تداوم بحران آب در شرق کشور - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
اخبار ویژه »
شناسه خبر : 110732
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 07 اسفند 1403 - 9:15 |
استفاده نکردن مؤثر از ابزار‌های بین‌المللی یکی از مشکلات اصلی دیپلماسی آب ایران است

تداوم بحران آب در شرق کشور

«اگر زودتر دست‌به‌کار نشویم و با طرف افغانستانی به یک توافق نرسیم، قطعا دیگر نمی‌توانیم برای تأمین آب استان‌های شرقی روی حقابه هیرمند یا هریرود حساب کنیم.» این عبارت از پرتکرار‌ترین تأکیدات فعالان محیط‌زیست است.
تداوم بحران آب در شرق کشور

«اگر زودتر دست‌به‌کار نشویم و با طرف افغانستانی به یک توافق نرسیم، قطعا دیگر نمی‌توانیم برای تأمین آب استان‌های شرقی روی حقابه هیرمند یا هریرود حساب کنیم.» این عبارت از پرتکرار‌ترین تأکیدات فعالان محیط‌زیست است. فعالانی که پیوسته گوشزد می‌کنند؛ دستگاه دیپلماسی برای مقابله با سدسازی‌های افغانستان و رویکرد‌های هیدروپلیتیکی این کشور ابزار‌های متعددی در اختیار دارد اما به دلیل عدم استفاده از این ابزار‌ها، سد‌های افغانستان یکی پس از دیگری به بهره‌برداری می‌رسند و دستگاه دیپلماسی صرفا به صدور بیانیه‌ای اعتراضی بسنده می‌کند. 
حال در شرایطی که بحران آب سراسر سیستان‌و‌بلوچستان را فراگرفته و به مهاجرت‌های اقلیمی هزاران نفر منجر شده است، پروژه‌های جدید سدسازی نیز با خطر‌های تازه‌تری به بهره‌برداری رسیده‌اند، ازجمله آبگیری پاشدان که نقض آشکار حقوق ایران است و به‌عنوان مانعی بر روی هریرود می‌تواند اکوسیستم منطقه پایین‌دست رودخانه را برهم‌زده و مشکلات عدیده‌ای پدید آورد. اما ایران در این وضعیت نه‌تنها روابط آبی خود با افغانستان را به‌طور مؤثر و مبتنی بر همکاری مدیریت نکرده، بلکه هیچ سیاست مدون و استراتژی مشخصی برای مقابله با بحران‌های آبی ندارد. برهمین اساس سفیر اسبق ایران در افغانستان می‌گوید: «باتوجه به اینکه طرف‌های افغان اقدام به ساخت یا آب‌گیری سد‌های جدید در افغانستان کرده‌اند، ما باید شاهد تحرک بیشتری از ناحیه وزارت نیرو در مورد حقابه هیرمند و سد‌ها و از ناحیه سازمان محیط‌زیست در مورد دریاچه هامون باشیم. همچنین وزارت امور خارجه باید اقدامات لازم را برای فعال کردن «دیپلماسی آب» انجام دهد، اما متأسفانه تحرکات لازم را از سوی دستگاه‌های مذکور شاهد نیستیم.»
فداحسین مالکی به‌صراحت عنوان می‌کند که «پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان، نگرانی‌هایی بین کشور‌های همسایه به‌خصوص در ایران به دلیل موضوعات مختلفی از‌جمله مسائل حقوقی و مرزی، موضوع حقابه و تالاب هامون به وجود آمده و جریان‌هایی در پی تشدید تنش‌های مرزی و مناقشه آبی میان ایران و افغانستان هستند. ما حضور برخی از جریان‌ها و کشور‌ها در افغانستان را تأيید می‌کنیم و آنان به‌دنبال این هستند که روابط دو کشور را خدشه‌دار کنند.» 
سدسازی‌های مستمر افغانستان به‌منزله ایجاد رویه‌ای تدریجی اما ادامه‌دار است و جای تردیدی باقی نمانده که بحران منابع آبی، به‌ویژه در مناطق شرقی کشور، به یکی از چالش‌های جدی در دهه‌های اخیر تبدیل شده است. یکی از محور‌های اصلی چنین بحرانی، کاهش حقابه ایران از رودخانه‌های هیرمند و هریرود به دلیل ساخت سد‌های متعدد در افغانستان است. این وضعیت، که با ساخت سد‌هایی نظیر کمال‌خان، پاشدان، بخش‌آباد و… تشدید شده، نه‌تنها بر اکوسیستم طبیعی و حیات اقتصادی مناطق مرزی ایران تأثیر گذاشته، بلکه به‌عنوان یک مسئله ژئوپلیتیکی و امنیتی نیز اهمیت یافته است. در مورد قطع جریان آب رودخانه‌های هیرمند و فراه این مسئله نمود عینی دارد که علاوه بر خشکاندن تالاب‌ها، معیشت کشاورزان و دامداران از دست رفته است و با افزایش بادهای ۱۲۰روزه و طوفان‌های گردوغبار، شاهد گسترش بیماری‌های تنفسی و مهاجرت گسترده مردم از سیستان هستیم. این درحالی است که میان این دو کشور معاهده ۱۳۵۱ منعقد شده است.
 از معاهدات و منازعات آبی تا سدسازی‌های گسترده
مناقشه بر سر حقابه هیرمند یک تنش طولانی‌مدت بین افغانستان و ایران است که گاهی اوقات تشدید می‌شود. معاهدات بسیاری میان این دو کشور برای تأمین آب دریاچه هامون منعقد شده است که البته این معاهدات گاه‌به‌گاه توسط دولت‌های افغانستان زیر پاگذاشته شده است. در قراردادی که سال ۱۳۵۱ میان دو کشور امضا شد حقابه ایران ۲۶ متر‌مکعب در هر ثانیه بود که به سیستان‌و‌بلوچستان و دریاچه هامون می‌رسید. این قرارداد در دهه‌های اخیر به دلایل مختلفی عملی نشده است. از‌جمله این دلایل می‌توان به خشکسالی، نبود دولت پایدار و قدرتمند در افغانستان و تغییر مسیر رود هیرمند اشاره کرد. خشک شدن دریاچه هامون نیز از اواخر ۱۳۷۰ شمسی با کاهش بارندگی و استفاده‌های بی‌رویه از آب آن منجر به کاهش ورودی آب به ایران شده و در سال‌های اخیر و با روی کار آمدن طالبان، این معاهده عملا به حالت تعلیق درآمده است. این مسئله نه‌تنها تأثیرات زیست‌محیطی شدیدی داشته، بلکه مناطق شرقی کشور، به‌ویژه سیستان‌و‌بلوچستان، را با بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و امنیتی مواجه کرده است. بدون شک پروژه‌های گسترده‌ سدسازی این کشور باهدف مدیریت منابع آبی، تولید برق، و توسعه کشاورزی، تأثیرات ژرفی بر کشورهای پایین‌دست، به‌ویژه ایران داشته‌ و هرکدام از این سدها با اهداف متفاوت، ولی با نتایج مشترک، حقابه ایران را تحت تأثیر قرار داده‌اند.
 سد کمال‌خان؛ چالش مدیریت منابع آبی
سد کمال‌خان در فروردین ۱۴۰۰ به بهره‌برداری رسید. اشرف غنی، رئیس‌جمهور  پیشین افغانستان، هنگام افتتاح سد کمال‌خان تأکید کرده بود که بیشتر از تعهد معاهده ۱۳۵۱، از رودخانه هیرمند به ایران آب نمی‌دهد و برای دریافت هر مقداری بیش از توافق، به مذاکره نیاز است. غنی گفته بود: «مشکل در معاهده هیرمند نبود، بلکه مشکل در انجام این معاهده بوده است. آب را به کسی مفت نمی‌دهیم.»
این سد یکی از مهم‌ترین سدهایی است که افغانستان روی رودخانه هیرمند ساخته و در ولایت نیمروز و در نزدیکی مرز ایران واقع شده و ظرفیت ذخیره‌سازی آن به حدود ۵۲ میلیون مترمکعب می‌رسد. هدف اصلی از ساخت این سد، تأمین آب برای کشاورزی و تولید برق بوده است. بااین‌حال، این سد جریان آب ورودی به ایران را به‌شدت کاهش داده است. به دلیل بهره‌برداری یک‌جانبه افغانستان از این سد، حتی در فصل‌های بارندگی نیز آب کافی به سمت ایران جاری نمی‌شود. این موضوع به‌طور مستقیم بر تالاب هامون تأثیر گذاشته و خشکی این تالاب بین‌المللی را تسریع کرده است.
 سد پاشدان؛ پیامدهای منطقه‌ای
چندی پیش هیئت حاکمه افغانستان بر روی یکی از شاخه‌های اصلی هریرود، سدی به نام پاشدان احداث کرد که این اقدام، تأثیرات مخربی بر زیست‌بوم منطقه سرخس در خراسان‌ رضوی و کاهش منابع آبی در مناطق پایین‌دست هریرود (قسمتی از هریرود که در ایران جاری می‌شود) خواهد گذاشت. آبگیری پاشدان پس از سد سلما، به‌عنوان دومین مانع بر روی هریرود به شمار می‌آید اما این سدکشی‌ها بدون توجه به حقابه ایران می‌تواند اکوسیستم منطقه پایین‌دست رودخانه را برهم زده که تنها منحصر به دشت سرخس نمی‌شود و اگر آب به سد دوستی نرسد، می‌تواند مشکلات عدیده‌ای برای کشاورزی ترکمنستان نیز ایجاد کند. این اقدام با به خطر انداختن اقلیم و محیط‌زیست، می‌تواند امنیت انسانی را به‌طورجدی با تهدید روبه‌رو کند.
محمد علایی، رئیس کمیسیون آب و محیط‌زیست اتاق بازرگانی مشهد در‌این‌باره معتقد است عدم تأمین حقابه ایران از رودهای مشترک، نوعی نسل‌کشی محسوب می‌شود و تأکید می‌کند که معاونت راهبردی ریاست‌جمهوری و وزارت امور خارجه باید اقداماتی اساسی در این خصوص انجام دهند. 
وی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به پیشینه تاریخی ۵ تا ۶ هزار ساله ایران و اهمیت آب در تمدن ایرانی، بیان می‌کند: «مدیریت منابع آبی در دو حوزه صورت می‌گیرد؛ آب سرزمینی که در اختیار ایران قرار دارد و آب‌ رودخانه‌های مشترک که مدیریت آن در اختیار کشورهای دیگر است. بر این اساس، تأمین حقابه ایران از هریرود حق مسلم ایران است. عدم تأمین حقابه پیامدهای جبران‌ناپذیری برای محیط‌زیست منطقه خواهد داشت. بسیاری از روستاها و شهرها در مسیر هریرود برای تأمین آب خود به این رودخانه وابسته هستند و کاهش آب ورودی به این مناطق منجر به نابودی کشاورزی، صنعت گردشگری و اقتصاد منطقه می‌شود. علاوه بر این، خشک شدن بخشی از هریرود که در ایران قرار می‌گیرد، به تشدید پدیده ریزگردها و گرد و غبار می‌انجامد که این امر بر کیفیت هوا در شهرهای بزرگ مانند مشهد تأثیر منفی خواهد گذاشت.  همچنین، خشک شدن هریرود می‌تواند به گسترش بیابان و صحرای قره‌قوم ترکمنستان بینجامد و پیامدهای ویرانگری در درازمدت داشته باشد. از سوی دیگر، جنبه‌های اقتصادی منطقه و تأثیر هریرود بر بازارچه‌های مرزی و کشاورزی و همچنین تأثیر هریرود بر تأمین آب شهر مشهد و روستاهای اطراف آن ازجمله مهم‌ترین محورهای مرتبط با رودخانه هریرود است که باید مورد بررسی قرار گیرد. گرم شدن زمین و تغییر الگوی بارش، کاهش بارش برف، افزایش رگبارهای سیلابی و افزایش شدت تابش خورشید، ازجمله عوامل مؤثر در کمبود منابع آبی در ایران هستند. همچنین، ذوب شدن یخچال‌های طبیعی در کوه‌های هندوکش و پامیر که منبع اصلی آب رودخانه هریرود هستند، وضعیت را وخیم‌تر کرده است. ذوب شدن این یخچال‌ها در طول ۴۰ سال گذشته به حدود ۲۸ تا ۳۰ درصد رسیده است. در چنین شرایطی کشورهایی که آب مناطق پایین‌دست را می‌بندند به‌نوعی نسل‌کشی کرده و این اقدام با قوانین بین‌المللی و مصوبات سازمان ملل مغایرت دارد و در حقیقت آنچه در شرق ایران رخ می‌دهد، مطابق تعریف سازمان ملل متحد، نوعی نسل‌کشی محسوب می‌شود.»
 راهکاری نو برای حل بحران آب؛ توسعه پایدار در حوضه آبریز هریرود
علایی با اشاره به اینکه حدود ۴۰ درصد جمعیت جهان در حوضه‌های آبریز مشترک بین کشورها زندگی می‌کنند، اظهار می‌دارد: «سه نظریه رایج در مورد حقوق منابع آبی کشورهای بالادست و پایین‌دست در استفاده از منابع آبی وجود دارد که شامل حق استفاده‌ بی‌قیدوشرط کشورهای بالادست، تأکید بر ضرورت توجه به حقوق کشورهای پایین‌دست و نظریه‌ای که بر همکاری و توسعه پایدار در کل حوضه آبریز متمرکز است، می‌شود. طبق نظریه دکتر پاپلی و دکتر وثوق در کتاب «دیپلماسی آب ایران»، که در مورد لزوم ایجاد طرح‌های مشترک توسعه پایدار در کل حوضه آبریز هریرود، شامل افغانستان، ایران و ترکمنستان است، این مهم به گونه‌ای طراحی شده که منافع سه کشور را تأمین و از رقابت‌های ناسالم جلوگیری می‌کند. این رویکرد در مورد دیگر رودخانه‌های مرزی ایران مانند هیرمند، دجله، فرات و ارس نیز قابل اجراست. اما طرحی که شرکت‌های فرانسوی در شمال شرق ایران اجرا کردند، منجر به کشت محصولات پرآب‌خواه مانند چغندرقند در منطقه‌ای با منابع آبی محدود شد. این طرح برخلاف نظر کارشناسان انجام شده است و آسیب‌های فراوانی به محیط‌زیست منطقه وارد می‌کند. با تهیه‌ یک سند توسعه‌ پایدار مشترک با افغانستان، می‌توان به توافقی رسید که در آن افغانستان چغندرقند بیشتری تولید و به ایران صادر کند. این کار می‌تواند بخشی از کمبود منابع آبی ایران را جبران کند.»
علایی با تأکید بر ضرورت مذاکره و گفت‌وگوی جدی با افغانستان بر سر مسئله حقابه ایران از رودهای مشترک، بیان می‌کند: «اهمیت مبانی توسعه‌ پایدار در هر دو کشور حائز اهمیت است. توسعه‌ پایدار کشور بالادستی نباید به قیمت نابودی کشور پایین‌دست تمام شود. دو کشور ایران و افغانستان باید به دنبال یافتن راهکارهایی در جهت تأمین و حفظ منافع هر دو همسایه باشند. در این راستا معاونت راهبردی رئیس‌جمهور می‌تواند مؤثر باشد و اقداماتی را برای رایزنی و بازپس‌گیری حقابه ایران انجام دهد. همچنین تشکیل معاونت محیط‌زیست و آب‌وهوا در وزارت امور خارجه و تعیین رایزن‌های آب و محیط‌زیست در سفارتخانه‌های ایران در کشورهای همسایه نیز می‌تواند راهگشای حل مشکلات باشد. در این میان تشکیل یک کارگروه در وزارت امور خارجه و فعالیت سفارتخانه‌ها ضروری است. تهیه‌ طرح مشترک توسعه‌ پایدار برای ایران و افغانستان بسیار مهم است و باید در دستور کار قرار گیرد. این  طرح باید تمام  ظرفیت‌های دو کشور را دربرگیرد و با مشارکت نخبگان دو کشور تهیه و اجرا شود. پیگیری جدی مسئله‌ آب به‌عنوان یک حق طبیعی، محیط‌زیستی، قانونی و عرفی حائز اهمیت است و در این خصوص می‌توان از تجربیات موفق کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی نیز استفاده کرد.»
 سد بخش‌آباد و تهدید کشاورزی
احداث سد «بخش‌آباد» بر رودخانه فراه نابودی کامل تالاب بین‌المللی هامون را به دنبال دارد و به گواه مستندات رسانه‌ای «بعد از قطع ورود هیرمند به ایران، تنها امید و منبع آبرسانی به هامون رودخانه فراه بوده است که سالانه آب قابل‌توجهی به تالاب هامون سابوری وارد و تا حدود زیادی از افزایش گردوغبار در زمان طوفان‌های موسمی منطقه سیستان جلوگیری می‌کرد و چون مرحمی بر درد بی‌آبی و نیز گرد و غبار ناشی از آن در یکی از مهم‌ترین تونل‌های باد موجود در هامون سابوری بود. متأسفانه در خصوص این رود هیچ‌گونه معاهده‌ای بین کشورمان و افغانستان وجود ندارد و از طرف دیگر، افغانستان نیز سرمایه‌گذاری فراوانی جهت افتتاح این سد و آبگیری آن کرده است و از طرفی امید زیادی نیز بین مردم ولایت فراه جهت افتتاح این سد و بهره‌گیری از مزایای آن برای ساکنین این ولایت ایجاد شده است.»(۱)
کارشناسان هشدار می‌دهند که بهره‌برداری کامل از سد بخش‌آباد، جریان آب به سمت استان سیستان و بلوچستان را تقریبا به صفر خواهد رساند. این وضعیت نه تنها کشاورزی منطقه را تهدید می‌کند، بلکه معیشت هزاران نفر از ساکنان مرزی را نیز به خطر می‌اندازد.
 خطرات سد کج صمد
چندی پیش رسانه‌ها، مراسم افتتاح مطالعات سد «کج صمد» بر خاشرود در ایالت فراه افغانستان با حضور ملامحمد یونس آخندزاده، وزیر احیا و توسعه روستایی این کشور را در حالی منتشر کردند که مسئولین ایرانی هنوز واکنش درخور توجهی در خصوص روبه‌اتمام بودن سد «بخش آباد» بر رودخانه فراه که تأمین‌کننده آب هامون سابوری است، نشان نداده‌اند. 
به نظر می‌رسد که حجم ذخیره آب سد «کج صمد» حدود ۱۴۰ میلیون مترمکعب باشد، هرچند که مدتی قبل، رسانه‌ها حجم ذخیره این سد را حدود ۶۰ میلیون مترمکعب اعلام کرده بودند. ارتفاع تاج این سد حدود ۵۶ متربیان شده است و قرار است آب سد «کج صمد»، حدود ۱۴۰۰۰ هکتار از اراضی کشاورزی شهرهای دلارام، چخانسور و خاشرود در ولایت نیمروز افغانستان را آبیاری نماید.علاوه بر کشاورزی و دفع سیلاب‌ها، آب این سد جهت تأمین آب شرب مردم این مناطق نیز موردتوجه قرار گرفته است. هم اکنون، کار پژوهش و طراحی سد «کج‌صمد» در شهرستان گلستان ولایت فراه افغانستان، با هزینه‌ای حدود دو میلیارد افغانی، توسط مهندسین این کشور انجام می‌گردد که پیش‌بینی‌شده است این مرحله حدود ۶ تا هفت ماه به طول انجامد و پس‌ازآن وارد مراحل قرارداد ساخت آن خواهند شد.  مبتنی بر اظهارات جواد میردارهریجانی رئیس پژوهشکده تالاب بین‌المللی هامون «ایجاد بند انحرافی «کمال خان» بر رودخانه هیرمند، سد «بخش آباد» بر رودخانه فراه و سد «کج‌صمد» بر خاشرود که به‌عنوان سه رودخانه اصلی تأمین‌کننده آب تالاب بین‌المللی هامون مطرح هستند، شاید بتواند به توسعه کشاورزی و باغداری در کشور افغانستان کمک کند؛ اما افتتاح این سدها موجب خشکی کامل تالاب هامون شده و شرایط زیستی مردمان دو سوی مرز را با خطر جدی مواجه می‌سازد، چرا که با خشک‌شدن تالاب بین‌المللی هامون، بادهای ۱۲۰ روزه سیستان تبدیل به طوفان‌های ریزگرد و شن شده و علاوه بر منطقه سیستان در ایران، بخش‌های زیادی از افغانستان و پاکستان را نیز تحت‌تأثیر خود قرار داده و در سال‌های آتی موجب مدفون شدن زمین‌های کشاورزی و باغات افغانستان در زیر این گردوغبار، شن و ماسه می‌شود. بدین ترتیب، سودای توسعه کشاورزی و باغداری در این کشور توسط طالبان، به شکست خواهد انجامید، ضمن اینکه این نوع از تکیه بر هیدرو هژمونی منفی و بی‌توجهی به تمدن‌های شکل‌گرفته در مناطق پایین‌دست ازجمله سیستان، طی سالیان دراز، توسط دولتمردان افغانستان، می‌تواند زمینه‌ساز به‌وجودآمدن تنش و درگیری در حوضه رودخانه‌های بین‌المللی شود. ازطرف دیگر، محصور بودن افغانستان در خشکی و نیاز این کشور به ارتباط با آب‌های آزاد به‌خصوص از طریق ایران موجب می‌شود که افغانستان نتواند از تنها مؤلفه هیدرو هژمونی خود که برتری جغرافیایی و بالادست بودن این کشور است، بدون لحاظ کردن سایر مؤلفه‌های قدرت چون مؤلفه‌های اقتصادی، قدرت نظامی و قدرت دیپلماسی که قابل‌مقایسه با ایران نیست، استفاده کند. به نظر می‌رسد که توسعه سدسازی در افغانستان بدون درنظرگرفتن مؤلفه‌های توسعه پایدار و محیط‌زیست و نیز نیازمندی‌های آبی کشورهای همسایه، نمی‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور کمک شایان توجهی به توسعه این کشور کند.»
اما اختلافات بر سر منابع آبی مشترک میان ایران و افغانستان، سال‌هاست که به موضوعی پیچیده و چندوجهی بدل شده. این موضوع از یک‌سو با چالش‌های زیست‌محیطی و کمبود آب گره خورده و از سوی دیگر به معاهدات تاریخی، سیاست‌های ژئوپلیتیکی و عملکرد دولت‌های دو کشور مرتبط است.
محمد درویش، فعال محیط‌زیست، از مدت‌ها قبل زنگ خطر را به صدا درآورده که اگر ایران به‌سرعت وارد عمل نشود و به توافقی عملی با افغانستان دست پیدا نکند، استان‌های شرقی کشور دیگر نمی‌توانند روی حقابه رودخانه‌های هیرمند و هریرود حساب کنند. به گفته وی، افغانستان در حال ساخت ۱۴ سد بر روی این رودخانه‌ها است و تکمیل این پروژه‌ها به معنای قطع کامل جریان آب به سمت ایران خواهد بود. او همچنین به نقش کشورهای خارجی، به‌ویژه چین، در تأمین فناوری و سرمایه‌گذاری این پروژه‌ها اشاره کرده و بر لزوم تقویت دیپلماسی آب ایران تأکید می‌کند. ابوالفضل ظهره‌وند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، معتقد است که ساخت سدهای متعدد در افغانستان با حمایت قدرت‌های خارجی نظیر چین و ترکیه، بخشی از یک برنامه گسترده‌تر برای اعمال فشار بر ایران است. او تأکید می‌کند که این پروژه‌ها، علاوه بر تهدید منابع آبی، ابزاری برای فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شوند. به باور او ایران باید از تمامی ابزارهای دیپلماتیک، حقوقی و حتی اقتصادی برای مقابله با این تهدید استفاده کند. عیسی بزرگ‌زاده، سخنگوی صنعت آب ایران، تصریح می‌کند که اقدامات یک‌جانبه افغانستان در ساخت سدهایی مانند پاشدان، ناقض اصول حقوق عرفی بین‌المللی است. او هشدار می‌دهد که بهره‌برداری یک‌جانبه از منابع آبی مرزی می‌تواند به آسیب‌های جدی زیست‌محیطی و اجتماعی در مناطق پایین‌دست منجر شود. بزرگ‌زاده همچنین «خواستار همکاری نزدیک‌تر و پایبندی دو کشور به معاهدات تاریخی شده است.» در کنار این موضوع باید خاطرنشان کرد که دستگاه دیپلماسی برای مقابله با سدسازی‌های افغانستان و رویکرد‌های هیدروپلیتیکی این کشور ابزار‌های متعددی در اختیار دارد اما به دلیل عدم استفاده از این ابزار‌ها، سد‌های افغانستان یکی پس از دیگری به بهره‌برداری می‌رسند و دستگاه دیپلماسی صرفا به صدور بیانیه‌ای اعتراضی بسنده می‌کند.
 عدم استفاده مؤثر از ابزارهای بین‌المللی برای اعمال فشار بر افغانستان 
آن‌طور که بهار مقدم، فعال محیط‌زیست می‌گوید: «دیپلماسی آب در سال‌های اخیر به‌جای دستیابی به نتایج ملموس برای ایران، با چالش‌های متعددی همراه بوده است. باوجود توافقنامه‌هایی مانند معاهده ۱۳۵۱، افغانستان بارها از تعهدات خودسر باز زده و توسعه سدهای متعدد نظیر کمال‌خان، پاشدان و بخش‌آباد را بدون توجه به حقوق پایین‌دست ادامه داده است. این وضعیت نشان می‌دهد که رویکردهای دیپلماتیک ایران نتوانسته‌اند به‌اندازه کافی بر تغییر رفتار دولت افغانستان تأثیرگذار باشند. یکی از مشکلات اصلی دیپلماسی آب ایران، عدم استفاده مؤثر از ابزارهای بین‌المللی برای اعمال فشار بر افغانستان است. تاکنون جامعه بین‌المللی نیز حمایت قاطعی از حقوق ایران به‌عنوان کشور پایین‌دست نداشته و کشورهای تأثیرگذاری نظیر چین و ترکیه هم در حمایت از سدسازی‌های افغانستان وارد عمل شده‌اند. این وضعیت، نیاز به بازنگری در سیاست‌های منطقه‌ای ایران و تقویت همکاری با کشورهای همسایه نظیر پاکستان و ترکمنستان را بیش‌ازپیش آشکار می‌کند. علاوه بر این مدیریت ناکارآمد منابع آب و وابستگی بیش‌ازحد به رودخانه‌های مرزی نیز بحران را تشدید کرده است. ایران باید هم‌زمان با تقویت مذاکرات دیپلماتیک، به توسعه فناوری‌های صرفه‌جویی در مصرف آب، افزایش بهره‌وری کشاورزی و کاهش وابستگی به جریان‌های خارجی بپردازد. چنین راهکارهایی می‌تواند از اثرات منفی کوتاه‌مدت کاهش جریان آب بکاهد و امنیت آب کشور را در بلندمدت تقویت کند.»
پی‌نوشت:
۱- قسمتی از گزارش تسنیم که سال ۱۴۰۲ منتشر شده است. 

|
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای تداوم بحران آب در شرق کشور بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.