تولدهای تقویمی بازی با سرنوشت نوزادان
گروه اجتماعی
تولدهای تقویمی یا تاریخ تولد لاکچری، چند سالی است که فراگیر شده و برخی خانوادهها جان فرزندانشان را با عدد و رقمهای رُند معامله میکنند. جریان دستکاریهای تاریخ تولد که برای برخی افراد جامعه به نمادی از تشخص بدل شده، یکی از نگرانیهای مهم وزارت بهداشت است و بارها واکنش منفی متخصصان را در پی داشته، اما از میزان علاقهمندی خانوادهها برای تولد فرزندان در تاریخی خاص نکاسته و همچنان گروهی از والدین برای درج تاریخی رُند در شناسنامه فرزندشان به خود می بالند و سعی دارند با دخالت در زمان زایمان، تاریخ تولد فرزندشان لاکچری باشد مثلا ۲٫ ۲٫ ۱۴۰۲ که عددی رُند در تقویم کشور است!
تولد نوزادان در روزهای خاص از سال ۸۸ فراگیر شده و برمبنای آماری که در رسانهها منعکسشده:
«۴ هزار و ۱۹۵ تولد در تاریخ ۸۸.۸.۸ به ثبت رسیده است و در روزهای ۹۵.۵.۵ و ۹۶.۶.۶ به ترتیب ۶ هزار و ۱۳ و ۵ هزار و ۶۸۰ نوزاد در سراسر کشور متولدشدهاند، این در حالی است که نرخ تولد روزانه در طول یک دهه اخیر حدود ۳ هزار و ۸۰۰ بوده است.»
اخطار شدید به مراکز درمانی
این موضوع همواره هشدارهای وزارت بهداشت را به دنبال داشته و باتوجه به اینکه سزارین تنها برای ۱۵ درصد از مادران و نوزادانی با فاکتورهای خطری همچون تنگی لگن، دیابت و… مفید است، مدیرکل مرکز نظارت و اعتباربخشی امور درمان وزارت بهداشت ضمن تأکید بر عوارض و خطرات احتمالی تولدهای مناسبتی و تقویمی برای مادر و نوزاد، این اقدام را غیراخلاقی و غیرقانونی دانسته است.
بیتردید افزایش انجام تولدهای تقویمی به روش سزارین، برخلاف سیاستهای اجرایی وزارت بهداشت در حوزه ترویج زایمان طبیعی و کاهش سزارینهای الکتیو است و متخصصان ویژگیهای مثبت زایمان طبیعی را در گفتوگو با رسانهها اینگونه تشریح کردهاند: «حجم خونی که مادر طی زایمان طبیعی از دست میدهد، تقریبا نصف خونی است که در یک عمل جراحی سزارین از دست میرود. طول مدت بستری شدن و استراحت برای مادری که فرزندش را از طریق زایمان طبیعی به دنیا آورده، بسیار کوتاهتر از مادری است که سزارین انجام داده و این توانایی در بازگشت زودهنگام به کارهای روزمره ازنظر روحی –روانی به مادر کمک میکند. همچنین خطر بیهوشی در زایمان طبیعی مادر را تهدید نمیکند و نوزاد نیز از داروهای بیهوشی که ممکن است برای سلامتی او خطرناک باشد، در امان میماند. از سوی دیگر زایمان طبیعی به مادر و نوزاد اجازه میدهد در یک ساعت اول پس از تولد که به ساعت طلایی معروف است، باهم تماس داشته باشند و نوزاد از شیر آغوز که برای او بسیار مفید است، تغذیه کند.»
بر همین اساس وزارت بهداشت نسبت به زایمانهای تقویمی هشدار داده و با ابلاغ بخشنامهای به معاونتهای درمان دانشگاههای علوم پزشکی کشور، بر جلوگیری از این اقدام تأکید کرده است. دکتر سلمان حیدری در گفتوگو با ایسنا درباره اولتیماتوم وزارت بهداشت به بیمارستانها برای سزارین تقویمی در تاریخ «۰۲.۰۲.۰۲»، میگوید: ازآنجاییکه در سزارینهای تقویمی، زایمان بهصورت غیرطبیعی انجامشده و مسئلهای است که سلامتی نوزاد و حتی گاهی سلامتی مادر را هم به خطر میاندازد و میتواند بهسلامت مادر و کودک آسیب بزند و از طرفی فرصت کافی برای بلوغ کامل جنین را نمیدهد، اقدامی غیراخلاقی و غیرقانونی است. از طرفی این اقدام برای خود مادر هم میتواند عوارض زیادی داشته باشد. زایمان طبیعی هم به نفع مادر است و هم به نفع نوزاد، اما وقتی بهاجبار سزارین انجام میدهند، اولا راحتی زایمانهای بعدی را از بین میبرد و درعینحال ممکن است به عفونت محل عمل یا عوارض دیگری منجر شود. ضمن اینکه برخلاف برنامههای بهداشتی و درمانی وزارت بهداشت است و چندین خلاف در این زمینه انجام میشود.
به گفته مدیرکل مرکز نظارت و اعتباربخشی امور درمان وزارت بهداشت، قرار است در نظارتها، این موضوع موردبررسی قرار گیرد و در صورت مشاهده تخلف، به مرکزی که در تاریخ خاصی خارج از حد نرمال زایمان بهصورت سزارین انجام داده، حتما تذکر داده شود و در صورت تکرار، حتما در درجه اعتباربخشی این مراکز تجدیدنظر شده و کاهش درجه اعتباربخشی خواهند داشت. معمولا یک درجه از درجه اعتباربخشی مراکز متخلف کم میشود که با توجه به دخلوخرج میلیاردی بیمارستانها، همین کاهش یکدرجهای ممکن است در ماه یا سال، ضرر چندمیلیاردی را برای یک مرکز بسته به میزان دخلوخرجی که دارد، به دنبال داشته باشد. برخورد با پزشکان خاطی نیز اگرچه در حیطه نظام پزشکی تعریف شده، اما دکتر سلمان حیدری اعلام کرده پزشکان متخلف در این زمینه را به سازمان نظام پزشکی ارجاع میدهیم تا در کمیسیون انتظامی نظام پزشکی، برخورد لازم صورت گیرد.
پیامد زایمانهای تقویمی
عوارض دستکاری تاریخ زایمان بارها از سوی متخصصان مطرحشده، ازجمله رئیس انجمن مامایی کشور که سالهاست هشدار میدهد، پروسه بارداری یک پروسه فیزیولوژیک است و احتمال دارد تا ۴۱ هفته به طول انجامد. گاهی اوقات نیز اگر از ۳۸ تا ۴۰ هفته علائم تولد وجود داشته باشد، دال بر رسیدگی به زمان زایمان است که با درد زایمان همراه میشود.
دکتر ناهید خداکرمی تأکید میکند: «هیچ تولدی را نمیتوان به تأخیر انداخت، هیچکس نمیتواند زمانی که فرمان تولد توسط مغز مادر صادر میشود جلوی آن را بگیرد، پس برای دستکاری تاریخ تولد این امر شدنی نیست. اما، برای زودتر به دنیا آوردن نوزاد میتوان بهوسیله سزارین و برخی داروها تولد را زودتر انجام داد و اگر این اتفاق بدون دلیل پزشکی و علمی انجام شود، ضرر آن برای زندگی آینده نوزاد بسیار زیاد است و برای مادر هم عوارض زیادی دارد. توصیه تمام محققین این است که یک مادر آگاه که بهسلامت خود و فرزندش اهمیت میدهد، باید اجازه دهد خود بچه علامت تولد را بدهد و بهصورت طبیعی به دنیا آید؛ مگر آنکه مشکل پزشکی متوجه مادر باشد.» بنابراین ازنظر فیزیولوژی حاملگی ۴۰ هفته کامل است و برای افرادی که لازم است سزارین شوند در هفته ۳۹ میتوان این اقدام را انجام داد. در غیر این صورت برای جنین و مادر بسیار خطرناک خواهد بود و باید فقط جنین را به دلایل پزشکی نظیر فشارخون بالا، مسمومیت بارداری، بیماریهای قلبی و کلیوی، دیابت بارداری و مواردی که جان جنین درخطر است، زودتر خارج کرد.
مریم کاشانیان، متخصص زنان، عوارض تولد نوزاد پیش از زمان طبیعی را جبرانناپذیر میخواند و میگوید: «چنین نوزادانی در آینده در معرض بیماریهای آسم، اوتیسم و بیشفعالی قرار میگیرند؛ درنتیجه اینکه والدین تصور کنند نوزادشان زودتر به دنیا بیاید و در آینده مشکلی نخواهد داشت، کاملاً نادرست است؛ ضمن اینکه عوارض دیررسی وجود دارد که معلوم نیست چه زمانی ظاهر میشود.» اغلب صاحبنظران پیامد زایمان زودهنگام را عدم بلوغ ریه، نارسی نوزاد و حتی مشکلات ماندگار، عفونت و یا مرگ نوزاد عنوان و تأکید کردهاند که وقتی نوزاد زودتر به دنیا میآید وزن کمتری هم خواهد داشت که این موضوع هم در نگهداری نوزاد و یا عوارضی مانند زرد شدن تأثیرگذار خواهد بود. از سوی دیگر ممکن است در پروسه شیردهی نتواند ارتباط درستی با مادر برقرار کند و مجبور به استفاده از شیرخشک شود. از سوی دیگر تأخیر در زمان زایمان هم میتواند به پارگی رحم یا مشکلات طبی برای مادر منجر شود. از همه مهمتر اینکه، وقتی در تاریخ خاصی تعداد زایمانها در بیمارستانها افزایش مییابد؛ درحالیکه توان بیمارستان ازنظر پرسنل، امکانات و… تغییری نکرده است، رسیدگیها نیز کاهش مییابد و اتفاقات ناخوشایندی ممکن است برای مادر رخ دهد. وقتی در بیمارستانی که گنجایش
۱۰ سزارین در روز دارد تا ۲۵ سزارین انجام شود، ممکن است رسیدگی کامل انجام نشود و یا اگر مادر دچار عارضهای حین یا پس از زایمان شود، رسیدگی بهموقع دریافت نکند.
تقاضای مادران برای زایمان در روزهای خاص تقویم، این ذهنیت را ایجاد میکند که سلامت مادر و نوزاد در درجه دوم اهمیت قرار دارد و مقوله رُند شدن تاریخ تولد، انتخاب آتلیه عکاسی و… به دغدغه و اولویت اول بدل شده و در همین رابطه عاطفه سمائی نوروزی، متخصص جراحی زنان و زایمان بزرگترین عارضه و مشکلی که زایمانهای تقویمی دارد و همواره مورد غفلت واقع میشود را نه مسائل و عوارض درمانی برای مادر یا جنین بلکه خلأهای فرهنگی و تربیتی در جامعه عنوان کرده و میگوید: «این مسئله مادر یا پدر یا هر دو را از جایگاه حقیقیشان دور میکند و با نگاهی فانتزی به موضوع تولد و امر مقدس زایمان، آن را در حد یک اتفاق روزمره و نمایشی تقلیل میدهد.
او در گفتوگو با خبرگزاری میزان، ضمن اشاره به اینکه، این فروکاست در ارزش تولد، زایمان و نقشهای مهم مادری و پدری بهمرور سایه سنگین خود را در ادامه زندگی، بر کودک تحمیل میکند و این همان اتفاق تلخی است که باید نگران آن بود، ادامه میدهد: من در مواردی در درمانگاه یا کلینیک با چنین تقاضاهایی مواجه میشوم و چرایی آن را از مادر میپرسم و او پاسخ منطقی برای خواستهاش ندارد و فقط میگوید، چون تاریخ قشنگی است یا همسرم گفته و … به شوخی میگویم باید به حال این بچه به خاطر داشتن چنین پدر و مادری گریست، زیرا سلامتاش را فدای رفتارهای نمایشی کردهاند. البته بسیاری از بیماران وقتی دلایل علمی و مخاطرات را میشنوند، منصرف میشوند و حتی از بیان چنین خواستهای در برابر فرزند دلبندی که هنوز پا به این دنیا نگذاشته شرمگین میشوند. در کتاب اسپیروف که مرجع طب تخصصی جراحی زنان است پرسشی مطرحشده با این عنوان که مسئولیت بارداری با چه کسی است مادر یا جنین؟ این سؤال در پی پاسخ به این موضوع مهم است که تغییرات فیزیولوژیک بدن مادر از ابتدای بارداری تا زمان زایمان را چه کسی رقم میزند که پاسخ بسیار قابلتأمل است و عنوان میکند که مسئولیت بارداری با جنین است یعنی اوست که به اذن خداوند تعیین میکند در چه زمانی روند زایمان آغاز شود و شروع دیرهنگام یا زودهنگام آن میتواند سلامت نوزاد و مادر را به خطر بیندازد.
سمائی با تأکید بر اینکه متأسفاته سکوت و بیتفاوتی در برابر زایمانهای تقویمی و لاکچری میتواند منجر به عادات غلط تربیتی و فرهنگی و دخالت در عرصههای سلامت شود، توضیح میدهد: تبعات این نگاه مخرب است و امروز دامنگیر غرب است و فردا کشورهای ما را هم متأثر میکند مثل مرگ لاکچری که امروز در اروپا تحت عنوان اتانازی و یا خودکشی به رسمیت شناخته شده است و امروز نیازمند اصلاح رویکرد و نگاه خود به انسان، هستی و زندگی هستیم.
این مشکل از منظر روانشناسی، در نوع پرورش و نظام آموزشی ریشه دارد و در این زمینه سارا گلستانی تأکید میکند: «زمانی که در سیستم آموزشوپرورش «پذیرش بیقیدوشرط کودکان» بهاندازه مطلوبی از طرف والدین و مسئولین آموزشی مورد اهمیت قرار نگیرد طبیعی است که کودکان در بزرگسالی رفتارهای عجیب و خاصی را برای مطرحشدن از خود بروز میدهند، کودکان دیروز که اکنون در جایگاه والدین جامعه قرارگرفتهاند برای داشتن احساس امنیت و مطرحشدن در جامعه نیاز دارند فرزند خود را در تاریخهای خاصی به دنیا آورند و در زمان تولد موجود دیگری دخالت کنند. با توجه به اینکه هر موجودی حق دارد بهواسطه بودن، موردتوجه والدین خود باشد و نیازی به خاص بودن و یا انجام کارهای عجیبی ندارد، اما سیستم آموزشوپرورشی کشور به نحوی است که کودکان دیروز (والدین امروز) همیشه نگران طراحی و انجام رفتارهای جدید و عجیب هستند تا مورد مقبولیت جامعه قرار گیرند و حداقل نیاز روانی خود را با طرح برنامههای ویژه انجام دهند.»
این روانشناس، نبود آموزش روانشناختی در نظام آموزشی را بهعنوان یکی دیگر از علتهای گرایش والدین به این موضوع برشمرده و بیان میکند: «زمانی که از آموزشهای روانشناسی و روانشناختی برای پرورش کودکان استفاده نشود مسلما در این شرایط تعدادی کودک معلول ازنظر روانی تربیت خواهد شد که در پی آن بروز هر رفتار عجیبی از یک فرد افراد دیگر را به این نتیجه میرساند که با آن رفتار عجیب بیشتر در جامعه مطرح میشوند که با تکرار و افزایش به مُد تبدیل خواهد شد.»
او درباره علت گرایش والدین تحصیلکرده به این موضوع خاطرنشان میکند: «تحصیلات تنها دانش افراد را افزایش میدهد و بخشی که در شکلگیری شخصیت انسانها مؤثر است به نوع تربیت کودکان و مراقبین آنها ارتباط دارد؛ هیچچیز بهغیراز تجربههای هیجانی در دوران کودکی در بروز رفتارهای دوران بزرگسالی انسانها اثرگذار نیست.»
اگرچه انسانها ازنظر روانشناسی به مطرحشدن، موردتوجه قرار گرفتن در جامعه و خاص بودن نیاز دارند اما چه اتفاقی میافتد که نیازهای روانی برخی افراد به شرایط بسیار ویژه و خاصی مانند گرایش به تولد فرزندشان در تاریخهای خاصی مشروط میشود؟ به باور گلستانی بسیاری از افراد به بروز رفتارهای متفاوت و ویژه بسیار گرایش دارند تا نسبت به دیگران متفاوت دیده شوند، این در حالی است که ممکن است بهمرورزمان انجام این رفتارها برای این نوع از افراد بسیار عادی و معمولی جلوه کند بهطوریکه دیگر احساس ویژهای نداشته باشند و درنهایت به انجام کارهای جدید و متفاوتی متمایل شوند.
جامعهشناسان نیز گرایش بسیاری از والدین برای تولد فرزندشان در روزهای خاص را اینگونه تبیین میکنند که «والدین تصور میکنند شاید با تولد در این روزها سرنوشت خوبی در انتظار فرزندشان باشد. بهعبارتدیگر والدین آینده و موفقیت کودک را مشروط و منوط به عواملی خارج از تلاشهای کودک میدانند و با این تصور، تعقل و اندیشهورزی را به حاشیه میرانند.» یکی دیگر از عوامل مؤثر در این موضوع، مسئله «برند» شدن است، جامعهای که در آن زندگی میکنیم جامعهای صورتگرا، قالبگرا و فرمالیست است، بهعبارتدیگر اجتماع فقط بهظاهر توجه دارد و به عبارتی عقل ستیز است و این موضوع در جوامع هیجانی شدت و گسترش بیشتری دارد.»
اینکه چرا والدین تحصیلکرده و روشنفکر هم به تولد فرزندشان در تاریخهای خاص گرایش دارند، پرسشی است که جامعه شناسان در پاسخ به آن از پدیدهای به نام «هیستری تودهای» سخن میگویند که رفتارهای جمعی را تحت تأثیر قرار میدهد و در این زمان همه افراد بهنوعی یک رفتار را از خود بروز میدهند. جامعه عاملی کلان و تعیینکننده برای بروز رفتار انسانهاست به همین دلیل افراد تحصیلکرده هم به انجام این رفتارها علاقهمند میشوند.
دکتر محمد رحیمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه معتقد است که این مسئله ما را بهضرورت تحلیل اجتماعی روند تغییرات اجتماعی ارزشها و نگرشهای جامعه سوق میدهد. اینکه چرا تاریخهای رند نظیر تاریخ تولد رند، تاریخ عقد و عروسی رند، شماره موبایل رند، شماره پلاک رند و … برای انسان جامعه مدرن تبدیل به ارزش شدهاند به این دلیل است که معنای زندگی در نگاه و تفسیر انسانها دچار تغییرات شگرفی شده است. منظور از معنای زندگی این است که افراد چه تفسیری از زندگی دارند و چگونه با آن مواجه میشوند. در ادبیات جامعهشناسی میگوییم هر فردی با توجه به سرمایه اجتماعی و فرهنگی خود زندگی را تعبیر و تفسیر میکند. اینکه تاریخ رند در جامعه ما بهنوعی تبدیل به ارزش و درواقع معیار تفاخر شده، این است که این پدیده در نگاه و ذهن سطح وسیعی از افراد جامعه معنای خوب و بهنجاری دارد. نسل جدید با باورها و ارزشهای جدیدی که قصد دارد خودش آنها را خلق کند، معنای جدیدی از زندگی عرضه میکند که آن را با سبک زندگی لاکچری میشناسیم.
این جامعهشناس درباره فرهنگ لاکچری که این روزها باب شده به خبرگزاری ایسنا توضیح میدهد: «لاکچری بودن برای نسل جدید به جرأت میتوانم بگویم تمام معنای زندگی است. نسلی که میخواهند زندگی کنند، آنطور که خودشان میخواهند، آنها میخواهند دنیا را تغییر دهند و شناخت ما از آنها بسیار محدود است. در اصطلاح پدیدارشناسی میگوییم برای فهم معنای زندگی در نگاه افراد، باید وارد دنیای ذهنی و زیست جهان آنها شویم و پدیده را آنطورکه هست، ببینیم. با ورود به دنیای ذهنی افرادی که تاریخهای رند برایشان جذابیت دارد، متوجه میشویم که این افراد دارای آرزوهای انباشت شده بسیاری هستند و به هر طریقی که شده قصد دارند خود را از دیگران متمایز ساخته و فخرفروشی کنند؛ اما اینکه چرا ارزشهای انسان مدرن تغییر پیدا کرده و تا این اندازه سطحیتر شده است، این است که جامعه مدرن قواعد خاص خود را دارد، درست همانطور که جامعه سنتی قواعد خاص خودش را دارد و افراد خود را با این شرایط تطبیق میدهند و هنجارهای آن جامعه را در خود درونی میکنند. اما زمانی که افراد نتوانند خود را با شرایط و تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه سازگار کنند با چالشهای جدیدی مواجه میشوند و برای غلبه بر آن تلاش میکنند خود را با نمادهای منزلتی کاذب به دیگران و در جامعه ابراز کنند.»
او بابیان اینکه گذار از سنت به مدرنیته مسائل خاص خودش را دارد، اضافه میکند: «افراد از یکسو پیوندهای سنتی خود را دارند و از سوی دیگر با تحولات مدرنیته مواجه هستند. در این تناقض اجتماعی با تغییرات ارزشی مواجه میشویم و یک سری از ارزشهای اجتماعی جدیدی پدیدار میشوند. در این مرحله (منظورم وضعیت گذار است) جامعهپذیری ضرورت دارد. افراد باید در نهادهای آموزشی یاد بگیرند، چگونه با چالشها مواجه شوند و چگونه سبک زندگی خود را مدیریت کنند. واقعیت این است که وضعیت امروز جامعه، تغییراتی در ارزشهای نسل جوان ایجاد کرده که ناشی از تغییرات در فناوری، تسهیل ارتباطات و بالارفتن رفاه نسبی است.»
او همچنین اضافه میکند: «جوامع توسعهیافته این تغییرات را شناخته و در جهت مدیریت تغییرات اجتماعی و فرهنگی عملکرد مناسبی داشتهاند و به همین جهت رفتارهای روزمره افراد بر مبنای عقلانیت است. اما در جامعه ما به خاطر اینکه تغییرات ارزشی را به رسمیت نشناختهایم، رفتارهای روزمره، معمولا و اغلب آگاهانه از روی تأمّل و مبتنی بر محاسبات عقلانی نیست، بلکه ناشی از عادتوارهها و «تهنشستها» است.»
تولد , نوزاد نارس , نوزادان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.