تحقیق و توسعه قلب تپنده صنعت هستهای
معصومه پورصادقی- دبیر گروه سیاسی
برجام سرنوشت پیچیدهای پیدا کرده است که حتی میتواند ختم به یک فرجام غم باری شود. در ۶ سال عمر برجام، کمتر روزی بوده است که در محافل و اخبار ایران صحبت از برجام نباشد، البته چندان امر خوشایندی نیست که جامعه بینالمللی ایران را صرفا از منظر برجام و تحولات و فعل و انفعالات مرتبط با آن ببینند و ارزیابیها و تحلیلهایی که حول و حوش موضوع ایران انجام میشود، صرفا بر مبنا و بر اساس برجام باشد، اما از این زاویه که برجام، ترجمان رویکرد جمهوری اسلامی ایران در تعامل بر جهان و همه کشورها، از طریق دیپلماسی و گفتوگو بوده است، این توافق را میتوان امری مهم و پدیدهای قابل توجه برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی دانست.
فراز و نشیبهای برجام
در عمر ۶ ساله این توافق چندجانبه، فراز و نشیبهای زیادی طی شده است و گاهی تا مرز فروپاشی نیز رفته است؛ بدعهدیهای دولت اوباما که خود مذاکره کننده و امضاء کننده این توافق بود، دشمنیهای ترامپ با این توافق که در نهایت منجر به خارج کردن آمریکا از این توافق و نقض کامل تمامی تعهداتش ذیل این توافق و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت شد و حتی پس از خارج شدن، تداوم سیاستهای ضد ایرانی و کینهتوزانه کم سابقه و عریان ترامپ و وزیر خارجه این کشور در قالب سیاست فشار حداکثری و تلاشهای چندلایه و چند مرحلهای در شورای امنیت برای از بین بردن کامل این توافق، می رفت که نفسهای این توافق و جان آن را که از همان ابتدا هم رمق چندانی نداشت و بسیاری نیز نسبت به آن هشدار داده بودند، به شماره بیندازد که در نهایت با شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری این کشورو پیروزی بایدن، با رقههای کمسویی از امید برای بازگشت نفسهای تازه به این توافق، زنده شد.
مسیر توافق برجام از ابتدا تاکنون را میتوان در ۴ مرحله پیوسته و البته تا حدود زیادی متفاوت از یکدیگر ارزیابی و تحلیل کرد: «مذاکره و آغاز اجرا»، «بدعهدیهای آمریکا و پایبندیهای ایران و اروپا»، «خروج آمریکا و ناکارآمدی اروپاییها و پایبندی ایران» و در نهایت برجام در «دوران بایدن.»
مختصات و ویژگیهای دوران مذاکره و آغاز اجرا کاملا مشخص است و بارها نیز به آن پرداخته شده است که دو سال مذاکره هفت قدرت جهانی و منطقهای در نهایت منجر به توافق برجام شد.
سیر نزولی برجام
سیر نزولی کارایی برجام از زمانی آغاز شد که در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ رفته رفته، شانس پیروزی هیلاری کلینتون کمتر میشد و در نهایت منجر به ورود ترامپ به کاخ سفید شد.
مبارزات انتخاباتی آمریکا در آن سال تاثیر خود را بر روی اراده دولت مستقر آمریکا که هنوز در دست دموکراتها بود نشان داد و آنها به صورت مستمر و طی چندین ماه به اشکال مختلف از انجام تعهدات خود و یا به نتیجه رساندن بسیاری از وعدهها و تعهدات خود طفره میرفتند و از عمل به آنها سر باز میزدند؛ میراث باقی مانده از این دوران موجب دلسردی و ناامیدی بسیاری از شرکتها و طرفهایی شد که قصد داشتند با برداشته شدن تحریمهای سازمانمللی و تعلیق بخشی از تحریمهای آمریکا اقدام به سرمایهگذاری میان مدت و بلندمدت در ایران کنند.
پایبندی ایران و خرید زمان توسط اروپاییها
در این دوران ایران پایبندی کامل خود به برجام را تداوم بخشید و اروپاییها نیز با سفرهای سیاسی مقامات عالی رتبه و امضاء یادداشت تفاهم و یا برگزاری سمینارها و نشستها و جلسات اقتصادی با خرید زمان به ارزیابی اوضاع و احوال و شرایط و بویژه
چشم انداز انتخابات آمریکا میکردند.
تمامی آنچه در این مقطع و مرحله از سوی اروپاییها انجام میشد، به گونهای طراحی میشد که قابلیت تغییر متناسب با تحولات نظام بینالمللی و مناسبات دو جانبه ایران و آمریکا را داشته باشد.
با ورود ترامپ به کاخ سفید یک سال اول در همان فضای ماههای آخر دولت اوباما گذشت و البته متاثر از احتمال کینه توزیهای ترامپ و بیش از هر چیز، وجهه پیشبینی ناپذیر شخصیت او که هر از چندگاهی به تمایل خود برای معامله و مذاکره با ایران نیز اشاره میکرد، در حالتی سردرگم و شک و تردید و انتظار گذشت و در نهایت منجر به خروج رسمی این کشور از برجام شد.
خروج آمریکا از برجام به سرعت ناکارآمدی و ناتوانی اروپاییها در عمل به تعهداتشان را نشان داد و آنها مستاصل از جبران عدم حضور آمریکا در این توافق کرد.
افول استقلال اروپا در جامعه بینالمللی
برجام توافقی بود که اروپاییها از نظر سیاسی بر روی آن سرمایهگذاری کرده بودند و متاثر از عدم امکان حضور شرکتهای آمریکایی در ایران، بر روی آن به عنوان فرصت مطلوبی برای ورود به بازار ایران، حساب ویژهای باز کرده بودند که در نهایت به دلیل ناتوانیشان در مقابله با فشارها و تحریمهای بازگشتی آمریکا، دستاوردی برایشان نداشت و حتی اراده و جایگاه سیاسیشان در نظام بینالمللی نیز بیش از هر زمان دیگری در معرض آسیب و خدشه قرار گرفته بود.
بحران کرونا و درگیر شدن دولت ترامپ با این بحران و در نهایت ورود بایدن به عرصه انتخاباتی سال ۲۰۲۰ و کاهش تدریجی شانس ترامپ برای پیروزی در انتخابات، اروپاییها را حداقل در عرصه سیاسی و در سازمانملل و شورای امنیت جسورتر کرد و در چندین نوبت به جبران ناکارآمدی در کمک به ایران برای انتفاع از منافع اقتصادی برجام، در برابر زیادهخواهیهای دولت ترامپ برای بازگشت تحریمهای تسلیحاتی و یا فعال سازی مکانیسم ماشه، وا داشت و در برابر خواستههای بیدلیل و زورمدارانه آمریکا در سازمانملل مقاومت کردند و در نهایت نیز موفق به ناکام گذاشتن آمریکا در ماههای پایانی دولت ترامپ در فروپاشی کامل برجام شدند.
برجام در دوران بایدن سرگردان و معلق
دوره ریاست جمهوری بایدن در حالی در چند روز آینده آغاز خواهد شد که بدون تردید «برجام» حال و روز خوشی ندارد و از دو سوی اصلی این توافق، چیز چندانی از تعهدات و توافقات باقی نمانده است و آنچه در این میان در وضعیتی نامشخص و سرگردان و معلق باقی مانده است، یک مجموعه بیش از
۱۵۰ صفحهای از توافقاتی است که حدود ۶ سال از آن گذشته است؛ هم تحولات منطقهای و بینالمللی و هم آنچه که طرفین مختلف این توافق از آن باقی گذاشتهاند، باعث شده است که عملا اگر ادعا بشود چیزی در دنیای واقعی از برجام باقی نمانده، حرف چندان بیراههای نیست. اما این به معنی اینکه برجامی وجود ندارد نیست و حتما مبنای هر گونه تحولی در ماههای آینده خواهد بود.
جامعه بینالمللی دوران جدید مرتبط با برجام را در حالی آغاز میکند که ایران برای آغاز مذاکرات مجدد بر مبنای برجام حداقل به ۴ دلیل اصلی، از موضع نسبتا مطلوبی برخوردار است.
با وجود مشکلات بسیار زیاد اقتصادی و گرفتاریها و سختیهایی که بویژه در یک سال گذشته هم از ناحیه تحریمهای آمریکا و هم به دلیل شرایط کرونایی بر کشور وارد شده است، باز میتوان گفت که حتی اگر قصد و اراده تمامی طرفهای برجام بر احیای مذاکرات باشد، ایران دست برتر نسبتا خوبی در این حوزه دارد.
«تاب آوری و سازگاری ایران با شرایط ایجاد شده ناشی از سیاست فشار حداکثری و بیسابقه دولت آمریکا» در دو سال گذشته (که حتی با وجود همزمان شدن این فشارها با بحران ناشی از کرونا، نتوانسته است ایران را در موضعی قرار دهد که مورد بهره برداریهای ناعادلانه طرفهای مقابل قرار گیرد)، «گرفتاری های آمریکا و قدرتهای اصلی اروپایی ناشی از عدم توانایی در مدیریت درست کرونا» و « گامهای برجامی برای کاهش تعهدات ایران» و در نهایت «مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی» برای مقابله با عدم پایبندی آمریکا و طرفهای اروپایی به تعهدات خود در برجام، از جمله فاکتورهایی است که باعث شده است بایدن با وجود لیست بلندبالایی از تحریمهای مختلفی که از دوران ترامپ به او به ارث رسیده است، و حتی با وجود احتمال تقویت توان اجماعسازی این کشور در نظام بینالملل علیه ایران، اما، قدرت مانور موثری علیه ایران در اختیار نداشته باشد که لازم است در مذاکرات و هر گونه برنامهریزی و طراحی برای ورود دوباره به فرآیندهای مذاکراتی با آمریکا و طرفهای اروپایی، به عنوان سلاحی موثر مورد توجه ایران و مذاکره کنندههای ایرانی قرار گیرد. اگر مجموعه این فاکتورها را بخواهیم اولویتبندی کنیم، قدر مسلم مصوبه مجلس در صدر آنها قرار میگیرد.
واکنشهای نابخردانه در مورد مصوبه مجلس
واکنشهای اولیه دولت نسبت به این مصوبه چندان خردمندانه نبود و متاثر از واکنش افکار عمومی و فضاسازیهای اولیه منفی رسانههای خارج از کشور از مصوبه مجلس که موجب شد برخی از دولتمردان واکنشهای منفی و تقابلی نسبت به این مصوبه داشته باشند و حتی تلویحا از عدم اجرای آن سخن گفتند، اما نظر مقام معظم رهبری مبنی بر اجرای مصوبه مجلس و اقدام درست وزارت امور خارجه در انجام مکاتبات لازم با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اعلام تصمیم ایران به آغاز غنیسازی ۲۰ درصدی و سایر مفاد این مصوبه، مرحلهای جدید از حیات برجام را شکل داده است که به صورت کاملا محسوسی، دست برتر ایران در مذاکرات احتمالی آتی را نشان میدهد.
اجرای مصوبه مجلس بدون واهمه
بدون تردید اجرای بدون واهمه و کامل مصوبه مجلس میتواند قلب مرکزی برنامه هستهای ایران که همان توسعه و تحقیق است را نیز تقویت و مجددا بر همان مدار و مسیری قرار دهد که شاکله و بنیان اصلی برنامه هستهای ایران را از همان ابتدا و از میانههای دهه هفتاد پایه گذاری کرده بود، یعنی تحقیق و توسعه بومی، صلح آمیز و کاملا مستقل از وابستگی به دیگر کشورها.
برجام , صنعت هسته ای , معصومه پورصادقی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.