ترکیب میدان و دیپلماسی در عصر رئیسی
وحید عظیمنیا
«میتوانم به جرئت بگویم که من دیپلماسی را بیشتر هزینه کردم برای میدان تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. در طول کار من هیچ زمان نتوانستم، نه اینکه نخواهم، نتوانستم به فرمانده میدان بگویم این کار را بکن من در دیپلماسی به آن نیازمندم. مثلا فلان عملیات را انجام ندهید که من بتوانم کارم را انجام دهم اما تقریبا هر بار که من برای مذاکره منطقهای میرفتم این شهید سلیمانی بودند که میگویند فلان موضوع و خاصیت را بگیر. به یک معنا دیپلماسی هزینه میدان میشد ولی میدان هیچگاه هزینه دیپلماسی نشد.» اینها کلماتی بهظاهر ساده هستند که کنارهم ردیف شدند تا مفهوم و موضوعی را طبق دستورالعمل فارسی به ما مخاطب فارسیزبان برسانند، شاید دستور نگارشی در این عبارت به خوبی رعایت شده باشد و یا گوینده به زبان فارسی سلیس آنها را بیان کرده باشد اما به لحاظ رعایت انصاف، تفکر راهبردی، مطابقت با منافع و امنیت ملی و خیلی مواردی دیگر از این دست نهتنها صحیح نیست بلکه نشاندهنده یک نگاه خودبرتربین و موهوم است. اینها عباراتی است که دو ماه پیش از انتخابات ۱۴۰۰ از جانب وزیر خارجه کشورمان در قالب یک فایل صوتی محرمانه (!) منتشر شد و جنجالی خبری و تحلیلی را در عرصه رسانهای و افکار عمومی به راه انداخت و هر کارشناس و تحلیلگری در قاموس فکری خود نسبت به آن واکنش نشان داد؛ اما حالا بیش از سه ماه است که از این رونمایی فکری میگذرد و دولت جدید مشغول چیدن کتابهایش در کتابخانه پاستور و زدن قاب عکسهای موردعلاقهاش به دیوار این ساختمان است و طی چند روز آینده وزیر خارجه جدید راهی میدان مشق خواهد شد تا سکان دیپلماسی کشور را درست بگیرد. اما سؤال اینجاست که سرنوشت میدان و دیپلماسی در عصر رئیسی چه خواهد شد؟ آیا در این دوران دیپلماسی بازهم فدای میدان خواهد شد یا میدان فدای دیپلماسی و یا هیچکدام؟
پیش از پرداختن به موضوع مطرحشده لازم است نگاهی به روایت برخی رسانههای خارجی در مورد موضعگیری
سید ابراهیم رئیسی در خصوص موضوعات سیاست خارجی بپردازیم، در این میان اگر از آن «خیر» پرصلابت رئیسجمهور در نشست خبری پس از انتخابات در واکنش به دیدار با رئیسجمهور آمریکا بگذریم روایت خبرنگار سی ان ان از روز تنفیذ قابل تأمل است، او میگوید: «ابراهیم رئیسی رئیسجمهور جدید ایران، کوچکترین امتیازی به آمریکا نخواهد داد و قطعا ایران با این رئیسجمهور جدید به دنبال عقبنشینی نیست. من فکر میکنم این انتخاب، پیامدهای بسیار بزرگی خواهد داشت و همچنین قطعا تأثیر بزرگی روی آمریکا و حضور آن در منطقه خواهد داشت و نیز آمریکا با واکنشهایی در منطقه از سوی ایران روبهرو خواهد شد» و یا روزنامه گاردین طی یادداشتی مینویسد: «ابراهیم رئیسی دیدگاه سختگیرانهای نسبت به کشورهای غربی دارد با این حال، این دسته از کشورها جهت کاستن از شدت تنشها با تهران، باید با وی وارد تعامل شوند. در غیر اینصورت، منطقه خاورمیانه(غربآسیا) با چالشهای فراوانی روبهرو خواهد شد.» گاردین همچنین تأکید کرده است: «ابراهیم رئیسی ازجمله آن دسته از ملیگرایانی است که عمیقا از زمینههای ایدئولوژیک و مذهبی برخوردار هستند و تا حد زیادی به خودکفایی ایران باور دارند. رئیسی و همفکرانش بر این باورند که مخصوصا اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بههیچعنوان نباید به غرب و به ویژه آمریکا وابسته باشد. هدف اصلی آنها این است که اهرم سیاسی که آمریکا با استفاده از تحریمها علیه ایران
به دست آورده را هر چه سریعتر از بین ببرند و آن را بیاثر سازند. بدون تردید رئیسی و همفکرانش، دوستان آمریکا نبوده و نخواهند بود. لذا به احتمال فراوان در دوران ریاستجمهوری
ابراهیم رئیسی، شاهد اوجگیری نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران نیز خواهیم بود و درعینحال پیروزی رئیسی، زمینه را برای اجماع داخلی درباره اصلاحات گستردهتر فراهم میکند و ایران را در موضع قویتری در دیپلماسی بینالمللی قرار میدهد.»
این اظهارنظرها و تحلیلیهای خبری برونمرزی در کنار صحبتها و اقبال شخص رئیسجمهور در خصوص اهمیت دیپلماسی و تعامل در سیاست خارجی بسی جای تأمل دارد برای مثال وی در اولین نشست خبری خود پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری تأکید کرد تعامل را با همه دنیا و همه کشورهای دنیا بهعنوان یک اصل تعاملی گسترده و متوازن را در سیاست خارجی دنبال خواهد کرد و یا در صحبت تلفنی با سلطان عمان تأکید کرده است که تعامل، گفتوگو، رایزنی و هماندیشی با همسایگان در موضوعات و مسائل مهم منطقه، اولویت دیپلماسی دولت سیزدهم خواهد بود. همچنین صحبت تلفنی با امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه و تأکید بر رفع تحریم و یا تأیید مذاکراتی که منجر به رفع تمام تحریمها خواهد شد از نمودهای واکنش رئیس دولت سیزدهم در عرصه سیاست خارجی است.
نکته در اینجاست کنارهم چیدن این اظهارنظرها نشان میدهد در دولت رئیسی نهتنها میدان و دیپلماسی درگیر دوگانه نخواهند بود بلکه با تلفیق آنها، امید است که عزت و منافع ملی کشور را در عرصه سیاست خارجی تأمین کند. تیم جدید اجرایی کشور به خوبی باید نسبت به مسئله واقف باشند که تفاوت گذاری میان میدان و دیپلماسی نهتنها ناشیانه بلکه اشتباهی استراتژیک و راهبردی است و مطالب تحلیلی متعددی در همان دوره انتشار فایل صوتی در رسانههای مختلف منتشر شد. درواقع اشاره رئیسجمهور
به اینکه سیاست خارجی دولتش از برجام آغاز و به برجام منتهی نخواهد شد نشان میدهد که ما شاهد یک پوستاندازی جدید در عرصه دیپلماسی کشور خواهیم بود دیپلماسی که نهتنها از میدان جدا انگاشته نمیشود بلکه هر دو همراستا در کنارهم منافع ملی ایران را تأمین خواهند کرد؛ اما چگونگی ترکیب این دو امر یعنی میدان و دیپلماسی در دولت رئیسی تا حدودی با این بحث نظری قابل توضیح است، پی یر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی در نظریه موسوم به «میدان»
دو مفهوم اصلی را مورد تحلیل قرار میدهد: «میدان» و «سرمایه» ، «میدان» در نظریه بوردیو عرصه، حوزه و پهنه اجتماعی است که در آن تعداد زیادی از بازیگران و کنشگران اجتماعی با منشها و ویژگیهای تعریفشده و تواناییهای سرمایهای وارد عمل میشوند و به تعامل یا رقابت با یکدیگر میپردازند تا بتوانند به حداکثر امتیازهای ممکن دست یابند و مهمترین میدان، «میدان قدرت» است زیرا مجموع سرمایههای اکتسابی از میدانهای مختلف (سرمایه کل) نهایتا
در اختیار قدرت حاکم قرار میگیرد تا از آن در میدان سیاست بهرهبرداری کند. دومین مفهوم سرمایه است، در حقیقت میدانها ارائهکننده منابع مختلف و متعدد سرمایه هستند. سرمایه از نظر بوردیو اشکال متنوعی دارد: سرمایه اقتصادی مانند ثروت، سرمایه فرهنگی مانند دانش، سرمایه نمادین مانند پرستیژ و سرمایه اجتماعی، به یک معنای کلی میتوان گفت میدان عرصه رقابت بر سر کنترل منابع کمیاب و ارزشمند سرمایه است و به این دلیل رقابتی مستمر بر سر کسب و افزایش اشکال مختلفی از سرمایه همواره در جریان است و در این میان سرمایههای بهدستآمده از میدانهای مختلف قابلمبادله و قابلتبدیل به یکدیگراند.
در این میان ازآنجاییکه از دیدگاه این جامعهشناس فرانسوی دولت محل و جایگاه تراکم اشکال متنوع و مختلف سرمایه حاصله از میدانهای مختلف است، این ماهیت متراکم علاوه بر اینکه دولت را دارنده فراسرمایه یا همان سرمایه قدرت میکند، توانایی مانور برای تبدیل سرمایهها در میدانهای مختلف به یکدیگر را نیز به این نهاد میبخشد. بنابراین میتوان اینطور استنتاج کرد که دولت با داشتن چنین امتیازی و درعینحال
به دلیل قابلیت ترکیب، تبدیل و نقد کردن سرمایهها با یکدیگر در میدانهای مختلف باید در عرصه تصمیمگیری از همه توان و سرمایهها در راستای تأمین اهداف خود بهره بگیرد، برای مثال از سرمایه میدان اقتصادی در میدان علمی یا از سرمایه میدان نظامی را در میدان سیاسی نظیر سیاست خارجی یا برعکس و یا از سرمایه میدان فرهنگی یعنی پرستیژ در سیاست خارجی بهرهبرداری کند، درواقع در اینجا دولت باید توانایی ایجاد تعادل و توازن را داشته باشد تا بتواند اهداف، منافع و امنیت ملی کشور را تأمین کند.
درواقع بهرهوری مناسب از هر میدان و بهکارگیری مطلوب از سرمایه هر میدان در سایر میدانها، از الزامات حکمرانی خوب است. در مقابل، تمرکز بیش از حد بر یک میدان و غفلت از ظرفیتها و سرمایههای میدانهای دیگر، تحقیر و تضعیف یک میدان به منظور بزرگنمایی دیگر میدانها، عدم تعادل و عدم بهرهگیری مناسب از سرمایهها در راستای منافع ملی؛ ازجمله آفتهای حکمرانی یک دولت است. بنابراین میدان «دیپلماسی» نه رقیب بلکه همراه، مکمل و تقویتکننده میدان «نظامی» است زیرا دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت نظامی و آوردهها و سرمایههای «میدان نظامی» بیاعتبار و فاقد نفوذ کلام است و میدان ظامی نیز در کنار جنگاوری و سلحشوری به درایت و دیپلماسی نیازمند است. درنتیجه مذاکره باقدرت بسیار پربارتر از مذاکره بدون قدرت و از سر استیصال است بهطورکلی میدان دیپلماسی و سیاست خارجی، اصلیترین و مهمترین میدان برای نقد کردن و بهرهبرداری از سرمایه میدان نظامی است. با این اوصاف تیم جدید دولت باید توانایی ایجاد این تعادل را داشته باشد و بدون ایجاد هیچ دوگانگی مضر، اهداف و منافع ملی را تأمین و قول شخص رئیسجمهور عزت و اقتدار را با همافزایی سرمایهها به سیاست خارجی برگرداند.
آیت الله رئیسی , دولت سیزدهم , وحید عظیم نیا
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.