتعلمی قوی، باسواد و توانمند نمیدانند و بر این عقیدهاند که باید در امر آموزش از فارغالتحصیلان دیگر دانشگاهها نیز بهره برد. اینان با تمسک به ماده ۲۸ اساسنامه این دانشگاه معتقد به پذیرش گسترده فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها و انحصار زدایی از این مجموعهاند. در مقابل عدهای دیگر نقایص این دانشگاه را به دلیل سنگاندازیهایی میدانند که در تمام سالیان گذشته، متوجه این نهاد بوده است. گروه دوم باور دارند که دانشگاه فرهنگیان باید یگانه نهاد حرفهای در تأمین نیروی انسانی برای آموزشوپرورش باشد چراکه دانش بهتنهایی کفایت لازم را ندارد. به اعتقاد این گروه اگر بگذارند و با کارشکنیهای مختلف کمر به تضعیف دانشگاه فرهنگیان نبندند، این نهاد توان تأمین نیروی انسانی را به بهترین شکل خود داراست.
نامه پردردسر آقای وزیر !
اخیرا نامه وزیر علوم به مقام معظم رهبری مبنی بر گسترش پذیرش ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان انتقادات گستردهای را در پی داشته و برخی این درخواست را گامی برای تضعیف و درنهایت تعطیلی این دانشگاه عنوان کردهاند. موضوعی که وزیر را به واکنش واداشته و اعلام کرده: «تأکید بر استفاده از مفاد ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان برای فعالتر کردن ظرفیتهای موجود در تأمین نیروی انسانی متخصص و متعهد، روزآمد و شایسته برای وزارت آموزشوپرورش است که این مهم میتواند در کنار نیروهایی که دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی برای این منظور تربیت میکنند، موردتوجه قرار گیرد. » منصور غلامی معتقد است:
« دانشگاههای کشور در شرایط فعلی توانایی بالایی را در تأمین نیروهای توانمند (به لحاظ علمی)، متعهد و دلسوز دارند؛ درصورتیکه این موضوع به شیوهای جدی در دستور کار قرار گیرد، وزارت آموزشوپرورش میتواند علاوه بر پذیرش دانشجو معلم از سطح دیپلم، با هماهنگی این وزارت و با اتخاذ تدابیر لازم نسبت بهگزینش نیروهایی که حداقل ۴ سال در دانشگاههای معتبر تحصیلکرده و شایستگیهای علمی و اخلاقی لازم را از خود نشان دادهاند اقدام کنند. دانشگاه فرهنگیان با حرکت در جهت تحقق منویات مقام معظم رهبری در تربیتمعلم شایسته، در چارچوب مفاد ماده ۲۸ اساسنامه با برگزاری دورههای یکساله یا بیشتر، شایستگی معلمی آنها را برای خدمت در آموزشوپرورش آماده کند. »
اما از دیگر سو محمدرضا حاجی بابایی، رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی تأکید میکند: « نیروی انسانی آموزشوپرورش باید از دو دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی تأمین شود و طبق ماده ۶۳ برنامه ششم، تأمین نیروی انسانی از غیر این مسیر غیرقانونی است. » وی هدف از این رویکرد را تخصصی شدن شیوه یاددهی و یادگیری در آموزشوپرورش میداند.
چندی پیش نیز حسین خنیفر، رئیس دانشگاه فرهنگیان در واکنش به نامه رئیس دانشگاه پیام نور خطاب به دبیرخانه کمیسیون علمی، تحقیقاتی و فناوری ریاست جمهوری برای واگذاری خدمات دانشگاه فرهنگیان به دانشگاه پیام نور ضمن مأموریتگرا دانستن دانشگاه فرهنگیان، امر تربیتمعلم را بسیار حساس و خطیر دانسته و مسیر حرفهای آن را تنها از کانال همین دانشگاه عنوان کرده بود: « معتقدم ازنظر خدمات نیازی به هیچ دانشگاهی نداریم اما اگر ازنظر فضای فیزیکی نیازی باشد از دیگر دانشگاهها دریافت خواهیم کرد. بهترین نخبهها و حتی رتبههای تکرقمی در دانشگاههای تربیتمعلم در حال تحصیل هستند و اکنون حدود ۸۰ هزار دانشجو معلم در این دانشگاه ادامه تحصیل میدهند و دانشگاه فرهنگیان ۳۱ دانشگاه فاخر در ۳۱ استان دارد و خدمات این دانشگاه حتی برای ۱۰۰ سال آینده هم کفاف میدهد.»
تفسیر نادرست از ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان
برخی کارشناسان هم استخدام از طریق ماده ۲۸ در بسیاری از رشتهها را غیرموجه دانسته و معتقدند تفسیر نادرستی از آن صورت پذیرفته است. در همین خصوص سال ۹۵ بسیج دانشجویی بیش از ۷۵ پردیس و مرکز آموزش عالی دانشگاه فرهنگیان بیانیهای صادر کردند و در بخشی از آن چنین عنوان داشتند: « روش جذب دانشجو معلم از طریق ماده ۲۸ آسیبی جدی بهنظام تعلیم و تربیت کشور زده و میزند؛ چراکه اکثر جذبشدهها، نه به عشق معلمی که بهناچار و فقط جهت داشتن شغل به اینسو میآیند و اتفاقا اکثر آنانکه با مدارک معتبر از سایر دانشگاهها، اعتباری کسب کردهاند، از هماکنون، نه دغدغه تدریس در مدارس که در سر، هوای پستهای مدیریتی! در سیستم آموزشوپرورش و دانشگاه فرهنگیان رادارند و پیشبینی میشود که بیشترشان در کلاسهای درس مدارس باقی نمانند. » در این بیانیه ضمن انتقاد از کاهش ظرفیت پذیرش دانشگاه فرهنگیان آمده است: « اگر آموزشوپرورش نیاز به نیرو دارد، پس چگونه است که ظرفیتهای پذیرش دانشگاه فرهنگیان را از ۲۵ هزار نفر در سال ۹۱ به ۱۰ هزار نفر در امسال رسانیدهاند؟ و آیا واقعا، برگزاری دروس این دورههای کوتاهمدت، بدون دیدن حتی یک استاد و بهصورت مجازی و یا برگزاری فشرده ۷-۶ روزه و یا حتی دوماهه در روزهای پنجشنبه و جمعه، فرد را به لحاظ علمی، مهارتهای معلمی و مبانی معرفتی-عقیدتی، آماده برای شغل حساس و سرنوشتساز معلمی میکند؟»
اما ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان چیست که چنین محل مناقشه شده است؟ ماده ۲۸ میگوید، تنها درصورتیکه دانشگاه فرهنگیان امکان ارائه برخی رشتهها را نداشته باشد، جذب از طریق فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها ممکن است، اما نامه اخیر وزیر علوم به رهبر انقلاب که در آن درخواست پذیرش گسترده از طریق ماده ۲۸ شده است، به نظر میرسد چندان با این ماده همخوانی نداشته باشد و رشتههای علوم پایه و انسانی این دانشگاه را به حاشیه براند.
خروجی دانشگاه فرهنگیان، معلمان باسواد و کارآمد نیستند
گروهی در چرایی لزوم استفاده از ماده ۲۸ تأکید میکنند که دانشگاه فرهنگیان توان علمی لازم برای آموزش حرفهای معلمان را ندارد. ازجمله «مگردیچ تومانیان»، رئیس شاخه ریاضیات فرهنگستان علوم ضمن انتقاد از مخالفت رئیس جدید دانشگاه فرهنگیان برای بهکارگیری دانشآموختگان ریاضی، ماده ۲۸ اساسنامه این دانشگاه را راهگشای این موضوع دانسته و میگوید : « به علت نوپا بودن دانشگاه فرهنگیان و نداشتن امکانات دانشگاهی و مهمتر از همه نداشتن هیئتعلمی باسابقه، فارغالتحصیلان این دانشگاه نمیتوانند معلمان باسوادی برای تدریس دروس دبیرستان مخصوصا دوره دوم باشند. به همین دلیل ماده ۲۸ راهگشای مناسبی برای دانشگاه فرهنگیان است. بر همین اساس سرپرست وقت این دانشگاه به فرهنگستان دعوت شد که پس از بحث و تبادلنظر موافقت کردند که از ماده ۲۸ نهایت استفاده را بکنند و همین کار را نیز کردند. » وی همچنین تأثیر دانشگاه فرهنگیان را بر سایر دانشگاهها مثبت ندانسته و آن را در دو محور چنین عنوان میکند:« این دانشگاه دو تأثیر کوتاهمدت و بلندمدت بر سایر دانشگاههای کشور دارد. تأثیر کوتاهمدت آن این است که حدود ۴۰ درصد از فارغالتحصیلان رشتههای علوم پایه، ۲۰ درصد از فارغالتحصیلان فنی و مهندسی بین ۸۰ تا ۱۰۰ درصد فارغالتحصیلان رشتههای ادبیات و علوم انسانی جذب آموزشوپرورش میشدند که همه اینها به خیل بیکاران فارغالتحصیل افزوده میشوند. در درازمدت به علت نبود و یا ضعیف بودن یا بیتجربه بودن کادر آموزشی دانشگاه فرهنگیان فارغالتحصیلان این دانشگاه معلمان باسواد و کارآمدی نخواهند بود، بنابراین دانش آموزان آینده کشور از سطح علمی مناسبی برخوردار نخواهند بود و این موضوع در تمام بخشهای دولتی و غیردولتی اثرگذار خواهد بود. »
همچنین موافقان دانشگاه فرهنگیان و کسانی که راه تأمین نیروی انسانی آموزشوپرورش را از طریق یک دانشگاه تخصصی میدانند و به استفاده بیرویه و فراقانونی از ماده ۲۸ انتقاد دارند به سخنان مقام معظم رهبری که در سال ۹۷ در این دانشگاه ایراد شد استناد کرده و ضمن تأکید بر حفظ و تقویت این دانشگاه، موضعگیریها و تصمیمات برخی مسئولین را برخلاف مطالبات رهبری میدانند. رهبر معظم در بخشی از این دیدار که به مناسبت هفته بزرگداشت مقام معلم برگزارشده بود بر توسعه کمی و کیفی دانشگاه فرهنگیان، شهید رجایی و هر نقطهای که تربیتمعلم بر آن صدق میکند تأکید کرده و جذب افرادی از بیرون را تنها در صورت اضطرار و ناچاری مجاز دانستند: « آقایان گفتند و بنده هم اطلاع دارم که تا چهار سال دیگر، تعداد انبوهی از معلمین -تعداد کثیری- وارد بازنشستگی میشوند و آنکسانی که از این دانشگاهها، [یعنی] دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجايی، تحویل داده میشوند به آموزشوپرورش، بسیار کمتر از آن مقداری هستند که از آموزشوپرورش خارج میشوند؛ اینیک بحران است برای آموزشوپرورش؛ نباید چنین اتفاقی بیفتد. البته گفته میشود که از بیرون کسانی را میگیرند، [ولی] آنیک عمل اضطراری است و در صورت ناچاری و اضطرار البته اشکال ندارد؛ علیالاصول هم یک کار درستی نیست؛ معلمی یک حرفهفنی است، یک کار هنری است؛ یادگرفتن لازم دارد؛ اینجا شما معلمی را یاد میگیرید؛ آنکه در فلان دانشگاه دیگر درسخوانده، او این معلومات شمارا که در اینجا یاد گرفتهاید ندارد؛ چطور میخواهد معلمی کند؟ »
تربیت علمی و حرفهای جدا از یکدیگر نیستند
حجتالله بنیادی، کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش در گفتوگو با «رسالت» بحث تربیتمعلم و توجه بهنظام پرداخت و منزلت معلمان را در همه دنیا یکی از مسائل راهبردی و بسیار مهم میداند و بابیان اینکه این موضوع در کشور ما نیز از دیرباز بسیار مهم بوده است عنوان میدارد: « سابقه اولیه دانشگاه تهران، دانشگاه تربیتمعلم خوارزمی یا بسیاری از دانشگاههای دیگر کار تربیتمعلم بوده است. مهمترین موضع راهبردی برای کشور از همان قبل از انقلاب و در سال ۱۲۹۷ که بحث تربیت رسمی در نظام آموزشی مطرح شد با تربیتمعلم آغاز و بسیاری از دانشگاههای مطرح کشور از دانشگاه تهران تا دانشگاه شهید چمران اهواز و شهید باهنر تهران سابقا به شکلهای مختلف در امر تربیتمعلم همراهی و همکاری داشته و بهصورت تخصصی به بحث تربیتمعلم نگاه میکردند.»
وی تربیتمعلم را امری تخصصی دانسته و معتقد است، اینکه گفته میشود دانشگاههای دیگر تربیت علمی و دانشگاه فرهنگیان تربیت حرفهای را انجام بدهد در هیچ جای دنیا پذیرفته نیست و انجام نمیشود: « در همه دنیا کسانی کار تربیتمعلم را انجام میدهند که سه ویژگی داشته باشند: یک. آن دانش را بلد باشند. دو. آن رشته و علم را خوب تدریس بکند و سه. بتواند روش آموزش خود را بهروز و پویا کند و روش بهروز شده و پویای خود را به کسانی که میخواهند معلم آن حرفه شوند آموزش بدهد. دانشگاهی میتواند دانشگاه تربیتمعلم باشد که اساتید و افرادی را با این ویژگیها در خود جمع کند. در برخی از کشورها نظام آموزش عالی و نظام آموزشوپرورش یکپارچه دارند لذا اصلا افتراق و مدیریت دوگانه دیده نمیشود اما اینکه ادعا بشود ما تربیت علمی معلمین را بدهیم دست کسی که فقط ریاضی بلد است و تربیت حرفهای او را در دانشگاه فرهنگیان انجام دهیم در هیچ جای دنیا وجود ندارد و در سابقه کشورمان نیز چنین بحثی نبوده است.»
مرزبندی ناصحیح بین وزارت علوم و آموزشوپرورش
بنیادی باور دارد، مخالفت در خصوص این دانشگاه به مرزبندی ناصحیح بین آموزشوپرورش و وزارت علوم بازمیگردد:« زمانی که دانشگاه فرهنگیان تأسیس شد، بنا بود مراکز تربیتمعلمی که قبلا ذیل آموزشوپرورش بودند کل کار تربیتمعلم را انجام بدهند اما از طرفی دانشگاههایی که ذیل وزارت علوم بوده و کار تربیتمعلم را انجام میدادند در وزارت علوم باقی ماندند. همین موضوع تبدیل به چالش و محل اختلافنظر شد. دانشگاههایی همچون خوارزمی که تا قبل از سال ۹۰ چندان در موضوع تربیتمعلم پررنگ نبودند و شاید هم احساس نیاز به معلم و آیندهنگری در این حوزه در آنها احساس نمیشد، تمایل داشتند از مأموریت تربیتمعلم برگردند و لذا آن دانشگاهها نیز از تربیتمعلم خارج شدند. درنهایت بحث تربیتمعلم در ۹۰ تا ۱۰۰ تا مرکز تربیتمعلم خلاصه شد و اکنون با عنوان دانشگاه فرهنگیان در حال فعالیت هستند. این نکته را نیز باید بپذیریم دانشگاه فرهنگیان ظرفیت لازم و حداقلی برای تربیتمعلم ندارد. در همین راستا وزیر علوم میگوید شما ظرفیت لازم را ندارید اما میخواهید مستقل باشید درنتیجه بگذارید وزارت علوم تربیت علمی را انجام دهد و تربیت حرفهای را خودتان صورت دهید، اما همانطور که گفتم این ناشدنی است و این دو اصلا قابلتفکیک نیستند. »
ظرفیتهای فیزیکی بلااستفاده وزارت علوم در خدمت آموزشوپرورش قرار گیرد
این کارشناس آموزشی در ادامه به بیان پیشنهادهایی برای حل معضل بین وزارت علوم و آموزشوپرورش در خصوص تربیتمعلم میپردازد و میگوید: « وزارت علوم حداقل کاری که میتواند بکند این است که ظرفیتهای فیزیکی یعنی ساختمان و تجهیزاتی که قبلا در اختیار تربیتمعلم بوده است را به آموزشوپرورش واگذار کند تا آموزشوپرورش خود بتواند کار تربیتمعلم را مدیریت کرده و دانشجو بگیرد. در خصوص تأمین هیئتعلمی نیز نیاز است وزارت علوم کار تبدیل وضعیت معلمانی که دارای مدرک دکتری تخصصی هستند را به هیئتعلمی تسهیل کند. ما اکنون تعداد زیادی معلم داریم که در دانشگاه فرهنگیان تدریس میکنند و در دانشگاههای دیگر نیز تدریس میکنند اما جزء آمار هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان بهحساب نمیآیند و ازلحاظ پرداخت حقوق تفاوت فاحشی با بقیه اعضای هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاههای دیگر دارند. من فکر میکنم با این دو کار میتوان دانشگاه فرهنگیان را تقویت کرد، اما پیشنهاد کلی برای اینکه ازایندست چالشها نداشته باشیم چیست؟ چراکه چند ماه پیش نیز بحث این بود که دانشگاه پیام نور میخواهد به موضوع تربیتمعلم ورود کند و موضعگیریهای زیادی صورت گرفت. ببینید تمام این چالشها ازاینجا ناشی میشود که اکنون وزارت علوم ظرفیت خالی دارد و دانشگاه فرهنگیان ظرفیتش بسیار کم است. چنانچه مدیریت یکپارچه وجود داشته باشد این تعادل بهسرعت برقرار میشود. دیگر ما دو وزارتخانه نداریم. دانشگاه پیام نور ظرفیت خالی دارد بیاید بهعنوانمثال ۵۰ تا از ساختمانهای خود را برای تربیتمعلم در اختیار دانشگاه فرهنگیان بگذارد. این اتفاق بهسادگی قابل مدیریت است،اما زمانی که بین دو وزارتخانه مرزبندی صورت میگیرد کار مشکل میشود. در اینجا ما دو وزیر با دو دیدگاه مختلف، حال من نمیگویم متناقض داریم. بهعنوانمثال آقای دکتر غلامی، وزیر علوم میگویند تربیت علمی را به ما واگذار کنید و آقای حاجی میرزایی، وزیر آموزشوپرورش میگویند نه تربیت علمی را نیز خود دانشگاه فرهنگیان باید انجام دهد. این اختلافنظر سبب میشود تقریبا بخشی از امکانات کشور در وزارت علوم بلااستفاده بماند و از طرفی دانشگاه فرهنگیان با سختی و مشقت بخشی از معلمهای موردنیاز را آنهم نه با شایستگی کافی و تعریفشده در سند تحول بلکه بهصورت شرایط اضطرار و ماده ۲۸ و امثالهم تأمین کند. »
فقر هیئتعلمی در دانشگاه فرهنگیان
بنیادی در پاسخ به این پرسش که آیا سطح علمی دانشگاه فرهنگیان پایینتر از دیگر دانشگاههاست میگوید : « قبل از سال ۹۰ و تأسیس دانشگاه فرهنگیان ما دانشجوی تعهد دبیری داشتیم. بهعنوانمثال دانشگاه تهران ۵۰ دانشجوی فیزیک تعهد دبیری میگرفت. این افراد در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران درس میخواندند و دروس علوم تربیتیشان را نیز در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران میگذراندند و بعد از فراغت از تحصیل دبیر فیزیک میشدند. دانشگاه تربیتمعلم خوارزمی، دانشگاه تربیتمعلم شهید مدنی آذربایجان و دانشگاه تربیتمعلم سبزوار ازجمله این دانشگاهها بودند که بیشتر ظرفیت آنها تربیتمعلم بود. یعنی بودجهشان از بودجه تربیتمعلم کشور تأمینشده و برای امر تربیتمعلم توسعه پیداکرده بود، اما بعدازاینکه دانشگاه فرهنگیان تأسیس شد این دانشگاهها فضا و هیئتعلمیشان به دانشگاه فرهنگیان واگذار نشد یعنی آن اعضای هیئتعلمی که قبلا کار تربیتمعلم میکردند در وزارت علوم باقی ماندند. لذا دانشگاه فرهنگیان هیئتعلمی خود را از مدرسان مراکز تربیتمعلم تأمین کرد. خب سابق بر این برای مدرسین مرکز تربیتمعلم بحث داشتن مقاله و تألیفات مطرح نبود و لذا از این لحاظ شرایط هیئتعلمیشدن را نداشتند. از طرفی تعدادی از این افراد شرایط سنی لازم برای این منظور را دارا نبودند. بنابراین دانشگاه فرهنگیان با تقریبا ۱۱۰۰ مدرس اینچنینی کارش را شروع کرد که پیشتر در مراکز تربیتمعلم تدریس میکردند. در زمان تأسیس دانشگاه فرهنگیان حتی یک عضو هیئتعلمی از وزارت علوم به این دانشگاه داده نشد. این سبب شد دانشگاه فرهنگیان از بابت هیئتعلمی اصلا پشتیبانی نشود. تعداد ردیفهای جدید برای جذب هیئتعلمی که به دانشگاه فرهنگیان دادند از سال ۹۲-۹۱ که این دانشگاه دانشجو گرفته است تا اکنون کمتر از ۵۰۰ ردیف است. درواقع اینطور نیست که مدرسان دانشگاه فرهنگیان سطح علمیشان پایین باشد، بلکه با کمبود شدید هیئتعلمی مواجه است. یعنی این دو مقوله مجزاست. یکی اینکه بگوییم یک عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان نسبت به یک عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران سطح پایینتری دارد که خب این حرف اشتباهی است اما اگر بگوییم نسبت دانشجو به عضو هیئتعلمی در دانشگاه فرهنگیان درواقع خیلی بالاتر از دانشگاه تهران است، این حرف درستی است یعنی دانشگاه فرهنگیان ازنظر تعداد عضو هیئتعلمی در یک فقر به سر میبرد. »
ماده ۲۸ روشی گران، کم کیفیت و زمانبر !
این کارشناس آموزشی گریزی هم به ماده ۲۸ میزند و با مقایسه خروجیهای برآمده از این ماده با خروجیهای دوره ۴ ساله دانشگاه فرهنگیان عنوان میدارد: « پذیرش از طریق ماده ۲۸ یعنی اینکه فرد در دانشگاههای دیگر درس بخواند و بعد به مدت یک سال در دانشگاه فرهنگیان مهارت ببیند. به نظر من این روشی بسیار گران، به نسبت کم کیفیت و زمانبر و درواقع یک روش اضطراری است. چرا؟ من بهصورت مصداقی نمونهای را عرض میکنم و برای بسیاری از رشتههای دیگر نیز به همین شکل است. فرض کنید برای پذیرش در رشته آموزگاری یکسری رشتهها را مشخص کردهاند مثل رشته علوم تربیتی، روانشناسی، تحصیلات حوزوی و غیره. برخی از این رشتهها نه در دوره کارشناسی و نه کارشناسی ارشد خود هیچ ارتباط تنگاتنگی با مثلا مفاهیم ریاضی یا علوم به شکلی که بخواهند معلم ریاضی شوند و ریاضی پایه ششم را تدریس کنند یا علوم پایه ششم را تدریس کنند، نداشتند. این افراد وارد دانشگاه فرهنگیان میشوند و در آن دورهای که اسما یکساله است شرکت میکنند. در این دوره نیز آن مفاهیم پایه و دقیق کار نمیشود و چنانچه کاری انجام شود بسیار سطحی و در قالب طراحی یک یا دو درس یا بررسی یکی، دو کتاب است. بنابراین فردی که ۴ سال کارشناسی را در دانشگاه دیگری گذرانده است و یک سال را نیز بهعنوان دوره مهارت در دانشگاه فرهنگیان میگذراند، میبینیم بعد از ۵ سال نیز آن مهارتهای حداقلی برای تدریس بعضی از دروس پایه ابتدایی را ندارد. خب این ازنقطهنظر کیفیت؛ اما ازنظر زمان. میگوییم فرض کنیم اصلا مهم نیست این معلم را کجا تربیت میکنیم. درواقع بهترین حالت این است معلم در کنار استادی تربیت شود که آن سه ویژگی که پیشتر ذکر کردم را دارا باشد. یعنی دوره چهارساله. یعنی ما به این فرد همه آنچه مربوط به معلمی میشود را از اول تا آخر طی چهار سال آموزش بدهیم. درواقع در طول ۴ سال میتوان یک معلمخوب تربیت کرد، اما در ماده ۲۸ چکار کردیم؟ به فرد میگوییم چهار سال فیزیک خواندی قبول نیست و نمیتوانی معلم بشوی. یک سال هم بیا و در دانشگاه فرهنگیان مهارت ببین. این میشود ۵ سال. بنابراین ازنظر زمان ما داریم عمر افراد را بیهوده تلف میکنیم. همچنین هزینه برای ۵ سال یک دانشجو، چه این هزینه را وزارت علوم بدهد، چه آموزشوپرورش، از جیب مردم و درواقع بیتالمال است. ۵ سال هزینه کردن برای تربیتمعلم بسیار گرانتر از ۴ سال است. این را هم در نظر بگیرید که تعدادی از این افرادی که از طریق ماده ۲۸ ورود پیدا میکنند با فوقلیسانس آمدهاند.۶ سال فوقلیسانس، یک سال هم مهارتآموزی، میشود ۷ سال. شما ۷ سال را با ۴ سال مقایسه کنید. مسلما ۷ سال بسیار زمانبرتر و گرانتر از دوره ۴ ساله است. نکته دیگری که نشان میدهد ماده ۲۸ کیفیت پایینی دارد موضوع سن است. ما میدانیم هر چقدر یک معلم ابتدایی جوانتر و پرانرژیتر باشد مطلوبتر است . حتی در برخی از کشورها ترجیح بر این است معلم دوره ابتدایی خودش فرزندی همسن دورهای که تدریس میکند داشته باشد. خب در ماده ۲۸ فردی که فوقلیسانس دارد با ۴۰ سال سن میتواند معلم شود. این ازلحاظ کیفیت برای دوره ابتدایی یک مؤلفه منفی است، اما در دوره چهارساله شما از ۱۸ سالگی که فرد را وارد سیستم میکنید این فرد در ۲۲ سالگی معلم میشود. خب یک فرد ۲۲ ساله را با ۴۰ ساله مقایسه کنید. کدام معلم بهتری میشوند؟ کدام انرژی بیشتری دارند؟ »
آیا وزارت آموزشوپرورش باید دانشگاهداری کند؟
بنیادی معتقد است، چنانچه بپذیریم دانشگاه فرهنگیان باید باشد، صفرتا صد تربیتمعلم را خودش باید انجام دهد، اما چنانچه بگوییم دانشگاه فرهنگیان در وزارت آموزشوپرورش مانند وزارت کشاورزی، صنایع و راه و شهرسازی است، نیروهای این وزارتخانه قرار است از چه طریق تأمین شود؟ طبیعتا وزارت علوم و نظام آموزش عالی این وظیفه را به عهده خواهند داشت. در این شرایط وزارت آموزشوپرورش میتواند مطالبات و رویکردهای خود را به وزارت علوم منعکس کند و بهعنوانمثال بگوید، میخواهم برایم معلم فیزیک تربیت کنی و باید این ویژگیها را داشته باشد، محتوای دروس مبتنی بر نیاز مدارس و رویکرد اسناد من باشد و درنهایت کیفیت و نظارت بر آن را آموزشوپرورش متولی شود و اساسا به بحث تحصیلات تکمیلی ورود نکند و تمام انرژی خود را برای دوره پیشدبستانی تا دیپلم بگذارد، اما اکنون در این شرایط نیستیم. حال که آموزشوپرورش به بحث تحصیلات تکمیلی ورود پیداکرده، نمیتوانیم بگوییم آموزشوپرورش ناظر کیفی باشد. این دو رویکرد متفاوت است و اینکه ما کدامیک از اینها را بپذیریم بحث متفاوت میشود. در حال حاضر نیز شاید مهمترین چالشی که برای بحث دانشگاه فرهنگیان وجود دارد همین است که درگذشته بخش عمدهای از بحث تربیتمعلم در وزارت علوم انجام میشد و حتی مجوز پذیرش در مراکز تربیتمعلم و بسیاری از مؤلفههای آن را وزارت علوم تعیین میکرد. لذا یک فضای تعامل و اشتراک کار وجود داشت اما بعدازاینکه دانشگاه فرهنگیان تأسیس شد آن همکاری و تعامل کمرنگتر شد. در بسیاری از مواقع که این بحثها مطرح میشود میرسیم به نقطه ابتدایی که آیا اساسا وزارت آموزشوپرورش باید دانشگاهداری کند یا خیر؟ »
دانشگاه فرهنگیان , زهره سادات موسوی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.